به گزارش مشرق به نقل از برهان، يکي از مباحث مطرح شده در اين گونه نشريات بررسي «رنگ سياه چادر» است. در اين نوشتار بنده هيچ گونه ادعاي نظريه پردازي ديني و اجتماعي ندارم بلکه هدف، ارائه کليدهايي براي پژوهش و مطالعه بيشتر به خوانندگان محترم است.
1. هيچ فقيه مسلماني رنگ سياه براي حجاب را واجب ندانسته است ولي اين رنگ را رنگ برتر دانستهاند. شگفتي از اين است که عدهاي ميکوشند اين رنگ را بدعت نشان دهند، گويي که ميخواهند تحولي ديني را در فتواي وجوب آن ايجاد کنند. رنگ سياه برترين رنگ حجاب است و ريشه در فهم سليم ديني مسلمانان از صدر اسلام تا کنون داشته است. کساني که نميخواهند اين رنگ را براي پوشش انتخاب کنند، مختار هستند ولي پرسش اين است که چرا عدهاي کوشش ميکنند، جايگاه اين رنگ را براي پوشش در جامعه تضعيف کنند؟
2. نکته فقهي ديگري که معمولاً به عنوان يک گزاره نادرست درباره رنگ سياه چادر مطرح ميشود، کراهت رنگ سياه براي لباس است. بايد توجه داشت، احکام فقهي کراهت، استحباب، وجوب و حرمت احکامي هستند که از متون ديني برداشت ميشوند. همان روايات و معصومان بزرگواري که کراهت لباس سياه را مطرح کردهاند، موارد استثناي اين حکم را هم بيان کردهاند و فرمودهاند که سياه بودن عبا مکروه نيست: امام صادق(عليهالسلام) به نقل از پيامبر(صلياللهعليهوآله) ميفرمايند: «يکره السواد إلا في ثلاث: الخف و العمامة و الکساء؛ پوشيدن لباس سياه مکروه است به جز سه نوع لباس: کفش، عمامه و کساء» منطقي نيست که بخشي از روايات را پذيرفت و ترويج کرد و بخشي ديگر را چون با سليقه رفتاري ما سازگار نيست، کتمان نمود.
3. بر اساس روايتي که بيانگر خطبه فدکيه حضرت زهرا(سلاماللهعليها) است، ايشان هنگامي که براي رفتن به مسجد پيامبر(صلياللهعليهوآله) و سخنراني در آنجا براي استيفاي فدک آماده ميشدند از مقنعه و چادر (خمار و جلباب) که حجاب کامل آن زمان بوده است استفاده کردهاند.[1]
4. شواهد روايي، لغتي و تاريخي بسياري وجود دارد که اثبات ميکند، رنگ سياه در حجاب اسلامي از دوران صدراسلام استفاده ميشده است که البته در دورههاي مختلف تاريخي با توجه به تحولات فرهنگي يا تصميم حاکمان سياسي رنگ و شيوه حجاب متفاوت شده است که به برخي از اين شواهد اشاره مينماييم: علامه طباطبايي در تفسير گرانسنگ الميزان به نقل از سيوطي در کتاب الدرالمنثور نقل ميکند (سيوطي نيز به نوبه خود اين روايت را از عالمان حديثي چون عبدالرزاق، عبدبن حميد، ابوداود، ابن المنذر، ابن ابي حاتم و ابن مردويه) نقل ميکند. اين حديث از حضرت
ام سلمه همسر پيامبر(صلياللهعليهوآله) نقل شده که فرمود: «لمانزلت هذه الآية(يدنين عليهن من جلابيبهن) خرج نساء الأنصار کان على رؤوسهن الغربان من أکسية سود يلبسنها؛ هنگامي که آيه (يدنين عليهن من جلابيبهن) نازل شد، زنان انصار از خانه خارج شدند در حالي که پوششهاي سياه بر سر داشتند.» نکته قابل توجه در اين روايت اين است که اين پوشش به «غربان» ناميده شده است. غربان در زبان عربي جمع غراب به معناي کلاغ است. زنان انصار پوششي سياه و سرتاسري را استفاده ميکردند که در نامگذاري اين تشبيه انجام شده است. در اين روايت هم تشبيه گوياي رنگ است و هم تصريح به رنگ سياه در پوشش شده است. (اکسيه سود) در کتاب مستند الشيعه علامه نراقي به نقل از کتاب الذکري، اين روايت نقل شده است که (إن النبي کان يصلى الصبح فتنصرف النساء و هنّ متلففات بمروطهنّ لايعرفن من الغلس)
ام سلمه همسر پيامبر(صلياللهعليهوآله) نقل شده که فرمود: «لمانزلت هذه الآية(يدنين عليهن من جلابيبهن) خرج نساء الأنصار کان على رؤوسهن الغربان من أکسية سود يلبسنها؛ هنگامي که آيه (يدنين عليهن من جلابيبهن) نازل شد، زنان انصار از خانه خارج شدند در حالي که پوششهاي سياه بر سر داشتند.» نکته قابل توجه در اين روايت اين است که اين پوشش به «غربان» ناميده شده است. غربان در زبان عربي جمع غراب به معناي کلاغ است. زنان انصار پوششي سياه و سرتاسري را استفاده ميکردند که در نامگذاري اين تشبيه انجام شده است. در اين روايت هم تشبيه گوياي رنگ است و هم تصريح به رنگ سياه در پوشش شده است. (اکسيه سود) در کتاب مستند الشيعه علامه نراقي به نقل از کتاب الذکري، اين روايت نقل شده است که (إن النبي کان يصلى الصبح فتنصرف النساء و هنّ متلففات بمروطهنّ لايعرفن من الغلس)
در اين حديث بيان شده است که «وقتي پيامبر نماز صبح را به جا ميآورد. بعد از نماز زنان بر ميگشتند در حالي که با عبايي خود را پوشانده بودند به گونهاي که از تاريکي دم طلوع صبح، تشخيص داده نميشدند.» معناي حديث اين است که زناني که در نماز جماعت صبح شرکت کرده بودند حجاب و پوششي تيره داشتند به گونهاي که در تاريکي نزديک به طلوع صبح قابل تشخيص نبودند.
طبيعي است که اگر پوشش آنان رنگي و روشن بود در تاريکي معلوم بودند. اين روايت در متون حديثي اهل سنت نيز وارد شده است. «جلباب» که در آيه قرآن آمده، پوششي شبيه چادر امروزي بوده که با خمار (شبيه مقنعه) کامل ميشده است. چون غالباً به رنگ سياه استفاده ميشده در ادبيات عرب از آن براي پوشش شب استعاره گرفته ميشده است و ترکيب اضافي (جلباب ليل) معمولاً براي بيان تاريکي در زبان عربي کاربرد زيادي داشته است.
پي نوشت: [1] ـ ر.ک کتاب الاحتجاج نوشته شيخ طبرسي ج1 ص 132