به گزارش مشرق، نقطه سر خط. دومینوی انتخاب سرمربی تیم ملی والیبال ایران تازه آغاز شده و به نظر نمی رسد که این بازی به این زودی ها فرجامی داشته باشد. بعد از شرط و شروط عجیب و غریب آناستازی برای پذیرش پیشنهاد ایران که بیشتر شبیه قرارداد ترکمنچای بود، حالا خبر رسیده که استویچف هم تمایلی به کار در ایران ندارد و لهستان را ترجیح می دهد.
رادوستین اسوتوسلاوف استویچف 47 ساله جوانترین گزینه مورد نظر فدراسیون والیبال برای هدایت تیم ملی است. روسیه و لهستان نیز دو مشتری دیگر این مربی موفق در رده باشگاهی هستند. وی که در دوران بازیگری خود در باشگاههای بلغارستان، اسپانیا، اتریش، فرانسه و صربستان بازی میکرد، از سال 2003 به مربیگری روی آورد و در این مدت در تیمهای مختلفی حضور داشته که بیشتر آنها باشگاهی بودهاند. استویچف فقط در سالهای 2010 تا 2012 سرمربی تیم ملی بلغارستان بود.
بیشترین افتخارات استویچف با ترنتینوی ایتالیا به دست آمده است. او که در دوره اول مربیگری خود در این تیم سه بار لیگ قهرمانان و چهار بار جام باشگاههای جهان را فتح کند، پس از یک سال دوری از این تیم، از سال 2014 به ترنتینو بازگشت و توانست نقره لیگ قهرمانان اروپا را به دست آورد که پنجمین مدال او در این مسابقات بود.
رادوستین استویچف، مربی بلغاری که حالا یکی از گزینههای فدراسیون ایران برای جایگزینی لوزانو است در خصوص انتخاب بعدی خود گفت: همه چیز در اول سال میلادی مشخص میشود. مذاکراتی با فدراسیون لهستان برای مربیگری این تیم داشتم. ملاقات بسیار خوبی بود زیرا برنامهها و هدفها برای موفقیت این تیم مشخص شد و من نقشم را کاملاً متوجه شدم. این موضوعات دلیل نمیشود که این سمت را قبول کرده باشم. هیچ چیز معلوم نیست زیرا که در اوایل سال 2017 تصمیم مشخص خواهد شد.
البته این در حالی است که چندی پیش هم ماتی کایزسکی، دریافت کننده سابق تیم ملی والیبال بلغارستان که مادر و پدرش هم هر دو بازیکن تیم ملی بلغارستان بودند یکی از بهترین دریافت کنندههای قدرتی یک دهه اخیر والیبال جهان محسوب میشود هم اظهار نظری درمورد آینده کاری استویچف کرده بود.
او که ارتباط بسیار نزدیک و خوبی با مربی بلغاری دارد درمورد اینکه چقدر احتمال دارد استویچف هدایت تیم ملی والیبال ایران را برعهده بگیرد، تصریح کرد: تا جایی که من اطلاع دارم، احتمال این موضوع کم است. اگر قرار باشد استویچف به جایی برود، فکر میکنم مقصدش لهستان باشد.
به این ترتیب بعید به نظر میرسد این گزینه بلغاری هم دلش با ایران باشد. والیبال ایران در شرایط کنونی به فردی نیاز دارد که دلسوز باشد نه اینکه ایران را بخاطر پیشنهاد مالی بهتر قبول کند؛ ضمن اینکه بدون شک مسئولان فدراسیون والیبال هم باید حواسشان جمع باشد که پول را به چه گزینهای میدهند. هرچند که فدراسیون والیبال در سالهای اخیر نشان داده که در بستن قراردادها تمام جوانب را در نظر میگیرد، اما شاید گاهی نیاز باشد تا رسانهها، کارشناسان و اهالی این رشته هم نکاتی را گوشزد کنند.
شاید بد نباشد فدراسیون والیبال درصورت عدم توافق با هر کدام از گزینه هایی که مطرح کرده، اینقدر شجاعت داشته باشد تا مانند همیشه صادقانه مردم و علاقمندان را در جریان پروسه انتخاب سرمربی تیم ملی بگذارد و چه ایرادی دارد که به عنوان مثال آقای رئیس اعلام کند که با هیچ کدام از گزینهها توافق حاصل نشده و حالا باید به فکر گزینههای جدیدتر بود؟!
در دنیای مربیگری والیبال گزینههای متفاوتی هستند که توانایی هدایت تیم ملی ایران را دارند و شاید بد نباشد که مذاکره و صحبتی هم با آنها شود؛ مربیانی مانند بروتو، گلن هوگ، دیجورجی ، آلکنو، آنتیگا و حتی خوان سیچلو.
والیبال گزینه ای می خواهد که عاشق کار باشد و انگیزه موفقیت را داشته باشد. گزینه ای که به ایران به عنوان یک فرصت ایده آل و یک سکوی پرش بنگرد تا به چشم یک گاوصندوق دلار برای پر کردن حساب های بانکی اش.
رادوستین اسوتوسلاوف استویچف 47 ساله جوانترین گزینه مورد نظر فدراسیون والیبال برای هدایت تیم ملی است. روسیه و لهستان نیز دو مشتری دیگر این مربی موفق در رده باشگاهی هستند. وی که در دوران بازیگری خود در باشگاههای بلغارستان، اسپانیا، اتریش، فرانسه و صربستان بازی میکرد، از سال 2003 به مربیگری روی آورد و در این مدت در تیمهای مختلفی حضور داشته که بیشتر آنها باشگاهی بودهاند. استویچف فقط در سالهای 2010 تا 2012 سرمربی تیم ملی بلغارستان بود.
بیشترین افتخارات استویچف با ترنتینوی ایتالیا به دست آمده است. او که در دوره اول مربیگری خود در این تیم سه بار لیگ قهرمانان و چهار بار جام باشگاههای جهان را فتح کند، پس از یک سال دوری از این تیم، از سال 2014 به ترنتینو بازگشت و توانست نقره لیگ قهرمانان اروپا را به دست آورد که پنجمین مدال او در این مسابقات بود.
رادوستین استویچف، مربی بلغاری که حالا یکی از گزینههای فدراسیون ایران برای جایگزینی لوزانو است در خصوص انتخاب بعدی خود گفت: همه چیز در اول سال میلادی مشخص میشود. مذاکراتی با فدراسیون لهستان برای مربیگری این تیم داشتم. ملاقات بسیار خوبی بود زیرا برنامهها و هدفها برای موفقیت این تیم مشخص شد و من نقشم را کاملاً متوجه شدم. این موضوعات دلیل نمیشود که این سمت را قبول کرده باشم. هیچ چیز معلوم نیست زیرا که در اوایل سال 2017 تصمیم مشخص خواهد شد.
البته این در حالی است که چندی پیش هم ماتی کایزسکی، دریافت کننده سابق تیم ملی والیبال بلغارستان که مادر و پدرش هم هر دو بازیکن تیم ملی بلغارستان بودند یکی از بهترین دریافت کنندههای قدرتی یک دهه اخیر والیبال جهان محسوب میشود هم اظهار نظری درمورد آینده کاری استویچف کرده بود.
او که ارتباط بسیار نزدیک و خوبی با مربی بلغاری دارد درمورد اینکه چقدر احتمال دارد استویچف هدایت تیم ملی والیبال ایران را برعهده بگیرد، تصریح کرد: تا جایی که من اطلاع دارم، احتمال این موضوع کم است. اگر قرار باشد استویچف به جایی برود، فکر میکنم مقصدش لهستان باشد.
به این ترتیب بعید به نظر میرسد این گزینه بلغاری هم دلش با ایران باشد. والیبال ایران در شرایط کنونی به فردی نیاز دارد که دلسوز باشد نه اینکه ایران را بخاطر پیشنهاد مالی بهتر قبول کند؛ ضمن اینکه بدون شک مسئولان فدراسیون والیبال هم باید حواسشان جمع باشد که پول را به چه گزینهای میدهند. هرچند که فدراسیون والیبال در سالهای اخیر نشان داده که در بستن قراردادها تمام جوانب را در نظر میگیرد، اما شاید گاهی نیاز باشد تا رسانهها، کارشناسان و اهالی این رشته هم نکاتی را گوشزد کنند.
شاید بد نباشد فدراسیون والیبال درصورت عدم توافق با هر کدام از گزینه هایی که مطرح کرده، اینقدر شجاعت داشته باشد تا مانند همیشه صادقانه مردم و علاقمندان را در جریان پروسه انتخاب سرمربی تیم ملی بگذارد و چه ایرادی دارد که به عنوان مثال آقای رئیس اعلام کند که با هیچ کدام از گزینهها توافق حاصل نشده و حالا باید به فکر گزینههای جدیدتر بود؟!
در دنیای مربیگری والیبال گزینههای متفاوتی هستند که توانایی هدایت تیم ملی ایران را دارند و شاید بد نباشد که مذاکره و صحبتی هم با آنها شود؛ مربیانی مانند بروتو، گلن هوگ، دیجورجی ، آلکنو، آنتیگا و حتی خوان سیچلو.
والیبال گزینه ای می خواهد که عاشق کار باشد و انگیزه موفقیت را داشته باشد. گزینه ای که به ایران به عنوان یک فرصت ایده آل و یک سکوی پرش بنگرد تا به چشم یک گاوصندوق دلار برای پر کردن حساب های بانکی اش.