به گزارش مشرق، دوومیدانی ایران مدتها است که حال و روز خوبی ندارد و صحبتهایی که از سوی قهرمانان، رکورد داران و المپیکیهای این رشته مطرح میشود، کاملا نشانگر این وضعیت است. هر روز یک قهرمان و المپیکی از کمبودها و بی توجهی به این رشته صحبت میکند. لیگ دوومیدانی چندین سال است که رنگ و بوی یک لیگ نیمه حرفهای را هم ندارد و اسپانسرهای قدرتمندی وجود ندارد که دوندگان دلشان را به آن خوش کنند و بخواهند با جان و دل برای مسابقه تمرین کنند.
مرحله سوم و پایانی لیگ امسال هم در حالی به پایان رسید که همانند دو مرحله قبلی و همانند چند سال گذشته هیجانی در آن دیده نمیشد و آنقدر سرد و بی روح بود که در فاصله 50 متری ورزشگاه هم احساس نمیشد که مسابقهای در آن برگزار میشود.
در پایان مسابقات هم صحبتهای ورزشکاران قابل توجه و تامل است. از نگرانیها و مشکلاتی میگویند که اگر یک مقدار توجه شود حل شدنی است، اما نه فقط از طریق فدراسیون، بلکه نگاه مسئولان بلندپایه تر را میطلبد.
یکی میگوید قهرمان شدم و رکورد دار هستم، اما از پیش پا افتاده ترین مسئله رنج میبرد. میگوید کتانیهایم پاره است و نزدیک یک سال است که هیچ درآمدی از این ورزش نداشتهام و در رده باشگاهی هم دو سال حقوق نگرفتهایم. با چه انگیزهای میتوانیم و برای مسابقات بینالمللی خودمان را آماده کنیم. با همه این شرایط نمیخواهد اسمی از او برده شود، چون میگوید اگر این مسائل را از زبان ما بشنوند محروم و برخورد میکنند!
سراغ یکی دیگر از ورزشکاران میرویم که از وضعیتش مطلع شویم، اما با توضیحاتی که میدهد، کاملا از شرایط فعلی نا امیدمان میکند. او میگوید: وضعیت اصلا خوب نیست و به دلیل اینکه درآمدی از دوومیدانی ندارم، مجبورم شغل آزاد داشته باشم تا زندگیام بچرخد. برای رقابتهای لیگ هم تنها دو روز تمرین کردم و اگر نماینده شهرمان تیم نمیداد باید دوومیدانی را فراموش میکردیم.
دوومیدانی در ایران فقط نام «مادر ورزشها» را یدک میکشد و در باطن همانند بچه سر راهی است که اهمیتی برای پرورش و شکوفایی آن قائل نیستند. بیش از 100 مدال در المپیک و جهانی توزیع میشود، اما یک مدال هم نصیب ایران نمیشود، آیا این اتفاق برای کسی در بین مسئولان بلندپایه ورزش مهم است؟
فدراسیون دوومیدانی حرکت خوبی انجام داده و در چند ماه گذشته به سمت استعدادیابی و پرورش آنها رفته است، اما همان دونده نونهال و نوجوانی که میخواهد در این رشته فعالیت کند وقتی شرایط فعلی را میبیند و گلایه المپیکیها را میشنود، با چه انگیزهای میخواهد تلاش کند؟
از همه این موارد بگذریم باید تلنگری هم به باشگاههای دولتی زده شود که تنها و تنها فوتبال را میبینند و بس. تمام فکر و ذکر مدیران آنها شده است فوتبال و فوتبال؛ درحالی که میشود با یک سوم و یک چهارم قرارداد یک بازیکن مطرح خود یک تیم 22 نفره دوومیدانی را راهی لیگ کنند، اما در ذهن آنها این جمله نقش بسته است که که دوومیدانی کیلو چند است؟ آنها تنها به فوتبال چسبیدهاند، چون محبوبیت و مشهور شدن در این رشته است؛ در ذهن آنها تیمداری در رشتههای دیگر معنا ندارد.
مرحله سوم و پایانی لیگ امسال هم در حالی به پایان رسید که همانند دو مرحله قبلی و همانند چند سال گذشته هیجانی در آن دیده نمیشد و آنقدر سرد و بی روح بود که در فاصله 50 متری ورزشگاه هم احساس نمیشد که مسابقهای در آن برگزار میشود.
در پایان مسابقات هم صحبتهای ورزشکاران قابل توجه و تامل است. از نگرانیها و مشکلاتی میگویند که اگر یک مقدار توجه شود حل شدنی است، اما نه فقط از طریق فدراسیون، بلکه نگاه مسئولان بلندپایه تر را میطلبد.
یکی میگوید قهرمان شدم و رکورد دار هستم، اما از پیش پا افتاده ترین مسئله رنج میبرد. میگوید کتانیهایم پاره است و نزدیک یک سال است که هیچ درآمدی از این ورزش نداشتهام و در رده باشگاهی هم دو سال حقوق نگرفتهایم. با چه انگیزهای میتوانیم و برای مسابقات بینالمللی خودمان را آماده کنیم. با همه این شرایط نمیخواهد اسمی از او برده شود، چون میگوید اگر این مسائل را از زبان ما بشنوند محروم و برخورد میکنند!
سراغ یکی دیگر از ورزشکاران میرویم که از وضعیتش مطلع شویم، اما با توضیحاتی که میدهد، کاملا از شرایط فعلی نا امیدمان میکند. او میگوید: وضعیت اصلا خوب نیست و به دلیل اینکه درآمدی از دوومیدانی ندارم، مجبورم شغل آزاد داشته باشم تا زندگیام بچرخد. برای رقابتهای لیگ هم تنها دو روز تمرین کردم و اگر نماینده شهرمان تیم نمیداد باید دوومیدانی را فراموش میکردیم.
دوومیدانی در ایران فقط نام «مادر ورزشها» را یدک میکشد و در باطن همانند بچه سر راهی است که اهمیتی برای پرورش و شکوفایی آن قائل نیستند. بیش از 100 مدال در المپیک و جهانی توزیع میشود، اما یک مدال هم نصیب ایران نمیشود، آیا این اتفاق برای کسی در بین مسئولان بلندپایه ورزش مهم است؟
فدراسیون دوومیدانی حرکت خوبی انجام داده و در چند ماه گذشته به سمت استعدادیابی و پرورش آنها رفته است، اما همان دونده نونهال و نوجوانی که میخواهد در این رشته فعالیت کند وقتی شرایط فعلی را میبیند و گلایه المپیکیها را میشنود، با چه انگیزهای میخواهد تلاش کند؟
از همه این موارد بگذریم باید تلنگری هم به باشگاههای دولتی زده شود که تنها و تنها فوتبال را میبینند و بس. تمام فکر و ذکر مدیران آنها شده است فوتبال و فوتبال؛ درحالی که میشود با یک سوم و یک چهارم قرارداد یک بازیکن مطرح خود یک تیم 22 نفره دوومیدانی را راهی لیگ کنند، اما در ذهن آنها این جمله نقش بسته است که که دوومیدانی کیلو چند است؟ آنها تنها به فوتبال چسبیدهاند، چون محبوبیت و مشهور شدن در این رشته است؛ در ذهن آنها تیمداری در رشتههای دیگر معنا ندارد.
رقابتهای دوومیدانی داخلی و بین المللی با همه در سال 95 در حالی به پایان رسید که در مدت باقی مانده تا بازی های آسیایی 2018 و المپیک 2020 امید داریم که شرایط تغییر کند و حداقل دو سه ماه مانده تا آغاز رقابتها به فکر آماده سازی ملی پوشان نیفتیم.