سرویس فرهنگ و هنر مشرق - شورای عالی حوزه علمیه قم آیتالله اعرافی را با حفظ سمت ریاست جامعةالمصطفی به عنوان مدیر جدید حوزه علمیه قم انتخاب کردند.
آنچه در ادامه میآید، خلاصهای است از سوابق آیتالله اعرافی
علیرضا اعرافی، در سال 1338 در شهر "میبد" واقع در استان "یزد" متولد شد. پدرش، "آیتالله محمد ابراهیم اعرافی" از علمای مشهور یزد و از دوستان نزدیک امام خمینی (ره) بود که نقش بسزایی در بیداری مردم میبد و یزد ایفا کرد. علیرضا اعرافی، پس از اتمام تحصیلات حوزوی به تدریس، تحقیق و تألیف کتب با موضوعات فرهنگی و اسلامی سازی علوم انسانی مشغول شد و مؤسسه فرهنگی "اشراق و عرفان" و مدرسه حوزوی "جامعة المصطفی العالمیه" را تأسیس کرد.
آیتالله اعرافی مسئولیتهای فرهنگی و سیاسی نظیر عضویت در شورای پژوهشهای علمی کشور، ریاست مرکز جهانی علوم اسلامی، ریاست پژوهشگاه حوزه و دانشگاه قم و عضویت در شورای عالی انقلاب فرهنگی را در کارنامه کاری خود دارد.
مدارج تحصیلی:
آیتالله اعرافی تحصیلات ابتدایی خود را در "میبد" آغاز کرد، وی پس از خواندن بخشی از دروس ادبیات، در سال 1349 به قم رفته و تحصیلات دوره ابتدایی خود را تکمیل و همزمان در سال 1350، تحصیلات حوزوی خود را آغاز و پس از پایان فراگیری دروس دوره مقدمات و سطح، طی مدتزمانی کوتاه، در سال 1356 به درس خارج اساتید برجسته در قم راه یافت.
آیتالله اعرافی، در درس خارج "فقه و اصول"، شاگرد استادانی چون حضرات آیات "حاج شیخ مرتضی حائری"، "فاضل لنکرانی"، "وحید خراسانی"، "جواد تبریزی"، "مکارم شیرازی" و "شبیهی زنجانی" بوده و دروس "اسفار اربعه"، "برهان شفا"، "فصوص الحکم" و "تمهید القواعد" را نزد "آیتالله جوادی آملی" و بخشی از "اسفار" را نزد "شهید مطهری " آموخت.
وی طی سالهای تحصیل در حوزه، دروس فلسفی را نیز نزد "آیتالله مصباح یزدی" فرا گرفت و در درس "اخلاق" استادان خود حضور جدّی داشت و ضمن تحصیل دروس حوزوی زبانهای عربی و انگلیسی را فرا گرفت.
وی علاوه بر موارد فوق از مطالعات در رشتههای "ریاضی" و "فلسفه غرب" و بسیاری از کتب که فراگیری آنها در حوزه متداول نبود، غافل نشد و در دوره "تعلیم و تربیت" دفتر همکاری حوزه و دانشگاه و نیز"تفسیر المیزان"، "آیتالله مشکینی" و "علامه حسنزاده آملی"، کتب "فلسفتنا" و "اقتصادنا" اثر "شهید محمدباقر صدر" زیر نظر "آیتالله سید کاظم حائری" و شرح نهجالبلاغه "ابن ابی الحدید" شرکت کرد.
دوستان دوران تحصیل در حوزه
آیتالله علیرضا اعرافی در سالهای تحصیل خود با استادان و شخصیتهای بسیاری رابطه دوستی و مباحثه داشت؛ که ازجمله آنان میتوان اسامی زیر را نام برد:
آیتالله محمدعلی مدرسی یزدی
حجتالاسلام محمدکاظم بهرامی
حجتالاسلام علینقی فقیهی
آیتالله محمد بهشتی
مسئولیتها و سوابق اجرایی
- عضویت در هیئتامنا و رئیس مرکز جهانی علوم اسلامی
- عضویت در شورای فرهنگی اجتماعی وزارت علوم، تحقیقات و فناوری
- عضویت در شورای فرهنگ عمومی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی
- ریاست پژوهشگاه حوزه و دانشگاه قم
- مدیریت گروه علوم تربیتی مؤسسه امام خمینی (ره)
- عضویت در هیئتامنای مؤسسه بینالمللی "هدی"
- معاونت پژوهشی حوزه علمیه قم
- رئیس هیئتامنای دانشکده علوم قرآنی میبد
- عضو کنگره دینپژوهان کشور
- عضو هیئتامنای دفتر تبلیغات حوزه علمیه قم
- عضویت در شورای پژوهشهای علمی کشور
- عضویت در هیئتامنای مرکز جهانی و سازمان مدارس خارج از کشور
- عضویت در شورای عالی انقلاب فرهنگی
فعالیتهای علمی و فرهنگی
حجتالاسلام اعرافی، از ابتدای انقلاب اسلامی فعالیتهای بسیاری را در زمینه علم و فرهنگ به انجام رسانده است. برخی از مسؤولیتهای وی در عرصه علم و فرهنگ به شرح زیر است:
فعالیت در نشریات
- مدیرمسئول فصلنامههای "حوزه و دانشگاه"
- مدیرمسئول فصلنامههای "جستار اقتصادی"
- مدیرمسئول فصلنامههای "تربیت اسلامی"[1]
مؤسس موسسه اشراق و عرفان
موسسه "اشراق و عرفان" فعالیت خود را از سال 1386 با نظارت و اشراف علمی آیتالله اعرافی آغاز کرده است.این موسسه در عین تأکید بر اصالتهای حوزوی، سعی در پاسخگویی به نیازهای معرفتی انسان معاصر دارد؛ ازاینرو مأموریت خود را پژوهش در زمینه "فقههای نو و فلسفههای مضاف بر مبنای روش اجتهادی در راستای نظام سازی اسلامی"، پرورش پژوهشگران صاحبنظر در عرصههای فوق و حرکت در راستای اسلامی سازی علوم انسانی تعیین کرده است.
مؤسس مدرسه حوزوی جامعة المصطفی العالمیه
جامعه مصطفی العالمیه از ادغام مرکز جهانی علوم اسلامی و سازمان حوزهها و مدارس علمیه خارج از کشور در سال 1387 توسط آیتالله اعرافی در قم تشکیل شده است.
جامعة المصطفی العالمیه نهادی علمی و بینالمللی با هدف گسترش علوم اسلامی، انسانی و اجتماعی، با رویکرد آموزشی، پژوهشی و تربیتی، تأسیسشده و در دو نظام آموزشی حوزهای و آکادمیک در قالب 170 رشته و گرایش در سطوح نظام آموزشی حوزهای و نظام آموزشی برایدانشجویان ایرانی و خارجی به فعالیت پرداخته است.
فعالیتهای آموزشی
علیرضا اعرافی، علاوه بر تحصیل در حوزه، سالها سطوح عالی فقه، اصول، فلسفه و عرفان را تدریس کرده و از شخصیتهای شناخته شده در حوزه و دانشگاه بوده است. وی به طور تخصصی در عرصه اسلامی سازی علوم انسانی به ویژه علوم تربیتی نظریه پردازی کرده است.[2]
دروس تدریس شده در مراکز و دانشگاهها
- تدریس کتابهای مربوط به فقه و اصول در دوره سطح حوزه (حوزه علمیه قم)
- تدریس کتابهای "فلسفه اسلامی"، "بدایه", "نهایه", "اسفار" و "منطق" (حوزه علمیه قم)
- در دوره خارج فقه کتابهای "قضاء" و "شهادات و حدود" (حوزه علمیه قم)
- تدریس خارج اصول (حوزه علمیه قم)
- تدریس "فقه التربیه" (حوزه علمیه قم)
- تدریس عرفان اسلامی کتاب "تمهید القواعد" (مرکز جهانی علوم اسلامی)
- تدریس "فلسفه تعلیم و تربیت" و "تربیت در قرآن و روایات" (دانشگاه تربیت مدرس تهران - دانشگاه تربیت معلم تهران)
- تدریس "تربیت اسلامی" (مؤسسه آموزشی - پژوهشی امام خمینی (ره) قمو مراکز تخصصی تبلیغ و تفسیر حوزه)
- تدریس "فلسفه اخلاق" (مؤسسه امام خمینی و مراکز تخصصی حوزه)
- تدریس فلسفه دانشگاه سپاه قم
- تدریس فقه و اصول مدرسه عالی قضایی قم
- تدریس دروس معارف در دانشگاه علامه طباطبایی
تألیفات
- فلسفه تعلیم و تربیت، انتشار در سال 1387
- اهداف تعلیم و تربیت، انتشار در سال 1387
- درآمدی بر تعلیم و تربیت اسلامی (2): اهداف تربیت از دیدگاه اسلام، انتشار در سال 1387
- آرای دانشمندان مسلمان در تعلیم و تربیت و مبانی آن، 1388
- فقه تربیتی: کلیات، انتشار در سال 1388
- فقه تربیتی: تعلم (1) (جلد دوم) 1388
- آرای دانشمندان مسلمان در تعلیم و تربیت و مبانی آن (جلد سوم)، انتشار در سال 1388
- آرای تربیتی متفکران مسلمان، انتشار در سال 1388
- درآمدی بر تعلیم و تربیت اسلامی: فلسفه تعلیم و تربیت، انتشار در سال 1389
جوایز علمی و افتخارات
کتاب "آراء دانشمندان مسلمان در تعلیم و تربیت و مبانی آن جلد 1" به عنوان کتاب برتر حوزه در سال 1377
جلد اول کتاب "تربیت فرزند سیره تربیتی پیامبر (ص) و اهل بیت (ع)" حائز رتبه برگزیده سومین دوره کنگره دینپژوهان کشور، در سال 1380
جلد سوم کتاب "آرای دانشمندان مسلمان در تعلیم و تربیت و مبانی آن" حائز رتبه اول در بیست و یکمین دوره انتخاب کتاب سال جمهوری اسلامی ایران در سال 1382
تحلیلی بر چگونگی وحدت حوزه و دانشگاه از نگاه آیتالله اعرافی
اعرافی در گفتگویی با مجله "پرسمان" در آذر ماه 1382 و شماره 15 ام این مجله در خصوص راهکارهای وحدت بین حوزه و دانشگاه گفت: «...اگر بخواهیم بحث وحدت حوزه و دانشگاه را به صورت دقیقتری مطرح کنیم، باید بگوییم این وحدت متکی به دو پیشفرض اساسی است. یکی اینکه این دو نهاد معرفتی دارای قلمروهای ویژه معرفتی هستند و هر کدام سهم ویژه و جداگانهای در اداره امور و تدبیر اجتماع دارند. قلمروهای معرفتی و اجرایی خاصی هم وجود دارد که همکاری و تبادلنظر میان حوزه و دانشگاه برای رسیدن به یک هدف مشترک را ضروری میسازد. بحث وحدت حوزه و دانشگاه در این قلمرو قابلطرح و پیگیری بوده و رسیدن به وحدت مطلوب هم در این قلمرو شدنی و ممکن است. بالطبع در این زمینه رسیدن به قلمرو مشترک آرمانی و معرفتی در حدی که بتوان به یک مبنای سیاستگذاری و برنامهریزی مشترک دستیافت وجود دارد; اما وحدت کامل نظام آموزشی و پژوهشی و فرهنگی این دو نهاد معرفتی لازم نیست.[3]
نیازمندی حوزه و دانشگاه به یکدیگر
در قلمرو علمی بحث وحدت حوزه و دانشگاه، نیز میتوان به نیازهای متقابل حوزه و دانشگاه برای تعامل و همفکری در زمینه مسائل علمی، بهخصوص در رشتههای علوم انسانی و اجتماعی، اشاره کرد. فقه اسلامی برای پیشرفت و توسعه خود و حل مسائل مستحدثه نیازمند آشنایی دقیق با موضوعاتی همچون اقتصاد، جامعهشناسی، روانشناسی، حقوق و... است. در زمینه مسائل کلامی و عقیدتی نیز لازم است از نظریه های جدید علوم انسانی و اجتماعی و فلسفه و ... بهره گرفت.
با بهرهگیری از مبانی دینی و فلسفی و دیدگاههای ارزشی بینشی منبعث از آیات قرآن و روایات معصومین، میتوان وارد حوزه نظریه پردازی گردید و سهمی را در عرصه تولید دانش بر عهده گرفت. بر این اساس، باید اعتراف کرد مسئلهای همچون تولید نظریه های جدید در حوزه علوم انسانی و اجتماعی که ازیکطرف بیشترین میزان سازگاری را با باورهای دینی و فرهنگی ما داشته باشد و از طرف دیگر از نواقص نظریه های موجود در عرصه توجیه مبانی و مبادی و سازگاری درونی و کارآمدی در حل مسائل نظام مبری باشد، ازجمله مسائل و موضوعاتی است که میتواند بستر مناسبی را برای تعامل و همفکری و درنهایت وحدت حوزویان و دانشگاهیان فراهم آورد...
وحدت حوزه و دانشگاه، نقطه ثقل تعامل تفکر دینی و علمی در زمینه علوم انسانی و اجتماعی
بیشترین نقاط تلاقی و همپوشی علم و دین، حوزه علوم انسانی و اجتماعی است و ازاینرو، تعامل حوزه و دانشگاه در این قلمرو بیشترین فضا را دارد; گرچه در قلمروهای دیگر هم بحثهای جدیای وجود دارد و دیدگاههای متعددی در زمینه وحدت و تعامل تفکر دینی و علمی در عرصه علوم طبیعی ازجمله فیزیک، نجوم، زیست شناسی و... بیان شده است؛ اما بههرحال نقطه ثقل بحث تعامل تفکر دینی و علمی در زمینه علوم انسانی و اجتماعی است...
بسیاری از اختلافنظرها در مورد مسائل علمی در جامعه ما ریشه در مبانی علمی ندارند و عمدتاً از انگیزههای شخصی و غیراخلاقی سرچشمه میگیرند...مسئله دیگر، داشتن هدف و درد و دغدغه مشترک است. تا وقتی جامعه علمی کشور اعم از حوزوی و دانشگاهی در زمینه اهداف و دغدغههای کلان به یک وحدت و همدلی دست نیابند، ایجاد فضای فکری مناسب دور از ذهن خواهد بود.»[4]
-دیدگاه اعرافی در خصوص حوادث بعد از انتخابات سال 1388 و 9 دی
حجتالاسلام علیرضا اعرافی در گفتوگو با خبرگزاری "حوزه"، در 8 دیماه 1392 در خصوص حوادث بعد از انتخابات سال 1388 و حماسه 9 دی اظهار داشت: متأسفانه شاهد بودیم در انتخاباتی که با آرای مردم شکلگرفته بود، برخی نیروهای داخلی با طراحیهای بیرونی، با جهالتها و غرضهای درونی، در مقابل مردمسالاری دینی صف کشی کردند و این حرکت ناصحیح موجب شد تا کسانی که به اساس دین نیز معتقد نبودند به این حرکت ناروا بپیوندند و آن حوادث تلخ را رقم بزنند.
بسیاری از کارشناسان و نخبگان سیاسی تصور میکردند با توجه به شکل فتنه و طراحیهای هوشمندانه آن، مردم به درک صحیح و عمیقی از واقعیات دست پیدا نمیکنند. حماسه نهم دی نشان داد که مردم ایران اسلامی دارای توان ذاتی و درک و هوشمندی بالایی هستند و در شرایطی که انقلاب اسلامی نیاز به حضور آنها داشته باشد، وارد میدان میشوند.
حضور میلیونی مردم در نهم دی، انقلاب را بیمه کرد و حماسه نهم دی نماد هوشمندی، بیداری ملت، مقاومت و پایداری ملت ایران در برابر توطئههای دشمنان بود. برخی از افراد در حماسه نهم دی بهاشتباه خود پی بردند و به سیل خروشان ملت پیوستند و افرادی هم نتوانستند واقعیات را درک کنند و از این مرحله تکاملی انقلاب بازماندند.
انقلاب اسلامی توسط دوستان و دشمنان به طور دائم رصد میشود و حوادثی که موجب تضعیف بنیانهای انقلاب شود، مایه اندوه دوستان و خوشحالی دشمنان خواهد شد.»[5]
دو خطر بزرگ جهان اسلام از نگاه علیرضا اعرافی
حجتالاسلام اعرافی طی سخنانی در مرکز خبر "جامعة المصطفی"، در 8 بهمنماه 1391، دو خطر بزرگ جهان اسلام را موردتوجه قرارداد و گفت: «...امروز دو خطر بزرگ جهان اسلام را تهدید میکند، خطر اول تجزیه مرزهای کشورهای اسلامی است که این خطر در سودان که کشور بزرگ اسلامی بود اتفاق افتاد و به دو کشور تجزیه شد و همچنین این طرح دشمن در سوریه که محور مقاومت است و کشورهای ترکیه، پاکستان، بنگلادش و افغانستان دنبال میشود.
تفرق مذهبی دومین خطر بزرگ کشورهای اسلامی از سوی دشمنان است. دشمنان به دنبال ایجاد اختلافات قومی و مذهبی در میان کشورهای اسلامی هستند تا توان و قدرت ایمانی و اسلامی را از امت اسلام بگیرند تا قدرت نفس کشیدن در مقابل آنها در منطقه باقی نماند اما شیعه و سنی هر چند افکار متفاوتی دارند هر دو از آن اسلاماند و باید وحدت و همبستگی خود را حفظ کنند...»[6]
دستاوردهای انقلاب اسلامی ازنظر آیتالله اعرافی
علیرضا اعرافی در بهمنماه 1391 و در سخنانی منتشرشده در مرکز خبر "جامعة المصطفی"با اشاره به دستاوردهای انقلاب اسلامی اظهار کرد: «انقلاب اسلامی در همه عرصهها خدمات بزرگی را برای ملت ایران به ارمغان آورد که مهمترین آن پایههای ایمانی و اعتقادی است.
برخی از مشکلات نباید از فروغ و درخشش انقلاب اسلامی بکاهد. عظمت و شکوه بیداری اسلامی و زنده شدن اسلام و پیشرفتهای مختلف کشور به برکت انقلاب اسلامی است.
در تلاش دشمنان در خدشه وارد کردن به انتخابات سالم و با شکوه ملت ایران در سال 1388 کسانی که به عنوان سران فتنه شناخته میشوند انقلاب اسلامی، امام و رهبری را به بهانههای پوچ و خیالی فروختند و گناه بزرگی را مرتکب شدند.
دشمنان همیشه به دنبال فتنهانگیزی هستند. کسانی که طوری حرف میزنند که گویا انتخابات در این کشور مشکل دارد همراه دشمن هستند چرا که تا به حال این انتخابات گروهی را روی کار آورده و گروه دیگر را برده و انتخابات با اصول درست انجام شده است...»[7]
دیدگاه علیرضا اعرافی در خصوص فرهنگ و اهمیت توجه به آن
آیتالله علیرضا اعرافی در گفتگو با "مهر" در خصوص اهمیت مسئله فرهنگ در 18 خردادماه 1393 گفت: «در سالهای اول انقلاب از هر حیث، تولید زیاد بود، وحدت زیاد بود، همدلی، هم سختی و همزبانی زیاد بود و آثار ماندگار در آن روزگار پدید آمد اما امروز ما در عصری به سر میبریم که هر چیزی خودش را درگیر و دار نشان میدهد، اینکه ما نتوانستهایم از حیث تکنولوژی قدمی برداریم، اتفاق خوبی نیست.
فرهنگ روح و جانمایه سیاست یک فرد، جمع یا جامعه است. توقع اصلی از فرهنگ آن است که به همه ابعاد وجودی بشر و تمام نیازهای فردی و اجتماعی نازل باشد و در اصول صحیح و عقلانی دینی خود جامعه ریشه داشته باشد.
در برخی تعاریف، فرهنگ دربرگیرنده اعتقادات، ارزشها و اخلاق و رفتارهای متأثر از این سه و همچنین آدابورسوم و عرف یک جامعه معین تعریف میشود. در گونهای دیگر از تعاریف، آدابورسوم شالوده اصلی فرهنگ تلقی میشود و صرفاً ظواهر رفتارها، بدون در نظر گرفتن پایههای اعتقادی آن، به عنوان فرهنگ یک جامعه معرفی میشود [8]...
در زمینه فرهنگ، علاوه بر نظریه پردازی تربیت نیرو لازم است
موضوع مدیریت فرهنگ و اینکه افراد در درون جامعه میتوانند فرهنگ خود را مدیریت کنند یا دولت و سیاستگذاران باید فرهنگ مدیریت کنند محل اختلاف است اما این امر در اصل این موضوع که فرهنگ مدیریت پذیر است، خللی وارد نمیکند.
در متن انقلاب، انقلابی که خمیرمایه آن فرهنگی است یک فکر و اندیشه نو را میخواهد عرضه کند و وظیفه سیاستگذاران و نهادهای رسمی فوقالعاده حساس میشود.
در زمینه فرهنگ، تنها نباید نظریه پردازی شود، بلکه باید به تربیت نیرو برای اجرای نظریهها نیز فکر کرد، روشهای مناسب با عصر و زمان پیشبینی شود، توجه به این اضلاع سهگانه، عامل اجرا و حصول روشهای جذاب است.
اینکه مردم جامعه در پذیرش و رد فرهنگ نقش دارند. بیشتر مردم از الگوهای فرهنگی جامعه خود تبعیت میکنند، زیرا مستقیم و غیرمستقیم آموزشدیدهاند. آنان شاید به این طریق از تنهایی نجاتیافته و با گروه همسو میشوند و در ضمن نظم در زندگی اجتماعی را مفید تشخیص میدهد.
فرهنگ آشکار شامل قواعد، گفتار و کرداری است که مستقیم از طریق گوش و چشم همگانی میشود و شامل رفتارهای با ثبات مردم است، مردمشناس، نقاط مشترک رفتاری کوچکی در هر جامعه را مییابد که شاخص محتواهای گوناگون فرهنگی است.»
[1] - http://www.hawzah.net/fa/entekhabat/view/7610
[2] -http://masoolin.ir/index.php?title=%D8%B9%D9%84%DB%8C%D8%B1%D8%B6%D8%A7_%D8%A7%D8%B9%D8%B1%D8%A7%D9%81%DB%8C
[3] - http://goftemannews.com/99081
[4] - http://www.hawzah.net/fa/Magazine/View/4892/4932/42159
[5] - http://hawzahnews.com/TextVersionDetail/325593
[6] - http://www.farsnews.com/printable.php?nn=13911108001308
[8]http://alumni.miu.ir/index.aspx?fkeyid=&siteid=23&pageid=27636&newsview=50484