گروه جنگ نرم مشرق- پایگاه خبری تحلیلی «نیو ایسترن آتلوک» (New Eastern Outlook) در جدیدترین مقاله خود به قلم "کالب ماپین"، به کارشکنی آشکار آمریکا و متحدانش در فضای پسا برجام در مقابل صداقت و تعهد ایران پرداخت.
وی در این مقاله به پس از توافق هستهای ایران با 1+5 و اجرایی شدن برجام اشاره کرده که فریادهای شادی و رضایت از گوشههای مختلف جهان و همچنین بعضی طیفهای سیاسی ایران بلند شد و به آن سوی قضیه در آمریکا پرداخته که جمهوریخواهان در حالی که از شکست در لغو برجام عصبانی بودند، با دعوت نتانیاهو مراتب دهنکجی خود به سیاستهای اوباما و برجام را نشان دادند و از ایران هستهای آینده به عنوان «بانی روز قیامت» یاد کردند.
پایگاه خبری تحلیلی «نیو ایسترن آتلوک» به کارشکنی آشکار آمریکا و متحدانش در فضای پسا برجام در مقابل صداقت و تعهد ایران پرداخت
شیطنت در قبال توان موشکی ایران
در ابتدای این مقاله آمده است که: «امضای توافق هستهای و رفع تحریمهای هستهای ایران، کارشکنیهایی از سوی آمریکا و متحدانش در سرتاسر دنیا را به دنبال داشت. برجام حاصل شد و آمریکا با بهانهتراشی شروع به محکوم کردن سامانه موشکی ایران کرد. ایران هم اعلام نمود که این سامانه موشکی صرفا جنبه دفاعی دارد. این در حالی است که دشمن اصلی ایران در منطقه یعنی اسراییل (رژیم صهیونیستی)، بارها بطور ناگهانی به دیگر کشورهای منطقه حمله و تجاوز کرده است که از آن دست میتوان به 5 مورد حمله به لبنان و حمله به عراق در سال 1981 اشاره کرد. ایران به خوبی میداند که هر آینه احتمال حمله از سوی اسراییل و آمریکا به سمت این کشور هست و به همین دلیل بنابر بیانیههای سپاه پاسداران، در حال حاضر جهت عملیات دفاع از حریم خود، 80 هزار موشک آماده برای هدف قرار دادن تلآویو و حیفا در صورت حمله اسراییل در اختیار دارد. رسانههای آمریکایی هم به نحو خوبی و با توسل بر تبلیغات، "حق دفاع ایران از خود" را به مردم جهان به مثابه یک تهدید معرفی کردهاند. با اینکه ایران به پیمان بازداری هستهای عمل کرده و حتی برنامه صلحآمیز هستهای خود را تقریبا رها کرده، اما آمریکا و اسراییل تا ایران را کاملا خوار و بیدفاع نبینند، دستبرار نیستند».
با اینکه ایران به پیمان بازداری هستهای عمل کرده و حتی برنامه صلحآمیز هستهای خود را تقریبا رها کرده، اما آمریکا و اسراییل تا ایران را کاملا خوار و بیدفاع نبینند، دستبرار نیستند
اتهامزنی به ایران برای حملات یازده سپتامبر
پایگاه خبری تحلیلی «نیو ایسترن آتلوک» ادامه داد: «سوم مارس امسال بود که قاضی «جورج دانیلز» ایران را متهم ردیف اول حادثه یازده سپتامبر خواند و این کشور را به پرداخت 10 میلیارد و 500 میلیون دلار جریمه محکوم کرد که از این رقم 7 میلیون دلار به خانوادههای کشتهشدگان برجهای دوقلو و 3 میلیارد و 500 میلیون دلار به شرکتهایی که بیمهکننده برجهای مربوطه بودند، اختصاص دارد. این در حالی است که 28 صفحه از گزارش کمیسیون یازده سپتامبر، به دلیل اینکه مدارک موجود از حضور مستقیم عربستان در حمله تروریستی آن روز حکایت داشت، همچنان محرمانه باقی مانده و حتی بازداشتشدگان پرونده نظیر «ذکریوس موسوی» بارها اذعان کردهاند که به دستور عربستان این عملیات انجام شد. اما قاضی مذکور با ادله عجیب و بدون ارائه حتی یک مدرک مدعی است که عوامل آن حمله تروریستی، یک سال از قبل از اقدام خود با دولت ایران دیدار کردند.
این اقدامات آمریکا و قاضی آمریکایی علیه ایران، یک توهین به این کشور است؛ هماکنون هزاران نیروی سپاه پاسداران جان خود را برای مبارزه علیه داعش و القاعده در سوریه فدا میکنند. بن لادن و آلسعود حامی وی و جریانهای جهادی و سلفی پیوسته مورد نفرت ایران بودهاند و آنها نیز پیوسته ایرانیان را مرتد میدانند. آلسعود معتقد است که مذهب شیعه، زاده توطئه یهودیان برای تضعیف پادشاهی عربستان است و این تفکر دروغین و سمی را به دیگر متحدانش در منطقه سرایت داده است.
رسانههای عربستان، مدام از خطر تشکیل هلال شیعی سخن میگویند و وهابی و تندروها را برای جنگ در داخل سوریه ترغیب میکنند. از نگاه بیمار و توطئهساز سعودیها، علویهای حزب بعث سوریه، ایران، حزب الله، جنبش دموکراسی در بحرین، و کمیتههای مردمی یمن شیعیانی هستند که دست به دست هم در حال شکل دادن امپراتوری شیعه هستند. این در حالی است که علویهای سوریه از حیث اعتقادی فاصله و تفاوت زیادی با شیعیان 12 امامی ایران دارند؛ و یا جنبش دموکراسی بحرین، صرفا یک حرکت مردمی است بر علیه پادشاهی مستبد این کشور؛ و کمیتههای خلق یمن هم نه تنها شامل شیعیان زیدی میشوند که چپگراهای سکولار و حتی حامیان علی عبدالله صالح حاکم سنی پیشین را در بر میگیرد. حال دیگر بگذریم از اینکه رژیم سعودی با حمایت آمریکا، القاعده، و داعش در حال مبارزه با این چیزی که ائتلاف خطرناک شیعی میخواند است».
معرفی ایران به عنوان متهم ردیف اول حادثه یازده سپتامبر یک توهین به این کشور است؛ هماکنون هزاران نیروی سپاه پاسداران جان خود را برای مبارزه علیه داعش و القاعده در سوریه فدا میکنند.
منشا کارشکنی آمریکا علیه ایران
"کالب ماپین" سپس به نقش ««کمیته روابط خارجی» در تعیین سیاستهای آمریکا در پس از برجام میپردازد: «کارشکنیهای آمریکا حتی پس از امضای برجام علیه ایران، از «کمیته روابط خارجی» (CFR) که مغز متفکر سازمان CIA است، آب میخورد. در این کمیته، اساتید برجسته دانشگاه به همراه متخصصان کارکشته سیاست خارجه، پشت درهای بسته با عوامل و مهرههای دولتی، مقامات ارشد نظامی، و نمایندگان مهم کنگره به گفتگو مینشینند. بودجه چندین میلیارد دلاری این کمیته توسط بنیاد راکفلر، شرکت فورد، و شرکتهای بزرگ نفتی همچون «اکزون موبیل» تامین میشود. اعضای کمیته روابط خارجی، حرکات بعدی آمریکا را تعیین میکند و CIA و پنتاگون در دستور کار قرار میدهند.
مقالهای تحت عنوان «زمان برخورد با ایران: سیاست در قبال ایران پس از توافق» اخیرا از سوی این کمیته چاپ شد که انگیزهها و روشهای حمله لفظی علیه ایران توسط سران آمریکایی را تبیین کرد. از نظر نویسندگان مقاله، ایران یک دولت متعارف با برآورد عملی منافع ملی نیست، بلکه یک نظام انقلابی است. طبق نظر نویسندگان مذکور، سرانجام انقلاب 57 سقوط خواهد کرد و البته تا آن زمان صلحی بین آمریکا و ایران برقرار نخواهد شد.
سیاستهای معطوف به براندازی نظام ایران همه در جهت منزوی کردن حکومت است. در همین راستا، کمیته مذکور خواستار ائتلاف کشورهای حوزه خلیج فارس بر علیه ایران شده و معتقد است از هر گونه کمک نظامی به این کشورها پیرامون ایران در صورت برخورد دو طرف با یکدیگر، نباید دریغ کرد. سیاست آمریکا بر حمایت از ملکنشینهای عرب که با شرکتهای نفتی این کشور تجارت عظیم دارند و به دنبال سامانههای دفاعی مانند «گنبد آهنین» اسراییل هستند، قرار دارد».
حمله به دوستان ایران
مقاله مذکور در انتها به گستاختر شدن آمریکا در پس از برجام با حمله به متحدان منطقهای ایران نوشت: «صحبت از تضعیف ایران از طریق حمله به متحدان این کشور همچون سوریه، یمن، و لبنان است، چرا که حمایت ایران از آنها، هر آینه خطر بزرگتری را برای آمریکا و اهدافش در بر دارد. یکی دیگر از وجوه وحشت آمریکا از ایران، این است که این کشور پتانسیل بالایی برای الهامبخشی به کشورهای ذلیل منطقه برای بیرون آمدن از پوسته ذلت به طرف کسب استقلال و هویت است.
اصلا جای تعجب نیست که پس از توافق هستهای، عربستان آیتالله نمر که اعتراض مسالمتآمیز در جهت تحق دموکراسی را داشت، اعدام کرد؛ و یا ارتش نیجریه به دستور آمریکا، هزاران نفر ر را به همراه خانواده شیخ «زکزاکی» کشت و وی را به ناحق بازداشت کرد. اعمالی که پس از توافق هستهای از سوی آمریکا و شرکایش صورت گرفت، حقیقتا آب سردی بود بر آتش گرم دل کسانی که صلح بینالمللی را میخواستند. آمریکا، باید به خاطر کوتاه آمدن ایران از خیلی از مسائل به این کشور دلداری میداد، اما به جای آن شروع به حمله لفظی به ایران کرد. اشکال آمریکاییها این است که آمدن ایران پای میز مذاکره را نشانه ضعف ایران دیدند نه فرصتی برای یک آغاز جدید؛ توافق هستهای، رهبران آمریکا را گستاختر کرد. حقیقتا آمریکا همچون یک کوسه که در پی بوی خون میدود، به دنبال آن است که دندانهای تیزش را در کالبد صلحآمیز کشوری که سرشار از ثروت نفت و بر استقلال سیاسی و اقتصادی خود استوار است، فرو کند».
یکی دیگر از وجوه وحشت آمریکا از ایران، این است که این کشور پتانسیل بالایی برای الهامبخشی به کشورهای ذلیل منطقه برای بیرون آمدن از پوسته ذلت به طرف کسب استقلال و هویت است
*درباره نویسنده مقاله
«کالب ماپین» فعال و تحلیلگر سیاسی مقیم نیویورک و فارغالتحصیل دانشگاه «بالدوین والاس» و از فعالان «جنبش تسخیر وال استریت» است.
وی در این مقاله به پس از توافق هستهای ایران با 1+5 و اجرایی شدن برجام اشاره کرده که فریادهای شادی و رضایت از گوشههای مختلف جهان و همچنین بعضی طیفهای سیاسی ایران بلند شد و به آن سوی قضیه در آمریکا پرداخته که جمهوریخواهان در حالی که از شکست در لغو برجام عصبانی بودند، با دعوت نتانیاهو مراتب دهنکجی خود به سیاستهای اوباما و برجام را نشان دادند و از ایران هستهای آینده به عنوان «بانی روز قیامت» یاد کردند.
پایگاه خبری تحلیلی «نیو ایسترن آتلوک» به کارشکنی آشکار آمریکا و متحدانش در فضای پسا برجام در مقابل صداقت و تعهد ایران پرداخت
شیطنت در قبال توان موشکی ایران
در ابتدای این مقاله آمده است که: «امضای توافق هستهای و رفع تحریمهای هستهای ایران، کارشکنیهایی از سوی آمریکا و متحدانش در سرتاسر دنیا را به دنبال داشت. برجام حاصل شد و آمریکا با بهانهتراشی شروع به محکوم کردن سامانه موشکی ایران کرد. ایران هم اعلام نمود که این سامانه موشکی صرفا جنبه دفاعی دارد. این در حالی است که دشمن اصلی ایران در منطقه یعنی اسراییل (رژیم صهیونیستی)، بارها بطور ناگهانی به دیگر کشورهای منطقه حمله و تجاوز کرده است که از آن دست میتوان به 5 مورد حمله به لبنان و حمله به عراق در سال 1981 اشاره کرد. ایران به خوبی میداند که هر آینه احتمال حمله از سوی اسراییل و آمریکا به سمت این کشور هست و به همین دلیل بنابر بیانیههای سپاه پاسداران، در حال حاضر جهت عملیات دفاع از حریم خود، 80 هزار موشک آماده برای هدف قرار دادن تلآویو و حیفا در صورت حمله اسراییل در اختیار دارد. رسانههای آمریکایی هم به نحو خوبی و با توسل بر تبلیغات، "حق دفاع ایران از خود" را به مردم جهان به مثابه یک تهدید معرفی کردهاند. با اینکه ایران به پیمان بازداری هستهای عمل کرده و حتی برنامه صلحآمیز هستهای خود را تقریبا رها کرده، اما آمریکا و اسراییل تا ایران را کاملا خوار و بیدفاع نبینند، دستبرار نیستند».
با اینکه ایران به پیمان بازداری هستهای عمل کرده و حتی برنامه صلحآمیز هستهای خود را تقریبا رها کرده، اما آمریکا و اسراییل تا ایران را کاملا خوار و بیدفاع نبینند، دستبرار نیستند
اتهامزنی به ایران برای حملات یازده سپتامبر
پایگاه خبری تحلیلی «نیو ایسترن آتلوک» ادامه داد: «سوم مارس امسال بود که قاضی «جورج دانیلز» ایران را متهم ردیف اول حادثه یازده سپتامبر خواند و این کشور را به پرداخت 10 میلیارد و 500 میلیون دلار جریمه محکوم کرد که از این رقم 7 میلیون دلار به خانوادههای کشتهشدگان برجهای دوقلو و 3 میلیارد و 500 میلیون دلار به شرکتهایی که بیمهکننده برجهای مربوطه بودند، اختصاص دارد. این در حالی است که 28 صفحه از گزارش کمیسیون یازده سپتامبر، به دلیل اینکه مدارک موجود از حضور مستقیم عربستان در حمله تروریستی آن روز حکایت داشت، همچنان محرمانه باقی مانده و حتی بازداشتشدگان پرونده نظیر «ذکریوس موسوی» بارها اذعان کردهاند که به دستور عربستان این عملیات انجام شد. اما قاضی مذکور با ادله عجیب و بدون ارائه حتی یک مدرک مدعی است که عوامل آن حمله تروریستی، یک سال از قبل از اقدام خود با دولت ایران دیدار کردند.
این اقدامات آمریکا و قاضی آمریکایی علیه ایران، یک توهین به این کشور است؛ هماکنون هزاران نیروی سپاه پاسداران جان خود را برای مبارزه علیه داعش و القاعده در سوریه فدا میکنند. بن لادن و آلسعود حامی وی و جریانهای جهادی و سلفی پیوسته مورد نفرت ایران بودهاند و آنها نیز پیوسته ایرانیان را مرتد میدانند. آلسعود معتقد است که مذهب شیعه، زاده توطئه یهودیان برای تضعیف پادشاهی عربستان است و این تفکر دروغین و سمی را به دیگر متحدانش در منطقه سرایت داده است.
رسانههای عربستان، مدام از خطر تشکیل هلال شیعی سخن میگویند و وهابی و تندروها را برای جنگ در داخل سوریه ترغیب میکنند. از نگاه بیمار و توطئهساز سعودیها، علویهای حزب بعث سوریه، ایران، حزب الله، جنبش دموکراسی در بحرین، و کمیتههای مردمی یمن شیعیانی هستند که دست به دست هم در حال شکل دادن امپراتوری شیعه هستند. این در حالی است که علویهای سوریه از حیث اعتقادی فاصله و تفاوت زیادی با شیعیان 12 امامی ایران دارند؛ و یا جنبش دموکراسی بحرین، صرفا یک حرکت مردمی است بر علیه پادشاهی مستبد این کشور؛ و کمیتههای خلق یمن هم نه تنها شامل شیعیان زیدی میشوند که چپگراهای سکولار و حتی حامیان علی عبدالله صالح حاکم سنی پیشین را در بر میگیرد. حال دیگر بگذریم از اینکه رژیم سعودی با حمایت آمریکا، القاعده، و داعش در حال مبارزه با این چیزی که ائتلاف خطرناک شیعی میخواند است».
معرفی ایران به عنوان متهم ردیف اول حادثه یازده سپتامبر یک توهین به این کشور است؛ هماکنون هزاران نیروی سپاه پاسداران جان خود را برای مبارزه علیه داعش و القاعده در سوریه فدا میکنند.
منشا کارشکنی آمریکا علیه ایران
"کالب ماپین" سپس به نقش ««کمیته روابط خارجی» در تعیین سیاستهای آمریکا در پس از برجام میپردازد: «کارشکنیهای آمریکا حتی پس از امضای برجام علیه ایران، از «کمیته روابط خارجی» (CFR) که مغز متفکر سازمان CIA است، آب میخورد. در این کمیته، اساتید برجسته دانشگاه به همراه متخصصان کارکشته سیاست خارجه، پشت درهای بسته با عوامل و مهرههای دولتی، مقامات ارشد نظامی، و نمایندگان مهم کنگره به گفتگو مینشینند. بودجه چندین میلیارد دلاری این کمیته توسط بنیاد راکفلر، شرکت فورد، و شرکتهای بزرگ نفتی همچون «اکزون موبیل» تامین میشود. اعضای کمیته روابط خارجی، حرکات بعدی آمریکا را تعیین میکند و CIA و پنتاگون در دستور کار قرار میدهند.
مقالهای تحت عنوان «زمان برخورد با ایران: سیاست در قبال ایران پس از توافق» اخیرا از سوی این کمیته چاپ شد که انگیزهها و روشهای حمله لفظی علیه ایران توسط سران آمریکایی را تبیین کرد. از نظر نویسندگان مقاله، ایران یک دولت متعارف با برآورد عملی منافع ملی نیست، بلکه یک نظام انقلابی است. طبق نظر نویسندگان مذکور، سرانجام انقلاب 57 سقوط خواهد کرد و البته تا آن زمان صلحی بین آمریکا و ایران برقرار نخواهد شد.
سیاستهای معطوف به براندازی نظام ایران همه در جهت منزوی کردن حکومت است. در همین راستا، کمیته مذکور خواستار ائتلاف کشورهای حوزه خلیج فارس بر علیه ایران شده و معتقد است از هر گونه کمک نظامی به این کشورها پیرامون ایران در صورت برخورد دو طرف با یکدیگر، نباید دریغ کرد. سیاست آمریکا بر حمایت از ملکنشینهای عرب که با شرکتهای نفتی این کشور تجارت عظیم دارند و به دنبال سامانههای دفاعی مانند «گنبد آهنین» اسراییل هستند، قرار دارد».
نشریه شورای روابط خارجی آمریکا با انتشار مقالهای، انگیزهها و روشهای حمله لفظی علیه ایران توسط سران آمریکایی را تبیین کرد و پیشنهاد میدهد که آمریکا باید آماده باشد تا در کنار شورش مردمی علیه حکومت جمهوری اسلامی بایستد
حمله به دوستان ایران
مقاله مذکور در انتها به گستاختر شدن آمریکا در پس از برجام با حمله به متحدان منطقهای ایران نوشت: «صحبت از تضعیف ایران از طریق حمله به متحدان این کشور همچون سوریه، یمن، و لبنان است، چرا که حمایت ایران از آنها، هر آینه خطر بزرگتری را برای آمریکا و اهدافش در بر دارد. یکی دیگر از وجوه وحشت آمریکا از ایران، این است که این کشور پتانسیل بالایی برای الهامبخشی به کشورهای ذلیل منطقه برای بیرون آمدن از پوسته ذلت به طرف کسب استقلال و هویت است.
اصلا جای تعجب نیست که پس از توافق هستهای، عربستان آیتالله نمر که اعتراض مسالمتآمیز در جهت تحق دموکراسی را داشت، اعدام کرد؛ و یا ارتش نیجریه به دستور آمریکا، هزاران نفر ر را به همراه خانواده شیخ «زکزاکی» کشت و وی را به ناحق بازداشت کرد. اعمالی که پس از توافق هستهای از سوی آمریکا و شرکایش صورت گرفت، حقیقتا آب سردی بود بر آتش گرم دل کسانی که صلح بینالمللی را میخواستند. آمریکا، باید به خاطر کوتاه آمدن ایران از خیلی از مسائل به این کشور دلداری میداد، اما به جای آن شروع به حمله لفظی به ایران کرد. اشکال آمریکاییها این است که آمدن ایران پای میز مذاکره را نشانه ضعف ایران دیدند نه فرصتی برای یک آغاز جدید؛ توافق هستهای، رهبران آمریکا را گستاختر کرد. حقیقتا آمریکا همچون یک کوسه که در پی بوی خون میدود، به دنبال آن است که دندانهای تیزش را در کالبد صلحآمیز کشوری که سرشار از ثروت نفت و بر استقلال سیاسی و اقتصادی خود استوار است، فرو کند».
یکی دیگر از وجوه وحشت آمریکا از ایران، این است که این کشور پتانسیل بالایی برای الهامبخشی به کشورهای ذلیل منطقه برای بیرون آمدن از پوسته ذلت به طرف کسب استقلال و هویت است
*درباره نویسنده مقاله
«کالب ماپین» فعال و تحلیلگر سیاسی مقیم نیویورک و فارغالتحصیل دانشگاه «بالدوین والاس» و از فعالان «جنبش تسخیر وال استریت» است.