سرویس فرهنگ و هنر مشرق- بیش از چهل ترانه منتشر نشده با ملودیهای بابک بیان دارم که هنوز سرنوشتشان مشخص نیست... اینها گفتههای یکی از شاعرانی است که در سالهای انتهایی عمر بابک بیات، چند شعر از سرودههایش، دستمایه ساخت ترانههایی با آهنگسازی این موسیقیدان فقید شد. او در ادامه افزوده است که: اما قطعا اجازه نخواهم داد توسط خوانندههایی منتشر شوند که در زمان حیات بابک بیات با او همکاری نداشتهاند. خوانندهای که همکاری با بابک بیات و همنفسی با او را تجربه نکرده نمیتواند احساس ملودیهای بابک بیات را به درستی درک و اجرا کند. شاید در نگاه اولیه لازم باشد که از این اتفاق خوش، خرسند شد و از پی آن به انتظار اجرا و انتشار این ترانهها نشست؛ اما با نگاهی دقیقتر به این خبر سؤالاتی پیش میآید که رویه خوش این خبر را خراش میدهند.
قبل از هر چیز تعداد این ترانههای اجرا نشده محل سؤال جدی قرار میگیرد. بابک بیات قبل از آشنا شدن این شعرای جوان و تازه کار با او و در طول بیش از 30 سال کار هنری، قریب به 70 ترانه ساخت که با نگاهی گذار به کیفیت این ترانهها میتوان به وسواس هنری و تأمل او در انتخاب اشعار برای ترانه و کیفیت اجرا و انتشار آثارش پی برد. حال این سوال پیش میآید که این هنرمند چگونه در پنج سال انتهایی عمر خود و بعد از شروع همکاری با این شعرا و خوانندگان جوان، راضی به ساخت قریب به 50 ملودی روی اشعار این شاعر به خصوص شده که فقط نزدیک به 10 عدد از آنها اجرا و بقیه در کشوی میز کار این شاعر باقی مانده است؟ مگر در اشعار ایشان چه فرم یا مضمون تکان دهندهای وجود داشته که این آهنگساز را با چنان سابقه هنری، این چنین به شوق واداشته تا به رغم نامشخص بودن خواننده آنها و طبعا بیبهرگی از امکان لحاظ نمودن مختصات و کاراکتر صدای آنها در ساخت ملودی، روی آنها ملودی بسازد و یکی پس از دیگری بایگانی کند؟از همین منظر شاید لازم باشد نسبت به آثاری که به نام بابک بیات منتشر میشوند هم حساسیت نشان داد.
این روزها شاهد هستیم که هر دم، از گوشه و کنار این فضای مجازی، ترانهای با عنوان «بابک بیات» به عنوان آهنگساز آن منتشر میشود که در بسیاری از موارد کیفیت اجرای آنها به هیچ عنوان در شان نام این آهنگساز نبوده است. آیا در نبود بنیانی که حافظ و متولی آثار منتشر شده و نشده این آهنگساز باشد، هر خوانندهای مجاز است که حتی با فرض در دست داشتن ملودی از بابک بیات، این ملودیها را برحست صلاحدید و در حد وسعت درک هنری یا امکانات مالی خود، تتنظیم و اجرا و منتشر کند؟ آیا اجرای تمامیت نقطه نظرات هنری و حسی آن آهنگساز در درک کلام و استخراج ملودی درونی اشعار، جزئی از مفهوم «حقوق معنوی» هنرمند نیست؟ از سویی دیگر آیا واقعا همه این کارها مطابق با همان ایدههای اولیه بابک بیات اجرا شدهاند؟ آیا هیچ دخل و تصرفی در همان چیزی که از احساس و درک بابک بیات نشأت گرفته و به شکل ملودی درآمده است، صورت نگرفته است؟ و در نگاهی بدبینانهتر آیا واقعاً همه این آثار ساخته بابک بیات هستند؟ در حالی که ایرج جنتی عطایی،به عنوان قدیمیترین همراه همترانه بابک بیات و با جایگاهی بینیاز از الصاق نام خود به نام دیگری، با قرار دادن صدای بابک بیات از دکلمه شعر ترانه «حس میکنم» در ابتدای اجرای اخیر آن، بر اهمیت این مسئله صحه میگذ ارد، چرا دیگرانی که بعد از خاموشی بابک بیات ترانههایی را به نام او اجرا کردهاند، از اهمیت انجام چنین کاری غافل بودهاند؟
اگر فرض را بر صحت گفتههای آن شاعر جوان گذاشته و باور داشته باشیم که او چیزی قریب به 40 ملودی اجرا نشده از بابک بیات روی اشعار خود در دست دارد، آنگاه قسمت دوم گفتههای ایشان که در ژستی ناپخته اعلام میکند که اجازه اجرا و انتشار آنها را جز با صدای خوانندگانی که تجربه همکاری با بابک بیات را داشتهاند، نخواهد داد، خطرناکتر مینماید. چرا که اتفاقاً همین دو یا سه خواننده، با ترانههایی که در سالهای اخیر اجرا نمودهاند، ثابت کردهاند که بر سبیل دیگر همکاران و هم صنفان خود، درک درستی از کارنامه کاری خود نداشته و در عجزی کامل از درک کیفیت اشعار و ملودی ترانهها، مجری هر ترانه بیکیفیتی هم شده و با معیار قرار دادن سلیقه رو به زوال عمومی، ترانههای رج زده شده را اجرا میکنند. از زاویه دیگر همین چند خواننده، در سالهای اخیر و با ساخت چند ملودی ساده، روی اشعاری سطحی و ساده، نام خود را به عنوان «آهنگساز»-ونه«ملودیساز»- نیز مزین کردهاند؛ بنابراین میتوان در صورت صحت ادعای این شاعر بر وجود این حجم از ملودی اجرا نشده، این نگرانی را هم بر نگرانیهای قبلی در این مورد افزود که چه بسا این خوانندگان در راستای توهم به وجود آمده برایشان، در میراث احتمالی آن هنرمند فقید هم دست برده و آن ملودیها را در حد سلیقه و درک هنری خود نازل کنند.اما شاید برای گذر از این موارد، همچنان باید پیگیر شکل گیری بنیانهایی به نام هنرمندان، ولو با سازمانی کوچک و شرح وظایفی مشخص، بود تا از آن راه با تجمیع آثار هنری منتشر شده و نشده، ضمن حفظ و ارزش گذاری بر میراث هنری خود، در مقابل این گونه اظهار نظرها و ادعاهای نگران کننده هم مانعی محکم و قانونی ساخت.