از سال ۱۹۴۸ سیاست مقامات رژیم اسرائیل بر پایه اصل نظامی استوار بوده و کابینه های مختلف این رژیم در طی تقریبا هفتاد سال از پیدایش این رژیم این اصل را بسیار مورد توجه قرار داده اند و از حمایت نظامی، اقتصادی و سیاسی غرب به ویژه آمریکا برخوردار بوده و هستند.
مسئولان رژیم صهیونیستی به دنبال نظامی کردن جامعه این رژیم بوده اند. مسئولان این رژیم معمولا هر پنج سال یکبار جنگی نابرابر را به راه انداخته اند اما نتوانسته اند به اهداف توسعه طلبانه خود برسند و مقاومت فلسطینی ها ضد اشغال را از بین ببرند.
مرحله اول اعلان موجودیت این رژیم با چالشهای امنیتی روبرو بود که اساس این رژیم جعلی را نشانه رفته بود و همه محیط اطراف بر ضرورت نابودی رژیم صهیونیستی به عنوان راهکار حل بحران عربی-صهیونیستی اصرار داشتند. این مرحله تا پس از جنگ سال ۱۹۷۳ ادامه یافت تا اینکه مصر این گزینه را رها کرد و به سراغ گزینه دیگری که پذیرفتن این رژیم بود، رفت. این روند ادامه یافت تا اینکه مقاومت لبنان و جنبش های آزادی بخش در داخل اراضی از جمله حماس و جهاد اسلامی شکل گرفتند.
رژیم اسرائیل گرچه توانست منابع تهدید نخست یعنی کشورهای عربی را از بین ببرد اما در مقابل موج تهدید دوم یعنی حزب الله و مقاومت اسلامی فلسطین ناکام مانده است و همواره از مقاومت فلسطین و لبنان احساس خطر می کند. از همین رو است که دیوار آهنین در اطراف فلسطینی اشغالی کشیده است.
از سویی در غزه دیوار بتنی کشیده است تا هم موشک های مقاومت فلسطین به داخل اراضی اشغال شلیک نشود و هم رزمندگان نتوانند از راه تونل و از روی زمین به فلسطین اشغالی نفوذ کنند. گنبد آهنین و هزینه های نظامی هنگفتی نیز با هدف حفاظت این رژیم از مقاومت لبنان و فلسطین است. صهیونیستها احساس امنیت ندارند و همواره در ترس و نگرانی به سر می برند.
همانطور که گفته شد؛ رژیم صهیونیستی از بدو شکل گیری همواره برای بقا به سراغ ابزار نظامی رفته استرژیم صهیونیستی از بدو شکل گیری همواره برای بقا به سراغ ابزار نظامی رفته است. در واقع کمک های نظامی آمریکا به این رژیم و قرار دادن پیشرفته ترین سلاحها در اختیار تل آویو نیز ناشی از ترسی است که این رژیم دارد.
ناظران امور سرزمین های اشغالی، به برخی تهدیدات ضد صهیونیستها اشاره کرده اند که از جمله آنها به مسائل ترکیب جمعیتی پرداخته و اعلام کرده اند که واقعیت دیموگرافی و جمعیت شناختی به نفع اعراب در فلسطین اشغالی است. براساس آمار سال ۲۰۱۲، فلسطینی ها در قدس ۳۹۷ هزار نفر و شهرک نشینان ۲۶۲ هزار نفر بوده اند. برخی گزارش های سازمان ملل حاکی از آن است که در سال ۲۰۵۰ آمار اعراب در فلسطین به ۱۱.۸ میلیون نفر در برابر ۱۰.۱ اسرائیلی برسد.
از دیگر چالشهای پیش روی رژیم صهیونیستی می توان به مقاومت مردمی در داخل اراضی فلسطین به شکل مردمی و به شکل اقدام نظامی از سوی فلسطینی هاست. تهدید مقاومت فلسطین و لبنان نیز در این راستا تعریف می شود. شکست رژیم صهیونیستی در جنگ ۳۳ روزه در واقع اسطوره شکست ناپذیری این رژیم را خط بطلانی کشید.
از سویی چالش دیگر رژیم صهیونیستی در فقدان مقامات آن است به طوری که نسلی از مسئولان رژیم که در شکل گیری این رژیم نقش ایفا کرده اند، دیگر حضور ندارند و به عبارت دیگر این رژیم از نظر سیاسی نیز متزلزل تر از قبل شده است.
مسئولان رژیم صهیونیستی از ابتدا به مهاجرت یهودیانی که در سراسر دنیا حضور دارند حساب ویژه ای باز کردند و یهودیان را از مناطق مختلف دنیا به فلسطین اشغالی کشاندند اما این روند نیز دچار کاهش شده و در مواردی روند معکوس به خود گرفته است و آنچه سرزمین موعود خوانده می شود در میان نسل کنونی صهیونیستها کم فروغ شده است.
صهیونیستها با عقب نشینی از غزه و برخی شهرک ها در کرانه باختری به همان نظریه سابق یعنی مناطق امن که قابل دفاع باشد، بازگشته اند.
در جلسه معرفی «گادی ایزنکوت» رئیس ستاد مشترک ارتش رژیم صهیونیستی، بنیامین نتانیاهو، با بر شمردن تهدیدات غزه، حزب الله، جولان و ایران به نوعی به چالشهای امنیتی این رژیم اشاره کرد و اینکه این رژیم هنوز ناتوان در برقراری امنیت برای شهرک نشینان و صهیونیستهاست.
مسئولان رژیم صهیونیستی حساب ویژه ای از ابتدای پیدایش روی استراتژی نظامی باز کردند اما به نظر می رسد که این اصل اساسی نیز در معرض خطر قرار گرفته است.
اخیرا پایگاه اسرائیل دیفنس، پرده از راز تلخی برای صهیونیستها برداشت؛ فرار افسران ارشد و ورزیده از خدمت و بازگشت به زندگی غیرنظامی و اینکه بسیاری از پست های حساس و کلیدی ارتش رژیم صهیونیستی خالی مانده است.
به نوشته این پایگاه؛ ارتش رژیم صهیونیستی با بزرگترین بحران از زمان شکل گیری روبرو است. حتی افسرانی با درجه سروان هم کم در ارتش پیدا می شوند. افسران اسرائیلی به دلایل مالی و برخی شرایط اجتماعی حاضر به خدمت نیستند. آنگونه که این پایگاه اسرائیلی نوشته است؛ دیگر صهیونیستها تمایلی برای خدمت نظامی ندارند و خانواده های اسرائیلی ترجیح می دهند که فرزندانشان در ارتش خدمت نکنند. دیگر جامعه صهیونیست علاقه به خدمت نظامی فرزندانشان ندارند.
چالشهای پیش رو رژیم صهیونیستی موضوعی است که خود تحلیگران صهیونیست نیز به آن اذعان کرده اند.
«اری شاویط» در تحلیلی در روزنامه صهیونیستی هارتص مورخه ۲۲/۹/۲۰۱۶ نوشته است: اری شاویط: با وجود سالهای آرامش در برهه اخیر، سالهای سختی پیش رو استبا وجود سالهای آرامش در برهه اخیر، سالهای سختی پیش رو است. مسابقه دیوانه وار تسلیحاتی و نبود ثبات منطقه ای، عملا تاکنون به نفع اسرائیل بوده است اما در آینده ممکن است که ضد آن باشد. سئوالاتی وجود دارد؛ آیا از دوران طلائی آشوب و بی ثباتی کنونی استفاده کرده ایم؟ آیا تلاش کرده ایم که این آرامش به آرامش تصنعی تبدیل نشود؟ هرگز هرگز.
«ایال زیسر» پژوهشگر مرکز مطالعات استراتژیک خاورمیانه و شمال آفریقای «دایان» با دیدگاه شاویط هم رای است و در مقاله ای در روزنامه صهیونیستی اسرائیل الیوم در مورخه ۱۸/۹/۲۰۱۶ نوشت: اسرائیل هنوز نتوانسته است به راهکار ریشه ای برای چالش امنیتی که از دو دهه قبل با آن روبرو است یعنی تهدید موشک های حزب الله و حماس راهکاری بیابد. هرچند اسرائیل توانسته آرامشی برقرار کند اما بهای این آرامش و بازدارندگی متقابل میان اسرائیل و حزب الله و حماس، تقویت بیشتر حزب الله و حماس بوده است.
«ایتان هابر» تحلیلگر سیاسی رژیم صهیونیستی بسیار دقیق تر به حجم چالشهای رژیم صهیونیستی اشاره کرد و سیاست های این رژیم و سیاست گذاران آن را زیر سئوال برد.
وی در مقاله ای در روزنامه صهیونیستی یدیعوت آحارونوت در مورخه ۲۱/۹/۲۰۱۶ می نویسد: شارون راهکار نظامی را در پیش گرفت و جنگ های کوچک و بزرگ با هزاران زخمی رخ داد و ما بسیاری از فلسطینی ها را بازداشت کردیم و صدها منزل را تخریب کردیم و سیاست حصار کشی و انزوا را در پیش گرفتیم اما حاصل این چه شد؟ اینکه هزاران نظامی و سرباز در خیابان های قدس و الخلیل هستند را چگونه تعبیر کنیم؟ اگر راهکار نظامی موثر است پس حوادث حملات با سلاح سرد در روزهای اخیر را چگونه تعبیر کنیم؟ حوادثی که قبلا و در آینده رخ می دهد را چگونه ارزیابی کنیم؟
قدر مسلم آن است که رژیم اسرائیل با بحران فزاینده ای در استراتژی متکی بر جنگها روبرو است که نتایج آن در سالهای آتی آشکارتر خواهد شدقدر مسلم آن است که رژیم اسرائیل با بحران فزاینده ای در استراتژی متکی بر جنگها روبرو است که نتایج آن در سالهای آتی آشکارتر خواهد شد. از نشانه های آن از بین رفتن نظریه ای اصل بازدارندگی اسرائیل است. تلاش های کابینه های مختلف رژیم صهیونیستی برای از بین بردن مقاومت ملت فلسطین بی نتیجه بوده است. دیگر جامعه صهیونیست به ارتش خود اعتمادی ندارند.
اسرائیل با توجه به افزایش فرار از خدمت از ارتش این رژیم با شکست استراتژیکی دیگری روبرو خواهد شد. این سرآغاز فروپاشی یکی از مهمترین ارکان استراتژی کلاسیک رژیم صهیونیستی یعنی نظامی کردن جامعه صهیونیست است. زنان و مردان صهیونیست از سربازی رفتن رویگردان هستند و تمایلی برای ورود به ارتش ندارند. اعتماد جامعه صهیونیست به ارتش کم و کمتر می شود.