به گزارش مشرق، شاید استعفای مسبوق به سابقه کیروش تاکتیکی باشد و خداحافظی این پرتغالی تصور و توهم خبرنگاران، اما آنچه در میان حرفهای کیروش وجود داشت نه تصور بود و نه توهم.
کیروش در تمام این سالها در ایران آنطور که باید و شاید حمایت نشد، نه از دیدگاه فنی و امکاناتی و نه از منظر حرفها و عکسالعمل هایی که میدید و میشنید.
کیروش در یک کشور اروپایی برای آماده سازی تیم ملی یا باشگاهی، ده زمین فوتبال در اختیار داشت و همه از او حمایت میکردند اما در ایران خانه به دوش شد. باران که میآمد او باید شخصا زمین را زه کشی میکرد و اطرافیانش با سطل و ابر، آب زمین را خالی میکردند و این البته خاص روزهای بارانی بود و در روزهای آفتابی هم چالههای زمین و عدم امکان ضربهزنی صحیح او را آزار میداد.
کیروش از بعد حمایت بالادستیها هم مشکلاتی داشت، گاهی او را لمپن میخواندند، گهگاه دستمزدش را بالا میدانستند و روزهایی هم بود که آماج حملات مربیان وطنی قرار میگرفت با این وجود برنامههای او ساعت به ساعت نوشته میشد و در این میان هم گاه گاه وارد جنگ لفظی میشد.
حالا او به گونهای خاص و با ظرافت دوباره طوری رفتار میکند که با اعمال فشار بتواند دوباره بخشی از ایران را در حمایت از خودش متحد کند و در این مسیر، صعود بی دغدغه به عنوان تیم اول از مرحله مقدماتی جام جهانی را هم به کارنامه خود افزوده که البته این صعود چندان دندان گیر نیست.
با این وجود و با توجه به این که کیروش تا پایان جام جهانی فوتبال ۲۰۱۸ با ایران قرارداد دارد عملا این نوع رفتارش برای تولید فضای خداحافظی بیشتر برای جلب حمایت به نظر میرسد که البته با توجه به آنکه انتخابات فدراسیون فوتبال روی هواست و کفاشیان هم نامزد ریاست نشده است باید تاکید کرد که این نگرانیها برای سرمربی تیم ملی ایران به اوج رسیده است.
به نوعی باید تاکید کرد که اگر این مربی پرتغالی از ایران خداحافظی کند و استعفای وی هم نه روی هوا و در کلمات که روی کاغذ نوشته و ثبت شود شاید حق داشته باشد.
او امروز برنامه ریزی دارد، برنامه دو سال بعد خود را هم روی کاغذ میخواهد بنویسد اما نه رئیس آینده را میشناسد نه میداند که انتخابات برگزار میشود یا نه و نه میداند که کسی در ایران حامی او هست یا نه.
کیروش در تمام این سالها در ایران آنطور که باید و شاید حمایت نشد، نه از دیدگاه فنی و امکاناتی و نه از منظر حرفها و عکسالعمل هایی که میدید و میشنید.
کیروش در یک کشور اروپایی برای آماده سازی تیم ملی یا باشگاهی، ده زمین فوتبال در اختیار داشت و همه از او حمایت میکردند اما در ایران خانه به دوش شد. باران که میآمد او باید شخصا زمین را زه کشی میکرد و اطرافیانش با سطل و ابر، آب زمین را خالی میکردند و این البته خاص روزهای بارانی بود و در روزهای آفتابی هم چالههای زمین و عدم امکان ضربهزنی صحیح او را آزار میداد.
کیروش از بعد حمایت بالادستیها هم مشکلاتی داشت، گاهی او را لمپن میخواندند، گهگاه دستمزدش را بالا میدانستند و روزهایی هم بود که آماج حملات مربیان وطنی قرار میگرفت با این وجود برنامههای او ساعت به ساعت نوشته میشد و در این میان هم گاه گاه وارد جنگ لفظی میشد.
حالا او به گونهای خاص و با ظرافت دوباره طوری رفتار میکند که با اعمال فشار بتواند دوباره بخشی از ایران را در حمایت از خودش متحد کند و در این مسیر، صعود بی دغدغه به عنوان تیم اول از مرحله مقدماتی جام جهانی را هم به کارنامه خود افزوده که البته این صعود چندان دندان گیر نیست.
با این وجود و با توجه به این که کیروش تا پایان جام جهانی فوتبال ۲۰۱۸ با ایران قرارداد دارد عملا این نوع رفتارش برای تولید فضای خداحافظی بیشتر برای جلب حمایت به نظر میرسد که البته با توجه به آنکه انتخابات فدراسیون فوتبال روی هواست و کفاشیان هم نامزد ریاست نشده است باید تاکید کرد که این نگرانیها برای سرمربی تیم ملی ایران به اوج رسیده است.
به نوعی باید تاکید کرد که اگر این مربی پرتغالی از ایران خداحافظی کند و استعفای وی هم نه روی هوا و در کلمات که روی کاغذ نوشته و ثبت شود شاید حق داشته باشد.
او امروز برنامه ریزی دارد، برنامه دو سال بعد خود را هم روی کاغذ میخواهد بنویسد اما نه رئیس آینده را میشناسد نه میداند که انتخابات برگزار میشود یا نه و نه میداند که کسی در ایران حامی او هست یا نه.
رفتار کیروش حتی در کنفرانس خبری بعد از بازی با عمان هم دقیقا به همین دلیل بود. او نمیداند روزهای آیندهاش با فوتبال ایران با کدام حمایت، کدام امکانات و کدام رئیس خواهد بود و این برای مربی ای که روزها را برای رسیدن به ۲۰۱۸ روسیه ورق می زند کافی نیست.