مشرق- ايده تشكيل دولت يهودي در فلسطين به قدري نفرت انگيز بود كه واكنش عمومي جهان اسلام را برانگيخت و نگذاشت بيت المقدس به راحتي و خوشي از گلوي صهيونيسم فرو رود. اما واكنش مسلمانان در قبال اشغال سرزمين هاي فلسطين، به اتكاي انديشه هاي عميق رهبران مسلمان و روشنگري هاي آنها بود.
در اين راستا انديشه و موضعگيري هاي فكري و سياسي حضرت امام خميني(ره) نقش اساسي و تعيين كننده يافت و مبارزه با اسرائيل را به عنوان يك اصل مهم سياست خارجي و استراتژي بنيادين مبارزه با ظلم و بي عدالتي، تثبيت كرد. آنچه را كه حضرت امام(ره) در زمينه تحريم اقتصادي رژيم صهيونيستي و استفاده از اجتماعات و گردهمايي هاي بزرگي مانند مراسم حج و برگزاري روز قدس به ملت ها و دولت هاي اسلامي توصيه مي كردند، نهايتا نقش خود را در تضعيف جايگاه جهاني و منطقه اي اسرائيل ايفا كرد و اكنون شاهد ناكام ماندن توسعه طلبي هاي رژيم صهيونيستي در خاورميانه هستيم.
آنچه در اينجا به آن خواهيم پرداخت مشخصا برخي مواضع امام خميني(ره) درباره رژيم صهيونيستي قبل و بعد از پيروزي انقلاب اسلامي مي باشد .
در این نوشتار سعي شده با مراجعه به آثار حضرت امام(ره) و بهره گيري از انديشه هاي ايشان، به سوالات زير پاسخ داده شود: اهداف رژيم صهيونيستي در منطقه خاورميانه كدامند؟ دولتمردان كشورهاي اسلامي بايد چه تدابيري در برابر رژيم غاصب اتخاذ نمايند؟ مردم كشورهاي اسلامي در برابر اقدامات تجاوزگرانه رژيم صهيونيستي چه وظيفه اي دارند؟
اهداف تشکیل رژیم صهیونیستی
در اين راستا انديشه و موضعگيري هاي فكري و سياسي حضرت امام خميني(ره) نقش اساسي و تعيين كننده يافت و مبارزه با اسرائيل را به عنوان يك اصل مهم سياست خارجي و استراتژي بنيادين مبارزه با ظلم و بي عدالتي، تثبيت كرد. آنچه را كه حضرت امام(ره) در زمينه تحريم اقتصادي رژيم صهيونيستي و استفاده از اجتماعات و گردهمايي هاي بزرگي مانند مراسم حج و برگزاري روز قدس به ملت ها و دولت هاي اسلامي توصيه مي كردند، نهايتا نقش خود را در تضعيف جايگاه جهاني و منطقه اي اسرائيل ايفا كرد و اكنون شاهد ناكام ماندن توسعه طلبي هاي رژيم صهيونيستي در خاورميانه هستيم.
آنچه در اينجا به آن خواهيم پرداخت مشخصا برخي مواضع امام خميني(ره) درباره رژيم صهيونيستي قبل و بعد از پيروزي انقلاب اسلامي مي باشد .
در این نوشتار سعي شده با مراجعه به آثار حضرت امام(ره) و بهره گيري از انديشه هاي ايشان، به سوالات زير پاسخ داده شود: اهداف رژيم صهيونيستي در منطقه خاورميانه كدامند؟ دولتمردان كشورهاي اسلامي بايد چه تدابيري در برابر رژيم غاصب اتخاذ نمايند؟ مردم كشورهاي اسلامي در برابر اقدامات تجاوزگرانه رژيم صهيونيستي چه وظيفه اي دارند؟
اهداف تشکیل رژیم صهیونیستی
امام(رحمة الله علیه) نيز اتخاذ هرگونه سياست سازشكارانه و همراه با مسامحه را در برابر آنها جايز نميدانند: « اگر سست بگيريد، اينها تا فرات ميخواهند بروند. اينها همه اينجا را ملك خودشان ميگويند هست.»
سياست توسعه ارضي و گسترش آن از نيل تا فرات، از اهداف اساسي بنيانگذاران دولت يهود به شمار ميرود. همواره بازگشت به ارض موعود با تمسك به متون مذهبي و براساس تفاسير ديني ، بخشي از برنامههاي رهبران سياسي اسرائيل را به خود اختصاص ميدهد تا از اين طريق نوعي علاقه ملي و احساس مليگرايي را در ميان يهوديان براي بازگشت به سرزمين فلسطين ايجاد نمايند .
ايده تشكيل دولت يهودي در فلسطين ، به قدري نفرتانگيز بود كه واكنش عمومي جهان اسلام را برانگيخت و نگذاشت بيتالمقدس به راحتي و خوشي از گلوي صهيونيسم فرو رود. اما واكنش مسلمانان در قبال اشغال سرزمينهاي فلسطين، به اتكاي انديشههاي عميق رهبران مسلمان و روشنگري هاي آنها بود. دراين راستا انديشه و موضعگيري هاي فكري و سياسي حضرت امامخميني(رحمة الله علیه) نقشي اساسي و تعيينكننده يافت و مبارزه با اسرائيل را به عنوان يك اصل مهم سياست خارجي و استراتژي بنيادين مبارزه با ظلم و بيعدالتي ، تثبيت كرد. آنچه را كه حضرت امام(رحمة الله علیه) در زمينه تحريم اقتصادي اسرائيل و استفاده از اجتماعات و گردهماييهاي بزرگي مانند مراسم حج و برگزاري روز قدس به ملتها و دولتهاي اسلامي توصيه ميكردند ، نهايتاً نقش خود را در تضعيف جايگاه جهاني و منطقهاي اسرائيل ايفا كرد و اكنون شاهد ناكام ماندن توسعهطلبي هاي اسرائيل در خاورميانه هستيم. در مقاله پيشروي ، ديدگاههاي اصولي حضرت امام(رحمة الله علیه) پيرامون شكلگيري اسرائيل و شيوههاي مبارزه با آن مورد شرح و تبيين قرار گرفتهاند .
كنگره جهاني صهيونيسم در سال 1897.م در شهر بال سوئيس برگزار گرديد و يك مجارستاني يهوديتبار به نام تئودور هرتزل (1860ــ1904.م) به تبيين ديدگاههاي خود درباره آينده يهوديان در سراسر جهان پرداخت. وي تاكيد نمود كه تنها راه نجات يهوديان از سرگشتگي، پراكندگي و تبعيض ، ايجاد يك دولت يهودي است. نخستين اقدامات سران قوم يهود براي گرفتن مجوز اسكان يهوديان در فلسطين از سلطان عثماني، به جايي نرسيد. اما بر اثر تجزيه دولت عثماني بعد از جنگ اول جهاني (1914ــ 1918.م) ، قيمومت انگلستان بر سرزمين فلسطين و تلاشهاي سياسي حييم وايزمن ــ كه بعدها اولين رئيسجمهور اسرائيل شد ــ ازيكسو، و صدور اعلاميه آرتور جيمز بالفور در دوم نوامبر (1917.م) در طول جنگ ازسويديگر، راه براي مهاجرت يهوديان به سرزمين فلسطين هموار شد. در فاصله جنگ اول و دوم جهاني و بهويژه در مدت جنگ دوم جهاني (1939ــ1945.م)، در نتيجه سياست ضديهودي نازيها در آلمان، بهانه براي مهاجرتدادن گسترده قوم يهود از طرف بزرگان يهود فراهم گرديد و آنها گروهگروه وارد فلسطين شدند. پس از جنگ جهاني دوم، سازمان ملل متحد با تجزيه فلسطين و تشكيل دولت يهودي موافقت نمود. در پانزدهم مه 1948.م قيمومت انگليس بر فلسطين به پايان رسيد و اين فرجام، به آغازي براي شكلگيري دولت اسرائيل در منطقه تبديل شد. در نتيجه چنين اقدامي، جنگ اول بين اعراب و اسرائيل در سال 1948.م و سپس جنگهاي ديگري در سالهاي 1973، 1967، 1956.م درگرفت كه در نتيجه مداخلات كشورهاي اروپايي همگي آنها به نفع اسرائيل پايان يافتند. اولين واكنشها در ارتباط با شكلگيري دولت اسرائيل در سرزمينهاي اسلامي، به قرن نوزدهم ميلادي بازميگردد. اما آنچه در اينجا به آن خواهيم پرداخت، مشخصا مواضع امامخميني(رحمة الله علیه) درباره اسرائيل، قبل و يا بعد از پيروزي انقلاب اسلامي، ميباشد. سعي شده است با مراجعه به آثار حضرت امام(رحمة الله علیه) و بهرهگيري از انديشههاي ايشان، به سوالات زير پاسخ داده شود: اهداف اسرائيل در منطقه خاورميانه كدامند؟ دولتمردان كشورهاي اسلامي بايد چه تدابيري در برابر اسرائيل اتخاذ نمايند؟ مردم كشورهاي اسلامي در برابر اقدامات تجاوزگرانه اسرائيل چه وظيفهاي دارند؟
1ــ اهداف اسرائيل در خاورميانه
رژيم صهيونيستي با پيشروي تدريجي و گامبهگام در درون سرزمين فلسطين، اقدام به تاسيس شهركهايي براي اسكان مهاجران يهود نموده است. آنها ازهمانابتدا اين مهاجرت را طي يك برنامه درازمدت، براي تشكيل يك دولت يهودي دنبال مينمودند. سادهانديشي است اگر گفته شود اعراب ساكن در منطقه بيتالمقدس بخشي از اراضي خود را به يهوديان مهاجر فروختند و آنها هم شروع به احداث مدرسه، بيمارستان، پادگانهاي نظامي و اماكن تفريحي ــ ورزشي و... نمودند و براساس همان حق خريد زمين، زمينه شكلگيري دولت يهودي را بهوجود آوردند.
بسياري از اقوام و مذاهب در كشورهاي مختلف جهان وجود دارند كه هم از لحاظ كثرت جمعيت و هم به لحاظ درآمد مالي از نفوذ بالايي برخوردار هستند اما هيچوقت اقدام به تاسيس دولت ننمودهاند. واقعيت آن است كه اكثر زمينهايي كه تحت اختيار دولت يا صندوق ملي يهود قرار دارند، اراضي مصادرهشده فلسطيني هستند. درواقع اسرائيليها اراضي مسلمانان را غصب نمودند و پايههاي يك حكومت نامشروع را در آنجا بنيان نهادند. امامخميني(رحمة الله علیه) نيز همين تلقي را ابراز نمودهاند: «ما اسرائيل را محكوم ميكنيم. اسرائيل غاصب است و در محلي كه آمده، بهطورغصب آمده است.»
شالوده اوليه اين دولت، با زور و فشار قدرتهاي استعماري شكل گرفت. مسلما چنين اقدام نامشروع و غيرموجهي بايد با توسل به تخريب و جنگ صورت پذيرد. شكلگيري اسرائيل ازهمانابتدا در جهت اعمال فشار عليه مسلمانان و راهانداختن چالشهاي منطقهاي شكل گرفت: «اين جرثومه فساد را كه در قلب كشورهاي اسلامي گماشتهاند، تنها براي سركوبي ملت عرب نميباشد، بلكه خطر و ضرر آن متوجه همه خاورميانه است. نقشه، استيلا و سيطره صهيونيزم و استعمار بر دنياي اسلام و بيشتر سرزمينهاي زرخيز و منابع سرشار كشورهاي اسلامي ميباشد.»
سياستهاي درازمدت اسرائيل و همپيمانانش در ميان كشورهاي اسلامي نوعي اعمال قدرت و سلطه ، همراه با گسترش حوزه نفوذ بوده است؛ بدينصورت كه از يك طرف سعي ميشود سياستهاي سلطهجويانه حفظ شود و از سوي ديگر اين سياستها برمبناي استراتژيهاي تهاجمي تدوين ميگردد. در واقع موضع اسرائيليها ، در ميانمدت و يا بلندمدت، فقط بر مبناي استراتژي تهاجم دنبال ميشود. ازاينرو، امام(رحمة الله علیه) نيز اتخاذ هرگونه سياست سازشكارانه و همراه با مسامحه را در برابر آنها جايز نميدانند: «اگر سست بگيريد، اينها تا فرات ميخواهند بروند. اينها همه اينجا را ملك خودشان ميگويند هست.»
سياست توسعه ارضي و گسترش آن از نيل تا فرات، از اهداف اساسي بنيانگذاران دولت يهود بهشمار ميرود. همواره بازگشت به ارض موعود با تمسك به متون مذهبي و براساس تفاسير ديني، بخشي از برنامههاي رهبران سياسي اسرائيل را به خود اختصاص ميدهد تا ازاينطريق نوعي علاقه ملي و احساس مليگرايي را در ميان يهوديان براي بازگشت به سرزمين فلسطين ايجاد نمايند. آنها براي تحقق مقاصد و نياتشان، از امكانات نظامي و اقدامات تروريستي جهت پيشروي و توسعه ارضي و همچنين تسلط بر اماكن مذهبي مانند بيتالمقدس استفاده ميكنند. ايجاد فضاي رعب و وحشت در داخل سرزمينهاي اشغالي با استفاده از ماشين ترور، سبب گرديده عده زيادي از مردم فلسطين مهاجرت اجباري نمايند و در كشورهايي مانند سوريه و اردن و در اردوگاهها سكونت گزينند و در عوض مهاجران يهودي از امريكاي شمالي و اروپاي غربي و شرقي جايگزين مردم فلسطين شدهاند. بنگوريون در سيويكم اوت 1949 در ديدار با گروهي از امريكائيها، چنين گفته است: «اگرچه ما روياي ايجاد دولت اسرائيل را عملي كردهايم، هنوز در آغاز كار قرار داريم. در حالحاضر، جز نهصدهزار يهودي در اسرائيل زندگي نميكنند و حالآنكه اكثريت قوم يهود هنوز در خارج حضور دارند. تلاش آينده ما اين است كه همگي يهوديان را به اسرائيل بياوريم.» اسرائيليها اخراج تمام فلسطينيها را جزء اهداف بلندمدت خود ميدانند. دولتمردان اسرائيلي براي تحكيم جايگاه و موقعيت سياسي رژيم، از هر ابزار و وسيلهاي براي دستيابي به آرمان ساختگي يهود استفاده ميكنند؛ بهعبارتبهتر از ديدگاه آنها بهكارگيري سياستهاي غيراخلاقي (ترور، خشونت، تبعيد و زندان) براي رسيدن به هدف، موجه و منطقي است. اين اقدامات براساس يك ديدگاه ابزارانگارانه نظريهپردازي شدهاند. ازسويديگر صهيونيستها در سطح بينالمللي، با برخورداري از حمايت قدرتهاي بزرگ مانند ايالاتمتحده امريكا و همپيمانانش، بر روي اقدامات و سياستهاي نامشروع و ناموجه خود سرپوش ميگذارند. كاخ سفيد بهمنظور تحكيم جايگاه اسرائيل در سرزمين فلسطين، همواره سعي نموده است با ارائه طرحها و نقشههايي، گروههاي مبارز و آوارگان فلسطيني را از حقوق حقه خود جهت دستيابي به موطن اصلي بازدارد. حضرت امام(رحمة الله علیه) تمامي اين طرحهاي امريكائيان را نيرنگ و در جهت جنگافروزي در منطقه ميدانست: « بر فرض كه امريكا يك طرح صددرصد اسلامي ــ انساني بدهد. ما باور نميكنيم كه آنها به نفع صلح و منافع ما گامي بردارند. اگر امريكا و اسرائيل لاالهالاالله بگويند، ما قبول نداريم؛ چراكه آنها ميخواهند سر ما كلاه بگذارند. آنها كه صحبت از صلح ميكنند، ميخواهند منطقه را به جنگ بكشند.»
امروز مشاهده ميكنيم كه اقدامات تروريستي دستگاه حاكمه صهيونيسم و بسياري از موارد نقض حقوق بشر اين دولت، از سوي حاميانش دفاع مشروع جلوه داده ميشود و كساني را كه با دست خالي و سنگ، از سرزمين اجداديشان دفاع ميكنند، تروريسم مينامند. بنابراين دنبالنمودن موضوعاتي مانند گسترش جغرافياي سرزميني، ايجاد شهركهاي يهودينشين ، ترور رهبران سياسي و مذهبي فلسطيني، خلعسلاح گروههاي مبارز ، تسخير بيتالمقدس و تبديل آن به پايتخت ، تهديد گروههاي افراطي مبني بر تخريب مسجدالاقصي و تفرقهافكني در ميان كشورهاي اسلامي ، اهداف اصلي رژيم صهيونيستي را تشكيل ميدهند. امام(رحمة الله علیه) با شناخت اهداف اسرائيل و سياستهاي تجاوزكارانه آن رژيم ، همواره سعي در بيداري دولتها و ملتهاي اسلامي داشتند.
بسياري از اقوام و مذاهب در كشورهاي مختلف جهان وجود دارند كه هم از لحاظ كثرت جمعيت و هم به لحاظ درآمد مالي از نفوذ بالايي برخوردار هستند اما هيچوقت اقدام به تاسيس دولت ننمودهاند. واقعيت آن است كه اكثر زمينهايي كه تحت اختيار دولت يا صندوق ملي يهود قرار دارند، اراضي مصادرهشده فلسطيني هستند. درواقع اسرائيليها اراضي مسلمانان را غصب نمودند و پايههاي يك حكومت نامشروع را در آنجا بنيان نهادند. امامخميني(رحمة الله علیه) نيز همين تلقي را ابراز نمودهاند: «ما اسرائيل را محكوم ميكنيم. اسرائيل غاصب است و در محلي كه آمده، بهطورغصب آمده است.»
شالوده اوليه اين دولت، با زور و فشار قدرتهاي استعماري شكل گرفت. مسلما چنين اقدام نامشروع و غيرموجهي بايد با توسل به تخريب و جنگ صورت پذيرد. شكلگيري اسرائيل ازهمانابتدا در جهت اعمال فشار عليه مسلمانان و راهانداختن چالشهاي منطقهاي شكل گرفت: «اين جرثومه فساد را كه در قلب كشورهاي اسلامي گماشتهاند، تنها براي سركوبي ملت عرب نميباشد، بلكه خطر و ضرر آن متوجه همه خاورميانه است. نقشه، استيلا و سيطره صهيونيزم و استعمار بر دنياي اسلام و بيشتر سرزمينهاي زرخيز و منابع سرشار كشورهاي اسلامي ميباشد.»
سياستهاي درازمدت اسرائيل و همپيمانانش در ميان كشورهاي اسلامي نوعي اعمال قدرت و سلطه ، همراه با گسترش حوزه نفوذ بوده است؛ بدينصورت كه از يك طرف سعي ميشود سياستهاي سلطهجويانه حفظ شود و از سوي ديگر اين سياستها برمبناي استراتژيهاي تهاجمي تدوين ميگردد. در واقع موضع اسرائيليها ، در ميانمدت و يا بلندمدت، فقط بر مبناي استراتژي تهاجم دنبال ميشود. ازاينرو، امام(رحمة الله علیه) نيز اتخاذ هرگونه سياست سازشكارانه و همراه با مسامحه را در برابر آنها جايز نميدانند: «اگر سست بگيريد، اينها تا فرات ميخواهند بروند. اينها همه اينجا را ملك خودشان ميگويند هست.»
سياست توسعه ارضي و گسترش آن از نيل تا فرات، از اهداف اساسي بنيانگذاران دولت يهود بهشمار ميرود. همواره بازگشت به ارض موعود با تمسك به متون مذهبي و براساس تفاسير ديني، بخشي از برنامههاي رهبران سياسي اسرائيل را به خود اختصاص ميدهد تا ازاينطريق نوعي علاقه ملي و احساس مليگرايي را در ميان يهوديان براي بازگشت به سرزمين فلسطين ايجاد نمايند. آنها براي تحقق مقاصد و نياتشان، از امكانات نظامي و اقدامات تروريستي جهت پيشروي و توسعه ارضي و همچنين تسلط بر اماكن مذهبي مانند بيتالمقدس استفاده ميكنند. ايجاد فضاي رعب و وحشت در داخل سرزمينهاي اشغالي با استفاده از ماشين ترور، سبب گرديده عده زيادي از مردم فلسطين مهاجرت اجباري نمايند و در كشورهايي مانند سوريه و اردن و در اردوگاهها سكونت گزينند و در عوض مهاجران يهودي از امريكاي شمالي و اروپاي غربي و شرقي جايگزين مردم فلسطين شدهاند. بنگوريون در سيويكم اوت 1949 در ديدار با گروهي از امريكائيها، چنين گفته است: «اگرچه ما روياي ايجاد دولت اسرائيل را عملي كردهايم، هنوز در آغاز كار قرار داريم. در حالحاضر، جز نهصدهزار يهودي در اسرائيل زندگي نميكنند و حالآنكه اكثريت قوم يهود هنوز در خارج حضور دارند. تلاش آينده ما اين است كه همگي يهوديان را به اسرائيل بياوريم.» اسرائيليها اخراج تمام فلسطينيها را جزء اهداف بلندمدت خود ميدانند. دولتمردان اسرائيلي براي تحكيم جايگاه و موقعيت سياسي رژيم، از هر ابزار و وسيلهاي براي دستيابي به آرمان ساختگي يهود استفاده ميكنند؛ بهعبارتبهتر از ديدگاه آنها بهكارگيري سياستهاي غيراخلاقي (ترور، خشونت، تبعيد و زندان) براي رسيدن به هدف، موجه و منطقي است. اين اقدامات براساس يك ديدگاه ابزارانگارانه نظريهپردازي شدهاند. ازسويديگر صهيونيستها در سطح بينالمللي، با برخورداري از حمايت قدرتهاي بزرگ مانند ايالاتمتحده امريكا و همپيمانانش، بر روي اقدامات و سياستهاي نامشروع و ناموجه خود سرپوش ميگذارند. كاخ سفيد بهمنظور تحكيم جايگاه اسرائيل در سرزمين فلسطين، همواره سعي نموده است با ارائه طرحها و نقشههايي، گروههاي مبارز و آوارگان فلسطيني را از حقوق حقه خود جهت دستيابي به موطن اصلي بازدارد. حضرت امام(رحمة الله علیه) تمامي اين طرحهاي امريكائيان را نيرنگ و در جهت جنگافروزي در منطقه ميدانست: « بر فرض كه امريكا يك طرح صددرصد اسلامي ــ انساني بدهد. ما باور نميكنيم كه آنها به نفع صلح و منافع ما گامي بردارند. اگر امريكا و اسرائيل لاالهالاالله بگويند، ما قبول نداريم؛ چراكه آنها ميخواهند سر ما كلاه بگذارند. آنها كه صحبت از صلح ميكنند، ميخواهند منطقه را به جنگ بكشند.»
امروز مشاهده ميكنيم كه اقدامات تروريستي دستگاه حاكمه صهيونيسم و بسياري از موارد نقض حقوق بشر اين دولت، از سوي حاميانش دفاع مشروع جلوه داده ميشود و كساني را كه با دست خالي و سنگ، از سرزمين اجداديشان دفاع ميكنند، تروريسم مينامند. بنابراين دنبالنمودن موضوعاتي مانند گسترش جغرافياي سرزميني، ايجاد شهركهاي يهودينشين ، ترور رهبران سياسي و مذهبي فلسطيني، خلعسلاح گروههاي مبارز ، تسخير بيتالمقدس و تبديل آن به پايتخت ، تهديد گروههاي افراطي مبني بر تخريب مسجدالاقصي و تفرقهافكني در ميان كشورهاي اسلامي ، اهداف اصلي رژيم صهيونيستي را تشكيل ميدهند. امام(رحمة الله علیه) با شناخت اهداف اسرائيل و سياستهاي تجاوزكارانه آن رژيم ، همواره سعي در بيداري دولتها و ملتهاي اسلامي داشتند.
2ــ وظايف دولتهاي اسلامي در قبال اسرائيل
دولتهاي اسلامي ميتوانند نقشي مهم و اساسي در سمتگيري و اتخاذ خطمشيهاي سياسي در برابر اقدامات و تحركات تجاوزكارانه اسرائيل ايفا نمايند؛ چراكه برقراري روابط ديپلماتيك و شناسايي رسمي يك كشور يا دولت، در حيطه اختيارات اصلي و اساسي دولتها قرار دارد. علاوهبر استفاده از ابزارهاي ديپلماسي، دولتها از طريق تحريمها ، قطع روابط اقتصادي و برملانمودن چهره متجاوزگر در مجامع بينالمللي و شناساندن اهداف پشت پرده آن، ميتوانند گامهاي موثر و اساسي در اين زمينه بردارند. از نكات جالب و حائز اهميت در موضعگيري امام عليه اسرائيل ، انتقاد از كشورهاي اسلامي طرفدار اسرائيل است و اولين حكومتي كه مورد انتقاد قرار گرفت، رژيم پهلوي بود.
حضرت امام(رحمة الله علیه) از همان آغاز مخالفتهايش با شاه، گسترش حضور اسرائيل و نقش پشت پرده آن را در سياستهاي ايران برملا و آشكار ميساخت. ايشان در سخنرانيهاي اوايل دهه 1340، سه مساله اصلي را در اهداف مبارزاتي خود دنبال مينمود: 1ــ استبدادي و فاسدبودن دستگاه حاكمه سياسي و در راس آن، شخص شاه 2ــ سياستهاي ضدمذهبي و اسلامي شاه، كه اسلام و قرآن را در معرض خطر قرار داده بود 3ــ نفوذ اسرائيل در اركان و سطوح مختلف سياسي، اجتماعي و اقتصادي كشور. چنانكه ملاحظه ميشود، امام(ره) ازيكسو از اسلام و مفاهيم اسلامي دفاع ميكرد و ازسويديگر اسرائيل و نظام سياسي پهلوي را مورد حمله قرار ميداد. جالبآنكه حضرت امام براساس تعاليم اسلامي و قرآني ، مبارزه با استبداد و استعمار را يك مقوله بههمپيوسته ميدانستند و استبداد و اسرائيل را دو عامل خطرناك براي جامعه ايران و به زيان مصالح و منافع كشور معرفي ميكردند.
ماموران شاه از امام(ره) خواسته بودند به موضوعاتي مانند اسلام ، اسرائيل و شاه نپردازند اما امام به صراحت هرگونه رابطه رژيم شاه با اسرائيل را مورد نكوهش قرار دادند: «ما از اول نظر قاطع درباره صهيونيستها داشتهايم. يكي از دلايل مخالفت ما با شاه ايران، همين رابطه با اسرائيل بوده است. همين قضيه، موجب حركت مردم ايران شده است.» اين قاطعيت و انعطافناپذيري در برابر اسرائيل و حمايت از حقوق ملت فلسطين، نهتنها در بعد نظري و حركتهاي قبل از انقلاب وجود داشت، بلكه بعد از شكلگيري نظام جمهوري اسلامي ايران نيز همچنان تداوم يافت. از ديدگاه امام(رحمة الله علیه) وظيفه دولتها در برابر اقدامات رژيم صهيونيستي، به دو صورت انجامپذير است: اتحاد و يگانگي، تحريم اقتصادي.
حضرت امام(رحمة الله علیه) از همان آغاز مخالفتهايش با شاه، گسترش حضور اسرائيل و نقش پشت پرده آن را در سياستهاي ايران برملا و آشكار ميساخت. ايشان در سخنرانيهاي اوايل دهه 1340، سه مساله اصلي را در اهداف مبارزاتي خود دنبال مينمود: 1ــ استبدادي و فاسدبودن دستگاه حاكمه سياسي و در راس آن، شخص شاه 2ــ سياستهاي ضدمذهبي و اسلامي شاه، كه اسلام و قرآن را در معرض خطر قرار داده بود 3ــ نفوذ اسرائيل در اركان و سطوح مختلف سياسي، اجتماعي و اقتصادي كشور. چنانكه ملاحظه ميشود، امام(ره) ازيكسو از اسلام و مفاهيم اسلامي دفاع ميكرد و ازسويديگر اسرائيل و نظام سياسي پهلوي را مورد حمله قرار ميداد. جالبآنكه حضرت امام براساس تعاليم اسلامي و قرآني ، مبارزه با استبداد و استعمار را يك مقوله بههمپيوسته ميدانستند و استبداد و اسرائيل را دو عامل خطرناك براي جامعه ايران و به زيان مصالح و منافع كشور معرفي ميكردند.
ماموران شاه از امام(ره) خواسته بودند به موضوعاتي مانند اسلام ، اسرائيل و شاه نپردازند اما امام به صراحت هرگونه رابطه رژيم شاه با اسرائيل را مورد نكوهش قرار دادند: «ما از اول نظر قاطع درباره صهيونيستها داشتهايم. يكي از دلايل مخالفت ما با شاه ايران، همين رابطه با اسرائيل بوده است. همين قضيه، موجب حركت مردم ايران شده است.» اين قاطعيت و انعطافناپذيري در برابر اسرائيل و حمايت از حقوق ملت فلسطين، نهتنها در بعد نظري و حركتهاي قبل از انقلاب وجود داشت، بلكه بعد از شكلگيري نظام جمهوري اسلامي ايران نيز همچنان تداوم يافت. از ديدگاه امام(رحمة الله علیه) وظيفه دولتها در برابر اقدامات رژيم صهيونيستي، به دو صورت انجامپذير است: اتحاد و يگانگي، تحريم اقتصادي.
الفــ اتحاد و يگانگي
امام(ره) وظيفه دولتهاي اسلامي در برابر اعمال تجاوزكارانه اسرائيل به سرزمينهاي اشغالي را دروهلهاول اتحاد و يگانگي ميدانست، اتحادي كه برآمده از اتخاذ شيوههاي درست و منطقي و متون اصيل اسلامي باشد. براي رسيدن به اين پيوند و مشاركت اسلامي، در ابتدا بايد «سران كشورهاي اسلامي از اختلافات داخلي دست بردارند و با اهداف عاليه اسلام آشنا شوند و به سوي اسلام گرايش پيدا كنند.» تاكيد امام(رحمة الله علیه) بر دنبالنمودن اهداف بزرگ و مهم از سوي دولتمردان كشورهاي اسلامي، به اين دليل بود كه در جهان اسلام اقوام و مذاهب متنوعي وجود دارند و همين عامل سبب شكلگرفتن سليقهها و نظرات متفاوتي شده است. متاسفانه در برخي موارد مشاهده ميگردد اهداف حياتي و كليتر به فراموشي سپرده ميشوند و نگرشهاي قومي و تعصبآميز باعث ميگردند بسياري از اتفاقات بهوجودآمده در جهان اسلام به فراموشي سپرده شوند. بنابراين، هرگونه عامل يا عوامل اختلاف و تفرقهبرانگيز در ميان جوامع اسلامي، در ابتدا ميبايست از طرف دولتمردان كنار گذاشته شوند. اين عوامل ممكن است نژادي، زباني، مليتي و سياسي باشند. اتحاد اسلامي زمينه توافقات و نقاط اشتراك در جهتگيريهاي سياسي بين كشورهاي اسلامي را فراهم ميآورد.
مسائل و مشكلات برآمده از گرايشها و احساسات ناسيوناليستي نظير پانتركيسم، پانعربيسم و پانايرانيسم، زمينه تفرقه و چنددستگي را در جهان اسلام فراهم آوردهاند. ازاينرو امام(رحمة الله علیه) ميفرمودند: «اگر دولتهاي اسلامي به خود بيايند و گرايش پيدا كنند به اسلام و از عربيت برگردند به اسلاميت و از تركيت برگردند به اسلاميت، حل ميشوند مسائل و اگر آنها نكنند، اين مشكل هست تاوقتيكه ساير كشورها مثل ايران بشوند.» اين عامل انحطاطبرانگيز، موضوع نگرانكننده و حساسيتبرانگيزي بود كه امام همواره در مواضع و ديدگاههايشان آن را مدنظر قرار ميدادند.
همين گرايشهاي تفرقهانگيز مليگرايانه، سبب گرديد مساله فلسطين و چگونگي مقابله جهان اسلام با اسرائيل، نگرشهاي قومي و نژادي به خود بگيرد. اسرائيليها از اين تفرقه سود زيادي نصيبشان گرديده است. امام همواره در مواضعشان متوجه اين اختلافات در ميان سران دولتهاي اسلامي بودند. درواقع امام(رحمة الله علیه) درد را در جهان اسلام تشخيص داده بودند و علاج واقعي آن را در عمل به متون و مفاهيم اسلامي ميدانستند. بههميندليل ريشه ناكامي و شكست مسلمانان در برابر صهيونيسم را با واقعبيني و ظرافت و ژرفنگري دنبال ميكردند و سعي داشتند دولتهاي اسلامي را بيدار و آگاه سازند؛ زيرا بسياري از سرسپردگيها و وابستگيها را معلول عدم آگاهي و شناخت از عيوب داخلي ميدانستند.
امام(رحمة الله علیه) يكي ديگر از موارد ضعف جهان اسلام در برابر رژيم اسرائيل را در اختلاف، تفرقه و نيز وابستگي برخي رهبران سياسي جوامع اسلامي ميدانستند: «اين اختلاف كلمه و سرسپردگي بعضي از سران ممالك اسلامي است كه با داشتن منابع طبيعي سرشار و ذخاير گرانبها و جمعيت هفتصدميليوني نتوانستهاند، دست استعمار و صهيونيزم را از بلاد اسلامي قطع كرده و به نفوذ ايادي آن پايان بخشند.»
برخي رهبران كشورها و نهادهاي مسئول اسلامي، در عرصه داخلي و خارجي، با دامنزدن به مباحث ناسيوناليستي از طريق ايجاد رابطه ديپلماتيك و شناسايي رسمي اسرائيل، زمينه ايجاد اختلاف در جهان اسلام را فراهم ميكردند. هنگاميكه يك كشور مسلمان، مشروعيت نظام سياسي اسرائيل را بپذيرد و آن را مورد شناسايي قرار دهد، دولت شناساييشده به عنوان يك بازيگر نظام بينالمللي از يك جايگاه و موقعيت بالفعل برخوردار ميشود. اين رابطه و شناسايي، امتيازات سياسي و اقتصادي را در پي دارد؛ ازاينرو حضرت امام نسبت به هرگونه رابطه ديپلماتيك با اسرائيل شديدا هشدار ميدادند: «اين حكومتها هستند كه به واسطه روابطشان با ابرقدرتها و سرسپردگيشان با ابرقدرتهاي چپ و راست، مشكلات را براي ما و همه مسلمين ايجاد كردهاند. اگر اين مشكل از پيش پاي مسلمين برداشته شود، مسلمين به آمال خودشان خواهند رسيد.»
بروز گرايشهاي مليگرايانه، عوارض فرهنگي و برقراري ارتباط ديپلماتيك با اسرائيل، عوارض سياسي براي ملت اسلام در پي دارد و ازاينرو امام هر دو عامل را مردود ميدانستند زيرا در نهايت اسرائيل بود كه از چنين اقداماتي استفاده ميبرد: «اسرائيل وقتيكه ديد ملتها با هم مخالف هستند و دولت مصر هم كه همراه او است، برادر است و عراق هم كه با اينها برادر است. وقتي اينها را ديد، قدم به قدم پيش ميرود.» امام همه كشورهاي اسلامي را به تجمع در زير سايه ارزشهاي اصيل اسلامي و به توافق و همگرايي دعوت مينمود و به آنان هشدار ميداد نسبت به خطرات خارجي عدم توجه به اين مسائل، آگاه باشند.
مسائل و مشكلات برآمده از گرايشها و احساسات ناسيوناليستي نظير پانتركيسم، پانعربيسم و پانايرانيسم، زمينه تفرقه و چنددستگي را در جهان اسلام فراهم آوردهاند. ازاينرو امام(رحمة الله علیه) ميفرمودند: «اگر دولتهاي اسلامي به خود بيايند و گرايش پيدا كنند به اسلام و از عربيت برگردند به اسلاميت و از تركيت برگردند به اسلاميت، حل ميشوند مسائل و اگر آنها نكنند، اين مشكل هست تاوقتيكه ساير كشورها مثل ايران بشوند.» اين عامل انحطاطبرانگيز، موضوع نگرانكننده و حساسيتبرانگيزي بود كه امام همواره در مواضع و ديدگاههايشان آن را مدنظر قرار ميدادند.
همين گرايشهاي تفرقهانگيز مليگرايانه، سبب گرديد مساله فلسطين و چگونگي مقابله جهان اسلام با اسرائيل، نگرشهاي قومي و نژادي به خود بگيرد. اسرائيليها از اين تفرقه سود زيادي نصيبشان گرديده است. امام همواره در مواضعشان متوجه اين اختلافات در ميان سران دولتهاي اسلامي بودند. درواقع امام(رحمة الله علیه) درد را در جهان اسلام تشخيص داده بودند و علاج واقعي آن را در عمل به متون و مفاهيم اسلامي ميدانستند. بههميندليل ريشه ناكامي و شكست مسلمانان در برابر صهيونيسم را با واقعبيني و ظرافت و ژرفنگري دنبال ميكردند و سعي داشتند دولتهاي اسلامي را بيدار و آگاه سازند؛ زيرا بسياري از سرسپردگيها و وابستگيها را معلول عدم آگاهي و شناخت از عيوب داخلي ميدانستند.
امام(رحمة الله علیه) يكي ديگر از موارد ضعف جهان اسلام در برابر رژيم اسرائيل را در اختلاف، تفرقه و نيز وابستگي برخي رهبران سياسي جوامع اسلامي ميدانستند: «اين اختلاف كلمه و سرسپردگي بعضي از سران ممالك اسلامي است كه با داشتن منابع طبيعي سرشار و ذخاير گرانبها و جمعيت هفتصدميليوني نتوانستهاند، دست استعمار و صهيونيزم را از بلاد اسلامي قطع كرده و به نفوذ ايادي آن پايان بخشند.»
برخي رهبران كشورها و نهادهاي مسئول اسلامي، در عرصه داخلي و خارجي، با دامنزدن به مباحث ناسيوناليستي از طريق ايجاد رابطه ديپلماتيك و شناسايي رسمي اسرائيل، زمينه ايجاد اختلاف در جهان اسلام را فراهم ميكردند. هنگاميكه يك كشور مسلمان، مشروعيت نظام سياسي اسرائيل را بپذيرد و آن را مورد شناسايي قرار دهد، دولت شناساييشده به عنوان يك بازيگر نظام بينالمللي از يك جايگاه و موقعيت بالفعل برخوردار ميشود. اين رابطه و شناسايي، امتيازات سياسي و اقتصادي را در پي دارد؛ ازاينرو حضرت امام نسبت به هرگونه رابطه ديپلماتيك با اسرائيل شديدا هشدار ميدادند: «اين حكومتها هستند كه به واسطه روابطشان با ابرقدرتها و سرسپردگيشان با ابرقدرتهاي چپ و راست، مشكلات را براي ما و همه مسلمين ايجاد كردهاند. اگر اين مشكل از پيش پاي مسلمين برداشته شود، مسلمين به آمال خودشان خواهند رسيد.»
بروز گرايشهاي مليگرايانه، عوارض فرهنگي و برقراري ارتباط ديپلماتيك با اسرائيل، عوارض سياسي براي ملت اسلام در پي دارد و ازاينرو امام هر دو عامل را مردود ميدانستند زيرا در نهايت اسرائيل بود كه از چنين اقداماتي استفاده ميبرد: «اسرائيل وقتيكه ديد ملتها با هم مخالف هستند و دولت مصر هم كه همراه او است، برادر است و عراق هم كه با اينها برادر است. وقتي اينها را ديد، قدم به قدم پيش ميرود.» امام همه كشورهاي اسلامي را به تجمع در زير سايه ارزشهاي اصيل اسلامي و به توافق و همگرايي دعوت مينمود و به آنان هشدار ميداد نسبت به خطرات خارجي عدم توجه به اين مسائل، آگاه باشند.
بــ تحريم اقتصادي
امامخميني(ره) يكي از وظايف مهم دولتهاي اسلامي را تحريم اقتصادي اسرائيل ميدانست. كشورهاي اسلامي تحريم اقتصادي را به دو صورت ميتوانند اعمال نمايند: از طريق تحريم فروش نفت و نيز با تحريم كالاها و مصنوعات ساخت اسرائيل و حاميان آن. امام كشورهاي فروشنده نفت به اسرائيل و در ابتدا رژيم پهلوي را محكوم ميكرد: «اين شاه ايران است كه دست اسرائيل را در سراسر ايران باز گذاشته و اقتصاد ايران را به خطر انداخته است... اين شاه است كه نفت ايران را به دشمنان اسلام و بشريت تسليم كرده تا در جنگ با مسلمين و اعراب به كار برند.»
حجم مبادلات اقتصادي ايران و اسرائيل در زمان رژيم پهلوي از سال 1328.ش افزايش چشمگيري يافت. مبادلات تجاري و بازرگاني ميان ايران و اسرائيل در محدوده خاورميانه در دوران پهلوي، بيشتر از همه كشورهاي منطقه بود. عمده محصولات صادراتي اسرائيل به ايران عبارت بودند از: «تخممرغ، گاوهاي شيرده، ماشينآلات كشاورزي، موتور، لاستيك اتومبيل، نخ پشمي، مواد غذايي و بعضي اقلام ديگر.» در ازاي اقلام يادشده، نفت بهعنوان عنصر اصلي و حياتي در اقتصاد اسرائيل، از طرف ايران تامين ميگرديد.
مراوده اقتصادي برخي كشورهاي اسلامي با اسرائيل، اسباب پويايي زيرساختهاي اقتصادي آن رژيم را فراهم مينمود درحاليكه تحريم همهجانبه آن رژيم توسط كشورهاي اسلامي، ميتوانست آن رژيم را در بسياري از طرحها و پروژههاي عمراني، كشاورزي، صنعتي و... با مشكل مواجه سازد. ازاينرو امام(رحمة الله علیه) صراحتا اعلام كرد: «كمك به اسرائيل چه فروش اسلحه و مواد منفجره و چه نفت حرام و مخالفت با اسلام است. رابطه با اسرائيل و عمال آن، چه رابطه تجاري و چه رابطه سياسي حرام و مخالف اسلام است. بايد مسلمين از استعمال امتعه اسرائيل خودداري كنند.»
اين مخالفت با برقراري رابطه اقتصادي، نه فقط اسرائيل بلكه حاميان آن رژيم و بهويژه ايالاتمتحده امريكا را نيز دربرميگرفت؛ زيرا كشورهاي حامي و متحد آن رژيم نيز عليرغم پنهانكاري در ابراز مواضع، با درپيشگرفتن رفتارهاي تاييدگونه و بيتفاوت، بهنوعي بر بسياري از اقدامات غيراخلاقي و خلاف موازين انساني آن رژيم صحه ميگذاشتند و دراينميان، دولت امريكا عملا از هرگونه كمك به اسرائيل بهصورت پنهان و آشكار دريغ نميكرد. بهعبارتبهتر اسرائيل جدا از يك مجموعه گسترده كشورهاي ضداسلام و مسلمين نبود. اسرائيل از ابتدا تاكنون به حمايت قدرتهاي مسلط جهاني (بهويژه انگليس و ايالات متحده امريكا) متكي بوده و همواره با اتكاي به اين قدرتها، اهداف و خواستههاي خود را پيش برده است. ازاينرو امام(رحمة الله علیه) ، اسرائيل و حاميان آن را يكجا مورد خطاب قرار ميداد: «بر همه دولتهاي ممالك نفتخيز اسلامي لازم است از نفت و ديگر امكاناتي كه در اختيار دارند، بهعنوان حربه عليه اسرائيل و استعمارگران استفاده كرده و از فروش نفت به آن دولتهايي كه به اسرائيل كمك ميكنند، خودداري ورزند.»
در اكتبر 1973.م جنگي به رهبري مصر و سوريه با اسرائيل درگرفت. در اين جنگ بود كه براي اولينبار كشورهاي مسلمان و داراي منابع نفتي متحد شدند تا از اهرم نفت عليه كشورهاي حامي اسرائيل استفاده نمايند. اما بهدليل وابستگي اقتصادي كشورهاي اسلامي به نفت و عدم همگرايي كشورهايي مانند ايران، عملا تحريمهاي نفتي نتوانست دوام بياورد؛ گذشتهازاين، متاسفانه بهدليل برخوردارنبودن بسياري از اين حكومتها از مشروعيت مردمي و وابستگي سياسي آنها به قدرتهاي غربي، نوعي چنددستگي و واگرايي سياسي در جهت اتخاذ سياستهاي هماهنگ و يكدست در ميان آنها وجود داشت. اين عوامل، تاكنون بسياري از همكاريها در جهت تحريم اقتصادي عليه اسرائيل را با مشكل مواجه ساختهاند.
حجم مبادلات اقتصادي ايران و اسرائيل در زمان رژيم پهلوي از سال 1328.ش افزايش چشمگيري يافت. مبادلات تجاري و بازرگاني ميان ايران و اسرائيل در محدوده خاورميانه در دوران پهلوي، بيشتر از همه كشورهاي منطقه بود. عمده محصولات صادراتي اسرائيل به ايران عبارت بودند از: «تخممرغ، گاوهاي شيرده، ماشينآلات كشاورزي، موتور، لاستيك اتومبيل، نخ پشمي، مواد غذايي و بعضي اقلام ديگر.» در ازاي اقلام يادشده، نفت بهعنوان عنصر اصلي و حياتي در اقتصاد اسرائيل، از طرف ايران تامين ميگرديد.
مراوده اقتصادي برخي كشورهاي اسلامي با اسرائيل، اسباب پويايي زيرساختهاي اقتصادي آن رژيم را فراهم مينمود درحاليكه تحريم همهجانبه آن رژيم توسط كشورهاي اسلامي، ميتوانست آن رژيم را در بسياري از طرحها و پروژههاي عمراني، كشاورزي، صنعتي و... با مشكل مواجه سازد. ازاينرو امام(رحمة الله علیه) صراحتا اعلام كرد: «كمك به اسرائيل چه فروش اسلحه و مواد منفجره و چه نفت حرام و مخالفت با اسلام است. رابطه با اسرائيل و عمال آن، چه رابطه تجاري و چه رابطه سياسي حرام و مخالف اسلام است. بايد مسلمين از استعمال امتعه اسرائيل خودداري كنند.»
اين مخالفت با برقراري رابطه اقتصادي، نه فقط اسرائيل بلكه حاميان آن رژيم و بهويژه ايالاتمتحده امريكا را نيز دربرميگرفت؛ زيرا كشورهاي حامي و متحد آن رژيم نيز عليرغم پنهانكاري در ابراز مواضع، با درپيشگرفتن رفتارهاي تاييدگونه و بيتفاوت، بهنوعي بر بسياري از اقدامات غيراخلاقي و خلاف موازين انساني آن رژيم صحه ميگذاشتند و دراينميان، دولت امريكا عملا از هرگونه كمك به اسرائيل بهصورت پنهان و آشكار دريغ نميكرد. بهعبارتبهتر اسرائيل جدا از يك مجموعه گسترده كشورهاي ضداسلام و مسلمين نبود. اسرائيل از ابتدا تاكنون به حمايت قدرتهاي مسلط جهاني (بهويژه انگليس و ايالات متحده امريكا) متكي بوده و همواره با اتكاي به اين قدرتها، اهداف و خواستههاي خود را پيش برده است. ازاينرو امام(رحمة الله علیه) ، اسرائيل و حاميان آن را يكجا مورد خطاب قرار ميداد: «بر همه دولتهاي ممالك نفتخيز اسلامي لازم است از نفت و ديگر امكاناتي كه در اختيار دارند، بهعنوان حربه عليه اسرائيل و استعمارگران استفاده كرده و از فروش نفت به آن دولتهايي كه به اسرائيل كمك ميكنند، خودداري ورزند.»
در اكتبر 1973.م جنگي به رهبري مصر و سوريه با اسرائيل درگرفت. در اين جنگ بود كه براي اولينبار كشورهاي مسلمان و داراي منابع نفتي متحد شدند تا از اهرم نفت عليه كشورهاي حامي اسرائيل استفاده نمايند. اما بهدليل وابستگي اقتصادي كشورهاي اسلامي به نفت و عدم همگرايي كشورهايي مانند ايران، عملا تحريمهاي نفتي نتوانست دوام بياورد؛ گذشتهازاين، متاسفانه بهدليل برخوردارنبودن بسياري از اين حكومتها از مشروعيت مردمي و وابستگي سياسي آنها به قدرتهاي غربي، نوعي چنددستگي و واگرايي سياسي در جهت اتخاذ سياستهاي هماهنگ و يكدست در ميان آنها وجود داشت. اين عوامل، تاكنون بسياري از همكاريها در جهت تحريم اقتصادي عليه اسرائيل را با مشكل مواجه ساختهاند.
3ــ ملتهاي اسلامي و اسرائيل
موضوع ديگري كه امام(ره) در ديدگاه خويش به آن توجه نموده، نقش و وظيفه مردم كشورهاي اسلامي در برابر رژيم صهيونيستي است. در جهان اسلام، مسلمانان زيادي با تنوع قومي، زباني، ملي و مذهبي، در محدودههاي سرزميني مشخص و معيني از آفريقا تا آسيا و نيز در ميان كشورهاي اروپايي زندگي ميكنند. امروزه در ازاي هر چهار نفر از مردم جهان، يكنفر مسلمان وجود دارد. اين جمعيت با اتكا به نيروهاي ايمان، اتحاد و همياري، ميتوانند بسياري از موانع و مشكلات پيشروي مردم مظلوم فلسطين را برطرف سازند. امام براي بيداري ملتهاي اسلامي از مردم ايران ميخواهد ابتدا «از منافع اسرائيل و امريكا در ايران جلوگيري نموده و آن را مورد هجوم قرار دهند، هرچند به نابودي آن بيانجامد. وظيفه علماي اعلام و مبلغين است كه جرايم اسرائيل را در مساجد و محافل ديني به مردم گوشزد كنند.» منظور امام، اين است كه اگر مردم مشاهده نمودند حكومتهايشان در جهت خواستهها و منافع اسرائيل عمل مينمايند و در جهت تحقق خواستههاي ملت فلسطين اقدام مفيد و موثر انجام نميدهند، وظيفه ملتها است كه از اين اقدامات غيرمسئولانه و ناموجه جلوگيري نمايند؛ پس شرط اول اين است كه بيداري و آگاهي در ميان مردم شكل بگيرد تا بتوانند منافع و نيازهاي واقعي را از نيازهاي كاذب تشخيص دهند. امامخميني(ره) بهترين الگو براي ملتهاي اسلامي را مردم ايران معرفي ميكند: «تا كشورهاي اسلامي، ملتهاي اسلامي، آن معنايي [را] كه در ايران پيدا شده، الگوي خودشان قرار ندهند و تا خودشان به خيابانها نريزند و بخواهند از دولتهاي خودشان كه با اسرائيل بايد روبرو بشوند، گمان مكنيد كه اين كر و كورها به تعقل برسند.»
جهانيان مشاهده كردند كه مردم ايران در انقلاب اسلامي به رهبري امامخميني(رحمة الله علیه) ازيكسو ساخت حكومت پادشاهي را درهم شكستند و ازسويديگر حمايت از مستضعفان و محرومين جهان و بهويژه حمايت از نهضتهاي آزاديبخش اسلامي را مورد توجه قرار دادند.
با شكلگيري انقلاب اسلامي در ايران يكي از حاميان رژيم اسرائيل در منطقه از بين رفت و علاوه بر آن، موجي از اميد، پويايي و تحرك در ميان گروهها، سازمانها و ملت مظلوم فلسطين در جهت رهايي از شر متجاوزگران اسرائيلي ايجاد گرديد. درواقع علت تمامي مخالفتها، مانعتراشيها و ايجاد محدوديتها براي نظام جمهوري اسلامي نيز از آن رو است كه انقلاب اسلامي بسياري از معادلات سياسي منطقه را به زيان رژيم صهيونيستي اسرائيل و به نفع مردم مظلوم فلسطين درهم ريخت. مطابق با همين ويژگي انقلاب اسلامي ايران است كه امام الگوبرداري از قيام ملت ايران و متكيبودن بر باورهاي اسلامي و رهاشدن از هرگونه وابستگي به شرق و غرب را به همه ملتهاي اسلامي و بهويژه به ملت فلسطين در جهت رسيدن به اهداف و آرزوها يادآوري ميكند: «شما مطمئن باشيد كه نه شرق به درد شما ميخورد و نه غرب، با ايمان به خدا و تكيه بر سلاح، با اسرائيل بجنگيد. همچون ملت و نيروهاي مسلح ايران كه بياتكا به قدرتها و ابرقدرتها و با ايمان به خدا و قدرت لايزال او تا حصول خواستههاي مشروع خويش، دست از اسلحه برنميدارند.»
علاوه بر بيداري ملتها و تاكيد بر باور و ايمان به خداوند در راه رهايي فلسطين از چنگال متجاوزين صهيونيست، امام بر عواملي براي انسجامبخشي به ملتهاي اسلامي، بهعنوانمثال بر برگزاري روز قدس و مراسم حج تاكيد نمود.
اسرائيل شهر بيتالمقدس را كه مورد احترام اديان آسماني اسلام، مسيحيت و يهود است، در فاصله سالهاي 1948ــ1980.م به اشغال خود درآورد و در سال 1980.م طي يك مصوبه پارلماني، قدس را بهعنوان پايتخت رسمي اسرائيل اعلام كرد. در برابر اين اقدامات رژيم اشغالگر، حضرت امام(رحمة الله علیه) در سخنراني پانزدهم مردادماه 1359.ش از همه مسلمانان جهان خواستند تا «روز قدس را بزرگ بشمارند و در همه ممالك اسلامي در روز قدس، در روز جمعه آخر ماه مبارك، تظاهرات كنند، مجالس داشته باشند، محافل داشته باشند، مسجد داشته باشند، در مساجد فرياد بزنند.»
درواقع روز قدس، روزي است كه مسلمين در سراسر جهان، تجمع و گردهمايي ميكنند و نفرت و انزجار خود را از صهيونيسم به نمايش ميگذارند. اين نمايش وحدت و يكپارچگي از سوي ملتهاي مسلمان، ولو موافق ميل برخي دولتها نباشد، ميتواند بهعنوان نماد همبستگي عمومي در جهان اسلام جلوه يابد.
امام(ره) بيتفاوتي مسلمانان را نسبت به مساله قدس جايز نميدانست و پرداختن به آن را در سطحي فراتر از يك ملت يا حكومت تبيين ميكرد: «مساله قدس، يك مساله شخصي نيست و يك مساله مخصوص به يك كشور و يا يك مساله مخصوص به مسلمين جهان در عصر حاضر نيست. بلكه حادثهاي است براي موحدين جهان و مومنان اعصار گذشته و حال و آينده، از روزي كه مسجدالاقصي پيريزي شد تا آنگاهكه اين سياره در نظام هستي در گردش است.»
امام همواره تاكيد داشتند كه مسلمانان سراسر دنيا بايد با عزم و اراده جمعي، سعي در عقبراندن اسرائيل از بيتالمقدس داشته باشند. همچنين دولتهاي اسلامي نيز نبايد اين مسئوليت را از دوش خود ساقط نمايند و بايد نسبت به اين مسئوليت، پاسخگو باشند. علاوه بر تظاهرات و راهپيمايي مردم در روز قدس، امام(رحمة الله علیه) به تجمع مسلمانان در مراسم و مناسك حج بها داده و اين گردهمايي مسلمين را در اين نقطه پاك و روحاني، بهعنوان نيرويي موثر عليه مستكبران و متجاوزان به حساب ميآوردند. هدف ديگر از برپايي مراسم حج علاوه بر امور مرتبط با عبادت و پاكي قلوب، آگاهبودن از وضعيت مسلمانان جهان در سراسر عالم ميباشد. حضرت امام(ره) تاكيد داشت حجاجي كه هر سال در اين مكان وحي گرد ميآيند، بايد از اين فرصت بهدستآمده نهايت بهرهوري و استفاده را ببرند: «براي حل مسائل مشكله مسلمين تبادل نظر و تفاهم كنيد. بايد توجه داشته باشيد كه اين اجتماع بزرگ كه به امر خداوند تعالي در هر سال در اين سرزمين مقدس فراهم ميشود، شما ملتهاي مسلمان را مكلف ميسازد كه در اهداف مقدسه اسلام، مقاصد عاليه شريعت مطهره و در راه ترقي و تعالي مسلمين و اتحاد و پيوستگي جامعه اسلامي كوشش كنيد.» بعد از اشاره به مباحث و چارچوبهاي كلي پيشروي مسلمانان، امامخميني(رحمة الله علیه) وظيفه اين اجتماع بزرگ در قبال دفاع از حقوق فلسطينيان را چنين تبيين نمودند: «براي آزادي سرزمين اسلامي فلسطين از چنگال صهيونيسم، دشمن سرسخت اسلام و انسانيت، چارهانديشي كنند و از مساعدت و همكاري با مردان فداكاري كه در راه آزادي فلسطين مبارزه ميكنند غفلت نورزيد.» تاكيد امام(رحمة الله علیه) بر مراسم حج و روز جهاني قدس، بيشتر بهدليل صفوف فشرده و گردآمدن انبوه جمعيت مسلمان در مكان يا مكانهايي خاص ميباشد. اين اجتماعات ازيكسو بهدليل ويژگيهاي مشترك (حمايت از مردم فلسطين) نوعي احساس اعتمادبهنفس و تحركات عدالتخواهي را بهوجود ميآورند و ازسويديگر زمينه ترس، آشوب و اضطراب را در ميان دشمنان اسلام ايجاد ميكنند. مردم در كشورهاي اسلامي ميتوانند با ايجاد و راهاندازي سازمانهاي خودجوش و دفاتر دفاع از مردم فلسطين، از طريق جمعآوري كمكهاي اقتصادي در جهت حمايت از فلسطينيان، اقدام نمايند. ازسويديگر تحصيلكردهها و فعالان سياسي نيز ميتوانند با صدور اعلاميه، ارائه آثار و مقالات و راهاندازي همايشها و كنفرانسها، از حقوق مردم فلسطين دفاع كنند.
علاوه برآنچه در مورد ملتهاي اسلامي از ديدگاه امام(رحمة الله علیه) شرح داده شد، موضوع ديگر در ارتباط با ملتها، مربوط به قوم يهود ميباشد كه تحت عنوان اقليتهاي ديني و قومي در كشورهاي ديگر زندگي ميكنند. ممكن است چنين برداشتي در اذهان شكل بگيرد كه مواضع امام(رحمة الله علیه) درباره اسرائيل، همه يهوديان را در بر ميگيرد. اما واقعيت آن است كه امام بهصراحت از اقليت يهودي جامعه ايران حمايت مينمود و حقوق آنها را به رسميت ميشناخت: «ما در صورت تشكيل جمهوري اسلامي، از يهوديان ايراني كه به فلسطين هجرت كرده و در شرايط تبعيض بسيار ناگواري، تحت استثمار يهوديان اروپايي و امريكايي به سر ميبرند، دعوت خواهيم كرد كه به وطن خود برگردند و آزادانه و محترمانه به زندگي خود ادامه دهند و از تعدياتي كه در زمان حكومتهاي جور بر آنان شده، مصون خواهند بود.»
يهوديها بهعنوان يك اقليت ديني از ديرباز در ميان ايرانيان زندگي كرده و از حقوق و مزاياي شهروندي برخوردار بودهاند. بنابراين منظور امام(رحمة الله علیه) از يهود، اشاره به صهيونيسم سياسي بود كه بسياري از آشوبها، فتنهها، ترور و قتل و غارت را در قلب جهان اسلام بهوجود آوردهاند. آنچه امروز افكار عمومي در جهان شاهد آن است، اقدامات خطرناك و تكاندهندهاي هستند كه صهيونيسم در جهت حفظ و ماندن بر سر قدرت عليه مردم مظلوم فلسطين انجام ميدهد.
جهانيان مشاهده كردند كه مردم ايران در انقلاب اسلامي به رهبري امامخميني(رحمة الله علیه) ازيكسو ساخت حكومت پادشاهي را درهم شكستند و ازسويديگر حمايت از مستضعفان و محرومين جهان و بهويژه حمايت از نهضتهاي آزاديبخش اسلامي را مورد توجه قرار دادند.
با شكلگيري انقلاب اسلامي در ايران يكي از حاميان رژيم اسرائيل در منطقه از بين رفت و علاوه بر آن، موجي از اميد، پويايي و تحرك در ميان گروهها، سازمانها و ملت مظلوم فلسطين در جهت رهايي از شر متجاوزگران اسرائيلي ايجاد گرديد. درواقع علت تمامي مخالفتها، مانعتراشيها و ايجاد محدوديتها براي نظام جمهوري اسلامي نيز از آن رو است كه انقلاب اسلامي بسياري از معادلات سياسي منطقه را به زيان رژيم صهيونيستي اسرائيل و به نفع مردم مظلوم فلسطين درهم ريخت. مطابق با همين ويژگي انقلاب اسلامي ايران است كه امام الگوبرداري از قيام ملت ايران و متكيبودن بر باورهاي اسلامي و رهاشدن از هرگونه وابستگي به شرق و غرب را به همه ملتهاي اسلامي و بهويژه به ملت فلسطين در جهت رسيدن به اهداف و آرزوها يادآوري ميكند: «شما مطمئن باشيد كه نه شرق به درد شما ميخورد و نه غرب، با ايمان به خدا و تكيه بر سلاح، با اسرائيل بجنگيد. همچون ملت و نيروهاي مسلح ايران كه بياتكا به قدرتها و ابرقدرتها و با ايمان به خدا و قدرت لايزال او تا حصول خواستههاي مشروع خويش، دست از اسلحه برنميدارند.»
علاوه بر بيداري ملتها و تاكيد بر باور و ايمان به خداوند در راه رهايي فلسطين از چنگال متجاوزين صهيونيست، امام بر عواملي براي انسجامبخشي به ملتهاي اسلامي، بهعنوانمثال بر برگزاري روز قدس و مراسم حج تاكيد نمود.
اسرائيل شهر بيتالمقدس را كه مورد احترام اديان آسماني اسلام، مسيحيت و يهود است، در فاصله سالهاي 1948ــ1980.م به اشغال خود درآورد و در سال 1980.م طي يك مصوبه پارلماني، قدس را بهعنوان پايتخت رسمي اسرائيل اعلام كرد. در برابر اين اقدامات رژيم اشغالگر، حضرت امام(رحمة الله علیه) در سخنراني پانزدهم مردادماه 1359.ش از همه مسلمانان جهان خواستند تا «روز قدس را بزرگ بشمارند و در همه ممالك اسلامي در روز قدس، در روز جمعه آخر ماه مبارك، تظاهرات كنند، مجالس داشته باشند، محافل داشته باشند، مسجد داشته باشند، در مساجد فرياد بزنند.»
درواقع روز قدس، روزي است كه مسلمين در سراسر جهان، تجمع و گردهمايي ميكنند و نفرت و انزجار خود را از صهيونيسم به نمايش ميگذارند. اين نمايش وحدت و يكپارچگي از سوي ملتهاي مسلمان، ولو موافق ميل برخي دولتها نباشد، ميتواند بهعنوان نماد همبستگي عمومي در جهان اسلام جلوه يابد.
امام(ره) بيتفاوتي مسلمانان را نسبت به مساله قدس جايز نميدانست و پرداختن به آن را در سطحي فراتر از يك ملت يا حكومت تبيين ميكرد: «مساله قدس، يك مساله شخصي نيست و يك مساله مخصوص به يك كشور و يا يك مساله مخصوص به مسلمين جهان در عصر حاضر نيست. بلكه حادثهاي است براي موحدين جهان و مومنان اعصار گذشته و حال و آينده، از روزي كه مسجدالاقصي پيريزي شد تا آنگاهكه اين سياره در نظام هستي در گردش است.»
امام همواره تاكيد داشتند كه مسلمانان سراسر دنيا بايد با عزم و اراده جمعي، سعي در عقبراندن اسرائيل از بيتالمقدس داشته باشند. همچنين دولتهاي اسلامي نيز نبايد اين مسئوليت را از دوش خود ساقط نمايند و بايد نسبت به اين مسئوليت، پاسخگو باشند. علاوه بر تظاهرات و راهپيمايي مردم در روز قدس، امام(رحمة الله علیه) به تجمع مسلمانان در مراسم و مناسك حج بها داده و اين گردهمايي مسلمين را در اين نقطه پاك و روحاني، بهعنوان نيرويي موثر عليه مستكبران و متجاوزان به حساب ميآوردند. هدف ديگر از برپايي مراسم حج علاوه بر امور مرتبط با عبادت و پاكي قلوب، آگاهبودن از وضعيت مسلمانان جهان در سراسر عالم ميباشد. حضرت امام(ره) تاكيد داشت حجاجي كه هر سال در اين مكان وحي گرد ميآيند، بايد از اين فرصت بهدستآمده نهايت بهرهوري و استفاده را ببرند: «براي حل مسائل مشكله مسلمين تبادل نظر و تفاهم كنيد. بايد توجه داشته باشيد كه اين اجتماع بزرگ كه به امر خداوند تعالي در هر سال در اين سرزمين مقدس فراهم ميشود، شما ملتهاي مسلمان را مكلف ميسازد كه در اهداف مقدسه اسلام، مقاصد عاليه شريعت مطهره و در راه ترقي و تعالي مسلمين و اتحاد و پيوستگي جامعه اسلامي كوشش كنيد.» بعد از اشاره به مباحث و چارچوبهاي كلي پيشروي مسلمانان، امامخميني(رحمة الله علیه) وظيفه اين اجتماع بزرگ در قبال دفاع از حقوق فلسطينيان را چنين تبيين نمودند: «براي آزادي سرزمين اسلامي فلسطين از چنگال صهيونيسم، دشمن سرسخت اسلام و انسانيت، چارهانديشي كنند و از مساعدت و همكاري با مردان فداكاري كه در راه آزادي فلسطين مبارزه ميكنند غفلت نورزيد.» تاكيد امام(رحمة الله علیه) بر مراسم حج و روز جهاني قدس، بيشتر بهدليل صفوف فشرده و گردآمدن انبوه جمعيت مسلمان در مكان يا مكانهايي خاص ميباشد. اين اجتماعات ازيكسو بهدليل ويژگيهاي مشترك (حمايت از مردم فلسطين) نوعي احساس اعتمادبهنفس و تحركات عدالتخواهي را بهوجود ميآورند و ازسويديگر زمينه ترس، آشوب و اضطراب را در ميان دشمنان اسلام ايجاد ميكنند. مردم در كشورهاي اسلامي ميتوانند با ايجاد و راهاندازي سازمانهاي خودجوش و دفاتر دفاع از مردم فلسطين، از طريق جمعآوري كمكهاي اقتصادي در جهت حمايت از فلسطينيان، اقدام نمايند. ازسويديگر تحصيلكردهها و فعالان سياسي نيز ميتوانند با صدور اعلاميه، ارائه آثار و مقالات و راهاندازي همايشها و كنفرانسها، از حقوق مردم فلسطين دفاع كنند.
علاوه برآنچه در مورد ملتهاي اسلامي از ديدگاه امام(رحمة الله علیه) شرح داده شد، موضوع ديگر در ارتباط با ملتها، مربوط به قوم يهود ميباشد كه تحت عنوان اقليتهاي ديني و قومي در كشورهاي ديگر زندگي ميكنند. ممكن است چنين برداشتي در اذهان شكل بگيرد كه مواضع امام(رحمة الله علیه) درباره اسرائيل، همه يهوديان را در بر ميگيرد. اما واقعيت آن است كه امام بهصراحت از اقليت يهودي جامعه ايران حمايت مينمود و حقوق آنها را به رسميت ميشناخت: «ما در صورت تشكيل جمهوري اسلامي، از يهوديان ايراني كه به فلسطين هجرت كرده و در شرايط تبعيض بسيار ناگواري، تحت استثمار يهوديان اروپايي و امريكايي به سر ميبرند، دعوت خواهيم كرد كه به وطن خود برگردند و آزادانه و محترمانه به زندگي خود ادامه دهند و از تعدياتي كه در زمان حكومتهاي جور بر آنان شده، مصون خواهند بود.»
يهوديها بهعنوان يك اقليت ديني از ديرباز در ميان ايرانيان زندگي كرده و از حقوق و مزاياي شهروندي برخوردار بودهاند. بنابراين منظور امام(رحمة الله علیه) از يهود، اشاره به صهيونيسم سياسي بود كه بسياري از آشوبها، فتنهها، ترور و قتل و غارت را در قلب جهان اسلام بهوجود آوردهاند. آنچه امروز افكار عمومي در جهان شاهد آن است، اقدامات خطرناك و تكاندهندهاي هستند كه صهيونيسم در جهت حفظ و ماندن بر سر قدرت عليه مردم مظلوم فلسطين انجام ميدهد.
نتيجه
اقدامات غيرمسئولانه و نابخردانه صهيونيستها در كشتار ملت بيدفاع فلسطين و حمايت مادي و حقوقي كشورهاي غربي از اسرائيل در مجامع بينالمللي، كاملا مويد اين موضوع است كه بنابر انديشه و مواضع امام(رحمة الله علیه) يك حركت و اقدام پنهان و پشت پرده در راستاي سلطهگري عليه دنياي اسلام، وجود دارد. با نگاهي عميق و ژرف به سخنرانيها و مكاتبات امام(رحمة الله علیه) ، ميتوان از اين پيشبيني سياسي در ارتباط با وضعيت آينده جهان اسلام آگاه شد؛ كمااينكه امروز امريكا طرح خاورميانه بزرگ، دموكراسي و اصلاحات امريكايي ، اشغال و سلطه بر كشورهاي اسلامي، محكوميت گروهها و سازمانهاي آزاديبخش فلسطين تحت عنوان گروههاي تروريستي و خلع سلاح آنها را در جهت بهبود و پيشرفت برنامههاي استكباري ــ صهيونيستي دنبال مينمايد. نگاه واقعبينانه و انتقادي امام نسبت به عملكرد اسرائيل در سرزمينهاي اشغالي ازيكسو و گردآوردن تمامي مسلمانان تحت اصول مشترك اسلامي ازسويديگر، دو طرف يك سكهاند كه امام(رحمة الله علیه) به هر دو توجه داشت. متاسفانه جوامع اسلامي در نتيجه غفلت و بيتفاوتي نسبت به وقايع و حوادثي كه در اطرافشان شكل ميگيرد، دچار نوعي ضعف و سستي در تصميمگيريهاي صريح و سريع در برابر رژيم اسرائيل شدهاند. اين همان آرزو و خواست طرفداران ميل به سلطه و اعمال قدرت بر جهان اسلام ميباشد. امروز صهيونيسم از اين تشتت آرا و گسستگي، نهايت استفاده و بهرهبرداري را مينمايد. دولتها و ملتهاي اسلامي بايد بهجاي پرداختن به موضوعات حاشيهاي و تفرقهانگيز، از طريق سازمانها و نهادهاي بينالمللي، كنفرانس سران كشورهاي اسلامي، سازمانهاي غيردولتي، انجمنهاي بدون مرز، اجماع سياسي در مورد لوايح و طرحهاي بينالمللي در مقر سازمان ملل متحد و با اعمال فشار جمعي بر اسرائيل و حاميانش، از تجاوزات رژيم اشغالگر قدس به ملت بيدفاع فلسطين جلوگيري بهعمل آورند. شكافهاي سرزميني و سياسي ــ اقتصادي، ميبايست ترميم گردد و بهجاي آن، عوامل اتحاد و اتفاق شكل بگيرد؛ وگرنه مسلما اسرائيل بههراندازه كه زمينه را براي اعمال سلطه و گسترش حوزه نفوذ مناسب ببيند، فرصت را مغتنم شمرده و هرچهبيشتر در جهت سلطهگري پيش خواهد رفت.