قدس پایتخت ملت فلسطین در وطنی است که برای بازپس گیری و آزادی آن از زیر یوغ اشغالگری تلاش می کنند. قدس از زمان اشغال آن توسط دشمن صهیونیستی در ژوئیه سال 1967 همچنان در معرض حمله و تجاوز قرار دارد و اهالی عرب آن انواع و اقسام تجاوزات را تحمل می کنند و در این میان، مسجد الاقصی در کانون حملات قرار دارد و در سال 1968 منبر صلاح الدین و دیگر بخش های ارزشمند و تاریخی آن به آتش کشیده شد و تلاش ها برای تخریب این مسجد از همان زمان همچنان ادامه داشته است و دشمن صهیونیستی سعی دارد با حفاری های خود در زیر این مسجد پایه های آنرا به لرزه بیاندازد و پروژه های متعددی برای تخریب آن طراحی کند تا در نهایت معبد موهوم صهیونیست ها را بر روی آن احداث کند.
این رژیم در همین راستا، سعی دارد بخش هایی از این مسجد مانند دیوار براق را جدا کند و در نهایت این مسجد را نیز مانند حرم حضرت ابراهیم (ع) در شهر الخلیل میان مسلمانان و یهودیان تقسیم کند و به همین منظور به هتک حرمت آن از طریق تجاوزات دوره ای سازمان یافته شهرک نشینان تندروی صهیونیست که از حمایت نظامیان این رژیم بهره مند هستند، ادامه می دهد.
واقعیت این است که کل قدس و محیط جغرافیایی آن در معرض اشکال مختلف یهودی سازی و تهدیدات مستقیم و غیر مستقیم قرار دارد و دشمن برای حذف هویت عربی و اسلامی از هیچ اقدامی دریغ نمی ورزد و در حالی که توسعه شهرک های صهیونیست نشین ادامه دارد، حفاری ها در زیر و اطراف مسجد الاقصی هم تداوم می یابد تا روزی چهارستون این مسجد را به لرزه درآورد.
کار به جایی رسیده است که یک معبد یهودی به همراه تمامی بخش های زیر مجموعه آن در زیر مسجد الاقصی احداث شده و جاده هایی احداث شده است که این معبد را به وسط حرم الاقصی متصل می کند و حتی در اطراف شهر قدس هم دیوار حائل احداث شده و برخی روستاها و شهرک های اطراف آن به محدوده اراضی تحت اشغال ملحق و به صورت کامل محاصره شده اند و روز به روز توسعه داده می شوند تا در نهایت یک کمربند یهودی در اطراف قدس تشکیل دهند.
یهودیان در هر نقطه ای اقدام به ساخت محله های مسکونی یهودی می کنند و ساختمان ها و منازل فلسطینیان را مصادره و اهالی این شهر را در تنگنا و محدودیت قرار می دهند تا در نهایت آنها را مجبور به ترک این شهر کنند. آنها در بسیاری از موارد از اقامه نماز توسط مسلمانان در مسجد الاقصی جلوگیری می کنند و با ایجاد محدودیت های مختلف سعی می کنند ارتباط آنها با قبله گاه نخست و سومین حرم شریف شان را قطع کنند.
هدف از تخلیه ساکنان اصلی قدس و افزایش جمعیت یهودیان در این شهر و حومه آن، تبدیل قدس به "پایتخت یکپارچه و ابدی اسرائیل" است! در حالی که دشمن صهیونیستی به اجرای طرح های خود در قدس اشغالی و دیگر مناطق اشغالی فلسطین ادامه می دهد و همپیمانان، حامیان، مزدوران و اطرافیان آن هم از این اقدامات حمایت می کنند، عرب ها و مسلمانان جز غر و لند که در سال های اخیر آن هم خاموش شده است و اعتراضات جسته و گریخته بی فایده و بیهوده که فتیله آنها هم کشیده شده است، هیچ کار دیگری نمی کنند و به جای توجه به قدس و فلسطین و قومیت عربی و دین، درگیر جنگ های خونین شده اند که آنها را به سال ها قبل از دوران جاهلیت کورکورانه باز می گرداند.
مساله جالب توجه این است که همه از خطرات و آثار و تبعات این حوادث آگاه هستند و اهداف کوتاه مدت و دراز مدت آنرا هم می دانند، اما این آثار فاجعه بار هیچ تاثیری بر روی اذهان، اراده ها، سیاست ها، تصمیمات و قهرمان بازی ها ندارد...! و عرب ها و مسلمانان سرگرم برادر کشی و تضعیف قدرت هم هستند و در این راه از دشمنان خود هم علیه یکدیگر کمک می گیرند و چطور باید انتظار داشت که کار در قدس و فلسطین، در سوریه و عراق، در لیبی و یمن و غیره به حدی نرسد که دشمن صهیونیستی تبدیل به همپیمان راهبردی دو کشور بزرگ و دار و دسته آنها شود و اقدام به برگزاری مانورهای نظامی دوره ای با آمریکایی ها و روس ها کند و برای این منظور از پایگاه های خود در (اراضی اشغالی) سوریه و فلسطین مانند حیفا و "مینة القلعة" که در زبان عبری به آن "اسدود" می گویند و کنعانی ها از زمان ساخت آن، اسمش را "أشدود" یعنی "دژ" و "قلعه" گذاشته بودند، استفاده می کند. کار به جایی رسیده است که دشمن صهیونیستی در مذاکرات با کشورهای بزرگ درباره آینده منطقه و مساله سوریه شرکت می کند و این در حالی است که خود سوری ها هیچ نقشی در این مذاکرات ندارند و کشورشان تبدیل به عرصه تاخت و تاز و قدرت آزمایی طرف های دیگر شده است و این ملت سوریه است که تاوان سنگین این جنگ و زورآزمایی را پس می دهد.
قدس سرزمینی مقدس و شهری است که قوم عرب آنرا بنا نهاده اند و هم در گذشته عربی بوده است و هم در آینده عربی خواهد بود. این شهر همان سرزمین "یبوس" است که اولین بار یبوسی های عرب 3200 سال قبل از میلاد آنرا بنیان گذاشتند. یبوسی ها از تبار کنعانی های عرب بودند که ابراهیم خلیل الله (ع) وقتی در نیمه اول هزاره دوم قبل از میلاد (حضرت مسیح (ع) و حوالی سال های 1800 تا 1900 قبل از میلاد و پس از اقامت در مکه از "اور" به فلسطین آمد، زبان آنها؛ یعنی "زبان کنعان" را یاد گرفت و این حادثه تقریبا 2000 سال قبل از زمانی اتفاق افتاد که موسی (ع) حوالی سال های 1350 تا 1400 قبل از میلاد مسیح، آیین یهودیت را با خود آورد.
در طول تاریخ، قبایل عرب متعددی در این شهر مقدس که به زبان کنعانی در آن سخن می گفتند، زندگی کرده اند که از آن جمله می توان به: "لخم، جذام، عامله، کنده، قیس و کنانه و نیز قبایل قضاعه، قین، بنو کلب، جرم و بنو عذره و غیره اشاره کرد. اهالی عرب این شهر هرگز آنرا به حال خود رها نکرده اند و پس از آنکه امپراتور "هدریان" در سال 63 قبل از میلاد مسیح یهودی ها را از این شهر بیرون و(پس از اولین تخریب آن توسط "تیتوس") برای دومین بار آنرا با خاک یکسان کرد، در طول 1052 سال متوالی هیچ یهودی در آن سکونت نداشت تا اینکه صلاح الدین ایوبی پس از فتح این شهر در تاریخ 2/10/1187 به آنها اجازه سکونت در این شهر را داد.
تاریخ گواهی می دهد که همواره فلسطینی ها، عرب ها و مسلمانان و به ویژه اهالی قدس، در برهه های مختلف جان نشان را نثار این شهر کرده اند و قدس نمی تواند نماد و پایتخت معنوی، جغرافیایی و سیاسی امتی غیر از مسلمانان و مسیحیان که ساکنان اصلی آن بودند، باشد؛ هر چند که تلاش های زیادی برای منحرف کردن افکار فلسطینیان و عرب ها و مسلمانان از این شهر و ناامید کردن آنها نسبت به احتمال تملک کامل و یا حتی جزئی آن صورت می گیرد.
قدس کلید جنگ و صلح است و از جمله مسائل اصلی مانند "حق بازگشت، مرزها، شهرک های صهیونیست نشین و غیره" به شمار می رود که مانعی بر سر راه دستیابی به راهکاری مسالمت آمیز و مورد قبول برای منازعه عربی ـ صهیونیستی است که شرکت کنندگان در کنفرانس آمریکایی "آناپولیس" از آن به عنوان "منازعه فلسطینی ـ صهیونیستی" یاد می کردند تا این شهر را در انزوا قرار داده و تقسیم کنند و ضمن اعمال سلطه بر طرف مذاکره کننده فلسطینی، میانه طرف های فلسطینی را بر سر شروط مذاکره به هم بزنند. این مساله در حالی رخ می دهد که اکثر عرب ها به مساله فلسطین پشت کرده اند و فلسطینیان هم در سال 1993 توافقنامه فاجعه بار اسلو را به رسمیت شناختند و گام در مسیر همکاری امنیتی با اسرائیل گذاشتند و همچنان به این روند ادامه می دهند!
صهیونیست ها هیچ وقت از تلاش برای تغییر چهره قدس و بافت جمعیتی آن و نیز تخریب مسجد الاقصی دست برنداشته اند و طرح های آنها برای سیطره بر این شهر اشغالی و وردی های آن لحظه ای متوقف نشده است و از سوی دیگر، تلاش های سیاسی آنها برای تبدیل این شهر به پایتخت "اسرائیل" ادامه دارد و بدترین و تاثیرگذارترین این تلاش ها، صدور قانون آمریکایی در تاریخ 30 سپتامبر سال 2002 بود که جورج دبلیو بوش رئیس جمهور وقت آمریکا آنرا به امضا رساند. بعد از آن نیز، قانونی با حمایت وزارت امور خارجه اسرائیل در سال 2003 به تصویب رسید که در آن متون خاصی درباره قدس وارد شده بود و این شهر به عنوان "پایتخت ابدی و غیر قابل تقسیم" رژیم صهیونیستی به رسمیت شناخته شده است.
کنگره آمریکا هم طی سال های قبل و بعد از آن با شدت و حدت زیادی همواره بر این مساله تاکید داشت که "قدس پایتخت اسرائیل" است و حتی از دولت آمریکا هم می خواست که سفارت خود در فلسطین اشغالی را از تل آویو به این شهر منتقل کند و هنوز هم از دخالت در مسائل متعدد و خطرناک قدس و یا مسائل دیگر، دریغ نمی ورزد.
امریکا تنها کشوری در جهان است که قوانینی در ارتباط با کشورهای دیگر جهان وضع و صادر می کند و به تمامیت ارضی و منافع و حقوق غیر قابل تصرف آنها تعرض می کند و برای این کشورها پایتخت مشخص می کند! در سرزمین اشغالی فلسطین، این کشور کمک های هنگفتی برای حمایت از شهرک سای ها و یهودی سازی ها در سراسر اراضی اشغالی فلسطین و به ویژه در قدس ارائه می دهد (و رژیم صهیونیستی به موجب این توافقنامه کمک های مالی در یک دهه گذشته نزدیک به 31 میلیارد دلار از آمریکا کمک دریافت کرده است و 3 میلیارد دلار دیگر هم تحت عنوان سرمایه گذاری در طرح های پژوهشی و توسعه سامانه های دفاعی ضد موشکی به آن پرداخت شده است. / یوسی میلمان ـ معاریف 16 ژوئیه سال 2016.)
آلکس فیشمان تحلیلگر برجسته صهیونیست هم در روزنامه یدیعوت می نویسد:«مشخص شده است که اسرائیل برای پروژه های "حیتس"، 455 میلیون دلار بیش از آن چیزی که دولت آمریکا مصوب کرده بود، دریافت کرده است. / آلکس فیشمان / 16 ژوئیه سال 2016). این رژیم همچنین یک میلیارد شیکل (تقریبا 250 میلیون دلار) کمک اضافی و مازاد بر کمک های سالانه مقرر، بابت سوخت مورد استفاده سرویس های امنیتی خود در این پروژه دریافت کرده است.» شیمون شیفر از دیگر کارشناسان و تحلیلگران صهیونیست هم در روزنامه یدیعوت خاطر نشان می کند که «... واشنگتن پیشنهاد پرداخت 3.4 الی 3.7 میلیارد دلار به صورت سالانه طی دوره ده ساله 2019 تا 2029 را به اسرائیل داده است. / یدیعوت در تاریخ 16/6/2016 ـ شیمون شیفر). آمریکا همچنین تضمین های بی حد و مرزی به طرفی که دست به اقدامات تروریستی زده و می زند، داده است و این در حالی است که خود "ایهود باراک" که زمانی نخست وزیر و وزیر جنگ همین رژیم بوده است، از آن به عنوان "کشور فاشیستی" یاد کرده است. ناحوم برنیاع از تحلیلگران صهیونیستی هم تاکید کرده است که «وقتی این ها نشانه های فاشیسم بودند و همچنان نشانه های فاشیسم هستند و خواهند بود، در نتیجه می توان آنها را "شاخصه های فاشیسم" دانست. / ناحوم برنیاع ـ یدیعوت ـ 17/6/2016). آری این "کشور" رژیم نژاد پرست صهیونیستی یا همان "اسرائیل" است... و حقوق امت ها و ملت ها در پایتخت های تاریخی شان سلب می شود تا این پایتخت ها و حقوق به تروریست های متجاوز داده شود و برخی کشورها بر خلاف میل ملت هایشان تقسیم و قوانینی وضع شود که به مقدسات جهانی ادیان آسمانی و حقوق صدها ملیون انسان در سراسر جهان لطمه می زند.
آمریکا با این مواضع و تصمیمات و مداخله جویی ها می خواهد در مقابل یک میلیارد و نیم مسلمان در جهان و بیش از 350 میلیون عرب؛ خواه مسلمان و خواه مسیحی که پیوندهای زیادی با قدس دارند، خودش را به عنوان طرف ذیصلاح برای تعیین حق تاریخی صهیونیست ها؛ یعنی همان دشمنان قومیت عربی و دین اسلام و انسانیت و ارزش ها، در قدس معرفی کند و بدین ترتیب، روز به روز کارنامه شرارت، نژادپرستی و تجاوزگری خود را سیاه تر و سیاه تر می کند و برایش اهمیتی ندارد که کل جهان اعتمادش را به این کشور از دست می دهد.
امروز بسیاری از مسلمانان در سراسر جهان شعار "قدس از آن ماست"، "قدس شهر ماست"، "قدس نماد آرمان ماست"، "قدس قبله دل های ماست" "مرهم قلب های ماست.."، "حرمت آنرا زیر پا نگذارید"، "به ما و عقیده ما و دل های ما که به عشق آن زنده اند، توهین نکنید"، "به مقدسات و تاریخ و خاطرات و ارادت و ایمان ما توهین نکنید"، "ما دیر یا زود به آن باز خواهیم گشت"، "می آییم تا آنرا از نژادپرستی و تروریسم صهیونیستی و از آلودگی ها و لوث وجود اشغالگران و ظلم و طغیان آزاد کنیم"، "می آییم تا با تجاوزات به آن مقابله کنیم و آنرا با اشک و آب پاک بشوییم" و "قدس شهر ماست که دروازه هایش را به روی ما باز می کند و ما هم دروازه دل هایمان را به روی آن باز می کنیم و در راه آن از همه چیز می گذریم و ان شاء الله با پیروزی وارد آن خواهیم شد" سر می دهند.
بسیاری از مسلمانان امروزه در دروازه های قدس و ورودی های این شهر گریه و زاری می کنند و به خاطر حضور در این مکان نماز شکر به جای می آورند... و کنفرانس ها و تظاهرات های متعددی به خاطر قدس برگزار می گردد و بیانیه های متعددی در این زمینه صادر و آیین های عبادی مختلفی به خاطر آن برگزار می شود... علاوه بر این، تحرکات مشابه متعددی در آینده و با همین هدف صورت خواهد گرفت. آیا آنهایی که مسئول برقراری صلح، امنیت، عدالت و حق تعیین سرنوشت در سراسر جهان هستند و آنهایی که مسئول سرزمین ها، ملت ها، عدالت، آزادی و ارزش های معنوی و انسانی در سراسر جهان هستند، صدای ملت های مسلمان را می شنوند و اراده آنها را درک می کنند؟
آیا آنها حجم تعلق خاطر مسلمانان به نمادهای تاریخی و پایتخت های معنوی خود و عزم آنها برای حفظ حقوق دینی و تاریخی خود را درک می کنند... یا از این مسائل چشم پوشی کرده و سکوت اختیار می کنند و زمینه ساز اقدامات و رفتارها و افکار و اعمال بدتری می شوند که صاحبان حق برای احقاق حقوق شان مجبور به توسل به آنها می شوند؟! آیا مسلمانان مواضع شفاهی خود را به عمل تبدیل می کنند و به جای گریه و زاری، دست به اقدام عملی و پیگیر می زنند تا قدرت لازم برای آزاد کردن قدس را در اختیار بگیرند و از اقتدار علمی ـ فنی، معرفتی و جهادی درست برخوردار شوند؟ آیا این کار بر اساس مفاهیم، ارزش ها و اصول به حق ثابت انجام می گیرد؟ آیا اشغالگران و حامیان آنها و مزدوران و اطرافیان شان و تمامی طرف هایی که با آنها همدستی می کنند و نیز حکام سست عنصر عرب و مسلمان و طرف ها و گروه هایی که مسئولیت تحقق آزادی و آزاد سازی به قیمت ضربه زدن به مبارزات ملی و قومیتی را بر دوش گرفته اند، با گوش و دل و ذهن های باز به ندای حامیان بازمانده فلسطین و مسجد الاقصی و قبة الصخره و الخلیل در میان عرب ها و مسلمانان گوش خواهند داد... و به عبارت دیگر، با رعایت حق، عدالت، آزادی، هویت و اصالت این مساله را به سرانجام خواهند رساند... یا بر دل های آنها قفل زده شده است؟! آیا آن طرف های عربی و اسلامی که در جنگ های جاری در کشورهای عربی دستی بر آتش دارند و به درگیری های مذهبی و طائفه ای زشت و مرگبار دامن می زنند... به این فکر کرده اند که چه چیزی از حق و فهم صحیح دین حق باقی مانده است و چه کسانی این ملت را که با احساس مسئولیت و بلند نظری و تعهد تاریخی آگاهانه در قبال اهداف و مسئولیت ها و ابزارها و پیامدهای آن به مسائل نگاه می کند، حفظ کرده اند؟
آیا آنها در برابر حقانیت ملت فلسطین، مساله قدس، فلسطین، اراده ملت و صدها هزار شهید و میلیون ها مجروح و جانباز و آواره و بی سرپناه ایستاده اند، احساس مسئولیت می کنند و هر کدام از آنها به مسئولیت اخلاقی و ملی و قومیتی و دینی و انسانی خود در قبال قدس شریف و امت و فرزندان آن و نسل های مختلف امت عمل می کنند و در قبال مسئولیت هایشان و حق، عدالت، آزادی، تاریخ، مردم و آینده فکر می کنند؟ آیا آنها در انجام این کارها تقوای الهی و مسئولیت شان را رعایت می کنند و به اراده مردم که انتظار می رود آنها نماینده این اراده و منافع مردم و حامی و خادم آن باشند، احترام می گذارند؟! آیا مقدمات لازم را برای تحقق امری که به سرنوشت و آینده مقدسات این ملت ارتباط دارد، آماده کرده اند؟ مقدماتی که سرآغاز و سرمنشأ آنها معرفت، اخلاق، تربیت و علم و دانش و نقطه اوج آنها در اختیار گرفتن قدرت لازم برای حمایت از مردم، تحقق عدالت و آزادی است. یا اینکه این افراد سر در لاک خود فرو برده اند و مطمئن هستند که اکثر حکام این ملت ها از کرسی ها، نظام ها، منافع و دیدگاه های تنگ نظرانه خود دفاع و حمایت می کنند و به مسائل فراتر از آن که مایه قدرت و اقتدار کشورها و ملت هاست و باعث اعتلای حق و عدالت و ارزش ها می شود، کاری ندارند؟!
آیا این افراد به اراده و خواست ملت های خود پایبند هستند یا مجری تصمیمات کشورهای حامی خود هستند؛ هر چند که این تصمیمات باعث اجحاف و ظلم در حق کشورها و ملت های خودشان شود، اما در مقابل باعث بقای آنها در پست و منصب شان و تضمین دستیابی به منافع شان شود؟ آنها آینده ملت هایشان را مصادره می کنند و می گویند: ما خواسته های شما را قبول نداریم. آنها در پست و سمت هایشان باقی می مانند و اهتمامی به اقدام مسلحانه علیه دشمن اشغالگر ندارند و اصلا به ندای ملت خود اهمیتی نمی دهند و نمی خواهند با بازگشت از مسیر ضلالت و گمراهی، راه حکمت و عقلانیت را در پیش گیرند و این در حالی است که برخی از آنها خوب می دانند که این ملت هایی که به خاطر قدس گرد هم می آیند، ایمان و عقیده راسخی به خدا، عدالت، آزادی و وطن دارند..
حال، آنچه سد این احساسات و حنجره های خواهان احقاق حق و تحقق درست ترین، واجب ترین و مفیدترین دستاوردها و مهمتر از جنگ های بیهوده است، عدم درک نتیجه فتنه انگیزی های مذهبی طولانی مدت و دامنه دار است که به نظر نمی رسد به این راحتی بتوان از شر آن خلاص شد.. آنچه در این میان نادیده گرفته می شود، استفاده و بهره ای است که دشمنان از برادرکشی میان عرب ها و مسلمانان می برند. برخی نمی دانند که آنچه این اراده های مردمی را به تحرک وا می دارد، ایمان عمیق و راسخ به حقانیت و اطمینان قوی نسبت به آینده و عدم فراموشی حق و ناامید شدن از آن است. ما، هر چقدر هم طول بکشد، و هر چقدر هم در این راه قربانی بدهیم و درد و رنج بکشیم، هرگز تسلیم و از این خواسته هایمان صرفنظر نخواهیم کرد.
تنها چیزی که ما در روز جهانی قدس می خواهیم، این است که عرب ها و مسلمانان همگی و به ویژه آنهایی که خون فرزندان امت را بیهوده در میدان های جنگ انحرافی می ریزند، به این مساله فکر کنند که چه چیزی عامل حفظ و تداوم بقاء، اقتدار، وحدت، احیای جایگاه و احقاق حقوق آنها و مهمتر از همه آنها، حفظ قدس می شود.