به گزارش مشرق، تنش در روابط مصر و عربستان، در حال افزایش است. بارزترین اختلافنظر این دو در پرونده سوریه است. السیسی از بقای بشار اسد در قدرت حمایت و رفتارهای تروریستی را محکوم میکند. عربستان اما آشکارا فریاد میزند که اسد باید برود. علاوه براین، حمایتهای مالی، سیاسی و تسلیحاتی عربستان از برخی گروههای تروریستی، امری آشکار است.
نگاه مصر به سوریه، اگرچه میتواند متاثر از اختلاف نظرات السیسی با عربستان باشد اما واقعیت این است که سوریه در سیاست خارجی مصر، جایگاه مهمی دارد. قاهره، امنیت سوریه را امنیت خود میداند. لذا بعید است که پرونده سوریه، از آن دست پروندههایی باشد که السیسی موضعش را در قبال آن، با پول معاوضه کند.
عربستان اکنون در حال افزایش فشار به مصر در سایر پروندههاست تا بتواند السیسی را ناچار به اتخاذ مواضعی همسو با خود نمایند. پرونده اتیوپی احتمالا مهمترین پرونده در این حوزه باشد. هیئتی عالیرتبه از عربستان به اتیوپی سفر کرده و با بازدید از سد جنجالی النهضه، حساسیت مصریها را برانگیخته است. ابتدا نخستوزیر اتیوپی به ریاض رفت و با استقبال گرم آلسعود مواجه شد. سپس وزیر کشاورزی عربستان به آدیس بابا رفت و پس از او نیز مشاور پادشاه عربستان به اتیوپی سفر و از سد النهضه دیدار کرد تا یکی از مهمترین کشورها در حوزه رود نیل، بیشتر از قبل تحت تاثیر سیاستهای عربستان قرار گیرد.
رود نیل در واقع از بهم پیوستن دو رود نیل سفید و نیل آبی در خارطوم به وجود میآید. سرچشمه نیل سفید دریاچه ویکتوریا و سرچشمه نیل آبی دریاچه تانا واقع در اتیوپی است. سد النهضه میتواند رگ حیات مصر را با خطراتی روبرو کند. لذا مصریها از پیش از ساخت این سد، تلاشهای فراونی کردند تا مانع از آن شوند اما موفق نشدند.
همه این موارد باعث شده تا اختلاف نظرات میان السیسی و ریاض بیشتر و بیشتر شود. اما آیا این به معنای این است که فضا برای نزدیکتر شدن ایران و مصر به یکدیگر فراهم شده است؟ به نظر میرسد باید در فهم معادلات مصری دقت بیشتری داشت.
السیسی، نقش عربستان را در سرکوب اخوان المسلمین و همچنین تثبیت کودتا در مصر، به خوبی درک کرده است. او میداند که برای مقابله با ریاض، باید از هم اکنون به این فکر کند که ممکن است تبعات این رقابت، در میادین قاهره خود را نشان میدهد. لذا فهم انعطافهای احتمالی السیسی و ابزارهای اعمال فشار ریاض بر قاهره، یک مساله مهم است که باید در نظر داشت. برخی از سلفیهای مصر همچون حزب النور، بارها نشان دادهاند که چقدر مطیع سیاستهای ریاض هستند. آنها در روزهای نزدیکی ایران به مصرِ مرسی، به منزل رئیس دفتر حفاظت از منافع ایران در قاهره حمله کردند، با اعتراضات گوناگون موفق شدند قرارداد گردشگری میان دو کشور را تعلیق کنند، با حمایت از برخی اعراب ایرانی واگرا از جمهوری اسلامی، زمینه یک جنگ روانی را فراهم ساختند و ... .
از سوی دیگر، مصر از گذشته تا کنون، خود را در معادلات امنیتی خلیج فارس دخیل میداند. همین امر هم باعث شده تا مسئولان مصری بارها و بارها به صراحت بگویند که امنیت کشورهای عربی حوزه خلیج فارس را امنیت خود میدانند. این مساله در معادلات میان ایران و مصر، کاملا برجسته است.
فارغ از نگاه ایرانی به دولت مبارک و مسائلی چون کمپ دیوید، نزدیکی مصر و ایران از گذشته تا کنون مخالفانی هم داشته است که اکنون نیز بههیچ وجه حاضر به برقراری ارتباط میان تهران و قاهره نیستند. رژیم صهیونیستی یکی از مهمترین بازیگرانی بود که هرگاه نشانههای نزدیکی حسنی مبارک و ایران دیده میشد، با اعمال فشار و نفوذ، مسیر بازی را عوض میکرد. این عامل، همچنان وجود دارد. رژیم صهیونیستی با نفوذی که بر مصر دارد، احتمالا مانع از برقراری رابطه میان تهران و قاهره خواهد شد. برای مقامات رژیم صهیونیستی شکست سختی خواهد بود که وقتی عربستان به تلآویو نزدیک و نزدیکتر میشود، مصر و ایران روابط همسویی داشته باشند.
در این میان، السیسی هم ثابت کرده است که در سیاست، شخص هوشمندی است. او به خوبی میداند که منافعش در نزدیکی به ایران محقق نخواهد شد، هرچند به صورت تاکتیکی، اقدام به چنین امری نماید.
باید در تحلیل رفتارهای این روزهای السیسی، مواردی همچون مطالب بالا را در نظر داشت و به این سوال پاسخ داد که همسویی ناشی از بغض عربستان و نه حب ایران، تا کجا ادامه خواهد داشت. البته طبیعی است که جمهوری اسلامی ایران باید واقعبینانه از فرصتها بهره ببرد.
نویسنده:سعید ساسانیان