به گزارش مشرق، «عباس حاجینجاری» طی یادداشتی در روزنامه «جوان» نوشت:
19آذرماه با سالروز تشکیل شورای عالی انقلاب فرهنگی با فرمان حضرت امام خمینی (ره) در آذرماه سال 1363مصادف است. نهادی که باید متناسب با ویژگیهای انقلاب اسلامی که فرهنگ در آن از اهمیت ویژهای برخوردار است، کارکرد برجستهای داشته باشد.
حضرت امام خمینی(ره) بنیانگذار انقلاب اسلامی در بخشی از فرمان خود به مناسبت تشکیل این شورا یادآور شدند: «خروج از فرهنگ بدآموز غربی و نفوذ و جایگزین شدن فرهنگ آموزنده اسلامی، ملی و انقلاب فرهنگی در تمام زمینهها در سطح کشور آن چنان محتاج تلاش و کوشش است که برای تحقق آن سالیان دراز باید زحمت کشید و با نفوذ عمیق ریشهدار غرب مبارزه کرد.»
انقلاب اسلامی، انقلابی فرهنگی است و به فرهنگ بیش از ابعاد دیگر توجه و تأکید دارد و به همین دلیل اصلیترین دغدغه حضرت امام خمینی(ره) و مقام معظم رهبری(مدظله العالی)، دغدغههای فرهنگی است و در طول سال های پس از انقلاب به صورت مستمر بر مسئله تقویت فرهنگ و زیرساختهای فرهنگی کشور و همچنین مقابله جدی با فرهنگهای ضددینی و مهاجم تأکید میفرمایند. مقام معظم رهبری (مدظلهالعالی) در دیدار اعضای شورای عالی انقلاب فرهنگی در تاریخ 19/9/92، در تبیین اهمیت حیاتی مقوله فرهنگ، آن را روح و معنای حقیقی یک ملت دانسته و همه چیز را مترتب بر فرهنگ می دانند و اقتصاد و سیاست را حاشیه و ذیل فرهنگ قرار میدهند. در نتیجه ضرورت برنامه ریزی همه دستگاهها را مطالبه میفرمایند و ضمن بیان نقش مردم در جریان فرهنگی کشور، وظیفه دولت و مسئولان را چه در بعد ایجابی (ایجاد حرکت و جریان عمومی فرهنگی در جامعه) و چه در بعد سلبی (جلوگیری از مواضع و مزاحمات فرهنگی) بیشتر از بخشهای دیگر ذکر می کنند و نقش دولت را در ترویج دین و متولی بودن در حوزه فرهنگ دینی در جامعه بالاتر از نقش اقتصادی و سیاسی آن قلمداد می نمایند. باوجود تمامی تأکیدات و توجه دادنهای حضرت امام و رهبر معظم انقلاب، فرهنگ در تمامی ادوار گذشته، همیشه در حاشیه بوده و به تعبیر مقام معظم رهبری مظلوم واقع شده است و دولتها دغدغه اصلی خود را دغدغه فرهنگی ندانسته و به تبع آن، عالی ترین مرجع سیاستگذاری و تصمیم گیری فرهنگ یعنی شورای عالی انقلاب فرهنگی هم نتوانسته است شأن و جایگاه خود را به عنوان نهاد اصلی فرهنگی حفظ و ایفا نماید و در بهترین حالت با درگیر شدن با برخی از اقدامات اجرایی نظیر انتخاب رؤسای دانشگاهها عملاً از وظایف اصلی باز مانده است.
این در حالی است که مقام معظم رهبری در رهنمودها و دستورات سالهای متمادی گذشته بر این نکته تأکید داشتهاند که میبایست برای انسجام بخشی به مدیریت فرهنگ کشور راهکاری اندیشید و خود نیز در مراحل بعدی مدل آن را تبیین فرمودهاند. الزامات اساسی در مسیر انجام مأموریتهای شورای عالی انقلاب فرهنگی از این قرار است.
- دشمنان نظام اسلامی راهبرد خود در مواجهه با نظام اسلامی را در سالهای اخیر و بعد از ناکامی در جنگ وتهدید نظامی بر تهاجم فرهنگی، شبیخون فرهنگی، جنگ نرم و براندازی نرم، متمرکز کردهاند. لذا صیانت ارکان نظام در برابر این تهاجم با بهرهگیری از مؤلفههای قدرت نرم و بلکه تهاجم فرهنگی متقابل (بهترین پدافند، آفند است) توسط نظام مقدس جمهوری اسلامی یک ضرورت مسلم است.
- برای مقابله فرهنگی نیاز به وجود سازوکار مناسب، بیعیب، سبک و کاراست تا بتواند در کوتاهترین زمان ممکن عکسالعملهای مناسب را در مقابل حملات فرهنگی از خود نشان دهد.
- سازوکار مناسب برای مدیریت فرهنگ کشور، استفاده از مدل قرارگاهی است. یعنی با بهرهگیری از روش مدیریت و رهبری به دنبال همافزایی همه توان فرهنگی کشور باشیم و به سمت مدیریت جامع فرهنگی پیش برویم.
- قرارگاه فرهنگی صرفاً یک جایگاه سیاستگذاری نیست، بلکه در قرارگاه دو بستر سیاستگذاری و اجرا با هم گره خوردهاند. به عبارت دیگر رسالت قرارگاه، مدیریت جامع فرهنگ با همه مؤلفههای مدیریتی (برنامهریزی، سازماندهی، تخصیص منابع، کنترل، نظارت) آن است.
اما بهرغم این انتظارات شورای عالی انقلاب فرهنگی که براساس مطالبات مستمر و متوالی رهبرمعظم انقلاب اسلامی از سال 1383، قرار بوده که قرارگاه فرهنگ کشور باشد، امروز در گیر آسیبهای جدی است، چراکه ساختار و برنامههای آن قرابتی با کار قرار گاهی ندارد. تشکیلاتی شورایی که هر دو هفته یک بار تشکیل جلسه میدهد (که معمولاً تشکیل جلسات منظم نیست) و مدت هر جلسه حدود چهار ساعت است،با فرض اینکه هیچ کدام از جلسات آن تعطیل نشود یعنی این شورا روزانه 17دقیقه وقت برای مقابله با تهاجمات سنگین فرهنگی به کشور، و طرحریزی حملات فرهنگی به دشمنان میگذارد.
از سوی دیگر کارآیی و اثربخشی شورای عالی انقلاب فرهنگی به عنوان قرارگاه عالی فرهنگ کشور، به هیچ عنوان پاسخگوی نیازهای حداقلی برای مقابله با این همه تهدیدات فرهنگی نمیباشد. ترکیب فعلی اعضای حقیقی و حقوقی شورای عالی فاقد کارآیی لازم برای برآورده نمودن نیازهای انقلاب فرهنگی است، اگر چه شاهد حضور فرهیختگان فرهنگی که هر کدام از بهترینهای فرهنگ به حساب میآیند، هستیم، ولیکن نتوانسته است برای این دفاع همهجانبه چندان مؤثر افتد.
لذا اشکال اصلی درنبود یک نظام و سیستم کارآمد است نه در اشخاص آن، به عبارت دیگر خرد فردی در دوران شورای عالی بیشتر از خرد جمعی آن است. باور ضعیف برخی از اعضای شورا به اهمیت داشتن فرهنگ نسبت به ابعاد دیگر یعنی اقتصاد و سیاست و اولویت دادن امور و مسائل اقتصادی و سیاسی نسبت به امور فرهنگی از علل دیگر این آسیبهاست، مضافاً بر اینکه جایگاه شورای عالی در فرآیند قانونگذاری، مدیریت فرهنگ و نظارت بر فرهنگ کشور مشخص نیست و در بهترین حالت بسیاری از مصوبات آن پس از ماهها کار کارشناسی که کارشناسان آن آماده وبه تصویب میرسانند، پس از ابلاغ بایگانی میشوند که در این زمینه میتوان به مصوبه عفاف و حجاب در دولت قبلی و سند جامع مهندسی در این دولت اشاره کرد.