به گزارش گروه تاریخ مشرق؛ مرتضی مطهری از جمله مهمترین ایدئولوگهای نظام اسلامی است. اندیشه فکری او در باب طرحریزی جکومت اسلامی در قالب نظام جمهوری اسلامی مبتنی بر دو اصل اساسی بود: اول رفع نیازهای جامعه و دوم نو آوری.
مطهری به درستی به عنوان یکی از منادیان فکری انقلاب اسلامی و نظام برخاسته از انقلاب یعنی نظام جمهوری اسلامی شناخته شده است. تردیدی نیست که وی ھم از لحاظ تئوریک و ھم از لحاظ پراتیک، نقش مهمی در تئوریزه کردن انقلاب اسلامی و آینده نظام نوپای جمهوری اسلامی داشته است.
با وجود اینکه ترور او، انقلاب اسلامی را خیلی زود (حدود دو ماه و بیست روز پس از پیروزی انقلاب) از حضورش محروم کرد، با این حال، عمق اندیشه دینی و همینطور آیندهنگری او سبب شده است که آثار و آرای مطهری به عنوان بنیادهای نظری و فکری انقلاب اسلامی، پاسخگوی بسیاری از مقتضیات و مسائل پیشروی نظام جمهوری اسلامی باشد و هنوز با گذر زمان جایگاه خود را از دست نداده باشد. در این نوشتار قصد داریم تا نگاهی اجمالی بر شکل و محتوای نظام جمهوری اسلامی، مفهوم جمهوریت و اسلامیت و نیز ارتباط این دو مقوله با یکدیگر در آراء و اندیشههای او داشته باشیم.
*طرح فکری مطهری و توجه به دو اصل «نیاز» و «نوآوری»
از ویژگیهای خاص مطهری شناخت عمیق و دقیق او از اوضاع و شرایط اجتماعی – فرهنگی روزگار بود. در مجموعه فعالیتهای فکری دو اصل نیاز جامعه و اصل نوآوری همواره به چشم میخورد.1 در باب اصل اول باید گفت که روح حاکم بر همه آثار پاسخگویی به نیازهای اجتماعی و اسلامی عصر است. او خود در این باب میفرمایند: «این بنده از حدود بیست سال پیش که قلم به دست گرفتهام، تنها چیزی که هدف قرار دادهام حل مشکلات و پاسخگویی به سوالاتی است که در زمینه مسائل اسلامی در عصر ما مطرح است.»2 در باب ویژگی دوم آثار باید گفت که اساسا به کارهای انجام نشده میپرداخت و راههای نرفته را میپیمود: «فکر من همیشه این است که مسائلی را عنوان میکنم که کمتر درباره آنها فکر و بحث میشود.» 3
*حکومت اسلامی در اندیشه مطهری
یکی از موضوعات مورد علاقه مطهری که در دستور کار علمی و فکری وی قرار داشت موضوع حکومت از نظر اسلام یا ولایت فقیه بود. وی حکومت را بیت القصیده و زیربنای تعلیمات انبیا بر میشمرد4 و به غفلت و بیتوجهی فقیهان به نقش حیاتی و تعیین کننده حکم شرعی و ولایت فقیه انتقاد مینمود. از این رو بر آن بود تا بتواند موضوع حکومت از نظر اسلام را که قهرا در عصر غیبت با حاکمیت حاکم شرعی و فقیه جامع الشرایط پی گرفته خواهد شد تبیین بنماید. سکولاریسم و جدایی دین از سیاست را با ذات اسلام بیگانه دانسته و آن را میراث استعمار معرفی میکردند: «استعمارگران تلاش زیادی کردند تا در کشورهای اسلامی رابطه دین و سیاست را قطع کنند. از جمله این تلاشها طرح مسالهای است به نام علمانیت.»5
حکومت اسلامی مورد نظر مطهری شکل خود را در قالب الگوی جمهوری اسلامی پیدا کرد که سعی فراوانی در تبیین آن داشت. با این حال تلاشهای او در باب تبیین و آسیب شناسی نظام نوپای جمهوری اسلامی در همان مدت اندک بسیار راهگشا و مفید و سازنده بوده است. در اندیشههای مطهری پایه دینی نظام جمهوری اسلامی ریشه در نظریه ولایت فقیه و پایه مردمی آن، ریشه در نظریه جمهوریت در حکومتهای مردمسالار دارد که از وفاق بین ولایت فقیه و مردم سالاری، پدیده کاملا نوینی به نام جمهوری اسلامی به وجود آمده است.
*الگوی جمهوری اسلامی در اندیشه مطهری
در این بخش دیدگاه مطهری در مورد ماهیت مفاهیم جمهوریت و اسلامیت در نظام اسلامی، الگوی حکومت و نظام سیاسی در اندیشه وی را بیان میکنیم.
ا-جمهوریت به مثابه شکل نظام اسلامی
از نظر مطهری، جمهوریت، شکل نظام اسلامی و اسلامیت، محتوای آن را مشخص میکند: «جمهوری اسلامی از دو کلمه مرکب شده است. کلمه جمهوری و کلمه اسلامی، کلمه جمهوری، شکل حکومت پیشنهاد شده را مشخص میکند و کلمه اسلامی، محتوای آن را.»6 مطهری پیرامون جمهوریت در نظام اسلامی میگوید: «همانطور که عرض کردم، مسأله جمهوری، مربوط است به شکل حکومت، که مستلزم نوعی دموکراسی است. یعنی اینکه مردم حق دارند سرنوشت خود را خودشان در دست بگیرند.» 7
2-اسلامیت به مثابه محتوای نظام اسلامی
مطهری درباره مفهوم اسلامیت حکومت میگوید: « ...یعنی پیشنهاد میکند که این حکومت، با اصول و مقررات اسلامی اداره میشود و در مدار اصول اسلامی حرکت میکند. چون میدانیم که اسلام بهعنوان یک دین، در عین حال یک مکتب و یک ایدئولوژی، طرحی است برای زندگی بشر در همه ابعاد و شئون آن »8 از دو تعبیر «این حکومت، با اصول و مقررات اسلامی اداره میشود» و «اسلام... طرحی است برای زندگی بشر در همه ابعاد و شئون آن» ، استنباط میشود که مطهری، قائل به اعمال حداکثری اصول و مقررات اسلامی در حکومت است. یعنی جریان یافتن همه اصول و مقررات اسلامی در همه ابعاد و عرصههای اداره حکومت. 9
3-رابطه شکل (جمهوریت) و محتوا (اسلامیت) در جمهوری اسلامی
مطهری، مکرراً و تصریحاً، بر سازگاری اسلامیت و جمهوریت نظام تأکید میورزید. او با نفی مبنای دوگانه نظام جمهوری اسلامی (مبنای جمهوریت و مبنای اسلامیت)، نظام سیاسی اسلام را نظامی یکپارچه دانسته و دو مقوله جمهوریت و اسلامیت نظام را در هم تنیده معرفی میکرد:
آیت الله مرتضی مطهری به اتفاق آیت الله سید محمود طالقانی و استاد سید هادی خسروشاهی پس از مراسم نماز عید فطر در گلشهر کرج
*نتیجه گیری
هر انقلابی برای تداوم و پویندگی خود نیاز به پشتوانه فکری دارد که در انقلاب اسلامی ایران بدون تردید مطهری چنین جایگاهی دارد و به عنوان یک مبنای فکری و ایدوئولوگ نظام جمهوری اسلامی قلمداد میشود که با خلق آثار عمیق و ژرف خود توانست به این مهم به خصوص در التقاط زدایی از تفکر ناب اسلامی جامه عمل بپوشاند. از مطهری نوشتار و گفتارهای زیادی (حدود 70 کتاب و 1000 نوار) به جای مانده که نشان دهنده حجم بالای فعالیتهای فکری و علمی در این زمینه است. نظام جمهوری اسلامی، با اتکا بر مبانی دینی و مردمی، تجربه کاملا نوینی از نظر شکل و ماهیت سیستم حکومتی است که در شکل و محتوا وامدار اندیشههای مطهری است.
____________________________
1. سید احمدحسینی خراسانی، ولایت فقیه از نگاه شهید مطهری، فصلنامه فقه، 1382، شماره 39، ص 12.
2. مرتضی مطهری، عدل الهی، تهران، انتشارات صدرا، 1371، ص 8.
3.مرتضی مطهری، اسلام و مقتضیات زمان، جلد اول، تهران، انتشارات صدرا ، 1373، ص14.
4.مرتضی مطهری، امامت و رهبری،تهران، انتشارات صدرا، 1364، ص 210.
5. مرتضی مطهری،پیرامون انقلاب اسلامی، تهران، انتشارات صدرا، 1379، چاپ پانزدهم، ص 52.
6.همان، ص79.
7.همان، ص81.
8.همان، ص80.
9. محمدحسین واثقی مصلح بیدار (مجموعه مصاحبه ها و مقالات و سخنرانیها و... دربارة استاد مطهری)، تهران، صدرا، 1378، صص 81-82.
10. مرتضی مطهری، پیرامون انقلاب اسلامی، ص99.
موسسه مطالعات تاریخ معاصر ایران
مطهری به درستی به عنوان یکی از منادیان فکری انقلاب اسلامی و نظام برخاسته از انقلاب یعنی نظام جمهوری اسلامی شناخته شده است. تردیدی نیست که وی ھم از لحاظ تئوریک و ھم از لحاظ پراتیک، نقش مهمی در تئوریزه کردن انقلاب اسلامی و آینده نظام نوپای جمهوری اسلامی داشته است.
با وجود اینکه ترور او، انقلاب اسلامی را خیلی زود (حدود دو ماه و بیست روز پس از پیروزی انقلاب) از حضورش محروم کرد، با این حال، عمق اندیشه دینی و همینطور آیندهنگری او سبب شده است که آثار و آرای مطهری به عنوان بنیادهای نظری و فکری انقلاب اسلامی، پاسخگوی بسیاری از مقتضیات و مسائل پیشروی نظام جمهوری اسلامی باشد و هنوز با گذر زمان جایگاه خود را از دست نداده باشد. در این نوشتار قصد داریم تا نگاهی اجمالی بر شکل و محتوای نظام جمهوری اسلامی، مفهوم جمهوریت و اسلامیت و نیز ارتباط این دو مقوله با یکدیگر در آراء و اندیشههای او داشته باشیم.
*طرح فکری مطهری و توجه به دو اصل «نیاز» و «نوآوری»
از ویژگیهای خاص مطهری شناخت عمیق و دقیق او از اوضاع و شرایط اجتماعی – فرهنگی روزگار بود. در مجموعه فعالیتهای فکری دو اصل نیاز جامعه و اصل نوآوری همواره به چشم میخورد.1 در باب اصل اول باید گفت که روح حاکم بر همه آثار پاسخگویی به نیازهای اجتماعی و اسلامی عصر است. او خود در این باب میفرمایند: «این بنده از حدود بیست سال پیش که قلم به دست گرفتهام، تنها چیزی که هدف قرار دادهام حل مشکلات و پاسخگویی به سوالاتی است که در زمینه مسائل اسلامی در عصر ما مطرح است.»2 در باب ویژگی دوم آثار باید گفت که اساسا به کارهای انجام نشده میپرداخت و راههای نرفته را میپیمود: «فکر من همیشه این است که مسائلی را عنوان میکنم که کمتر درباره آنها فکر و بحث میشود.» 3
*حکومت اسلامی در اندیشه مطهری
یکی از موضوعات مورد علاقه مطهری که در دستور کار علمی و فکری وی قرار داشت موضوع حکومت از نظر اسلام یا ولایت فقیه بود. وی حکومت را بیت القصیده و زیربنای تعلیمات انبیا بر میشمرد4 و به غفلت و بیتوجهی فقیهان به نقش حیاتی و تعیین کننده حکم شرعی و ولایت فقیه انتقاد مینمود. از این رو بر آن بود تا بتواند موضوع حکومت از نظر اسلام را که قهرا در عصر غیبت با حاکمیت حاکم شرعی و فقیه جامع الشرایط پی گرفته خواهد شد تبیین بنماید. سکولاریسم و جدایی دین از سیاست را با ذات اسلام بیگانه دانسته و آن را میراث استعمار معرفی میکردند: «استعمارگران تلاش زیادی کردند تا در کشورهای اسلامی رابطه دین و سیاست را قطع کنند. از جمله این تلاشها طرح مسالهای است به نام علمانیت.»5
حکومت اسلامی مورد نظر مطهری شکل خود را در قالب الگوی جمهوری اسلامی پیدا کرد که سعی فراوانی در تبیین آن داشت. با این حال تلاشهای او در باب تبیین و آسیب شناسی نظام نوپای جمهوری اسلامی در همان مدت اندک بسیار راهگشا و مفید و سازنده بوده است. در اندیشههای مطهری پایه دینی نظام جمهوری اسلامی ریشه در نظریه ولایت فقیه و پایه مردمی آن، ریشه در نظریه جمهوریت در حکومتهای مردمسالار دارد که از وفاق بین ولایت فقیه و مردم سالاری، پدیده کاملا نوینی به نام جمهوری اسلامی به وجود آمده است.
*الگوی جمهوری اسلامی در اندیشه مطهری
در این بخش دیدگاه مطهری در مورد ماهیت مفاهیم جمهوریت و اسلامیت در نظام اسلامی، الگوی حکومت و نظام سیاسی در اندیشه وی را بیان میکنیم.
ا-جمهوریت به مثابه شکل نظام اسلامی
از نظر مطهری، جمهوریت، شکل نظام اسلامی و اسلامیت، محتوای آن را مشخص میکند: «جمهوری اسلامی از دو کلمه مرکب شده است. کلمه جمهوری و کلمه اسلامی، کلمه جمهوری، شکل حکومت پیشنهاد شده را مشخص میکند و کلمه اسلامی، محتوای آن را.»6 مطهری پیرامون جمهوریت در نظام اسلامی میگوید: «همانطور که عرض کردم، مسأله جمهوری، مربوط است به شکل حکومت، که مستلزم نوعی دموکراسی است. یعنی اینکه مردم حق دارند سرنوشت خود را خودشان در دست بگیرند.» 7
2-اسلامیت به مثابه محتوای نظام اسلامی
مطهری درباره مفهوم اسلامیت حکومت میگوید: « ...یعنی پیشنهاد میکند که این حکومت، با اصول و مقررات اسلامی اداره میشود و در مدار اصول اسلامی حرکت میکند. چون میدانیم که اسلام بهعنوان یک دین، در عین حال یک مکتب و یک ایدئولوژی، طرحی است برای زندگی بشر در همه ابعاد و شئون آن »8 از دو تعبیر «این حکومت، با اصول و مقررات اسلامی اداره میشود» و «اسلام... طرحی است برای زندگی بشر در همه ابعاد و شئون آن» ، استنباط میشود که مطهری، قائل به اعمال حداکثری اصول و مقررات اسلامی در حکومت است. یعنی جریان یافتن همه اصول و مقررات اسلامی در همه ابعاد و عرصههای اداره حکومت. 9
3-رابطه شکل (جمهوریت) و محتوا (اسلامیت) در جمهوری اسلامی
مطهری، مکرراً و تصریحاً، بر سازگاری اسلامیت و جمهوریت نظام تأکید میورزید. او با نفی مبنای دوگانه نظام جمهوری اسلامی (مبنای جمهوریت و مبنای اسلامیت)، نظام سیاسی اسلام را نظامی یکپارچه دانسته و دو مقوله جمهوریت و اسلامیت نظام را در هم تنیده معرفی میکرد:
«در آینده، وقتی که مردم در دولت جمهوری اسلامی یک سلسله آزادیها و دموکراسیها را بهدست آوردند، ممکن است بعضیها پیش خود اینطور تفسیر بکنند که آزادیها و دموکراسیها نه به دلیل اسلامی بودن این جمهوری، که به دلیل دموکراتیک بودن آن حاصل شده است. یعنی این جمهوری دو مبنا و دو بنیاد دارد: بنیادهای دموکراتیک و بنیادهای اسلامی و آنچه که به آزادی و حقوق فردی و دموکراسی ارتباط پیدا میکند، مربوط است به بنیاد دموکراتیک این جمهوری و نه به بنیاد اسلامی آن و در مقابل یک سلسله عبادات و معادلات وجود دارد که به جنبه اسلامی حکومت مربوط میشود. ما میخواهیم تأکید کنیم که چنین نیست. اولاً به مصداق مصراع معروف «چون که صد آمد، نود هم پیش ماست» وقتی که از جمهوری اسلامی سخن به میان بیاوریم، بهطور طبیعی، آزادی و حقوق فرد و دموکراسی هم در بطن آن است. ثانیاً، اساساً مفهوم آزادی به آن معنا که فلسفههای اجتماعی غرب اعتقاد دارند با آزادی به آن معنا که در اسلام مطرح است، تفاوت عمده و بنیادی دارد. » 10
آیت الله مرتضی مطهری به اتفاق آیت الله سید محمود طالقانی و استاد سید هادی خسروشاهی پس از مراسم نماز عید فطر در گلشهر کرج
*نتیجه گیری
هر انقلابی برای تداوم و پویندگی خود نیاز به پشتوانه فکری دارد که در انقلاب اسلامی ایران بدون تردید مطهری چنین جایگاهی دارد و به عنوان یک مبنای فکری و ایدوئولوگ نظام جمهوری اسلامی قلمداد میشود که با خلق آثار عمیق و ژرف خود توانست به این مهم به خصوص در التقاط زدایی از تفکر ناب اسلامی جامه عمل بپوشاند. از مطهری نوشتار و گفتارهای زیادی (حدود 70 کتاب و 1000 نوار) به جای مانده که نشان دهنده حجم بالای فعالیتهای فکری و علمی در این زمینه است. نظام جمهوری اسلامی، با اتکا بر مبانی دینی و مردمی، تجربه کاملا نوینی از نظر شکل و ماهیت سیستم حکومتی است که در شکل و محتوا وامدار اندیشههای مطهری است.
____________________________
1. سید احمدحسینی خراسانی، ولایت فقیه از نگاه شهید مطهری، فصلنامه فقه، 1382، شماره 39، ص 12.
2. مرتضی مطهری، عدل الهی، تهران، انتشارات صدرا، 1371، ص 8.
3.مرتضی مطهری، اسلام و مقتضیات زمان، جلد اول، تهران، انتشارات صدرا ، 1373، ص14.
4.مرتضی مطهری، امامت و رهبری،تهران، انتشارات صدرا، 1364، ص 210.
5. مرتضی مطهری،پیرامون انقلاب اسلامی، تهران، انتشارات صدرا، 1379، چاپ پانزدهم، ص 52.
6.همان، ص79.
7.همان، ص81.
8.همان، ص80.
9. محمدحسین واثقی مصلح بیدار (مجموعه مصاحبه ها و مقالات و سخنرانیها و... دربارة استاد مطهری)، تهران، صدرا، 1378، صص 81-82.
10. مرتضی مطهری، پیرامون انقلاب اسلامی، ص99.
موسسه مطالعات تاریخ معاصر ایران