کد خبر 552293
تاریخ انتشار: ۱۶ فروردین ۱۳۹۵ - ۰۵:۰۹

مدیرانی که در بخش سیاسی جامعه فعالیت دارند اگر متوسل به الگوهای سرمایه‌داری شوند در واقع به نوکران بی‌جیره و مواجب آن مکتب و سردمداران آن تبدیل خواهند شد.

به گزارش مشرق، روزنامه «رسالت» در سرمقاله شماره امروز خود نوشت:

مدیریت امور بر اساس دانش از موضوع تحت مدیریت تنظیم می شود. این مدیریت، از اداره امور شخصی شروع و تا اداره نظام های بزرگ کشوری و جهانی گسترش می یابد. هر چه امر تحت مدیریت ساده تر باشد، نیاز به دانش اجمالی تر و برنامه مدیریت ساده تر دارد.بر عکس هر چه امر پیچیده تر می شود دانش تفصیلی تر و برنامه مدیریت پیچیده تری را طلب می کند.  اداره امور کشورها در گذشته به علت اینکه وظایف دولت ها کم بود ساده تر بود و امروزه که وظائف گسترده تری برای دولت ها  در نظر گرفته شده است، مدیریت آن ها به مراتب دشوارتر از گذشته است.  علوم انسانی عهده دار مدیریت امور فردی و جمعی هستند.  در امور فردی با دانش کسب شده بر اساس تجربیات سال های زندگی می توان کمابیش وظایف خویش را مدیریت کرد؛ هر چند اگر بتوانیم از دانش تخصصی کسانی که به صورت علمی علوم انسانی را درک کرده اند، استفاده کنیم امور با موفقیت و راحتی بیشتری به پیش می روند. اما در موارد کلان مانند اداره یک کشور، نمی توان به دانش حاصل از تجربه خویش اکتفا کرد و حتماً می باید یا خود متخصص امر شد یا از دانشمندانی استفاده کرد.  کما اینکه در گذشته که اداره کشور ها بسیار ساده تر از امروز بود، وزیران دانشمندی به پادشاهان و حکام کمک می کردند و امروزه خیل مشاوران هستند که فرمول های مدیریت در بخش های مختلف را تنظیم می کنند و کسانی که در رأس قرار می گیرند، با استفاده از همان فرمول ها به مدیریت می پردازند.درواقع آنان که به ظاهر در رأس امورند مجری دستورات و تنظیمات کارشناسان اند.  از این جهت است که امر کارشناسی امروز بسیار اهمیت می یابد.  همانطور که در گذشته داشتن وزیری خردمند می توانست مصالح کشور را به خوبی حفظ کند و پادشاهان را از مهلکه ها نجات دهد، امروز به مراتب استفاده از مشاوران امینِ دانشمند از اهمیت بیشتری برخوردار است. در علوم اجتماعی امروز فرمول های مدیریتِ بخش های مختلف جامعه در قالب الگوهایی تنظیم شده و مدیران با اتخاذ این الگوها راحت تر می توانند در امور خرد و کلان اظهار نظر کنند و مدیریت نمایند.  به این ترتیب یکی از کارهای اصلی دانشمندان علوم اجتماعی و انسانی در جهان امروز تهیه الگوهای رفتار با پدیده های اجتماعی و انسانی است.  این الگوها در قالب مکتب های مختلف فلسفی شکل می گیرند.  مکتب های فلسفی هم در ذیل جهان بینی ها و جهان شناسی ها  قرار دارند.  به عبارت دیگر با یک نوع جهان بینی و جهان شناسی خاص فلسفه های به خصوصی شکل می گیرد و تحت فلسفه های مختلف، علوم اجتماعی و انسانی های متفاوت تنظیم می شود.  این علوم اجتماعی و انسانی های متفاوت الگوهای مختلفی را برای اداره امور طراحی می نمایند و در اختیار تصمیم سازان و تصمیم گیران قرار می دهند.
در جهان قرن بیستم و بیست و یکم میلادی، در اداره امور جوامع، سه مکتب عمده فکری بیشتر از دیگران خود نمایی می کنند:مکتب سرمایه داری، مکتب سوسیالیستی و  مکتب اسلام.  مکتب سوسیالیستی که با فروپاشی شوروی ثابت شد الگو های عملیاتیش قادر به اداره امور جوامع نمی باشند.  
از این رو امروزه دو مکتب عمده در جهان در رقابت با یکدیگر قرار گرفته اند: مکتب اسلام و مکتب سرمایه داری.  دانشمندان هر یک از این مکاتب علوم انسانی های مختلفی دارند و بر مبنای آن ها الگو های متفاوتی را برای اداره امور پیشنهاد می نمایند.  مکتب سرمایه داری با سابقه بیش از 500 سال که از فراهم کردن مقدمات استقرار آن می گذرد توانسته است به الگو های زیادی در اداره امور دست یابد.  این مکتب،همانطور که از عنوانش پیداست، با ترجیح دادن ثروت بر همه چیز، الگوهای خود را تنظیم کرده است.  بر اساس این مکتب هر کس ثروت بیشتری دارد ارزشمندتر است و امکانات اجتماعی می باید در اختیار او قرار گیرد.  آن ها معتقدند که با این کار می توانند در کنار ثروتمندتر کردن ثروتمندان به فقرا هم رسیدگی کنند. بدیهی است،و تجربه هم نشان داده است که با این تصور ثروتمند ها هر روز ثروتمندتر و فقرا هر روز فقیرتر می شوند.  آمارها نشان می دهند که در جهان سرمایه داری امروز بیش از 50 درصد ثروت در دست کمتر از 1 درصد جمعیت می باشد.
در مکتب اسلام تمایز انسان ها بر پایه تقوای الهی شان قرار دارد.  این مکتب معتقد است که می باید امکانات اجتماعی را در اختیار با تقواترین ها قرار داد تا آن ها با عدالت این امکانات را توزیع و در جای لازم خود صرف کنند. در الگوهای مدیریتی این مکتب می باید هر کس که مستحق تر است دسترسی بیشتری به امکانات و باز توزیع آن داشته باشد. به هر صورت در این نظام هم مدیریت در سطوح مختلف با استفاده از الگوها صورت می پذیرد.
در کشور ما که این مکتب پس از انقلاب اسلامی استقرار یافته است در سطح کلان تصمیم گیری های راهبردی کشور در اختیار فقیه اعلمِ اعدلِ مدیر قرار گرفته تا او بر اساس تقوا و با عدالت رهنمودهای لازم در توزیع امکانات را صادر نماید.  طبق قانون اساسی در سطح دوم رؤسای سه قوه کشور امور را اداره می کنند.  رئیس قوه قضائیه که ناظر بر اجرای قوانین در کشور است به انتخاب ولی فقیه و رؤسای قوه مقننه و مجریه با انتخاب مردم به قانون گذاری و امور اجرائی می پردازند.  در قوه مجریه هم با واگذاری کارها به وزیران مدیریت در بخش های مختلف عملیاتی می شود.  در این جا هم نمایندگان منتخب مردم در مجلس شورای اسلامی بر مجریان نظارت دارند.  البته شورای نگهبان ناظر بر اسلامیت قوانین و صلاحیت کسانی است که توسط مردم انتخاب می شوند.
در بالاترین سطح کشورمان ولی فقیه (حضرت امام و مقام معظم رهبری) با انتخاب الگوی اسلامی تا کنون توانسته اند جهت گیری کلی کشور را در راستای این مکتب حفظ کنند و بحمدالله آبروی اسلامی کشور روز به روز افزایش یافته است.  مدیران کشورهای سرمایه داری با تأسیس اسلام های تقلبی تحت عنوان های طالبان و داعش همه سعی خود را در بی آبرو کردن این مکتب مبین به کار برده اند اما مدیریت ممتاز ولی فقیه از آغاز پیروزی انقلاب تا کنون دامن کشور را از این آلودگی ها مصون داشته و هر روز بر عزت اسلامی ملت ایران افزوده شده است.  نقش آفرینی کشور در عرصه های بین المللی، چه پیروزی در جنگ تحمیلی در دهه اول بعد از انقلاب و چه پیشرفت های علمی و نظامی در دهه های بعد حاکی از این کارایی ممتاز است.  
در سطوح بعدی، مدیران اجتماعی با انتخاب هر یک از مکتب های گفته شده لامحاله به الگوهای همان مکتب برای اداره امور متوسل خواهند شد.  حتی اگر شعار مکتب اسلام را بدهند ولی از الگوهای سرمایه داری استفاده کنند مسلماً امورِ تحت مدیریتشان بر مدار سرمایه داری خواهد چرخید و هرگز به شعارهای اسلامی شان نخواهند رسید.  امروزه این الگوها در بخش های سیاسی، فرهنگی و اقتصادی توسط علوم انسانی غرب فراهم شده و وجود دارند.  مدیرانی که در بخش سیاسی جامعه فعالیت دارند اگر متوسل به الگوهای سرمایه داری شوند در واقع به نوکران بی جیره و مواجب آن مکتب و سردمداران آن تبدیل خواهند شد.  آنان با صاف کردن جاده برای اجرای الگوهای سیاسی، فرهنگی و اقتصادی سرمایه داری در زمره خدمتکاران آن مکتب قرار می گیرند.  
رهنمودهای لازم برای بر حذر داشتن افتادن مدیران جامعه در این گرداب مهلک توسط مقام معظم رهبری همواره ارائه می شود.  صریح ترین آن در سخنرانی ایشان در جمع نمایندگان مجلس خبرگان در زمینه بحث نفوذ بیان شد.  ایشان، با تأکید بر الگو های:
انقلابی بودن، حرکت جهادی، حفظ عزت و هویت ملی و اسلامی، بر هضم نشدن در هاضمه خطرناک فرهنگی، اقتصادی و سیاسی جهانی تأکید کردند و این امور را از جمله لوازم پیشرفت کشور برشمردند. ایشان فرمودند: بر اساس اطلاعات دقیق، برنامه جدی استکبار و آمریکا، نفوذ در کشور است. ... هدف دشمن از طراحی نفوذ در مسئولان، تغییر دادن محاسبات مسئولان کشور است که نتیجه آن، قرار گرفتن فکر و اراده مسئولین در مشت دشمن است و در این حالت، دیگر نیازی به دخالت مستقیم دشمن نیست و فرد مسئول بدون آنکه حتی خود بداند، همان تصمیمی را می‌گیرد که دشمن می‌خواهد.
رهنمودهای دیگر ایشان در خصوص جنبش نرم افزاری، تحول در علوم انسانی رایج، تدوین الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت و غیره همه در راستای تدوین تفصیلی الگو های اسلامی در کلیه سطوح است.

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha

این مطالب را از دست ندهید....

فیلم برگزیده

برگزیده ورزشی

برگزیده عکس