به گزارش مشرق، جریان سیاسی خاص یا همان اصلاحطلبان، این روزها و در آستانه برگزاری انتخابات ریاستجمهوری دولت دوازدهم، درگیر تناقضات فراوانی در قبال دولت رئیسجمهور روحانی شدهاند.
از یک سو انتقاد میکنند و از سوی دیگر حمایتهای عجیب و غریب...
حمایتهایی که هر بیننده و شنوندهای تصور میکند کار یک هوادار افراطی و دوآتشه است و انتقاداتی که اگر نام گوینده را بپوشانیم، حتماً همه تصور خواهند کرد این حرفها از سوی یک چهره مخالف روحانی عنوان شدهاند.
آنچه در ادامه میخوانید تعدادی از همین حمایتها و انتقادات توأمان است:
_رسول منتجبنیا: اصلاحطلبان فدایی دولتاند[1]
_سعید حجاریان: به دولت بگویید دولت حسینقلیخانی[2]
_روزنامه اصلاحطلب آفتاب یزد: علی مطهری و مسعود پزشکیان بعنوان «ضربهگیر» و «فدایی» روحانی در انتخابات ثبت نام کنند[3]
_حسن رسولی: کاندیداهای اصلاحطلبان پشت سر آقای روحانی و با مدیریت ایشان قرار خواهند گرفت. در واقع مدیریت استراتژیک فضای انتخابات نیز بر عهده آقای روحانی است.[4]
_قدرتا... علیخانی: روحانی با طبقه پایین جامعه ارتباط برقرار نکرده است[5]
_ابراهیم اصغرزاده: مردم در 3 سال گذشته دیده نشدهاند[6]
_محمدرضا تاجیک: بدون شک برجام نتوانست در زندگی مردم تأثیرگذار باشد[7]
*حمایت و انتقاد توأمان اصلاحطلبان؛ روشی مطلوب یا ابنالوقتی؟!
اندک نگاهی به سیر این حمایتها و انتقادهای پرطمطراق اما توأمان میتواند مؤید 2 فرض باشد.
فرض اول اینکه حمایت و انتقاد همزمان به منزله «همراهی عاقلانه» است.
فرضی که البته با احساسی بودن برخی سخنان اشاره شده، تناقضات بعضی از آنها با گذشته و امروز اصلاحطلبان و پررنگی سیاست «نعل و میخ» در فحوای آنها؛ مورد تردید قرار میگیرد.
فرض دوم که البته معقولتر به نظر میرسد نیز ماجرای همیشگی «ابنالوقتی» و شاید «عبور محترمانه اصلاحطلبان از روحانی» است.
همان داستان قدیمی حزب باد...
که حکم میکند رفتارهای خود را به گونهای تنظیم کنند که اگر رئیسجمهور وقت شکست خورد، بگویند «ما گفته بودیم و ما هم منتقد وضع موجود بودیم پس بالنتیجه ما بازنده انتخابات نیستیم.»
و اگر پیروز شد همان حمایتهای پرطمطراق را به مثابه یک برگ برنده بگذارند روی میز و بگویند این هم سند همراهی و حمایتهای ما!
*شاید پای «بیهویتی اصلاحطلبان» در میان است
تحلیلگران البته نظر دیگری را هم ابراز میکنند و آن «بیهویت شدن جریان اصلاحات» است...
آنها عنوان میکنند که اصلاحطلبان به چند دلیل عمده دچار بیهویتی سیاسی شدهاند و این مسئله به شدت ستاد جریان خاص را آزار میدهد.
رهبران اصلاحطلب یا در حصر هستند یا در انزوا، زخم ناتمام فتنه سال 88 و عدم عذرخواهی رسمی ستاد جریان خاص رو به کشندگی میرود، تعارضات گفتمان اصلاحات با اصل نظام علنی شده است و اصلاحطلبان طی 15 سال گذشته در هیچ انتخاباتی پیروز اکثریتی نبودهاند.
این 4 گزینه که شکل کلی و ابعاد گفتمان اصلاحات در ماهها و سالهای اخیر را ترسیم کردهاند؛ موجب شدهاند تا هویت جریان سیاسی خاص اساساً از بین برود و در تنگنایی شاید خودخواسته قرار بگیرد.
بدیهیست که هر شخص و جریانی در این شرایط تلاش میکند تا برای بازیابی از دست رفتههای خود، به قولی تخممرغهایش را در لانه پرندهای دیگر بگذارد.
و اینجاست که راز آن حمایتهای و انتقادات توأمان اصلاحطلبان از روحانی و دولت وقت بیشتر منکشف میشود.
حمایت از روحانی برای اینکه مجبورند و چارهای ندارند و انتقاد برای اینکه وضع موجود جای هیچ دفاعی ندارد و اصلاحطلبان نباید که به چرم ناکرده استنطاق شوند.
برد یا باخت روحانی، ابعاد این تحلیل را بصورت روشنتری هویدا خواهد کرد.
***
1_http://www.farsnews.com/newstext.php?nn=13931017000132
2_http://www.farsnews.com/newstext.php?nn=13931017000132
3_https://www.tasnimnews.com/fa/news/1395/11/19/1320878
4_http://www.armandaily.ir/fa/Main/Detail/179135
5_http://www.armandaily.ir/fa/Main/Detail/178524
6_http://kayhan.ir/fa/news/97150
7_http://fna.ir/11REHF