اینکه چرا چنین برخوردی با این نامه شده و چرا چنین دستوری به بهانه این نامه داده شده جای بحث دارد که بموقع به آن خواهیم پرداخت اما مهمترین نکتهای که در اتفاقات اخیر قابل طرح است، این است که علیرغم تاکید IOC در این نامه بر اینکه این موضوع از بعد المپیک لندن مورد بحث دو نهاد کمیته ملی المپیک ایران و کمیته بینالمللی المپیک بوده، چرا اکنون و به یکباره آن هم به این شکل موضوع مطرح و از آن با حربه ورود نهادهای بینالمللی و تعلیق ورزش ایران بهره برده میشود. موضوعی که به دلیل حساسیت و تامین منافع ملی، لازم است به صورت جدی به آن پرداخته شود.
سند اول: متن نامه مسوول ارتباط با نهادهای IOC به کمیته ملی المپیک ایران و فدراسیونهای جهانی
سند دوم: ترجمه نامه مسوول ارتباط با نهادهای IOC به کمیته ملی المپیک ایران
سند سوم: نامه کیومرث هاشمی به فدراسیونهای ایران درپی نامه IOC
*** بررسی بند به بند نامه کمیته بینالمللی المپیک
"همان طور که مستحضرید پس از بازیهای المپیک لندن درخصوص وضعیت جنبش المپیک در ایران و حمایت از کمیته ملی المپیک و فدراسیونهای ملی از دخالتهای دولت (درخصوص تدوین اساسنامهای استاندارد که توسط دولت تدوین شده است برای تمام فدراسیونهای ملی و همچنین بازدید های اعضای دولت) مکاتباتی را با هم داشتیم."
۱- این بخش از نامه نشان میدهد که کمیته بینالمللی المپیک از المپیک لندن، یعنی چهار سال پیش در مورد بحث تایید اساس نامه فدراسیونهای ایران و جلوگیری از دخالت احتمالی دولت مکاتباتی را با کمیته المپیک ایران داشته، بنابراین اگر مشکلی در اساس نامه فدراسیونها وجود داشته، چرا در این 4 سال از سوی کمیته ملی المپیک عنوان نشده است؟
به ویژه اینکه تقریبا تمام فدراسیونها حداقل یکبار انتخابات آنها در این چهار سال برگزار شده است. بنابراین با استناد به نامه کیومرث هاشمی به فدراسیونها، باید تمام انتخاباتی که در طول این 4 سال برگزار شده و به ظن کمیته ملی المپیک با اساسنامه غیر معتبر کنونی بوده، فاقد اعتبار باشد.
نکته دیگر اینکه چرا در بیش از 50 انتخاباتی که در این 4 سال برگزار شده، چنین موضوعاتی علیرغم دغدغههای مدام و 4 ساله آقای هاشمی مطرح نبوده و اکنون چنین بحثی جدی گرفته شده است؟
در این نامه اشاره شده که IOC در طول این چهار سال مکاتبات زیادی را در این خصوص با کمیته ملی المپیک ایران داشته است و به نظر میرسد نامه اخیر این نهاد بینالمللی به موضوع تازهای اشاره نکرده است که کمیته ملی المپیک ایران اکنون به عنوان یک دستور خواستار اجرایش شده است.
آیا طرح این موضوعات در این مقطع اهداف خاصی را میتواند دنبال کند؟
نکته مهمتر اینکه در بحث مربوط به دخالتهای دولت، این سوال مطرح است که کمیته بین المللی المپیک از چه طریقی متوجه دخالت احتمالی دولت در امور فدراسیونهای ایران شده است؟ مگر نه اینکه IOC فقط با کمیته ملی المپیک هر کشور در ارتباط است و تنها صدا و مکاتبات آنها را قبول دارد و میپذیرد.
"در آن زمان تصمیم بر آن شد تا فدراسیونهای ملی اساسنامه خود را برای تایید به فدراسیونهای بینالمللی خود ارسال کنند تا اطمینان درخصوص رعایت قوانین و مقررات جنبش المپیک (علیالخصوص اصل استقلال) و همچنین مواردی که برای فدراسیون بینالمللی مهم است حاصل شود. مطلع هستیم که این پروسه از طرف یک سری از فدراسیونهای بینالمللی انجام شده است و در برخی موارد هم به تاخیر افتاده است."
۲- در همان چهار سال پیش بر اساس توافق دو طرف (کمیته ملی المپیک ایران و IOC) قرار بود که فدراسیونهای ملی اساسنامه خود را به فدراسیون های جهانی خود جهت تایید ارسال کنند، بنابراین کمیته ملی المپیک ایران حدود چهار سال فرصت داشته است تا این موضوع مهم را پیگیری کند. با توجه به اینکه اکنون مسئولان کمیته ملی المپیک از هر گونه انتخابات جلوگیری میکنند، این طور به نظر می رسد که هیچ کدام از فدراسیون های ایران اساسنامه خود را به تایید فدراسیون جهانی مربوطه نرساندهاند. یا اگر رساندهاند مطابق دستور اخیر کیومرث هاشمی، کمیته ملی المپیک بار دیگر و خارج از درخواست کمیته بینالمللی المپیک آنها را ملزم به تایید مجدد اساسنامهیشان در فدراسیونهای جهانی کرده است.
پرسش این است که چرا مسئولان نگران کمیته ملی المپیک در این چهار سال هیچ هشداری به فدراسیونهای ملی نداده بودند؟
در نامه کمیته بین المللی المپیک به صراحت اشاره شده که پروسه تایید اساسنامه تعدادی از فدراسیون های ملی توسط فدراسیون های بینالمللی انجام شده است. در این راستا طبق گفته رییس فدراسیون جودو، پس از المپیک لندن و تاکنون 2 بار اساسنامه این فدراسیون به تایید فدراسیون جهانی رسیده اما در اقدامی قابل تامل کمیته ملی المپیک ایران از فرستادن نماینده خود به انتخابات این فدراسیون جلوگیری کرد و حتی در یک اظهار نظر غیر رسمی از سوی این کمیته اعلام شد که انتخابات این فدراسیون را به رسمیت نمیشناسد.
آیا این حرکت کمیته ملی المپیک در تبعیت از نامه کمیته بینالمللی المپیک است؟
"به نظر می رسد مسائل و موارد مشابه دخالت با توجه به نزدیک شدن انتخابات فدراسیون های ملی پس از المپیک اتفاق بیفد. بسیار خرسند می شویم اگر بتوانید موارد را در صورت انجام نشدن پروسه مطرح شده به دقت بررسی شود و اگر این بازنگری در اساسنامه فدراسیون ملی اتفاق نیفتاده بود، از برگزاری انتخابات جلوگیری کنید تا اساسنامه تایید شود.
کاملا مطمئن شوید که اعضای فدراسیون ملی شما از طرف دولت تعیین نمی گردد و در مجمع عمومی هر فدراسیون و طبق اساسنامه خودشان، نیازمندیهای فدراسیون ملی و جنبش المپیک تعیین می گردند."
3- کیومرث هاشمی در نامه به فدراسیون ها اعلام کرده که کمیته بین المللی المپیک درخواست کرده فدراسیون های ملی المپیکی به ویژه فدراسیونهای متولی رشتههای المپیکی قبل از برگزاری هرگونه انتخابات نسبت به تدوین اساسنامههای مستقل خود و تصویب آن توسط فدراسیون های بین المللی متبوع اقدام کنند در حالی که چنین موضوعی در نامه کمیته بینالمللی المپیک دیده نمیشود و در این نامه تنها از فدراسیونهای جهانی و کمیته ملی المپیک ایران خواسته شده تا موضوع دخالت احتمالی دولت را بررسی کنند، نه اینکه ممانعتی در برگزاری انتخابات فدراسیونها حتی فدراسیونهایی که اساسنامههایشان مورد تایید فدراسیونهای جهانی است، ایجاد کنند.
IOC در نامه خود به کمیته ملی المپیک ایران هشدار داده که بررسی در مورد اساس نامه فدراسیون ها داشته باشد و در صورت تایید نشدن آن، از انتخابات فدراسیون مربوطه جلوگیری کند و به هیچ عنوان این موضوع که انتخابات برگزار نشود را به صورت دستوری و خطاب به همه فدراسیونها عنوان نکرده است. در تمام قسمت های این نامه عنوان شده که تمام بررسی ها بر عهده خود مسئولان کمیته ملی المپیک ایران است و آنها هستند که درباره نقص اساسنامه فدراسیونها نظر میدهند.
سوال، چرا کمیته ملی المپیک ایران انتخابات فدراسیون جودو را قبول ندارد؟ مهمتر از همه چرا دستور صادر شده کمیته ملی المپیک خارج از خواست بررسیگونه کمیته بینالمللی المپیک است؟
آیا رییس کمیته ملی المپیک نمیتوانست با اطمینان خاطر دادن به نهادهای بینالمللی از نفی هر گونه دخالت دولت در امور فدراسیونها، راهحل مشکلات داخلی را در داخل بیابد و برای توجیه مکاتبات IOC دستوراتی که مانع روند فعالیت فدراسیونهای ورزشی شود، را ابلاغ نکند؟
آیا رییس کمیته ملی المپیک ایران نمیتواند پاسخی دقیق و رافع دغدغههای کمیته بینالمللی المپیک به نامهی مطرح بدهد و بعد برای مشکلات داخلی دنبال راه حل ایرانی باشد؟
واقعا چرا با چوب تعلیق دنبال حل مشکلات کوچک داخلی و ملیمان هستیم؟ ورزش ایران اسلامی یک بار با تعلیق شدن چوب نظارتی نهادهای خارجی را خورده است. چه دلیلی دارد گرهای که به راحتی و با مدیریت درست در داخل کشور باز میشود را با دندان خارجیها باز کنیم؟
سند چهارم: آدرسهای ایمیلی که نامه مذکور از سوی IOC برای فدراسیونهای جهانی مختلف ارسال شده است.