اما طی سالهای گذشته کابینه بنیامین نتانیاهو نه تنها اهمیتی به این مطالبات نداده ، بلکه روند شهرکسازی را با شدت بیشتری دنبال کرده است. آنچه در این مقاله مورد بررسی قرار میگیرد، سابقه فعالیتهای رژیم صهیونیستی در زمینه شهرسازی در بخشهای مختلف فلسطین و اهمیت توسعه این برنامه های اشغالگرایانه در برنامه کاری صهیونیست هاست. اهمیتی که باعث شده تل آویو انزوای بیش از پیش خود را به جان بخرد تا بتواند به برنامه های خود در زمینه افزایش شهرک های اسرائیلی نشینی ادامه دهد.
بخش هفتم: تاثیر شهرک سازی بر امنیت رژیم صهیونیستی
رژیم صهیونیستی به عنوان موجودیتی بیگانه در خاورمیانه و فلسطین؛ با توجه به ملاحظات داخلی، منطقهای و پیرامونی خود تامین امنیت و تداوم بقای خویش را در معادلهای پیچیده میبیند که بالطبع پاسخ های پیچیدهای را نیز طلب میکند. در زمینه آسیبهای سیاسی اسرائیل، این رژیم با مسایلی مانند: آسیبهای نظام انتخاباتی، ناکامی در نهایی کردن حلقۀ ارتباط سیاسی با همسایگان خود به عنوان واحدهای سیاسی مجاور، طبقاتی شدن رقابتهای سیاسی در سرزمین های اشغالی و نفوذ نظامیان در دستگاه دولتی و تشکیل دولت پادگانی و بحران مشروعیت روبه رو است.
در زمینه مشکلات اقتصادی میتوان به وابستگی اقتصادی رژیم صهیونیستی به آمریکا، بحران انرژی و کم آبی، بی ثباتی مکرر بر اثر جنگها و عملیاتهای نظامی پی در پی و نیز سرایت امواج آزادی خواهانه به درون مرزهای اسرائیل نظیر انتفاضه مسجد الاقصی و عدم گذار رژیم صهیونیستی از مرحله امنیتی به اقتصادی و افزایش هزینههای نظامی به دلیل تهدیدهای امنیتی اشاره کرد که رشد اقتصادی آن را با اختلال روبرو ساخته است. در مورد آسیبهای امنیتی صهیونیست ها نیز میتوان به حضور نیروهای مقاومت در نزدیکی قلب سرزمینی این رژیم، محدودیتهای جغرافیایی و فقدان عمق استراتژیک، محاصره استراتژیک از سوی کشورهای عربی، وجود یک و نیم میلیون فلسطینی و به عبارتی 20 درصد جمعیت مسلمان در درون اراضی اشغالی 1948میلادی و نرخ بالای رشد جمعیتی در میان آنها و برهم خوردن توازن جمعیتی میان فلسطینیهای مذکور و یهودیان تا سال 2050، افزایش رشد مهاجرت معکوس از این سرزمین و مقوله دو تابعیتی بودن شهروندان اسرائیلی و سرانجام استحاله شدن ارتش اسرائیل بر اثر بر هم خوردن بافت نیروی انسانی آن اشاره کرد.
اسرائیل که در سال 1948میلادی اعلام موجودیت کرد، به دلیل محدودیت سرزمینی همواره از فقدان عمق استراتژیک رنج می برد. از این رو رهبران اسرائیل در جهت توسعه ارضی گام برداشتند. آنها این سیاست را با اعتقادات مذهبی همراه ساخته و در صدد توجیه آن بر آمدهاند. با بررسی وضعیت جغرافیایی اسرائیل نیز مشخص میشود که این رژیم با محدودیتهای جغرافیایی و فقدان عمق استراتژیک دست به گریبان است.
این وضعیت از مهمترین متغیرهایی است که بر امنیت اسرائیل تأثیر منفی داشته و موجب احساس ناامنی در میان سرکردگان و یهودیان عادی رژیم صهیونیستی شده است. بنابراین در طراحی استراتژیهای امنیتی اسرائیل، تلاش بر این بوده که راهی برای جبران این ضعف و در نتیجه غلبه بر احساس نا امنی پیدا شود. در این زمینه اسرائیل «شهرکسازی» را به عنوان استراتژی خود انتخاب نمود و در جهت عملی کردن آن کوشید. راهبرد شهرکسازی با توجه به میزان جمعیت، مساحت و نوع محیط امنیتی رژیم صهیونیستی از اهمیت ژئواستراتژیک ویژهای برخوردار است و برای دفاع از مناطق مرزی و به طور کلی امنیت ملی اسرائیل مهم قلمداد میشود.
منشأ شهرکسازی مبتنی بر تفکر صهیونیزم جهت سکنی گزینی در فلسطین اشغالی بوده است. این تفکر افراطی صهیونیستها مبتنی بر عقایدی است که به زعم آنان فلسطین را سرزمین موعود تلقی نموده که میباید با اخراج ساکنان فعلی به تصاحب آنان درآید. در این راستا، شهرکسازی به عنوان یکی از مهمترین ابزارهای تحقق این امر به شمار میآید.
رهبران صهیونیسم بر این نکته اساسی واقف بودند که ادامه حیات قوم یهود در قبل و بعد از شکل گیری دولت اسرائیل، به عنوان پدیده ای بیگانه و جعلی در قلب اراضی اعراب، منوط به شکل گیری ارتباطی تشکیلاتی میان مقولههایی چون ملَیگرایی، استعمارگرایی، خصایص توسعه طلبانه صهیونیسم، یهودی سازی سرزمین اعراب و غیره است. سیاستهای معطوف به شهرکسازی یهودی عملاً مهم ترین تجلی عملی و بازتاب عینی ارتباطات مذکور بوده است.
یکی از ابتدائیترین نکات مطرح در استراتژی نظامی اسرائیل، از آغاز اشغال به فلسطین، همواره احداث شهرکهای مسلح به عنوان بخش غیر قابل انفکاک استراتژی دفاع منطقهای بوده است. در کنار تمرکز اسرائیل بر نقش دفاعی شهرکهای مرزی جهت کاهش دادن ضربه اول، جلوگیری از هجوم دشمن و در نهایت، تامین شرایط لازم برای بسیج نیروهای نظامی و رسیدن آن ها به جبهه نبرد در مقطع زمانی مورد بحث، بخش محوری استراتژی تهاجمی اسرائیل نیز در قالب شهرک های مزبور شکل میگیرد.
بنابراین شیوه نظامی اسرائیل که همواره بر استراتژی تهاجمی و جنگ بازدارنده اتکا دارد، نقش اساسی این شهرکهای به هم متصل را در نظام پدافند سرزمینی، فراتر از ماموریتهای دفاعی تلقی نموده و ماموریت ارائه خدمات وتسهیلات معینی را در ارتباط با نظام مزبور، برای این شهرک ها در نظر گرفته است که اهمَ آن کنترل اقلیت عرب در سرزمینهای اشغالی با هدف درهم شکستن روحیه مقاومت آنان و متعاقب آن ممانعت از شکل گیری هر نوع فعالیت سیاسی یا فرهنگی از سوی اقلیت مزبور و اقدام به عملیات نفوذی در سرزمینهای دول عربی همجوار است.
بنابراین شهرکهای یهودی، عملاً از نقش امنیتی دوگانهای برخورداراست: از یک سو کنترل بحران های امنیتی احتمالی ناشی از فلسطینیهای مناطق اشغالی 1967 را بر عهده دارد و از سویی دیگر، اعمال پاسخ سریع به هرگونه حمله غافلگیرکننده نظامی را به انجام میرساند. به همین علت، این شهرکها از استحکامات، تجهیزات جنگی و امکانات آذوقهای متناسب با ماموریتهای امنیتی برخوردار هستند به گونهای که ساختمانهای آنها، مزارع موجود در آن ها و سیستم های آبیاری به کار گرفته شده در این شهرکها، عملاً به صورت موانع طبیعی عمل میکند و مراکزی برای نبرد محلی محسوب میشوند.
هنگام درهم شکستن جبهه جنگی اسرائیل، شهرک های یهودی از طریق مشارکت با یکدیگر به ایجاد اختلال در نیروهای مهاجم می پردازند و ضربات مداومی را متوجه توانمندی نظامی و لجستیکی آن میکنند.
تعیین مناطق جغرافیایی برای استقرار این شهرکها در مناطق حیاتی، به نحوی است که از یک جهت به محورهای قابل تهاجم و نفوذ از سوی دشمن مسلط باشد و ازسوی دیگر بر منابع آبی و مراکز اقتصادی کنترل داشته باشد. مسلماً توجه خاص دولت عبری به این ظرایف یکی از مهمترین ارکان سیطره آن بر سرزمینهای فلسطین محسوب میشود. لازم به ذکر است که این قبیل ماموریتها دایماً در ادبیات مربوط به ضرورت تحقق هدف تامین عمق استراتژیک اسرائیل نیز مورد توجه کامل قرار میگیرد.
با توجه به ضعف عمق استراتژیک شیوه نظامی اسرائیل بر اساس موارد زیر مشخص میشود:
1- ابتکار عمل دایمی در زمینه پیروی از استراتژی تهاجمی و اقدام به جنگ بازدارنده که اسرائیل بر علیه کشورهای عربی هم جوار خود به کار می برد.
2- ایجاد عمق استراتژیک جعلی و ساختگی که به برتری همیشگی در حوزه ی تسلیحاتی ـ از ابعاد کمّی و کیفی ـ تاکید داشته باشد؛
3- تکیه بر نیروی انسانی با کفایت و مهارت بالا و نیز توانایی بسیج سریع و فوری؛
4- رها ساختن ارتش نظامی از ماموریتهای ثانویه مانند حمایت از تاسیسات حیاتی و خطوط مواصلاتی، برای تضمین آمادگی ارتش در مورد اجرای ماموریتهای اصلی در جبهه نبرد؛
5- حمایت ازجبهه به منظور تضمین استمرار اقدامات جنگی مانند عملیات نظامی و منظم ساختن تجهیزات لجستیکی و تامین عملیات انتقال نیروها از یک جبهه به جبهه دیگر.
به اعتقاد اسرائیلیها، پایبندی و التزام به زمین موجب سلطه و کنترل بر اطراف آن نیز میشود. امَا، تسلط و کنترل بر گذرگاههای مهم و جادههای محوری تنها به دو صورت امکان پذیر است: یا از طریق یک ارتش نظامی آماده و یا از طریق جمعیتی که در همان منطقه زندگی میکنند. شهرکهای دفاع سرزمینی، همان ارتش نظامی محلی هستند که بایستی بر منطقه تسلط و کنترل داشته باشند و دشمن را از به هم ریختن تشکیلات نظامی کشور در مقطع شروع جنگ بازدارند. در نتیجه موقعیت تاکتیکی شهرکها بر روی زمین، تجهیز آنان با سلاح های جدید و آموزش اهالی آنها برای انجام ماموریت ها و تبدیل آن ها به شهرکهای نفوذناپذیر، از اهمیت اساسی برخوردار است.