به گزارش مشرق، پیامهای حج رهبر انقلاب، بهلحاظ ابعاد نظری و عملی، یکی از مهمترین و پرمخاطبترین پیامهای ایشان است. بر این اساس، تحلیل و بررسی علمی محتوای این پیامها از اهمیت فراوانی در راستای شناخت نظرگاه رهبر انقلاب دربارهی مناسک اسلامی، از جمله حج و مسائل مربوط به دنیای اسلام، برخوردار است.
با توجه به محورهای این پیامها، به نظر میرسد مفهوم «اسلام سیاسی» نظرگاه مناسبی برای تحلیل و بررسی آنها فراهم آورد و ما را در فهم جامع مسائل مطروحه در این پیامها، از آشفتگی تئوریک برهاند.
در این نوشته، ابتدا به ذکر محورهای مهم پیامهای حج رهبر انقلاب پرداخته شده است و سپس با تشریح و بررسی نظریهی اسلام سیاسی از سه جنبهی تحول تاریخی، رویکرد نظری و کارویژههای آن، محورهای مطروحه در پیامهای حج، در ذیل اسلام سیاسی و به تفکیک سه حوزهی مشخصشده دستهبندی شدهاند.
در جدول زیر محور پیامهای حج رهبر انقلاب در سالهای اخیر ذکر شده است.
مهمترین محورهای حاکم بر پیامهای حج رهبر انقلاب در سالهای اخیر |
|
سال 82 |
تأکید بر افقهای روشن نهضت بیداری اسلامی و نظریهی اسلام سیاسی، افول اندیشههای وارداتی در جهان اسلام و فراهم شدن زمینه برای شعار «الاسلام هو الحل»، تلاش برای پویایی فکری در برابر اسلام التقاطی و تجددمآبانه و اسلام ارتجاعی و متحجرانه |
سال 84 |
غفلتزدایی جمعی از مسلمانان با نعمت حج، تأکید بر امت واحدهی اسلامی، تأکید بر رفع عقبماندگیها |
سال 85 |
حج موسم طراوت معنوی و سیاسی دنیای اسلام، نمایش هویت متحد امت اسلامی و حیات دوبارهی امت اسلامی |
سال 86 |
حج مظهر اتحاد، لزوم جبههگیری مقتدرانه در برابر دشمن و عطوفت و مهربانی در میانهی مؤمنان |
سال 90 |
لزوم پاسداری از انقلابهای منطقه با تداوم ایستادگیها و هوشیاری در برابر توطئههای استعمار، اتحاد و تشکیل قطب قدرتمند اسلام در جهان |
سال 91 |
حج نمایشگاه وحدت، عظمت و تنوع امت اسلامی، حج آوردگاه مبارزه با شیطان و طاغوت، درآمیختگی دنیا و آخرت و فرد و اجتماع ویژگی شعائر حج، اصلاح امت فریضهای تعطیلناپذیر، ایستادگی در برابر استکبار |
سال 92 |
دوران کنونی؛ دوران بیداری و هویتیابی مسلمانان، تأکید بر رفع عوامل پیشروی بیداری اسلامی، اتحاد و برادری مسلمانان و شناخت دشمن و نقشههایش، دعوت به تأمل در ابعاد اجتماعی و بینالمللی اسلام، توجه به مسائل جهان اسلام، اتحاد مسلمانان، توجه به جبههی استعمار، تفاوت قائل شدن میان اسلام ناب و اسلام آمریکایی |
سال 93 |
دعوت به تأمل در ابعاد اجتماعی و بینالمللی اسلام، توجه به مسائل جهان اسلام، اتحاد مسلمانان، توجه به استعمار، تفاوت میان اسلام ناب و اسلام آمریکایی |
سال 94 |
سیاستهای شرارتآمیز استکبار در ایجاد گرفتاری برای امت اسلامی، جنایتهای رژیم غاصب صهیونیستی، مسئلهی فلسطین، خیانتهای دولتهای جهان اسلام |
سال 95 |
انتقاد به سیاستهای شجرهی ملعونهی عربستان سعودی بهعنوان اسلام متحجرانه |
همانگونه که در جدول فوق مشاهده میکنیم، مهمترین محورهای پیام حج رهبری
در موضوعات مهم زیر خلاصه میشوند: غنیمت شمردن ایام پرشور حج بهعنوان
نقطهای امیدوارکننده جهت آغاز بیداری جهان اسلام و دمیدن روح دوبارهی
حیات عزتمند، مستقل و باشرافت در کالبد جهان اسلام و احیای حقیقی امت
اسلامی، ترسیم فضای امیدوارکنندهی افق انقلابات بیداری اسلامی در پرتو
نظریهی اسلام سیاسی و توجه به ابعاد سیاسی، اجتماعی و بینالمللی دین
اسلام بهعنوان ایدئولوژی مبارزه و حکومت، اتحاد مسلمانان و وحدت و یکرنگی
آنان، شناخت جبههی دشمن داخلی شامل دولتهای خائن ممالک اسلامی و دشمن
خارجی شامل جبههی استکبار از جمله آمریکا و رژیم صهیونیستی، ایجاد حساسیت
در مسلمانان برای تشخیص اسلام ناب از اسلام آمریکایی و همچنین نوید به سر
آمدن دوران نسخههای وارداتی همچون کمونیسم و لیبرالیسم در جوامع اسلامی و
دعوت به اسلام راستین و مراقبت از گرفتار آمدن به نسخههای تقلبی آن شامل
تجدد و التقاط از یکسو و تحجر و ارتجاع از سویی دیگر.
بر این اساس، در نظرگاه رهبر معظم انقلاب اسلامی، دوران کنونی عالم دورهی
احیای عظمت تمدنی و تاریخی اسلام، آنهم با حضور، وحدت و همدلی همهی
فرقهها و مذاهب اسلامی است: «دوران تازه و تعیینکننده در حیات امت اسلامی
آغاز شده است و نخبگان، علما، روشنفکران، سیاستمداران و همهی مسلمانان
باید با عمل به وظایف سنگین خود و مقابله با توطئههای تفرقهانگیز، حرکت
عمیق و ریشهدار کنونی را به استقلال، عزت و حیات دوبارهی امت اسلامی
تبدیل کنند» (پیام به کنگرهی عظیم حج، سال 85).
همچنانکه اشاره شد، همانطور که خود رهبری نیز در پیام سال 82 بدان اشاره
کردهاند، یکی از مهمترین نظریههای قابل استفاده برای تحلیل پیامهای حج،
نظریهی اسلام سیاسی میتواند باشد. در ذیل ابتدا به بررسی این نظریه
میپردازیم و سپس محورهای پیامها را در ذیل آن صورتبندی میکنیم.
«نظریهی اسلام سیاسی» بهعنوان ایدهای جدید و بدیع، که از سوی اندیشمندان
اسلامی مطرح شد، محصول یک سیر و دورهی تاریخی است که عمدهترین شاخصهی
آن رویارویی و تقابل جوامع اسلامی با تمدن جدید غرب است.
رویارویی جوامع مسلمان با تمدن غرب در دورهی معاصر بهناگاه تفاوتهای
ریشهدار و فاصلهی عمیق جوامع اسلامی با غرب را برای مسلمانان آشکار ساخت و
مسلمانان بهیکباره متوجه عمق فاجعهی عقبماندگی تاریخی خود از تمدن غرب
شدند. در پاسخ به معضل عقبماندگی، رویکردها و نظریههای متفاوتی مطرح شد.
گروهی بر این عقیده بودند که ما نیز باید به راه غرب برویم.
بر این اساس، برخی گرایشهای لیبرالی، سوسیالیستی و ناسیونالیستی در جوامع اسلامی پدیدار شد. جریان بدیل و رقیب دیگر، نگرشهای متکی بر دین بود که افقهای مربوط به اسلام سیاسی را باید در سیر تطور این جریان بررسی کرد.
اسلام سنتی برای
تبدیل به نظریهی اسلام سیاسی، در تحول تاریخی خود، مراحل سهگانهای را طی
کرده که مرحلهی اول آن، رویکرد تعاملی سیدجمالالدین اسدآبادی است.
دورهای که با جملهی مشهور «در غرب اسلام هست و مسلمان نیست و در شرق
مسلمان هست و اسلام نیست» شناخته میشود. مرحلهی دوم، مرحلهی تقابل با
غرب و مرحلهی سوم، مرحلهی سیاسی شدن اسلام است.
برتران بدیع در بیان خصوصیت مرحلهی دوم رویاروی با غرب، چنین اظهارنظر
میکند: «پایان قرن نوزدهم نشان از چرخشی در اندیشهی تجدد در جهان اسلام
دارد. از این پس، تجددگرایی بهمعنای عاریت گرفتن از غرب برای واکنش در
برابر زوال شرق نیست، بلکه درست بهمعنای گذاشتن تجدد خاص اسلامی در برابر
غرب است.»[2] ابوالحسن ندوی، که منادی اسلام خالص و همهجانبه و دور از
خشونت بود، در سال 1957 کتابی به زبان عربی منتشر کرد و هشدار داد «ایدهای
غربی» وجود دارد که در راه سیطره بر همهی جهان و از جمله جهان اسلام است و
باید «ایدهای اسلامی» تدارک دید که بتواند با این ایدهی برتریجوی، مسلط
و خزنده رویارو شود.[3][1] در این مرحله است که اسلام خود مروج الگوی
مستقل تمدنی و تمدنساز میشود. «براساس این الگو، اسلام دموکراسی یا
سوسیالیسم نیست، اما الگوی یگانهای را درباب اجتماع و سیاست به جهان عرضه
میکند.»
بعدها متفکر دیگری با تکیه بر میراث این دو، دربارهی دوگانهی حاکمیت
الهی/حاکمیت طاغوت، نظریهپردازی کرد. سیدقطب با نظریهپردازی و جعل عبارات
حاکمیت خدا و حاکمیت طاغوت، مرزهای حقیقی ایدئولوژیها را آشکار ساخت و
بدینطریق با پیشگیری نظری از امکان التقاط، راه را برای عینیت یافتن هرچه
بیشتر ایدهی اسلام سیاسی، هموارتر کرد.
مرحلهی سوم که سیدقطب از آن بهعنوان ابزاری برای اعمال تغییرات در جوامع
اسلامی با هدف گذار از جامعهی طاغوتی به جامعهی الهی تعبیر میکند، عبارت
است از به دست گرفتن قدرت و تأسیس حکومت اسلامی. دعوت به حکومت اسلامی
دلایل تاریخی، اجتماعی و اقتصادی فراوانی دارد که سعیدالعشماوی آنها را در
یازده مورد زیر خلاصه کرده است: «تاریخ استعمار، گرایش لیبرالی، گرایش
اسلامی، ایجاد حکومت پاکستان، ایجاد حکومت اسرائیل، حکومتهای نظامی و
شبهنظامی، فساد، سقوط غرب، کشف نفت، تکنولوژی، افزایش بینظمی، سلوک جنسی و
امامت در ایران.»[4]
«مرحلهی سوم، اسلامگرایی دهههای اخیر را شامل میشود و دو ویژگی متمایز
دارد. یکی سیاسی شدن شدید اسلام و دیگری اینکه بهمدد سیاسی شدن شدید
اسلام، این دین از حالت ایدئولوژی مبارزه در مراحل قبل به ایدئولوژیای
برای رسیدن به قدرت تبدیل شد.»[5]بنابراین اسلامگرایان هدف اولیه و عمدهی
خود را در این دوره، تأسیس حکومت اسلامی در نظر میگیرند، اما جز در ایران
که با تلاشهای امام خمینی (ره) حکومت اسلامی مستقر شده است، ممالک دیگر
اسلامی تاکنون از دستیابی به این هدف بازماندهاند.
آنچه گفته شد، سیر تاریخی نظریهی اسلام سیاسی بود، اما باید به تعریف نظری
اسلام سیاسی نیز پرداخت: «نظریهی اسلام سیاسی با تأکید بر دین بهمثابهی
مرجع امور انسان در زمینههای مختلف سیاسی، اجتماعی، فرهنگی، قانونگذاری
و... در نقطهی مقابل مفاهیم بنیادین دنیای مدرن قرار میگیرد. وجه تمایز
این نظریه از دیگر نظریههای فقهی، روشنفکری، اجتماعی و اقتصادی منبعث از
اسلام، در این است که بر جنبهی سیاسی اسلام تأکید دارد و بهدنبال ارائهی
الگوی نظام سیاسی براساس آموزههای اسلامی است.»[6]
برای تحلیل محتوای پیامهای رهبری به کنگرهی حج، از نظرگاهی دیگر نیز باید
به مقولهی اسلام سیاسی توجه کرد و آن همانا دقت به کارویژههای اسلام
سیاسی میتواند باشد که الیویه روآ در کتاب «تجربهی اسلام سیاسی»،
اسلامگرایی را حرکتی در راستای دو جریان تحلیل میکند:
1. بنیادگرایی سنتی، حرکتی است اعتراضآمیز علیه حکام منحرف و خائن که اصول
اسلام، قرآن و حدیث را به فراموشی سپردهاند و مانع از تطبیق شریعت با
موضوعات اجتماعی شدهاند.
2. جریان دیگر، حرکتی ضداستعماری و ضدامپریالیستی است.[7]
با کمی تسامح، که باید بهلحاظ حساسیتهای نظری الگوی اسلام سیاسی ایران از
نظرگاه مذهب شیعه به خرج داد، میتوان چنین اظهارنظر کرد که مهمترین
محورهای پیامهای حج رهبر انقلاب اسلامی را، چه از منظر رویکرد تاریخی و
سیر تطور و مراحل انتقال اسلام سنتی به اسلام سیاسی، چه از منظر تعریف نظری
مفهوم اسلام سیاسی و چه از نظرگاه کارویژههای اسلام سیاسی در ممالک
اسلامی، میتوان در قالب نظریهی اسلام سیاسی مطرح کرد و به صورتبندی
تئوریک آن پرداخت.
سخن گفتن از چنین انطباقی وقتی با جرئت بیشتری همراه خواهد شد که بدانیم
رهبر انقلاب در پیام حج سال 1382 بهصراحت از عبارت «اسلام سیاسی» بهعنوان
افقهای امیدبخش در ذهن نخبگان جوامع اسلامی سخن گفتهاند: «نظریهی اسلام
سیاسی جایگاهی والا در ذهن نخبگان یافته و در مد نگاه آنان، افقی روشن و
امیدبخش گشوده است.»
علاوه بر این، میباید به محورهای اساسی پیامهای حج رهبر انقلاب نظری
بیفکنیم و آن را در قالب سه وجه اساسی بررسیشدهی نظریهی اسلام سیاسی در
این نگاره، صورتبندی کنیم.
بر این اساس، میتوان اشارات رهبر انقلاب با مضامینی همچون دعوت جوامع
مسلمان به انتقال و پیوستن به نهضت بیداری اسلامی، امید بستن به انقلابات
بیداری اسلامی از جانب ایشان بهعنوان مکانیسم انتقال جوامع اسلامی از
جبههگیری لفظی صرف و یا انفعال و سرسپردگی در برابر غرب به مواضع عملی و
مقابله با غرب و پیوستن به نهضت مقاومت در منطقه و پس از آن دعوت به تلاش
برای تشکیل حکومت اسلامی و اجرا و پیادهسازی احکام اسلامی را در راستای
تلاشهای نظری رهبری مبتنی بر ایدهی مراحل سهگانهی گذار از اسلام سنتی
به اسلام سیاسی، صورتبندی کرد.
چنانکه مشاهده کردیم، سیر تطور اسلام سنتی تا اسلام سیاسی، نخست با انتقال
از دورهی تعامل با غرب به دورهی مقابله و موضعگیری در برابر غرب و سپس
با سیاسی شدن اسلام و تلاش برای استقرار حکومت با ایدئولوژی مستقل اسلامی،
امکانپذیر شد. هرچند که تشکیل حکومت در هیچ کشوری جز ایران میسر نشد، اما
ایران میتواند بهعنوان الگوی عملی و موفق در انتقال از مراحل سهگانه
مورد توجه جوامع اسلامی باشد.
همچنین دعوت رهبری از مسلمانان حاضر در حج و جوامع اسلامی برای تأمل در
ابعاد اجتماعی و بینالمللی دین اسلام، تأکید بر منسوخ شدن نسخههای
وارداتی تقکر و ایدئولوژی، دعوت به اسلام راستین و مراقبت از گرفتار آمدن
به التقاط و ارتجاع و همچنین شرح تفاوت اسلام ناب با اسلام آمریکایی (که به
انحای مختلف در پیامهای ایشان تبلور یافته است) را میتوان تلاشهای
نظرورزانهای برای جا انداختن این مقوله ارزیابی کرد که مرجعیت دین در امور
دنیایی، سیاسی، اقتصادی و اجتماعی، به جوامع اسلامی و مسلمانان گوشزد شود.
توجه به اساسیترین مسائل جهان اسلام، تذکر به مسئلهی اتحاد مسلمانان،
توجه به مسئلهی مقابله با استعمار و رژیم صهیونیستی و دولتهای خائن، دفاع
از آرمان آزادی فلسطین، در نظر گرفتن حج بهعنوان محملی برای علاج مشکلات
دنیای اسلام و... که در پیامهای حج مطرح شدهاند، جملگی ذیل کارویژههای
اسلام سیاسی قابل دستهبندی هستند.
مسیر ناهموار اسلام سیاسی در جوامع اسلامی
آنچنانکه از محتوای پیامهای حج رهبر انقلاب دریافت میشود، بیشترین توجه
ایشان متوجه این مطلب است که تنها چیزی که میتواند سرنوشت مسلمانان را از
وضع نامطلوبی که گرفتار آن هستند نجات دهد، خود مسلمانان هستند. بنابراین
روی سخن ایشان در این پیامها، متوجه مسئولیت مسلمانان و نخبگان جهان اسلام
است. ذیل این دیدگاه، ایشان بیداری اسلامی در میان مسلمانان را نتیجهی
توجه نخبگان به نظریهی بیداری اسلامی و افقهای روشن آن عنوان و خود
بیداری اسلامی را نیز محصول اسلام سیاسی ارزیابی میکنند.
اسلام سیاسی با مدعای مرجعیت دین در امور دنیایی، همواره با رقیب بدیل خود،
یعنی اسلام آمریکایی، مواجه بوده است. امروزه اسلام آمریکایی با دو شاخهی
اسلام متحجر و ارتجاعی و اسلام متجدد و التقاطی، در مسیر اسلام ناب،
مانعتراشی میکند. هر دو شاخهی بدیل اسلام ناب در منطقه مورد حمایت
آمریکا و استکبار جهانی قرار دارد. بدینطریق شاخهی التقاطی به ترویج
سکولاریسم و اسلام گوشهنشین پرداخته و بخشی از جامعهی روشنفکری را مورد
خطاب قرار داده است و در حال شبکهسازی در منطقه است. شاخهی ارتجاعی نیز
به ایجاد نگرشهای افراطی و تکفیری اقدام کرده است. اسلام سیاسی مدنظر رهبر
انقلاب، اسلامی است که با اصول و موازین مشخص بر بال بیداری اسلامی بر
فراز منطقهی خاورمیانه در حرکت است. شاکلهی اصلی پیامهای حج رهبر انقلاب
طی سالهای اخیر، هشدار نسبتبه موانع پیشروی بیداری اسلامی بهعنوان
ثمرهی اسلامی سیاسی بوده است. *
پی نوشت ها
[1]. برتران بدیع، دو دولت؛ قدرت و جامعه در غرب و
سرزمینهای اسلامی، ترجمهی احمد نقیبزاده، تهران، مرکز بازشناسی اسلام و
ایران، 1380، ص86.
[2]. سیدمحمدرضا محمودپناهی، چالشهای اسلام سیاسی و غرب، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، 1389، ص29.
[3]. برتران بدیع، همان، ص21.
[4]. محمدسعید العشماوی، الاسلام سیاسی، قاهره، انتشارات مدبولی الصغیر، 1416ق، ص110.
[5]. سیدمحمدرضا محمودپناهی، پیشین، ص42.
[6]. همان، ص16-17.
[7]. الیویه روآ، تجربهی اسلام سیاسی، ترجمهی محسن مدیرشانهچی و حسین مطیعی امین، تهران، انتشارات بینالمللی الهدی، 1387، ص5.
سعید طلوعیان