عید غدیر و عید ولایت
تابیده بر دل نور هدایت
شد نازل از ربّ آفاق و اَنجُم
آیه ی اَکمَلتُ لَکُم دینُکم
در دست احمد ، دستان حیدر
کامل شد دیگر ، کار پیغمبر
ساقیِ کوثر ، مولا یا حیدر...
با اذن داور ، بهر خلایق
شده جلوه گر ، نورُ الحقایق
گردیده عید امیر المومنین
الحمدُ لله ربّ العالمین
دل از ولای ، مولا ، آکنده است
شیعه ی مولا سعادتمند است
ساقیِ کوثر ، مولا یا حیدر...
یا رب عنایت ، بر جمع ما کن
ما عاشقان را ، اهل تقوی کن
در تمام مراحل زندگی
ما را کن اهل تقوی و بندگی
به حقّ حیدر ، لطف و عطا کن
ما را زائر ، کرببلا کن
ساقیِ کوثر ، مولا یا حیدر...
سال ده در هيجده ذي الحجه بود
كاروان حج ز حج برگشته بود
در غدير خم چون آمد نبي
امر رب آمد به تعيين ولي
جبرئيل آن پيك رب العالمين
پركشان از عرش آمد بر زمين
گفت خدا فرموده بلغ يا رسول
ورنه رسالت نمي باشد قبول
كرد اجرايش نبي امر خدا
گفت جمع گردند حجاج خدا
جمع گشتند از يمين و از يسار
جمع آنها شد بيش از صد هزار
بركه شد درياي مواج بشر
هر كسي مي گفت چه باشد اين خبر
از جهاز اشتران شد منبري
پا نهاد بر آن مقام رهبري
بر فراز منبرش چون جا گرفت
دست دامادش علي بالا گرفت
گفت هر كسي را منم مولا و دوست
ابن عم من علي مولاي اوست
پيروي از او فرض است بر شما
دشمنش هرگز نبخشايد خدا
دوست دارش اي خدا دوست علي
دشمني كن دشمنانش را ولي
شد خدا راضي ز كردار رسول
دين اسلام گشت در نزدش قبول
مهر تاييد خورد بر آيين ما
گشت دشمن نا اميد از دين ما
دين حق گرديد كامل با امام
كرد نعمت با ولايت او تمام
هيجده ذي الحجه روز عيد شد
نزد شيعه بلكه خيرالعيد شد
اي غدير اي بركه خاك حجاز
رود اقيانوس دين شد از تو باز
نور حق گرديد در تو منجلي
گشت كشتيبان دريايت علي
اي غدير نام تو آوازه گرفت
با ولايت نام تو سازه گرفت
افتخار شيعه هستي اي غدير
نام تو در قلب شيعه كرده گير
شيعه اندر روز تو شد شادمان
سربلند با نام مولاي جهان
شيعه باشد زنده با روز غدير
اي علي جان دست عشاقت بگير
ما غديرييم تا روز ابد
يا علي گوييم و الله و احد
راجي اميدش به احسان علي است
داروي دردش نداي يا علي است
***
بگوئـیــد با دل که دلبر علی ست
به سرها بگویید سرور علی ست
بگوئـــیـد قند مکرّر علی ست
و از هرچه گفتند بهتر علی ست
به قرآن ، که ساقی کوثر علی ست
بُوَد واجب از مرتضیٰ دم زدن
از آن ، آفتاب خدا دم زدن
از آن شاه بی ادّعا دم زدن
و باید از او بی ریا دم زدن
که بیزار از هر چه مُنکَر ؛ علی ست
قَــدَمهام شد وقفِ راهِ نجف
به شوق رسیدن به شاهِ نجف
و یک سجده در بارگاهِ نجف
منم عبد و حیدر اِلــٰه نجف
که الله را اصلِ مَظهَر علی ست
علی صاحب قبضه ی ذوالفقار
علی بهترین معنی اقتدار
علی صاحب الامر و الاختیار
علی غرق در ذات پروردگار
و از حدّ ادراک ؛ برتر علی ست
مٓلک مست یٰا رٓبنّای علی ست
فلک وصله ای بر عبای علی ست
بهشت عکس ایوان طلای علی ست
صدای خدا هم صدای علی ست
نبی گفته بر پیکرم ، سر علی ست
امیری برازنده ی مرتضاست
بزرگی ، خودش بنده ی مرتضاست
بهشت نبی خنده ی مرتضاست
به نامی که زیبنده ی مرتضاست
فقط ذکر خاتون محشر علی ست
کریم است و اولاد او هم کریم
صراط علی جاده ی مستقیم
جنان مهر او هست و قهرش جحیم
شده مرحب از ضربه ی او دو نیم
کسی که کند فتح خیبر علی ست
دو شمشیر را توأمان می زده
دو تا نیزه را همزمان می زده
علی سر ز دشمن چنان می زده
که سر، چرخ در آسمان می زده
به هفتاد لشگـر برابر علی ست
اگر ضربه می زد سپر می شکافت
نه تنها سپر ؛ مغز سر می شکافت
سر و سینه تا به کمر می شکافت
علی نعره می زد جگر می شکافت
فقط لایق نام حیدر … علی ست
سلیمان اگر حشمت الله شد
غبار قدمهای این شاه شد
هر آن کس از این راز آگاه شد
ولیّ خدا را هواخواه شد
که دُردانه ی حیّ داور علی ست
علی نقطه ی با ، علی با خداست
در امواج دریا ، علی ناخداست
بلندای مولای من تا خداست
علی عالی و ربّ اعلیٰ خداست
دراوّل علی بود و آخر علی ست
علی پهلوانی غرور آفرین
علی نور محض است و نور آفرین
نگاهش شراب طهورآفرین
تمامیّ اشعار شور آفرین
پُر از مدح مولای قنبر علی ست
نبی گفت : من کنتُ مولاه را
نشان داد بعد از خودش راه را
و ابلاغ کرد امر الله را
بگیرید : دامان این شاه را
چرا که تمامیّ دین ، در علی ست
سخن بیش از پیش شد دل پذیر
که گفتم از آن دلبر بی نظیر
به من یاد دادند روز غدیر