به گزارش مشرق، بررسی ماهیت تأسیس رژیم آل سعود و بقیه پادشاهیها و امیرنشینهای عربی توسط انگلیسیها را که اساسا با مأموریت حمایت از رژیم صهیونیستی و مدیریت افکار عمومی عربی - اسلامی شکل گرفته به فرصتی دیگر موکول میکنیم و اکنون در مهمترین رخدادهای مرتبط با فلسطین اشغالی، تلاش جدید آل سعود برای تعدیل طرح عربی که از طریق مصر به مقامات صهیونیستی تقدیم شده است میپردازیم. این تلاش از دو زاویه قابل تأمل است.
1- ماهیت طرح و تلاش جدید که توسط آل سعود ارائه شده و قرار است پاریس با هماهنگی کشورهای عربستان، مصر، اردن و حکومت خودگردان و محوریت مصر دنبال شود و جزئیات آن که شروط نتانیاهو در آن لحاظ شده است.
2-پیامدهای ناشی از این طرح صهیونیستی - سعودی بر موازنه قدرت منطقهای و امنیت ملی ایران.
اگر در طرح عربی سال 2002 فرمول «زمین در مقابل صلح» با مدیریت ملک عبدالله سعودی دنبال شد و پاسخ صهیونیستها، «امنیت در مقابل صلح» بود، امروز مجموعهای از پارامترهای منطقهای موجب شده است تا مدل «صلح در مقابل امید» در یک برنامه اضطراری از سوی حاکمان سعودی در دستور کار فعال قرار گیرد. آل سعود و بقیه دولتهای امیرنشین و پادشاهی عربی که وامدار ملکه انگلیس هستند و بقای خود را در اجرای طرحهای سری آنها میدانند،تا به حال در پس چهرههایی بزک شده، تصویر دیگری از خود نشان میدادند ولی امروز و در تحولات منطقهای، با شرایطی روبرو هستند که ناچار هستند نقاب نفاق را کنار زده و برای موجودیت خود، در کنار صهیونیستها قرار گیرند. سالهاست که از روابط پنهان این امارتنشینان با کیان صهیونیستی میگذرد و توجیه آنها نیز آن بود که برای احقاق حقوق مردم فلسطین نیاز به رایزنی با مقامات اسرائیلی دارند. یعنی آرمان فلسطین را توجیه کننده مناسبات آشکار و پنهان قرار دادند.
امروز در طرح تعدیل شده آل سعود، ضمن جدا کردن موضوع جولان، از حق بازگشت میلیونها فلسطینی مرزهای 1967، بیتالمقدس، شاخصهای تشکیل یک دولت مستقل برای فلسطین، عبور کرده و به اسرائیل واگذار نمودهاند و تشکیل دولت یهودی در اسرائیل را به رسمیت شناختند و موضوع اخراج میلیونها فلسطینی از اراضی 1948 که بالغ بر 39 درصد جمعیت فعلی اسرائیل هستند را تأیید کردهاند. چون محمود عباس (ابومازن) را نیز برای مدیریت این پروسه سازش ناتوان میدانند، به دنبال چهرهسازی از مروان برغوثی هستند که سالهاست در زندان رژیم صهیونیستی است و قرار است او را به عنوان «مرد صلح» کاندید و جایزه نوبل به او اعطا نمایند تا با چهرهای مقبولتر به اجرای برنامه سازش با اسرائیل بپردازند!!
این در حالی است که حکومت نتانیاهو به همین طرح نیز راضی نیست و به دنبال بلعیدن کامل سرزمین فلسطین است که موجب اختلاف نظر و بیثباتی در حکومت نتانیاهو شده و متهم به فاشیسم حکومتی از سوی باراک و یعلون است. فرانسویها به دنبال کارسازی این طرح هستند و آن را یک گزینه راهبردی برای بازسازی قدرت در منطقه و در هژمونی غربی میدانند.
مسئله اصلی برای آل سعود و تیم غربی این است که افکار عمومی جهان اسلام و عرب، اسرائیل را دشمن اصلی قلمداد میکند و این مشکل باید برای رژیمهای وابسته به انگلیس و غرب حل شود تا معادله قدرت به نفع صهیونیسم و غرب و ارتجاع منطقه تغییر نموده و ایران به عنوان دشمن اصلی برای جهان اسلام و عرب معرفی شود.
یعنی با پاک کردن صورت مسئله اشغال فلسطین، که هیچ نتیجهای برای مردم فلسطین در بر ندارد، یک دشمن موهوم به جای صهیونیستها معرفی شده و ائتلاف ارتجاع - صهیونیسم با یارگیری جدید از کشورهای اسلامی و عربی جبههای در مقابل ایران و مقاومت منطقهای سامان دهند و یک ناتوی اسلامی به ریاست عربستان، و در کنار رژیم صهیونیستی، به مقابله عملی با ایران و مقاومت منطقهای بپردازد.
اگر تروریسم تکفیری در پروژه آمریکایی - سعودی - صهیونیستی ناکارآمد بوده و ناچارند بساط آن را در منطقه جمع کنند، اکنون پروژه قربانی کردن فلسطین برای یک ائتلاف اسرائیلی - سعودی، دو مأموریت اصلی، یعنی امنیت اسرائیل و هژمونی آمریکایی در منطقه را دنبال خواهد کرد.
تعدیل طرح عربی یعنی واگذار کردن همه امتیازها به اسرائیل و آغاز رسمی و علنی عادی سازی با رژیم صهیونیستی و رسمیت دادن به موجودیت جعلی این رژیم، در مقابل همراهی اسرائیل با آل سعود برای عداوت و دشمنی و جنگافروزی بر علیه ایران و مقاومت منطقهای. موضوع آشتی فتح و حماس، در این چارچوب است تا چیزی به عنوان مقاومت فلسطینی، مزاحم اجرای طرح نباشد. برخی از اسرائیلیها این طرح را در قالب دو دولت ولی نتانیاهو، به «یک سرزمین برای ملت یهود» معتقد است و برای فلسطینیها، مناطقی خارج از فلسطین و در اردن و یا صحرای سینا، در نظر دارد که محل اختلاف قرار گرفته است.
آنچه برای آل سعود اهمیت دارد این است که همانگونه که ترکی فیصل در دیدار با یعقوب عمیدرور مسئول امنیتی اسرائیل در آمریکا اعلام کرد، در کنار اسرائیل و بقیه نطفههای انگلیسی در منطقه، یک بلوک ضد ایرانی بسازند و آل سعود برای این هدف، آماده قربانی کردن همه چیز است. مقامات سعودی که برای هدف ضد ایرانی خود در دهسال سیاست علنی، موفق نشدند تا آمریکا را در یک جنگ ضد ایرانی وارد کنند، اکنون به امید استخدام صهیونیستها، فلسطین را قربانی میکنند و امیدوار هستند ریاست جمهور بعدی آمریکا، در کنار این پروژه و به عنوان امر واقع قرار گیرند و هم از منافع استعماری خود دفاع کنند و هم رژیمهای عربی و صهیونیستی را امنیت ببخشند و مسئله فلسطین را پایان یافته معرفی کرده و دشمنی و جنگ با ایران را در سرلوحه سیاستهای منطقهای قرار دهند.
1- ماهیت طرح و تلاش جدید که توسط آل سعود ارائه شده و قرار است پاریس با هماهنگی کشورهای عربستان، مصر، اردن و حکومت خودگردان و محوریت مصر دنبال شود و جزئیات آن که شروط نتانیاهو در آن لحاظ شده است.
2-پیامدهای ناشی از این طرح صهیونیستی - سعودی بر موازنه قدرت منطقهای و امنیت ملی ایران.
اگر در طرح عربی سال 2002 فرمول «زمین در مقابل صلح» با مدیریت ملک عبدالله سعودی دنبال شد و پاسخ صهیونیستها، «امنیت در مقابل صلح» بود، امروز مجموعهای از پارامترهای منطقهای موجب شده است تا مدل «صلح در مقابل امید» در یک برنامه اضطراری از سوی حاکمان سعودی در دستور کار فعال قرار گیرد. آل سعود و بقیه دولتهای امیرنشین و پادشاهی عربی که وامدار ملکه انگلیس هستند و بقای خود را در اجرای طرحهای سری آنها میدانند،تا به حال در پس چهرههایی بزک شده، تصویر دیگری از خود نشان میدادند ولی امروز و در تحولات منطقهای، با شرایطی روبرو هستند که ناچار هستند نقاب نفاق را کنار زده و برای موجودیت خود، در کنار صهیونیستها قرار گیرند. سالهاست که از روابط پنهان این امارتنشینان با کیان صهیونیستی میگذرد و توجیه آنها نیز آن بود که برای احقاق حقوق مردم فلسطین نیاز به رایزنی با مقامات اسرائیلی دارند. یعنی آرمان فلسطین را توجیه کننده مناسبات آشکار و پنهان قرار دادند.
امروز در طرح تعدیل شده آل سعود، ضمن جدا کردن موضوع جولان، از حق بازگشت میلیونها فلسطینی مرزهای 1967، بیتالمقدس، شاخصهای تشکیل یک دولت مستقل برای فلسطین، عبور کرده و به اسرائیل واگذار نمودهاند و تشکیل دولت یهودی در اسرائیل را به رسمیت شناختند و موضوع اخراج میلیونها فلسطینی از اراضی 1948 که بالغ بر 39 درصد جمعیت فعلی اسرائیل هستند را تأیید کردهاند. چون محمود عباس (ابومازن) را نیز برای مدیریت این پروسه سازش ناتوان میدانند، به دنبال چهرهسازی از مروان برغوثی هستند که سالهاست در زندان رژیم صهیونیستی است و قرار است او را به عنوان «مرد صلح» کاندید و جایزه نوبل به او اعطا نمایند تا با چهرهای مقبولتر به اجرای برنامه سازش با اسرائیل بپردازند!!
این در حالی است که حکومت نتانیاهو به همین طرح نیز راضی نیست و به دنبال بلعیدن کامل سرزمین فلسطین است که موجب اختلاف نظر و بیثباتی در حکومت نتانیاهو شده و متهم به فاشیسم حکومتی از سوی باراک و یعلون است. فرانسویها به دنبال کارسازی این طرح هستند و آن را یک گزینه راهبردی برای بازسازی قدرت در منطقه و در هژمونی غربی میدانند.
مسئله اصلی برای آل سعود و تیم غربی این است که افکار عمومی جهان اسلام و عرب، اسرائیل را دشمن اصلی قلمداد میکند و این مشکل باید برای رژیمهای وابسته به انگلیس و غرب حل شود تا معادله قدرت به نفع صهیونیسم و غرب و ارتجاع منطقه تغییر نموده و ایران به عنوان دشمن اصلی برای جهان اسلام و عرب معرفی شود.
یعنی با پاک کردن صورت مسئله اشغال فلسطین، که هیچ نتیجهای برای مردم فلسطین در بر ندارد، یک دشمن موهوم به جای صهیونیستها معرفی شده و ائتلاف ارتجاع - صهیونیسم با یارگیری جدید از کشورهای اسلامی و عربی جبههای در مقابل ایران و مقاومت منطقهای سامان دهند و یک ناتوی اسلامی به ریاست عربستان، و در کنار رژیم صهیونیستی، به مقابله عملی با ایران و مقاومت منطقهای بپردازد.
اگر تروریسم تکفیری در پروژه آمریکایی - سعودی - صهیونیستی ناکارآمد بوده و ناچارند بساط آن را در منطقه جمع کنند، اکنون پروژه قربانی کردن فلسطین برای یک ائتلاف اسرائیلی - سعودی، دو مأموریت اصلی، یعنی امنیت اسرائیل و هژمونی آمریکایی در منطقه را دنبال خواهد کرد.
تعدیل طرح عربی یعنی واگذار کردن همه امتیازها به اسرائیل و آغاز رسمی و علنی عادی سازی با رژیم صهیونیستی و رسمیت دادن به موجودیت جعلی این رژیم، در مقابل همراهی اسرائیل با آل سعود برای عداوت و دشمنی و جنگافروزی بر علیه ایران و مقاومت منطقهای. موضوع آشتی فتح و حماس، در این چارچوب است تا چیزی به عنوان مقاومت فلسطینی، مزاحم اجرای طرح نباشد. برخی از اسرائیلیها این طرح را در قالب دو دولت ولی نتانیاهو، به «یک سرزمین برای ملت یهود» معتقد است و برای فلسطینیها، مناطقی خارج از فلسطین و در اردن و یا صحرای سینا، در نظر دارد که محل اختلاف قرار گرفته است.
آنچه برای آل سعود اهمیت دارد این است که همانگونه که ترکی فیصل در دیدار با یعقوب عمیدرور مسئول امنیتی اسرائیل در آمریکا اعلام کرد، در کنار اسرائیل و بقیه نطفههای انگلیسی در منطقه، یک بلوک ضد ایرانی بسازند و آل سعود برای این هدف، آماده قربانی کردن همه چیز است. مقامات سعودی که برای هدف ضد ایرانی خود در دهسال سیاست علنی، موفق نشدند تا آمریکا را در یک جنگ ضد ایرانی وارد کنند، اکنون به امید استخدام صهیونیستها، فلسطین را قربانی میکنند و امیدوار هستند ریاست جمهور بعدی آمریکا، در کنار این پروژه و به عنوان امر واقع قرار گیرند و هم از منافع استعماری خود دفاع کنند و هم رژیمهای عربی و صهیونیستی را امنیت ببخشند و مسئله فلسطین را پایان یافته معرفی کرده و دشمنی و جنگ با ایران را در سرلوحه سیاستهای منطقهای قرار دهند.