سرویس جنگ نرم مشرق- تجاوز عربستان به یمن بزودی به دومین سالگرد خود میرسد و در حالی که رژیم آل سعود در باتلاق یمن به نتیجه مطلوبی نرسیده، فروش تسلیحات (بمبهای خوشهای) برخی از همپیمانان وی مانند انگلیس در گذشته که در این جنگ ناعادلانه استفاده میشود، افشا شده و حالا این کشور بهدنبال گم کردن ردپای خود بوسیله رسانههای خود مانند بیبیسی در این جنگ است.
بمبهای خوشهای که انگلیسیها مدعی هستند از سال 1989 دیگر مبادرت به فروش آن به عربستان نکردهاند، در زمان کنونی تبدیل به معضلی جدید برای دولت انگلیس شده و حالا میبایست پاسخگوی افکار عمومی در برابر جنایات هر روزه عربستان باشد.
در این حال سیاست انگلیسی باز هم همچون قائلههای همیشگی دست به دامن دستگاه بزرگ رسانهای خود شده تا با اطلاعات مهندسی شده پاسخ افکار عمومی را بدهد. در همین رابطه خبرنگار بیبیسی جهانی برای ساخت مستند به یمن سفر کرده و نتیجه حاصله نیز در دیگر شبکههای بیبیسی از جمله بیبیسی فارسی به نمایش در آمده است. این مستند در بیبیسی انگلیسی با عنوان «یمن گرسنه» در برنامه "دنیای ما" پخش شده و بیبیسی فارسی آن را با عنوان «قتل تدریجی یمن» پخش کرده است.
مستند «قتل تدریجی یمن» در واقع نمونهای روشن از بازی با افکار عمومی توسط این رسانه انگلیسی است که تک تک مؤلفههای آن، محورهای اصلی و بالاخره عناصر و سوژهها همگی برای فریب افکار عمومی طراحی شده است.
داستان مستند در یکی از بنادر یمن به نام «حدیده» روایت میشود و سوژه اصلی داستان نیز کودکان آسیب دیده در این جنگ هستند. به عبارت دیگر انتخاب سوژه با هدف جریحهدار نمودن احساسات مخاطبان و محدودیت جغرافیای داستان مستند نیز برای کنترل هرچه بهتر پیام مستند صورت گرفته است.
روایتگر داستان که در واقع در طول مستند به گفتگو با خبرنگار بیبیسی می پردازد، زنی دکتر است که در ابتدای مستند وی به عنوان چهرهای انساندوست معرفی شده که در خلال جنگ برخلاف دیگر همکارانش کشور را ترک نکرده و برای کمک به بیماران و کودکان، آنهم از هزینه شخصیاش در شهر حدیده تلاش میکند. این شخصیت که توسط مستندساز بیبیسی انتخاب و معرفی شده، به عنوان یک فرد مورد اعتماد و ایثارگر در طول مستند به عنوان استناد اصلی بیبیسی معرفی میشود.
کل اظهار نظر این دکتر زن در مورد جنگ و وضعیت بوجود آمده در یمن این است که «همه این مشکلات تقصیر جنگ است» و خبرنگار بیبیسی نیز در یک جمله در طول مستند دلیل این جنگ را اینطور تعریف میکند که ائتلاف به رهبری عربستان قصد عقب راندن حوثیها را دارد و حوثیها نیز دوسال پیش برخی مناطق یمن را از دولت این کشور گرفتهاند! این در واقع همان تکنیک آشنای پاره حقیقتگویی است که مستندساز در آن جنگ را میان چند کشور رسمی و شناخته شده به رهبری عربستان و یک گروه بینام و نشان - و نه مردم- تعریف نموده و نوع انتقال پیام هم حوثیها را متجاوز و عربستان را مدافع نشان میدهد.
این زن با هدف کمک به سراغ کودکان آسیب دیده در جنگ میرود که در این مستند دو نفر از آنها به تصویر کشیده شدهاند. دو کودک که بر اثر سوءتغزیه شدید در معرض مرگ قرار دارند و چهرههای معصوم آنها و والدینشان به شدت احساسات مخاطب را تحت تأثیر قرار داده و باعث میشود با خشم در جستجوی دلیل این وضعیت در یمن باشد.
اینجا دقیقاً جایی است که مستند ساز به کمک همان فضای محدود و سوژه احساسی منتخبش، شروع به ارائه دلایل این فاجعه در حدیده به عنوان نمونه وقوع این اتفاق در کل یمن است.
حال روایت بیبیسی به بندر این شهر میرسد و اینطور نمایش میدهد که نبود دارو در این شهر که هر ساعت و لحظه آن ممکن است باعث مرگ آن دو کودک و شاید دهها هزار کودک دیگر در یمن شود، نبود سوخت است و اگر چه عربستان همه راههای ورود به یمن را با هدف جلوگیری از ورود تسلیحات کنترل محدود کرده است، اما باز هم ورود مقداری محدود سوخت به بنادر این کشور را برای کمکهای بشر دوستانه باز گذاشته است. حال نکته اصلی ماجرا از قول بیبیسی اینجاست که حوثیها این بندر را در اختیار دارند! پس مخاطب خیلی راحت میتواند حوثیها را مسئول نبود سوخت و در نهایت نبود دارو و بالاخره مرگ کودکان تصور کند! البته در این میان مستندساز بیبیسی باز هم برای هدایت هر چه دقیقتر مخاطب، جملهای دیگر اضافه میکند: «بعضیها میگویند حوثیها سوخت را در بازار سیاه به فروش میرسانند!»؛ حالا اینکه این برخیها چه کسانی هستند و چه سند دیگری دال بر مسئولیت حوثیها در قبال کمبود سوخت وجود دارد، چیزی است که دیگر در این مستند پاسخی به آن داده نمیشود.
در بخشی دیگر از مستند نوبت به پاسخگویی بابت بمبهای فروشی انگلیس به عربستان، خصوصاً بمبهای خوشهای میرسد. در اینجا نیز مستند با استفاده از چندین تکنیک رسانهای ابتدا مسئله را که اساساً خبر آن در سطح دنیا منتشر شده است، رد نمیکند و از این طریق سعی در القای صداقت خود دارد. در مرحله دوم نیز با انتخاب موضوع سوء تغذیه کودکان و سوخت، پیام مستند به گونهای مهندسی شده که نقش بمبهای فروخته شده از سوی انگلیس و آمریکا در وقایع ضد بشری یمن انکار شود.
یه یک نمونه این نوع القا و دروغپردازی توجه کنید: لحظاتی حضور مستندساز بیبیسی بر پشتبام خانهای در شهر است و با دست نقطهای دور در اطراف شهر را نشان میدهد که هواپیماهای ائتلاف آن را بمبباران کردهاند. در این میان تصویر پخش شده از شهر در واقع نمایش عدم حمله عربستان به مناطق مسکونی است.
پایان مستند نیز نمادسازی بیبیسی برای نمایش نقش منجی برای قاتل ملت یمن یعنی عربستان است! درواقع در پایان مستند ابتدا میبینیم که یکی از کودکان در بیمارستان فوت میکند و صحنههای بسیار ناراحت کنندهای را رقم میزند، در این میان کودک دیگر به نام عبدالرحمان که از ابتدای مستند در انتظار دارویی کمیاب در یمن است و مخاطب نیز امیدی به زنده ماندنش ندارد، سرانجام به وسیله دارویی که از مرز عربستان! تهیه میشود، نجات پیدا میکند؛ این یعنی القایی اینکه عربستان واردات دارو و غذا برای مردم یمن را قطع نکرده است.
کودکی از ابتدای مستند در انتظار دارویی کمیاب در یمن است و مخاطب نیز امیدی به زنده ماندنش ندارد، سرانجام به وسیله دارویی که از مرز عربستان! تهیه میشود، نجات پیدا میکند؛ این یعنی القایی اینکه عربستان واردات دارو و غذا برای مردم یمن را قطع نکرده است
آنچه بیبیسی در پایان عنوان میکند، در واقع نه تنها یک اقدام رسانهای توام با فریب افکار عمومی برای سفید کردن نقش انگلیس در ارسال بمبهای خوشهای محسوب میشود، بلکه تلاشی مذبوحانه برای ترمیم چهره جنایتکار عربستان در داستان دوسال تجاوز به ملت یمن است.