به گزارش مشرق، دهم فروردين ماه سال 90 مردي از روستاي پيغمبر به مأموران پليس رباط كريم خبر داد كه همسرش را به قتل رسانده است.وقتي مأموران در محل حاضر شدند با جسد زن 31 ساله‌اي كه قدسيه نام داشت، مواجه شدند. ايرج، شوهر مقتول به قتل همسرش اعتراف كرد و گفت: من و همسرم از مدت‌ها قبل اختلاف داشتيم. چند سال قبل ازدواج كرديم و صاحب دو فرزند بوديم. چند روز قبل براي ديد و بازديد عيد به منزل پدرزنم در شهرستان رفتيم.
آنجا هم با هم مشاجره كرديم، اما نمي‌توانستم در حضور خانواده‌اش به او چيزي بگويم و همين برايم كينه شد. وقتي از مسافرت برگشتيم، هنوز با هم قهر بوديم. وقتي رفتم سر يخچال تا چيزي بخورم، يخچال خالي و خانه هم خيلي به هم ريخته بود. حرفي نزدم و رفتم خوابيدم. لحظاتي قبل از حادثه، وقتي از خواب بيدار شدم نزديك ظهر بود و از ناهار هم خبري نبود. سر اين موضوع مشاجره‌مان شد. داخل بالكن رفتم تا سيگار بكشم و كمي آرام شوم. لحظاتي بعد همسرم را چاقو به دست مقابلم ديدم، عصباني شدم و چاقو را از دستش گرفتم و چند ضربه به او زدم.
متهم ادامه داد: با فريادهاي همسرم بچه‌ها به طرفمان آمدند. براي اينكه متوجه نشوند آنها را به آشپزخانه بردم و در را بستم. سپس بالاي سر زنم رفتم ديدم هنوز نفس مي‌كشد. التماس مي‌كرد به خاطر بچه‌ها او را نكشم، اما خون جلوي چشمانم را گرفته بود و...
با تكميل شدن تحقيقات، پرونده در شعبه چهارم دادگاه كيفري استان تهران بررسي و متهم به درخواست اولياي دم به مرگ محكوم شد. رأي دادگاه بعد از تأييد در ديوان عالي كشور در آستانه اجرا قرار گرفت، اما اولياي دم به خاطر سرنوشت نوه‌هايشان از مجازات داماد خطاكار اعلام گذشت كردند. بنابراين متهم روز گذشته از جنبه عمومي جرم در شعبه چهارم دادگاه كيفري استان به رياست قاضي عبداللهي محاكمه شد. متهم گفت: از حادثه‌اي كه اتفاق افتاد، پشيمان هستم. آن روز عصباني شدم و نتوانستم خودم را كنترل كنم و مرتكب قتل شدم. هيئت قضايي بعد از صحبت‌های قاتل وارد شور شد.
منبع : روزنامه جوان
