چندی پیش زن جوانی که هنوز وحشتزده بود به دادسرای منیریه تهران رفت و با طرح شکایتی خواستار ردیابی یک دزد شیطانصفت شد.
وی به بازپرس پرونده گفت: دیروز در خانهمان بودم و تلویزیون تماشا میکردم، چون همسرم سرکار رفته بود تنها بودم. ساعت 11 صبح صدای زنگ در بلند شد، وقتی آیفون را برداشتم پسر جوانی ادعا کرد یکی از کبوترهایش به پشتبام ما آمده و از من خواهش کرد در را باز کنم. دقایقی بعد صدای زنگ آپارتمان را شنیدم، وقتی در را باز کردم ناگهان پسر جوانی چاقو را زیر گلویم گذاشت و تهدیدم کرد که هرچه او میگوید اجرا کنم.
پسر جوان ظاهری خشن داشت و من بشدت ترسیده بودم. میگفت باید هرچه طلا و جواهر داری در اختیار من قرار دهی، من هم که وحشتزده بودم چارهای جز تسلیم شدن نداشتم. حدود 5 الی 6 میلیون تومان طلا و مقداری ربعسکه و سكهپارسیان داشتم که در اختیار او قرار دادم. پسر خشن پس از سرقت به سرعت پا به فرار گذاشت.
پس از اعلام این شکایت، بازپرس دستور تحقیقات گسترده در این زمینه را آغاز کرد تا زوایای پنهان آشکار شود. همزمان با ادعای این زن جوان، شکایت مشابه دیگری پیشروی بازپرس پرونده قرار گرفت. این زن جوان نیز به همان شیوه در دام زورگیر خشن گرفتار شده بود. وی که زنی خانهدار است در شکایت خود گفت: وقتی صدای زنگ خانه را شنیدم، گوشی آیفون را برداشتم و پسر جوانی مدعی شد کبوترش در پشتبام ما گرفتار شده است.
از همه جا بیخبر در را باز کردم و نمیدانستم توطئهای در کمین من است. وی افزود: جوان خشن چاقویی زیر گلویم گذاشت و تهدید کرد هرچه پول و طلا دارم در اختیارش قرار دهم، در غیر این صورت مرا میکشد. وحشتزده شدم، میخواستم جیغ بکشم و از همسایهها کمک بخواهم که دستانش را روی دهانم گذاشت و با صدای بلند مرا تهدید به مرگ کرد. چارهای نداشتم جز اینکه هرچه او میخواهد در اختیارش قرار دهم. پول و جواهراتم را به او دادم.
وقتی میخواست از خانهام بیرون برود، گوشی تلفن را برداشتم تا با پلیس تماس بگیرم اما او متوجه شد و بازگشت و با لگد به دستانم ضربهای زد، بعد تهدید کرد اگر شکایت کنم هم من و هم شوهرم را میکشد. با افزایش این پروندههای مشابه، پلیس و بازپرس پرونده خود را در برابر یک زورگیر خشن دیدند که به صورت سریالی در کمین زنان خانهدار و تنها مینشست و با ترفندی خاص توطئه شوم خود را به مرحله اجرا میگذاشت.
در حالی که پلیس قدم به قدم در جستوجوی این زورگیر خشن و حل کردن کلید معمای این پرونده بود، مردی هراسان با پلیس تماس گرفت و خبر داد که پسر جوانی چاقویی زیر گلوی دختر 12 سالهاش گذاشته و او را تهدید به مرگ کرده است. بلافاصله پس از این تماس تلفنی، پلیس پا در محل حادثه گذاشت و زورگیر خشن را بازداشت کرد.
دختر 12 ساله در حالی که بشدت گریه میکرد و وحشت در چشمانش موج میزد، به پلیس گفت: لحظاتی پیش صدای زنگ آپارتمان را شنیدم. فکر کردم پدرم است، چون دیر به سر کار رفته بود و با خود گفتم شاید چیزی جا گذاشته و بازگشته است اما صدای پسر جوانی را شنیدم که میگفت کبوترهایش در پشتبام افتاده است.
از همه جا بیخبر در را باز کردم و پسر جوانی را دیدم که چاقو به دست داشت. جیغ کشیدم اما آن پسر چاقو را زیر گلویم گذاشت و از من خواست تا سکوت کنم. بعد گفت جواهرات مادرم را در اختیارش قرار دهم. مادرم هم برای انجام کاری از خانه بیرون رفته بود و من تنها بودم. خیلی ترسیده بودم، به سمت اتاق خواب رفتم تا جواهرات مادرم را به او بدهم که همان لحظه پدرم با کلید در را باز کرد و وارد خانه شد.
پسر جوان با دیدن پدرم ترسید، میخواست فرار کند که همسایهها هم وارد خانه شدند و اجازه ندادند فرار کند، پس از آن هم با پلیس تماس گرفتند.
پدر این دختر 12 ساله به ماموران گفت: در پارکینگ خانه وقتی میخواستم سوار خودرویم شوم ناگهان صدای جیغ دخترم را شنیدم. از ترس اینکه اتفاقی برایش افتاده، بلافاصله به خانه بازگشتم. همسایهها هم صدای جیغ دخترم را شنیده بودند و آنها هم به سرعت وارد خانهام شدند و این پسر در حلقه اهالی ساختمان گرفتار شد.
این پسر جوان که اعتیاد به شیشه دارد و به همراه یک زن شیشهای زندگی میکند در بازجوییها به 3 مورد زورگیری خشن اقرار کرد. وی که خانهاش را پاتوق دوستان افیونی خود کرده، گفت: به خاطر مشکلات مالیای که داشتم تصمیم گرفتم دست به زورگیری بزنم.
وی افزود: طعمههای خود را از بین زنان تنها و خانهدار انتخاب میکردم و در فرصتی مناسب به آنها میگفتم کبوترم در پشتبام آنها گرفتار شده است. بیشتر آنها در را باز نمیکردند اما 2 تن از آنها در را به رویم باز کردند و من هم با تهدید چاقو سناریوی سرقت و زورگیری را به مرحله اجرا میگذاشتم. پس از اقرار این زورگیر خشن، بازپرس برای وی قرار مجرمیت صادر کرد و پرونده را به دادگاه فرستاد.
دزد شیشهای که سابقه سرقت و مواد در کارنامه سیاه خود دارد بزودی در دادگاه عمومی محاکمه خواهد شد.