به گزارش شبکه خبری NBC آمریکا، ژنرال متیس در سال 2005 در یک پنل بحث در شهر سن دیهگو گفته بود که کشتن دشمن در میدان نبرد می تواند لذت بخش باشد:
" در واقع، جنگیدن با آن ها بسیار بامزه است، می دانید که. پر از موقعیت های خنده دار است (شماری از مستمعین که همه نظامی هستند می زنند زیر خنده)شلیک کردن به چند نفر بامزه است. من هم با شما شریک خواهم بود. من صدای تیر و تفنگ را دوست دارم."
او در همین جلسه افزود: "شما به افغانستان می روید، با کسانی مواجهید که به خاطر نپوشیدن حجاب در 5 سال اخیر بر سر زنان زده اند. پس با شلیک به آن ها به شما خوش می گذرد."
این ادبیات کاملا متناسب با شخصیت یک فرمانده نظامی است که لقبی این چنین دارد: «سگ دیوانه».
اما متیس که سال 2013 بازنشسته شد و به یک اندیشکده محافظه کار پیوست، شهرتی فراتر از این لقب (که خودش نمی پسندد) دارد. او را «راهب جنگجو» هم لقب داده اند، چرا که همه عمرش را وقف نظامی گری کرده و از این رو هیچ وقت تشکیل خانواده نداده است. بزرگ ترین دلمشغولی مَتیس راهبردهای نظامی است. او که اکنون 66 سال دارد، متولد ایالت واشینگتن و فارغ التحصیل کالج ایالتی مرکزی واشینگتن در 1972 است و وقتی اولین بار به شهرت عمومی رسید که در جریان تهاجم نظامی آمریکا به عراق(2003) با سرعتی برق آسا نیروهای تحت امرش، لشکر اول تفنگداران دریایی، را به بغداد منتقل کرد.
از این رو مطرح شدن نامش به عنوان گزینه وزارت دفاع، طیف های مختلف سیاسی از دموکرات ها تا جمهوری خواهان سنتی و وفاداران به ترامپ را خشنود کرد.
«میشل فلارنوی»، کسی که در صورت رسیدن کلینتون به ریاست جمهوری گزینه اصلی اداره پنتاگون می بود، به خبرگزاری NPR گفت: " ژنرال مَتیس یک اندیشمند نظامی مشهور و مورد احترام است. او گزینه ای چشمگیر برای این منصب خواهد بود."
همانند نماینده جمهوری خواه کنگره، مایک پومپیو- گزینه ترامپ برای ریاست بر سیا- او نیز یک ایران-ستیز شناخته شده است. مَتیس پیش از بازنشستگی، رییس ستاد فرماندهی مرکزی آمریکا(سنتکام) بود که مسوولیت عملیاتهای ارتش در غرب آسیا را بر عهده دارد. طبق اظهارات مقامات کنونی و سابق دولت امریکا، مَتیس بر سر رویکرد آمریکا نسبت به ایران با اوباما تقابل جدی داشت.
اندکی بعد از بازنشستگی، او انتقادات صریحی از دولت بر سر ماجرای(جعلی) طرح ترور سفیر وقت عربستان در واشینگتن(عادل الجبیر) انجام داد. او معتقد بود که این توطئه در " بالاترین سطوح حکومت ایران طراحی شده بود."
انتقاد او به دولت اوباما این بود که چرا این ماجرا را چندان جدی تلقی نکرد: " نمی دانم چرا با این موضوع برخورد قوی نشد."
البته این ماجرا، علی رغم تبلیغات زیادی که روی آن شد، کاملا ساختگی از کار درآمد و دیگر صحبتی از آن و فرد دستگیر شده در ارتباط با آن(منصور ارباب سیر) نشد.
متیس که به داشتن صدایی نافذ، تبحر در کلام و سخنرانی های انگیزشی در میان نیروهای نظامی معروف است، شهرت دیگر خود را مدیون نقل قول های صریحی است که از او انتشار عمومی یافت و معروف شد. او با سردی خاص خود ذات بی رحم جنگ را دست می اندازد و با آن شوخی می کند. برای مثال، یکی از جملات او آن قدر معروف شد که وارد فرهنگ عامه گردید و روی تی شرت ها نقش بست: " اگر روی اعصاب من راه بروید، همه تان را به درک می فرستم."(البته جمله اصلی صریح تر و بی ادبانه تر است)
متیس یک بار گفته بود که معتقد است آمریکا باید " دشمنی را پیدا کند که می خواهد به این تجربه(دموکراسی آمریکایی) پایان دهد و تک تک آن ها را تا به آخر بکشد تا آن ها از دیدن کشت و کشتار تنفر پیدا کنند و ما و آزادیهای ما را به حال خود بگذارند."
در کتاب «شکست مفتضحانه» Fiasco شرحی بر جنگ عراق به قلم روزنامه نگار «تامس ریکس»، نقل شده که مَتیس در جلسه ای به فرماندهان عراقی گفته بود: " اولین لحظه ای که یک نفر را نفله می کنید، لحظه کم اهمیتی نیست. عوضی هایی در عالم هستند که باید به آن ها شلیک کرد."
یک جمله معروف او خطاب به تفنگداران دریایی تحت امرش این بود: " مهم ترین «6 اینچ» در میدان نبرد، (فاصله) بین دو گوش شماست."(یعنی هیچ چیز جز حفظ جان خودتان در میدان نبرد اهمیتی ندارد)
داستان مشهور دیگری که درباره او نقل می شود و عشق او را به نظامی گری نشان می دهد، مربوط به کریسمس 1998 است. «چارلز کرولاک» Charles Krulak که در آن سال فرمانده تفنگداران دریایی آمریکا بود در مصاحبه با روزنامه «Stars and Stripes»(وابسته به ارتش آمریکا) تعریف کرد که وقتی برای دادن شیرینیهای کریسمس (یک رسم سنتی در میان نیروهای مسلح آمریکا) به ستاد فرماندهی نیرو در کوانتیکو، ویرجینیا، رفت به او گفتند که افسر نگهبان، جیمز مَتیس است که در آن زمان درجه «سرتیپی» داشت. وقتی از او پرسید که چرا خودش به عنوان یک سرتیپ، جای افسر نگهبان ایستاده است، جواب شنید که چون خانوادهای ندارد، ترجیح داد در ستاد بماند و سرگرد متاهلی را که طبق لیست افسر نگهبان ستاد در تعطیلات بود، به خانه فرستاد تا با خانواده اش خوش بگذراند.