به گزارش مشرق، اتفاقاتی که در چند سال اخیر در جودو افتاده هر کدام از حوادث نادر و عجیب ورزش ایران و جهان است. وقتی نگاهی گذرا به 10 سال اخیر جودو بیندازیم به این نکته میرسیم که بعد از جدایی محمد درخشان از این فدراسیون تقریبا آسمان این رشته هیچگاه آفتابی نبوده و هر از چند گاهی شاهد تغییرات عجیب و غریب در این رشته المپیکی بودهایم.
بعد از خداحافظی درخشان، سید عبدالجلیل رضوی سکان هدایت این فدراسیون را در دست گرفت و تقریبا تا اردیبهشت 88 به عنوان رئیس به هدایت این رشته پرداخت. رضوی به دلیل دو شغله بودن مجبور به استعفا شد و در 7 اردیبهشت 88 کنارهگیری او مورد قبول قرار گرفت تا علیرضا امینی که خود بیش از 20 سال به عناوین مختلف در کنار تیمهای ملی بود اینبار به عنوان رئیس در فدراسیون کارش را شروع کند.
شاید دوران تاریک جودو بعد از رفتن درخشان از همین برهه آغاز شد زیرا دو دستگی از این تاریخ به بعد در این رشته کاملا آشکار شد. علیرضا امینی هم با این شرایط در سال 90 مجبور به استعفا شد تا باز هم روسای این فدراسیون نتوانند دوره چهار ساله مدیریت خود را به پایان برسانند.
بعد از امینی، محمدعلی رستگار در آبان 91 رئیس فدراسیون جودو شد تا به این ترتیب جودوییها وارد دوره جدیدی از مدیریت شوند. رستگار که بیشتر با توجه به آمار و ارقام حرکت میکرد ابتدا توانست در ظاهر آرامش را در این رشته حکمفرما کند اما مدتی طول نکشید که این آرامش نصفه و نیمه نیز از بین رفت. در عین ناباوری درست بعد از چند ماه اختلافات شدیدی بین رئیس و برخی مسئولان فدراسیون بوجود آمد. یک روز دبیر استعفا میکرد و روز دیگر رئیس قصد برکناری نایب رئیسش را داشت. البته لابهلای این اختلافات و برکناریها یا بهتر بگوییم استعفاها تغییرات در راس کادر فنی تیم ملی نیز امری طبیعی شده بود.
مدیر تیمهای ملی که تقریبا همه مسائل فنی را در اختیار داشت در نزدیکی بازیهای آسیایی اینچئون شانههایش را از زیر بار مسئولیت خالی کرد تا مسعود حاجیآخوندزاده به عنوان سرمربی مسئولیت ناکامی این بازیها را عهدهدار شود. بعد از این ماجرا مجید زارعیان بصورت غیرمنتظره به راس کادر فنی تیم ملی جودو رسید تا فصلی جدید در راس هدایت تیم ملیای که قرار بود برای حضور در المپیک ریو کسب سهمیه کند، باز شود.
در این برهه اوج اختلافات زمانی پدیدار شد که رستگار تصمیم گرفت برخی از دوستان و همکارانی که به او برای رسیدن به ریاست فدراسیون کمک شایانی کرده بودند را برکنار کند. او حتی این موضوع را بر روی سایت فدراسیون نیز اعلام کرد اما در عین ناباوری خبر برکناری نایب رئیسش به ناگاه از روی سایت فدراسیون برداشته شد. در این شرایط برخی مسئولان وزارت ورزش و جوانان وارد عمل شدند و با پادرمیانی سعی کردند مشکل بوجود آمده را حل کنند.
در واقع این موضوع جرقهای بود برای آتش گرفتن ستونهای ریاست رستگار. او بعد از وقوع همین اختلافات مثل سایر مدیران این رشته وارد حاشیه شد و همچون روسای 10 ساله اخیر جودو مجبور به استعفا شد.
بعد از رفتن او رشید خدابخش سرپرست فدراسیون جودو شد تا فضا برای برگزاری انتخابات فراهم شود. خدابخش از ابتدای حضورش به عنوان سرپرست از آذر 94 بارها اعلام کرده بود که برنامهای برای حضور در انتخابات فدراسیون ندارد اما در عین ناباوری وقتی دید وزارت ورزش و جوانان قصد ثبتنام انتخابات را پیش از المپیک دارد او نیز از سمت خود استعفا کرد تا از قافله مدعیان ریاست جودو جا نماند. قطعا اگر او میخواست دوران سرپرستیاش را در جودو به پایان برساند دیگر نمیتوانست برای حضور در مجمع فدراسیون ثبتنام کند و به همین دلیل بلافاصله بعد از استعفا از سرپرستی برای حضور در انتخابات ثبت نام کرد تا سرپرستی جودو به احمد گواری برسد. گواری ریاست دفتر امور مشترک فدراسیون را برعهده دارد و قطعا نمیتواند در فاصله اندکی که تا المپیک باقی است تمام وقتش را برای فدراسیون پرحاشیهای مانند جودو بگذارد.
انتصاب گواری به عنوان سرپرست جودو در کنار ایجاد دور جدید تغییر و تحولات احتمالی گویای مسائل دیگری نیز هست. اینکه وزارت ورزش و جوانان نه تنها نتوانسته با تغییر و تحولات پیاپی بالاخره ثبات لازم را در این رشته حکمفرما کند بلکه حتی در انتصاب سرپرست نیز برای برگزاری مجمع با مشکلات فراوانی روبهرو است. وزارتنشینها بعد از اتفاقات ناگواری که در خرمآباد افتاد یا بعد از درگیریهای اخیر برخی ملیپوشان با مربیان تیم ملی نه تنها نقش مفیدی در جودو ایفا نکردند بلکه باعث شدند زمینه برای بروز اتفاقات جدید نیز فراهم شود.
در بخش ثبت نام نامزدها نیز برای بحث مجمع برخی افراد اقدام به ثبت نام کردهاند که حتی خوشبینترین علاقهمندان خودشان نیز احتمال تایید صلاحیت آنها را نمیدهند. به طور مثال فردی که با محرومیتهای جهانی نیز روبهرو است اقدام به این کار کرد که تعجب اهالی جودو و البته جامعه ورزش را در پی داشته است و اینکه گفته میشود این فرد محروم از برخی حمایتها در خارج از فدراسیون برخوردار است.
به هر صورت در این آشفته بازار ظاهرا تنها موضوعی که به آن توجه خاصی نمیشود حضور تیم سه نفره ایران در المپیک است. جواد محجوب، سعید ملایی و علیرضا خجسته تا کمتر از 30 روز دیگر به ریو اعزام میشوند تا نماینده جودوی کشورمان در میدان بزرگ المپیک باشند اما در این میان هنوز درگیریهایی در کادر فنی دیده میشود و برخی از مربیان که تا دیروز مربی تخصصی اوزان بودند از اینکه نصرت ازبکی قرار است تیم ایران را در این میدان همراهی کند گلایه دارند.
در این شرایط حتی در سفر اخیر تیم ملی به اسپانیا سرمربی جدید تیم به همراه ملیپوشان اعزام نشد تا نفرات بدون حضور او آخرین برنامههای آمادهسازی را دنبال کنند و در این میان سؤال این است که آیا مسئولان وزارتنشین از این مسائل بیاطلاع هستند؟! چرا باید به مربیای که همراه تیم به مسابقات یا اردوها اعزام نمیشود حقوق پرداخت شود و اساسا چرا در فاصله چند ماه مانده به المپیک به صورت ناگهانی باید مربی خارجی که اصلا به نحوه کار و روحیه ملیپوشان کشورمان آشنایی ندارد جذب شود.
ختم کلام اینکه در لابهلای تمام این اتفاقات نقش وزارت ورزش چیست؟! اینکه با حمایت از برخی افراد قائله را ختم کنند یا با تغییرات پیاپی سعی در آرام کردن شرایط داشته باشند، ایفای نقش مهم و تاثیرگذار محسوب میشود؟ باید از روزی ترسید که شرح وظایف برخی افراد در وزارت ورزش به حمایت از فرد یا گروه خاصی تغییر پیدا کند. آن زمان است که اگر به جای نام وزارتخانه از نام حمایتخانه استفاده کنیم بهجاتر خواهد بود.
هرچند قطعا مسئولان ورزش تقریبا مثل 3 سال گذشته سعی در آرام جلوه دادن شرایط دارند و به شکلی عمل میکنند که انگار آب در دل ورزش کشور تکان نخورده ولی لااقل در جودو زنگ خطر خیلی وقت است که به صدا در آمده اما گوشی، شنوای آن نیست.
بعد از خداحافظی درخشان، سید عبدالجلیل رضوی سکان هدایت این فدراسیون را در دست گرفت و تقریبا تا اردیبهشت 88 به عنوان رئیس به هدایت این رشته پرداخت. رضوی به دلیل دو شغله بودن مجبور به استعفا شد و در 7 اردیبهشت 88 کنارهگیری او مورد قبول قرار گرفت تا علیرضا امینی که خود بیش از 20 سال به عناوین مختلف در کنار تیمهای ملی بود اینبار به عنوان رئیس در فدراسیون کارش را شروع کند.
شاید دوران تاریک جودو بعد از رفتن درخشان از همین برهه آغاز شد زیرا دو دستگی از این تاریخ به بعد در این رشته کاملا آشکار شد. علیرضا امینی هم با این شرایط در سال 90 مجبور به استعفا شد تا باز هم روسای این فدراسیون نتوانند دوره چهار ساله مدیریت خود را به پایان برسانند.
بعد از امینی، محمدعلی رستگار در آبان 91 رئیس فدراسیون جودو شد تا به این ترتیب جودوییها وارد دوره جدیدی از مدیریت شوند. رستگار که بیشتر با توجه به آمار و ارقام حرکت میکرد ابتدا توانست در ظاهر آرامش را در این رشته حکمفرما کند اما مدتی طول نکشید که این آرامش نصفه و نیمه نیز از بین رفت. در عین ناباوری درست بعد از چند ماه اختلافات شدیدی بین رئیس و برخی مسئولان فدراسیون بوجود آمد. یک روز دبیر استعفا میکرد و روز دیگر رئیس قصد برکناری نایب رئیسش را داشت. البته لابهلای این اختلافات و برکناریها یا بهتر بگوییم استعفاها تغییرات در راس کادر فنی تیم ملی نیز امری طبیعی شده بود.
مدیر تیمهای ملی که تقریبا همه مسائل فنی را در اختیار داشت در نزدیکی بازیهای آسیایی اینچئون شانههایش را از زیر بار مسئولیت خالی کرد تا مسعود حاجیآخوندزاده به عنوان سرمربی مسئولیت ناکامی این بازیها را عهدهدار شود. بعد از این ماجرا مجید زارعیان بصورت غیرمنتظره به راس کادر فنی تیم ملی جودو رسید تا فصلی جدید در راس هدایت تیم ملیای که قرار بود برای حضور در المپیک ریو کسب سهمیه کند، باز شود.
در این برهه اوج اختلافات زمانی پدیدار شد که رستگار تصمیم گرفت برخی از دوستان و همکارانی که به او برای رسیدن به ریاست فدراسیون کمک شایانی کرده بودند را برکنار کند. او حتی این موضوع را بر روی سایت فدراسیون نیز اعلام کرد اما در عین ناباوری خبر برکناری نایب رئیسش به ناگاه از روی سایت فدراسیون برداشته شد. در این شرایط برخی مسئولان وزارت ورزش و جوانان وارد عمل شدند و با پادرمیانی سعی کردند مشکل بوجود آمده را حل کنند.
در واقع این موضوع جرقهای بود برای آتش گرفتن ستونهای ریاست رستگار. او بعد از وقوع همین اختلافات مثل سایر مدیران این رشته وارد حاشیه شد و همچون روسای 10 ساله اخیر جودو مجبور به استعفا شد.
بعد از رفتن او رشید خدابخش سرپرست فدراسیون جودو شد تا فضا برای برگزاری انتخابات فراهم شود. خدابخش از ابتدای حضورش به عنوان سرپرست از آذر 94 بارها اعلام کرده بود که برنامهای برای حضور در انتخابات فدراسیون ندارد اما در عین ناباوری وقتی دید وزارت ورزش و جوانان قصد ثبتنام انتخابات را پیش از المپیک دارد او نیز از سمت خود استعفا کرد تا از قافله مدعیان ریاست جودو جا نماند. قطعا اگر او میخواست دوران سرپرستیاش را در جودو به پایان برساند دیگر نمیتوانست برای حضور در مجمع فدراسیون ثبتنام کند و به همین دلیل بلافاصله بعد از استعفا از سرپرستی برای حضور در انتخابات ثبت نام کرد تا سرپرستی جودو به احمد گواری برسد. گواری ریاست دفتر امور مشترک فدراسیون را برعهده دارد و قطعا نمیتواند در فاصله اندکی که تا المپیک باقی است تمام وقتش را برای فدراسیون پرحاشیهای مانند جودو بگذارد.
انتصاب گواری به عنوان سرپرست جودو در کنار ایجاد دور جدید تغییر و تحولات احتمالی گویای مسائل دیگری نیز هست. اینکه وزارت ورزش و جوانان نه تنها نتوانسته با تغییر و تحولات پیاپی بالاخره ثبات لازم را در این رشته حکمفرما کند بلکه حتی در انتصاب سرپرست نیز برای برگزاری مجمع با مشکلات فراوانی روبهرو است. وزارتنشینها بعد از اتفاقات ناگواری که در خرمآباد افتاد یا بعد از درگیریهای اخیر برخی ملیپوشان با مربیان تیم ملی نه تنها نقش مفیدی در جودو ایفا نکردند بلکه باعث شدند زمینه برای بروز اتفاقات جدید نیز فراهم شود.
در بخش ثبت نام نامزدها نیز برای بحث مجمع برخی افراد اقدام به ثبت نام کردهاند که حتی خوشبینترین علاقهمندان خودشان نیز احتمال تایید صلاحیت آنها را نمیدهند. به طور مثال فردی که با محرومیتهای جهانی نیز روبهرو است اقدام به این کار کرد که تعجب اهالی جودو و البته جامعه ورزش را در پی داشته است و اینکه گفته میشود این فرد محروم از برخی حمایتها در خارج از فدراسیون برخوردار است.
به هر صورت در این آشفته بازار ظاهرا تنها موضوعی که به آن توجه خاصی نمیشود حضور تیم سه نفره ایران در المپیک است. جواد محجوب، سعید ملایی و علیرضا خجسته تا کمتر از 30 روز دیگر به ریو اعزام میشوند تا نماینده جودوی کشورمان در میدان بزرگ المپیک باشند اما در این میان هنوز درگیریهایی در کادر فنی دیده میشود و برخی از مربیان که تا دیروز مربی تخصصی اوزان بودند از اینکه نصرت ازبکی قرار است تیم ایران را در این میدان همراهی کند گلایه دارند.
در این شرایط حتی در سفر اخیر تیم ملی به اسپانیا سرمربی جدید تیم به همراه ملیپوشان اعزام نشد تا نفرات بدون حضور او آخرین برنامههای آمادهسازی را دنبال کنند و در این میان سؤال این است که آیا مسئولان وزارتنشین از این مسائل بیاطلاع هستند؟! چرا باید به مربیای که همراه تیم به مسابقات یا اردوها اعزام نمیشود حقوق پرداخت شود و اساسا چرا در فاصله چند ماه مانده به المپیک به صورت ناگهانی باید مربی خارجی که اصلا به نحوه کار و روحیه ملیپوشان کشورمان آشنایی ندارد جذب شود.
ختم کلام اینکه در لابهلای تمام این اتفاقات نقش وزارت ورزش چیست؟! اینکه با حمایت از برخی افراد قائله را ختم کنند یا با تغییرات پیاپی سعی در آرام کردن شرایط داشته باشند، ایفای نقش مهم و تاثیرگذار محسوب میشود؟ باید از روزی ترسید که شرح وظایف برخی افراد در وزارت ورزش به حمایت از فرد یا گروه خاصی تغییر پیدا کند. آن زمان است که اگر به جای نام وزارتخانه از نام حمایتخانه استفاده کنیم بهجاتر خواهد بود.
هرچند قطعا مسئولان ورزش تقریبا مثل 3 سال گذشته سعی در آرام جلوه دادن شرایط دارند و به شکلی عمل میکنند که انگار آب در دل ورزش کشور تکان نخورده ولی لااقل در جودو زنگ خطر خیلی وقت است که به صدا در آمده اما گوشی، شنوای آن نیست.