گروه فرهنگ و هنر مشرق - به نظر میرسد کار راحتی باشد که کسی بیننده را در طول یک ساعت و چهل و پنج دقیقه، نگران و درگیر سرنوشت یک ماهی آبی رنگ چند سانتیمتر کند. چه برسد به این که آن ماهی دچار اختلال حافظهای کوتاه مدت باشد و مدام همه چیز را فراموش کند و بعد لازم باشد که خودش را همان طوری که هست بپذیرد و جهان اطرافش را به شیوهی خاص خودش بفهمد و تفسیر کند.
اما این کار عجیب و غیرممکن را اندرو استنتون به خوبی انجام داده است. او حالا دیگر استاد چنین کارهایی است. کسی که سابقهی نگران کردن ما دربارهی عشق یک ربات زباله جمع کن به یک ربات پیشرفته را داشته (وال-ای)، از ترسها و تناقضهای شخصیتی ماشینهای مسابقه برایمان داستان گفته (ماشینها) و همین اخیراً ما را با فیل صورتی رنگی مهربان آشنا کرده که در هزارتوی خاطرات فراموش شدهی یک دختر بچهی مدرسهای گم شده و همهی هدفش در زندگی این است که دوباره به خاطر آورده شود(وارونه)، حالا آن قدر در قصهگویی مهارت دارد که دست روی مسئلهی پیچیدهای مثل مشکل حافظهی کوتاه مدت با همهی دردسرهایش در روایت میگذارد و تازه در کنارش پیامهای جدی و مهمی برای مخاطب کودک(و حتی بزرگسال) قرار میدهد.
در جست و جوی دوری، ادامهای است بر فیلم در جست و جوی نمو که پیکسار در سال 2003 ساخت و موفقیت شگفت انگیزی کسب کرد. آنجا قصهی یک پدر و پسر (مارلین و نمو) را میدیدیم. مارلین پسرش را گم کرده بود و به دنبال او اقیانوس را طی میکرد و سرانجام با کمک شخصیتهای دیگر قصه، به خصوص دوری موفق میشد نمو را پیدا کند. حالا قصه از یک سال بعد از اتفاقات آن فیلم آغاز میشود. دوری هم عضوی از خانواده شده و با مارلین و نمو زندگی میکند اما این بار قصه روی مسئلهی دوری متمرکز میشود. او تنهاست. خانوادهای ندارد و همین باعث میشود سفرش را برای پیدا کردن پدر و مادرش شروع کند.
سفری که با یک فلاش بک و به خاطر آوردن آنها آغاز می شود و با فلاش بکهای دیگر و یادآوری سرنخهای مهمی از «خانه» ادامه پیدا میکند . تعدادی از بامزهترین و منحصربه فردترین شخصیتها هم در طول داستان برای رسیدن دوری به هدفش به او کمک میکنند. از دو تا فک با لهجهی غلیظ بریتانیایی و احوال شوخ و شنگ، تا هشت پای بیاعصابی که زندگی ایدهآلش لم دادن در یک گوشه از یک آکواریوم یا استخر محافظت شده است، تا پرندهی عجیب و غریبی که برخلاف دیگر شخصیتها حرف نمیزند، ظاهر خسته و آشفتهای دارد و جهان را با یک چشم و به رنگ قرمز میبیند اما به مأموریتی که بهش دادهاند شدیداً متعهد است.به گزارش همشهری جوان، برخلاف فیلم قبلی که حال و هوای یک فیلم جادهای (ولی خب در کف اقیانوس) را داشت، این یکی بیشتر فضای اکشن و کمدیهای اسلپ استیک دارد و ماجراها هم در یک مرکز تحقیقاتی و اقیانوس شناسی در کالیفرنیا رخ میدهد که لوکیشنهای مناسبی هم برای تعقیب و گریز دارد: از آکواریومهای بزرگ، استخر،لولههای آب و محفظههای مخصوص قرنطینه گرفته تا نمایشگاه برای بچهها، فروشگاه کتاب و محصولات مربوط به اقیانوس.
در جست و جوی دوری مجموعهی درخشانی از صداپیشگی هم هست. مثل قبل به جای دوری، الن دی جنرس حرف میزند و ترکیب جذابی از شوخی و طنز و استرس و نگرانی را خلق میکند. البرت بروکس هم در نقش مارلین همچنان موفق است. اما شگفتی فیلم صدای اد اونیل در نقش هنک (همان هشت پای بیاعصاب فیلم) است که شخصیتی بسیار جذاب از کار در آمده و هیچ بعید نیست به زودی داستانی با محوریت شخصیت او از پیکسار ببینیم. ادریس آلباو دومینیک وست هم در نقش دوتا فک به عنوان شخصیتهایی فرعی خیلی بامزهاند.
در جست و جوی دوری با همهی ظرافتها و شوخیها و شخصیتهای خندهدارش، از نظر تم داستان قدری تاریک و سنگین به نظر میرسد. اگر چه که پیام اصلی داستان برای مخاطب کودکش همان همیشگی است: «به خودت ایمان داشته باش» اما شرایطی که در آن دوری قرار است موانعی را از سر بگذراند تا شخصیتش متحول شود و «خودش را پیدا کند» شرایط دشوار و پیچیدهای است. او مدام به خودش سرکوفت میزند و خودش را در گم کردن پدر و مادرش مقصر میداند.
از طرفی حافظهی کوتاه مدتش دچار مشکل است و ما مدام او را در وضعیتی میبینیم که سرگردان و متحیر باید به این فکر کند که الان اینجا چه کار میکند؟ شخصیتی شبیه ممنتو اما آبی رنگ و بالهدار. این گمشدگی در فضای بیکران اقیانوس اگر چه وجه نمادین موفقی دارد و به فیلم لایههای معنایی جدید میبخشد اما برای مخاطب کودک میتواند حس ترسناکی بسازد. به خصوص که یکی از شعارهای اصلی فیلم که توصیهی پدر و مادر دوری به اوست هم این است: «فقط شنا کن» دوری براساس همین توصیه و با همین نگاه به جهان، تلاش میکند بر وضعیت دشوار فراموشیاش غلبه کند.
به این ترتیب پیام اصلی داستان تبدیل میَشود به این که نقشه داشتن در زندگی لزوما دلیل موفقیت نیست. وقتی که نقشهای نداری یا نمیتوانی داشته باشی فقط ادامه بده، به جلو حرکت کن و به خودت ایمان داشته باش. ممکن است خیلی از ما از چنین نگاهی به زندگی خوشمان بیاید اما نمیدانم چقدر برای بچهها چیز به درد بخوری است. به خصوص اگر مثلا در جایی گم شوند و بخواهند به توصیهی فیلم عمل کنند.
کارگردان: اندرو استنتون
فیلمنامه: اندرو استنتون، ویکتوریا استروس
مدیر فیلمبرداری: جرمی لاسکی
صدا پیشگان: الن دی جنرس، آلبرت بروکس، هایدن رولنس، اد اونیل
مدت زمان: 97 دقیقه
محصول: آمریکا، 2016
سفری که با یک فلاش بک و به خاطر آوردن آنها آغاز می شود و با فلاش بکهای دیگر و یادآوری سرنخهای مهمی از «خانه» ادامه پیدا میکند . تعدادی از بامزهترین و منحصربه فردترین شخصیتها هم در طول داستان برای رسیدن دوری به هدفش به او کمک میکنند. از دو تا فک با لهجهی غلیظ بریتانیایی و احوال شوخ و شنگ، تا هشت پای بیاعصابی که زندگی ایدهآلش لم دادن در یک گوشه از یک آکواریوم یا استخر محافظت شده است، تا پرندهی عجیب و غریبی که برخلاف دیگر شخصیتها حرف نمیزند، ظاهر خسته و آشفتهای دارد و جهان را با یک چشم و به رنگ قرمز میبیند اما به مأموریتی که بهش دادهاند شدیداً متعهد است.به گزارش همشهری جوان، برخلاف فیلم قبلی که حال و هوای یک فیلم جادهای (ولی خب در کف اقیانوس) را داشت، این یکی بیشتر فضای اکشن و کمدیهای اسلپ استیک دارد و ماجراها هم در یک مرکز تحقیقاتی و اقیانوس شناسی در کالیفرنیا رخ میدهد که لوکیشنهای مناسبی هم برای تعقیب و گریز دارد: از آکواریومهای بزرگ، استخر،لولههای آب و محفظههای مخصوص قرنطینه گرفته تا نمایشگاه برای بچهها، فروشگاه کتاب و محصولات مربوط به اقیانوس.
در جست و جوی دوری با همهی ظرافتها و شوخیها و شخصیتهای خندهدارش، از نظر تم داستان قدری تاریک و سنگین به نظر میرسد. اگر چه که پیام اصلی داستان برای مخاطب کودکش همان همیشگی است: «به خودت ایمان داشته باش» اما شرایطی که در آن دوری قرار است موانعی را از سر بگذراند تا شخصیتش متحول شود و «خودش را پیدا کند» شرایط دشوار و پیچیدهای است. او مدام به خودش سرکوفت میزند و خودش را در گم کردن پدر و مادرش مقصر میداند.
از طرفی حافظهی کوتاه مدتش دچار مشکل است و ما مدام او را در وضعیتی میبینیم که سرگردان و متحیر باید به این فکر کند که الان اینجا چه کار میکند؟ شخصیتی شبیه ممنتو اما آبی رنگ و بالهدار. این گمشدگی در فضای بیکران اقیانوس اگر چه وجه نمادین موفقی دارد و به فیلم لایههای معنایی جدید میبخشد اما برای مخاطب کودک میتواند حس ترسناکی بسازد. به خصوص که یکی از شعارهای اصلی فیلم که توصیهی پدر و مادر دوری به اوست هم این است: «فقط شنا کن» دوری براساس همین توصیه و با همین نگاه به جهان، تلاش میکند بر وضعیت دشوار فراموشیاش غلبه کند.
به این ترتیب پیام اصلی داستان تبدیل میَشود به این که نقشه داشتن در زندگی لزوما دلیل موفقیت نیست. وقتی که نقشهای نداری یا نمیتوانی داشته باشی فقط ادامه بده، به جلو حرکت کن و به خودت ایمان داشته باش. ممکن است خیلی از ما از چنین نگاهی به زندگی خوشمان بیاید اما نمیدانم چقدر برای بچهها چیز به درد بخوری است. به خصوص اگر مثلا در جایی گم شوند و بخواهند به توصیهی فیلم عمل کنند.
کارگردان: اندرو استنتون
فیلمنامه: اندرو استنتون، ویکتوریا استروس
مدیر فیلمبرداری: جرمی لاسکی
صدا پیشگان: الن دی جنرس، آلبرت بروکس، هایدن رولنس، اد اونیل
مدت زمان: 97 دقیقه
محصول: آمریکا، 2016