به گزارش مشرق، لری پیج که به همراه سرگئی برین در سال 1998 و در یک گاراژ گوگل را پایه گذاشته حالا یکی از برترین برندهای جهان را در اختیار دارد. در یک گفتوگو او پنج راز برتری این برند را فاش کرده، نکتههایی که بهخصوص برای کارآفرینان تکنولوژی میتواند بسیار آموزنده باشد.
1- تلاش همیشگی برای بهترین بودن
گوگل همیشه تلاش کرده برترین باشد و روزبهروز پیشرفت کند. در حقیقت این شرکت عظیم، الگوریتم روزانهای برای پیشرفت و بهروزرسانی دارد. آخرین به روز رسانی که گوگل داشته این بوده که صفحات وب را براساس میزان راحتی استفاده از آنها با تلفن همراه بررسی کند و در ردهبندیهای خود برای صفحات منطبق با نمایش در موبایل جایگاه بهتری قائل میشود.
لغت ژاپنی «Kaizen» به معنی «پیشرفت مداوم» است که از مدتها پیش شعار راهنمای شرکتهای ژاپنی بوده است. شاید فکر کنید که کسبوکار و تجارت شما در بهترین حالت ممکن در عالیترین جایگاه است. اما این فقط یک توهم است. مهم نیست که چقدر همه چیز خوب پیش میرود یا عالی به نظر میرسد، شما به پیشرفت و جلو رفتن احتیاج مبرم دارید تا بتوانید در آینده نیز همینگونه برتر بمانید.
2- کم بودن بهتر از زیاد بودن است
آیا گوگل یکسره در حال طراحی و خلق ایده است یا روند ثابتتری دارد؟
شاید ما به اندازهای که باید مدیر و کارمند نداشته باشیم اما ترجیح میدهیم تعداد کم و کیفیت بالا داشته باشیم تا تعداد بالا و کیفیت پایین. شاید باور کردنی نباشد ولی برای من کار کردن در جایی که تعداد آدمهای زیادی وجود دارند بسیار سختتر است.
این فلسفه گوگل است: وقتی موضوع مدیریت وسط باشد، «کم» در حقیقت «زیاد» است. حتی در یک رستوران ساده اگر تعداد سرآشپزها بیشتر از تعداد آشپزها باشد مسلماً کیفیت غذای ارائه شده عالی نخواهد بود. این روزها آدمها بهتر میتوانند خودشان را مدیریت کنند، کافی است هدفی برای آنها مشخص کنید و اجازه دهید کارشان را انجام دهند.
3- برای لذت بردن و پیشبرد هدف کار کن، نه پول
واقعاً چه تعداد کارمند احتیاج دارید؟ اگر دلیل اصلی کارکردن ما پول بود، مدتها پیش گوگل را میفروختیم و الان در سواحل هاوایی آفتاب میگرفتیم. یکی از عناصر اصلی داستانهایی که ما از کارآفرینان موفق شنیدهایم این بوده که این افراد همیشه با کمترین انگیزه مالی دست به انجام کاری زدهاند که روزی رویایشان بوده است.
مثلا در مورد استیو جابز، که روزهای اولش شباهت بسیار زیادی به روزهای اول موسسان گوگل، لری پیج و سرگئیبرین دارد. پیج میگوید ایده گوگل را برای اولین بار در خواب دید! ایده اصلی که به ذهن وی رسیده بود این بود:
«دانلود کل وب» که خیلی زود موتور جستوجو نام گرفت. نکته اصلی که اینجا وجود دارد این است که بزرگترین کارآفرینان مدرن و موفق دنیا هرگز با این ایده که «من باید پولدار شوم» شروع بهکار نکردهاند. پول برای اینگونه افراد هرگز انگیزه نبوده است. انگیزهای که اکثر مواقع وجود داشت و بسیار هم جواب داده یک تصویر، یک هدف و یک ایده بود که احتمال داشت بتواند به بشریت به هر نحوی کمک کند.
4- تمرکز و دقت به روند پیشرفت
هدف چیست؟ خیلی از شرکتها هستند که با گذر زمان هم موفقیتی کسب نمیکنند. کجای کارشان غلط است؟
آنها آینده و احتیاجاتی را پیشبینی نمیکنند. آنها در مورد عرصه تجارت خود آینده نگری ندارند. بلاک باستر (Blockbuster Video) سال 2000 فرصت خرید شبکه نت فلیکس را به قیمت 50 میلیون دلار داشت، اما مسئولانش حماقت کرده و این پیشنهاد را رد کردند.
الان بلاک باستری وجود ندارد. شرکتهای عکاسی مانند Polaroid,Kodak و بسیاری دیگر هرگز عکاسی دیجیتال را جدی نمیگرفتند و بهدلیل این بی اعتنایی بهای سنگینی پرداختند.
برنامه MySpace از دنیای مجازی به کل پاک شد چون نتوانست بفهمد آدمها احتیاج دارند به طرق گوناگون به یکدیگر متصل شوند و Hostess سازنده اصلی Twinkie، نخواست حرکتی در جهت غذا خوردن سلامتتر بردارد و مجبور شد درهای شرکت خود را سال 2012 برای همیشه ببندد.
قدرت پیشبینی کردن مسیر حرکت بازاری که به آن وارد شدیم برای یک کارآفرین و رشد و رونق کسبوکار وی مسالهای حیاتی است، بهخصوص در دنیایی که به این سرعت در حال پیشرفت در تکنولوژی و دیگر عرصهها است.
5 - برای جهان و بشریت خوبی بخواه
آیا دقیقاً میدانید چه جریان و روندی به روی کسبوکار شما تاثیر میگذارد؟ خیلی از افراد فکر میکنند که شرکتهای بزرگ حیله گر و مکار هستند و شهرت منفی پیدا میکنند که البته به نظر من تا حدودی درست است. شاید باورتان نشود، شعار غیررسمی گوگل این است: «عمل غیراخلاقی نکن» که البته به تازگی یک شعار جدید هم به آن اضافه شده: «کار درست را انجام بده».
پیچ معتقد است بهطور کلی نگاه منفی که بعضی از مردم به برخی از برندها دارند به این دلیل است که این شرکتها هدفشان خدمت به خودشان است و مردم این نیتها را میفهمند.
گوگل اما دلش میخواهد همیشه آدم خوب داستان باقی بماند.
هدفش مرتب کردن، در دسترس قرار دادن و مفید کردن اطلاعات کل جهان است. امروزه بسیاری از مشتریها و مصرفکنندهها، شرکتهایی را که مثلاً به کارگران زور میگویند یا محیط زیست را آلوده میکنند مجازات میکنند. کسبوکار دیگر فقط تولید درآمد و سود نیست، بلکه کمک به کل جهان هستی برای بهتر بودن هم هست. مسلماً این چیزی است که گوگل آن را خوب فهمیده و یکی از دلایل موفقیتش هم همین است.
سوال این است آیا میخواهیم تمرکز خود را به روی خوب بودن بگذاریم؟ در دنیای پرآشوب و هرج و مرج امروزی و همینطور دریای اطلاعات تکنولوژیک و مدیریتهای مجازی، مردم بیش از پیش ترجیح میدهند شرکتهایی را ببینند که به سلامت زندگی آنها کمک بیشتری میکند، امن است و با رعایت مسائل اخلاقی به بهتر شدن زندگی آنها کمک میکند.
1- تلاش همیشگی برای بهترین بودن
گوگل همیشه تلاش کرده برترین باشد و روزبهروز پیشرفت کند. در حقیقت این شرکت عظیم، الگوریتم روزانهای برای پیشرفت و بهروزرسانی دارد. آخرین به روز رسانی که گوگل داشته این بوده که صفحات وب را براساس میزان راحتی استفاده از آنها با تلفن همراه بررسی کند و در ردهبندیهای خود برای صفحات منطبق با نمایش در موبایل جایگاه بهتری قائل میشود.
لغت ژاپنی «Kaizen» به معنی «پیشرفت مداوم» است که از مدتها پیش شعار راهنمای شرکتهای ژاپنی بوده است. شاید فکر کنید که کسبوکار و تجارت شما در بهترین حالت ممکن در عالیترین جایگاه است. اما این فقط یک توهم است. مهم نیست که چقدر همه چیز خوب پیش میرود یا عالی به نظر میرسد، شما به پیشرفت و جلو رفتن احتیاج مبرم دارید تا بتوانید در آینده نیز همینگونه برتر بمانید.
2- کم بودن بهتر از زیاد بودن است
آیا گوگل یکسره در حال طراحی و خلق ایده است یا روند ثابتتری دارد؟
شاید ما به اندازهای که باید مدیر و کارمند نداشته باشیم اما ترجیح میدهیم تعداد کم و کیفیت بالا داشته باشیم تا تعداد بالا و کیفیت پایین. شاید باور کردنی نباشد ولی برای من کار کردن در جایی که تعداد آدمهای زیادی وجود دارند بسیار سختتر است.
این فلسفه گوگل است: وقتی موضوع مدیریت وسط باشد، «کم» در حقیقت «زیاد» است. حتی در یک رستوران ساده اگر تعداد سرآشپزها بیشتر از تعداد آشپزها باشد مسلماً کیفیت غذای ارائه شده عالی نخواهد بود. این روزها آدمها بهتر میتوانند خودشان را مدیریت کنند، کافی است هدفی برای آنها مشخص کنید و اجازه دهید کارشان را انجام دهند.
3- برای لذت بردن و پیشبرد هدف کار کن، نه پول
واقعاً چه تعداد کارمند احتیاج دارید؟ اگر دلیل اصلی کارکردن ما پول بود، مدتها پیش گوگل را میفروختیم و الان در سواحل هاوایی آفتاب میگرفتیم. یکی از عناصر اصلی داستانهایی که ما از کارآفرینان موفق شنیدهایم این بوده که این افراد همیشه با کمترین انگیزه مالی دست به انجام کاری زدهاند که روزی رویایشان بوده است.
مثلا در مورد استیو جابز، که روزهای اولش شباهت بسیار زیادی به روزهای اول موسسان گوگل، لری پیج و سرگئیبرین دارد. پیج میگوید ایده گوگل را برای اولین بار در خواب دید! ایده اصلی که به ذهن وی رسیده بود این بود:
«دانلود کل وب» که خیلی زود موتور جستوجو نام گرفت. نکته اصلی که اینجا وجود دارد این است که بزرگترین کارآفرینان مدرن و موفق دنیا هرگز با این ایده که «من باید پولدار شوم» شروع بهکار نکردهاند. پول برای اینگونه افراد هرگز انگیزه نبوده است. انگیزهای که اکثر مواقع وجود داشت و بسیار هم جواب داده یک تصویر، یک هدف و یک ایده بود که احتمال داشت بتواند به بشریت به هر نحوی کمک کند.
4- تمرکز و دقت به روند پیشرفت
هدف چیست؟ خیلی از شرکتها هستند که با گذر زمان هم موفقیتی کسب نمیکنند. کجای کارشان غلط است؟
آنها آینده و احتیاجاتی را پیشبینی نمیکنند. آنها در مورد عرصه تجارت خود آینده نگری ندارند. بلاک باستر (Blockbuster Video) سال 2000 فرصت خرید شبکه نت فلیکس را به قیمت 50 میلیون دلار داشت، اما مسئولانش حماقت کرده و این پیشنهاد را رد کردند.
الان بلاک باستری وجود ندارد. شرکتهای عکاسی مانند Polaroid,Kodak و بسیاری دیگر هرگز عکاسی دیجیتال را جدی نمیگرفتند و بهدلیل این بی اعتنایی بهای سنگینی پرداختند.
برنامه MySpace از دنیای مجازی به کل پاک شد چون نتوانست بفهمد آدمها احتیاج دارند به طرق گوناگون به یکدیگر متصل شوند و Hostess سازنده اصلی Twinkie، نخواست حرکتی در جهت غذا خوردن سلامتتر بردارد و مجبور شد درهای شرکت خود را سال 2012 برای همیشه ببندد.
قدرت پیشبینی کردن مسیر حرکت بازاری که به آن وارد شدیم برای یک کارآفرین و رشد و رونق کسبوکار وی مسالهای حیاتی است، بهخصوص در دنیایی که به این سرعت در حال پیشرفت در تکنولوژی و دیگر عرصهها است.
5 - برای جهان و بشریت خوبی بخواه
آیا دقیقاً میدانید چه جریان و روندی به روی کسبوکار شما تاثیر میگذارد؟ خیلی از افراد فکر میکنند که شرکتهای بزرگ حیله گر و مکار هستند و شهرت منفی پیدا میکنند که البته به نظر من تا حدودی درست است. شاید باورتان نشود، شعار غیررسمی گوگل این است: «عمل غیراخلاقی نکن» که البته به تازگی یک شعار جدید هم به آن اضافه شده: «کار درست را انجام بده».
پیچ معتقد است بهطور کلی نگاه منفی که بعضی از مردم به برخی از برندها دارند به این دلیل است که این شرکتها هدفشان خدمت به خودشان است و مردم این نیتها را میفهمند.
گوگل اما دلش میخواهد همیشه آدم خوب داستان باقی بماند.
هدفش مرتب کردن، در دسترس قرار دادن و مفید کردن اطلاعات کل جهان است. امروزه بسیاری از مشتریها و مصرفکنندهها، شرکتهایی را که مثلاً به کارگران زور میگویند یا محیط زیست را آلوده میکنند مجازات میکنند. کسبوکار دیگر فقط تولید درآمد و سود نیست، بلکه کمک به کل جهان هستی برای بهتر بودن هم هست. مسلماً این چیزی است که گوگل آن را خوب فهمیده و یکی از دلایل موفقیتش هم همین است.
سوال این است آیا میخواهیم تمرکز خود را به روی خوب بودن بگذاریم؟ در دنیای پرآشوب و هرج و مرج امروزی و همینطور دریای اطلاعات تکنولوژیک و مدیریتهای مجازی، مردم بیش از پیش ترجیح میدهند شرکتهایی را ببینند که به سلامت زندگی آنها کمک بیشتری میکند، امن است و با رعایت مسائل اخلاقی به بهتر شدن زندگی آنها کمک میکند.