سرویس سیاست مشرق - روزنامه‌ها و جراید در بخش سرمقاله و یادداشت روز به بیان دیدگاه‌ها و نظریات اصلی و اساسی خود می‌پردازند؛ نظراتی که بیشتر با خط خبری و سیاسی این جراید همخوانی دارد و می‌توان آنرا سخن اول و آخر ارباب جراید عنوان کرد که اهمیت ویژه‌ای نیز دارد. در ادامه یادداشت و سرمقاله‌های روزنامه‌های صبح کشور با گرایش‌های مختلف سیاسی را می‌خوانید:‌‌
 
*******

  ویرایش

طرح طاووس و عینک ماوراء بنفش

محمد ایمانی در کیهان نوشت:
 
1- طاووس شدن، کار خُم رنگرزی نیست؛ همچنان که آثار باستانی در طول زمان ساخته می‌شود و نمی‌توان اثر باستانی را ساخت. کارنامه یک مدیریت در طول زمان ساخته می‌شود؛ چیزی نیست که مانند مشق شب دو هفته تعطیلی عید، درست در شب سیزدهم سرهم‌بندی کرد. نامزدهایی که تازه پا به عرصه انتخابات می‌گذارند- هر چند که آنها نیز باید عاقلانه و صادقانه حرف بزنند- می‌توانند وعده بدهند که چنین و چنان می‌کنند اما دولتی که بر سر کار است، نمی‌تواند به سیاق نامزدهای جدید عمل کند و درِ باغ سبز برای آینده نشان بدهد. دولتمردانی از این دست آن‌گونه که همین امروز یکی از نشریات شبه اصلاح طلب نوشته، باید کارنامه ارائه کنند نه اینکه تصور کنند همچنان زنگ انشاست و آنها می‌توانند از آرزوها و رؤیاها بگویند.

2- از اینجا کار سخت می‌شود. اضطراب و ترس پدیدار می‌‌گردد و سیاستمداران و نشریات حامی دولت، زبان به هتاکی به نوع نامزدها می‌گشایند. تصویر همه نامزدهای محتمل - با انواع سلایق- را می‌گذارند و کنارش با احترام و استقبال تمام تیتر می‌زنند «استراتژی شغال‌ها»! وزیر ارتباطات به جای اینکه درباره هنر دولت بگوید، به همه نامزدهای احتمالی حمله می‌کند و 19 آذرماه در جمع اعضای حزب اعتدال و توسعه کردستان می‌گوید «من فکر می‌کنم در 29 اردیبهشت، انتخابات سختی خواهیم داشت، چون هر کس با هر تفکری کاندیدا شود، هدفش تخریب آقای روحانی است.» دقت کنید! «هر کس با هر تفکری که کاندیدا شود»، نه این یا آن نامزد خاص. چرا این گونه مضطرب؟ پاسخ را آقای روحانی لا‌به‌لای نوعی فرافکنی و حدیث نفس می‌دهد: «بعضی‌ها چون درسشان را حاضر نکردند، می‌گویند رقیب ما هم نباشد». ورزشکار آماده و قدرتمند، مشتاق حریف خود است تا با او پنجه در پنجه بیاندازد و توانمندی خود را نشان دهد، نه اینکه بگوید وارد مسابقه نشوید، که هر کس وارد گود شود، برای تخریب من می‌آید! ساختمان اگر از بتن و تیرآهن ساخته شده باشد مقابل زلزله‌های شدید نیز مقاومت می‌کند، اما خانه ‌شنی کنار دریا را که به بازیچه ساخته باشند، باید با فاصله از کنارش گذشت، مبادا که بریزد.

3- مدتی است برخی مدیران دولتی و مشاوران آنها سر شوخی و طعنه و تخریب را باز کرده‌اند. تصویری موهوم از منتقدان یا رقبا می‌سازند و به همان تصاویر واژگونه - به مثابه آسیاب‌های بادی- حمله می‌کنند. خود را تا عرش بالا می‌برند و منتقدان را کُندذهن، آلزایمر گرفته، بی‌سواد، بی‌شناسنامه، هراسان از تعامل با جهان یا کسانی که نانشان در تقابل با دنیاست جا می‌زنند. از خود طاووس می‌سازند و «دیگران» را - هر کس با هر سلیقه و تفکر باشد- دیو و شغال و جاهل و جنگ‌طلب می‌نمایانند؛ حال آن که به برخی از همین القاب و عناوین سزاوارترند. حکایت خودستایی این جماعت، حکایت طاووس علیین است که جناب مولوی روایت می‌کند:

آن شغالی رفت اندر خُمّ رنگ
اندر آن خُم کرد یک ساعت درنگ
پس برآمد پوستش رنگین شده
کاین منم طاووس علّیین شده
پشم رنگین، رونق خوش یافته
آفتاب آن رنگ‌ها برتافته
دید خود را سبز و سرخ و فور و زرد
خویشتن را بر شغالان عرضه کرد
جمله گفتند ای شغالک حال چیست
که تو را در سر نشاطی مُلتوی است
از نشاط از ماکرانه کرده‌ای
این تکبر از کجا آورده‌ای
یک شغالی پیش او شد کای فلان
شید کردی یا شدی از خوش‌دلان
شید کردی تا به منبر بَرجَهی
تا زلاف، این خلق را حسرت دهی
پس بکوشیدی ندیدی گرمی‌یی
پس ز شید آورده‌ای بی‌شرمی‌یی...

4- راه دور نرویم. همین دیروز روزنامه آفتاب یزد نوشت: «حسن روحانی اکنون در زنگ انشا نیست و زنگ حساب آغاز شده؛ ملزومات فضای جدید روشن و بیّن‌ است. یعنی دیگر رئیس‌جمهور نمی‌تواند بگوید چه تحویل گرفته بلکه باید بگوید چه کرده و چه گلی به سر مملکت زده است.»
 
یک روز قبل از این روزنامه زنجیره‌ای، روزنامه بهار از نمره 100، نمره 20 را به دولت روحانی و کارنامه سیاست خارجی و اقتصاد آن داد و نوشت: «متأسفانه همه توان دولت صرف روابط با 5+1 شد و از ظرفیت عدم تعهد با 120 عضو، سازمان همکاری‌های اسلامی و آفریقا بهره‌برداری نکردیم... در این 3 سال و نیم، وزارت خارجه واقعا تعطیل شده و یک دایره کوچکی از آن که مربوط به ستاد پیشبرد موضوع برجام است، کار می‌کند.
 
در مجموع آنچه حاصل شد برخلاف توقعات و انتظارات و شعارهای داده شده بود. ما وقتی می‌توانستیم به این فعالیت‌ها افتخار کنیم که ببینیم بخشی از اهداف ما از طریق دیپلماسی  تحقق پیدا کرده است؛ بخشی از اهداف ما مربوط به پیدا کردن بازارهای صادراتی است. ما محبوبیت مردمی زیادی را در جهان داریم و در حوزه‌هایی مانند آمریکای لاتین شرایط بسیار خوبی برای ما ایجاد شده.
 
کارخانه‌‌‌های ما که در رکود به سر می‌برند، بازار صادراتی دارند و یکی از دلایل رکود، همین توقف صادرات است... اکثر سخنرانی‌ها و مصاحبه‌های روحانی و موضع‌گیری‌های اعضای دولت، درباره برجام بود که البته همین عرصه هم دستاورد قابل تحسینی هم نداشته است. با گذشت یک سال و خرده‌ای از زمان اجرای برجام، اهدافی که گفته شد همچنان سر جای خود است و تحقق پیدا نکرد... اگر توقعاتی را که سیاست خارجی برای مردم ایجاد شد 100 در نظر بگیریم، شاید برای مجموعه این سیاست باید نمره کمتر از 20 را در نظر بگیریم.»

5- می‌توان الی‌الابد به دولت قبل بد گفت اما مردم نیز  میزانی از ظرفیت برای شنیدن و دیدن این فرافکنی دارند که سرانجام اشباع می‌شود. فقدان شجاعت پذیرفتن مسئولیت کم‌کاری و بدعملی و خلاف درآمدن وعده‌ها، موجب فرافکنی‌هایی از این دست می‌شود اما چنین رویکردی، نه برای دولتی که 100 روز کاری مفید بیشتر برایش نمانده، کارنامه دست و پا می‌کند و نه برای مردم، آب و نان و شغل و مسکن می‌شود.
 
هنگامی درآمد کشور پس از برجام- با وجود دو برابر بیشتر فروختن نفت و دادن پز این خام‌فروشی- 18 درصد کاهش پیدا می‌کند، هزینه جاری دولت ظرف سه چهار سال 3 برابر می‌شود بی‌آنکه کمترین اثری در زندگی مردم داشته باشد، به نام رونق و رشد اقتصادی، گرد و غبار ضخیم‌تری از رکود بر سیمای تولید و کارخانجات ما می‌نشیند و رنگ زرد بازار در شب عید زار می‌زند، بیکاری شدت پیدا می‌کند و این بار صاحبان مشاغل بیکار می‌شوند، قیمت مسکن رو به صعود می‌گذارد در حالی که بازار مسکن در رکود غوطه می‌خورد و وزیر مربوطه مشغول گفتاردرمانی است و...، آنگاه کمی تا قسمتی استهزای مردم است که دولتمردی در خلأ حرف بزند و بگوید «چگونه است که هرچه غم و اندوه باشد، حلال است اما یک دقیقه که بخندیم، حرام است؟ بگذارید جامعه با نشاط باشد». مگر مردم آقای همساده مجموعه کلاه قرمزی هستند که بگویند «آقو! تریلی از روی پای ما رد شد، ما رو می‌گی؟ غش‌غش می‌خندیدیم»؟! مگر عهد سفر با اسب و الاغ است که می‌گفتند «تا نشان سمّ اسبت گم کنند- ترکمانا نعل را وارونه زن»؟ مدام دو قطبی انحرافی و مجعول بسازید و بعد هم به دوقطبی‌سازی بد بگویید و خیال هم کنید که مردم ژنتیک‌شان جوری ساخته شده که باید الی‌الابد سرکار بروند؟!

6- دولت دوازدهم باید بتواند از عوام‌فریبی و پوپولیسم غالب در طول این سال‌ها که رگه‌های آن کمابیش در دو دولت یازدهم و دهم- البته با شدت و ضعف متفاوت- غالب شد، عبور کند تا بتواند در مسیر پیشرفت ملی معبرگشا و خط‌شکن باشد. دو نحله پوپولیستی ولو ظاهرا مخالف هم در طول این سال‌ها، دعوت به راحت‌باش و تن‌آسانی اقتصادی کرده‌اند.
 
از کروبی که وعده پرداخت 70 هزار تومان به هر نفر در صورت پیروزی می‌داد، تا وعده پرداخت 250 هزار تومان به هر نفر در اواخر دولت دهم و سپس، هورا کشیدن برای چند برابر کردن فروش نفت در دولت فعلی و در ازای آن تبدیل کشور به بازار واردات انواع کالاهای مصرفی (ولو به قیمت خاکسترنشین کردن تولیدکننده و کارگر ایرانی)، ‌همه در یک مسیر انحرافی حرکت کرده‌اند و آن فروختن آینده و فرصت‌های کارسازی و اقتصاد مولد در خدمت گذران باری به هر جهت امروز است. اکنون به جایی رسیده‌ایم که بدهی دولت از 250 هزار به 700 هزار میلیارد تومان رسیده و 53 هزار میلیارد تومان هم کسری بودجه دارد؛ حال آن‌که ادعا می‌کند آن 100 میلیارد دلار بلوکه شده آزاد شده و روزانه هم 170 میلیون دلار در پسابرجام (قریب 60 میلیارد دلار در 13 ماه) به کشور آمده است.
 
خب این همه هزینه یا پول ادعایی، در کدام گوشه از سفره مردم پیداست؟ اصلا آیا با اتکاء به خام‌فروشی هرچه بیشتر و واردات بی‌رویه برای تنظیم بازار(!) می‌توان امید شکوفایی  و رونق اقتصادی و اشتغال پایدار را داشت؟! اگر با «اغراق» - تصریح مدیر مسئول روزنامه شرق - می‌شد برجام را به ملت و کشور قالب کرد،  با همین اغراق  نمی‌توان به مردم باوراند که رکود و بیکاری و عقبگرد اقتصادی، همان رونق و شکوفایی اقتصادی است. فقط با عینک بنفش است که می‌توان گفت به قول‌هایی که دادیم عمل کردیم و شرمنده مردم نشدیم؛ کافی است این عینک را بردارند یا عینک ماورا بنفش بزنند تا واقعیت زندگی مردم را ببینند.

7- درباره استانداردهای دولت دوازدهم و رئیس‌جمهور و برنامه و تیمی که در تراز آن استانداردها باشد، باید در مجال دیگری قلم زد. در این مجال تنها می‌توان گفت که با طعمه‌ انگاری منصب، مدیریت اشرافی- نجومی، خوش‌نشینی، آسان‌نمایی راه حل‌ها و خودشگفتی نمی‌توان دولت تراز خدمت ساخت؛ چنان‌که امیر مومنان علیه‌السلام در نامه 53 نهج‌البلاغه خطاب به جناب مالک به عنوان عهدنامه تذکر داد: «واشعر قلبک الرحمهًْ للرعیهًْ... مهربانی و محبت و عطوفت به مردم را پوشش و شعار قلب خود قرار بده و با آنها درنده‌ای نباش که بلعیدن آنان را غنیمت شمارد؛ که مردم دو گروهند، یا برادر دینی تو هستند و یا مانند تو در آفرینش... و بپرهیز از خودپسندی و اطمینان به هر آنچه که تو را به خودشگفتی وادارد و علاقه به ستایش دیگران؛ که این از مطمئن‌ترین فرصت‌های شیطان در نظر اوست تا نیکی نیکوکاران را نابود کند... و بپرهیز از منت گذاشتن به مردم به خاطر نیکی کردن یا کرده خود را بیش از آنچه هست بزرگ شمردن، یا اینکه به مردم وعده بدهی و خلاف آن را به جای آوری؛ که همانا منت، نیکی را نابود می‌کند و کار را زیادتر از آنچه هست دیدن، نور حق را از بین می‌برد و خلف وعده موجب خشم خدا و مردم می‌شود... و بپرهیز از مقدم داشتن خود بر مردم در چیزی که مردم درباره آن مساوی هستند و غفلت از هرچه که برای همه روشن و توجه به آن ضروری است؛ زیرا به خاطر مقدم شمردن خود مورد مواخذه قرار خواهی گرفت و سود آن به دیگری خواهد رسید و در اندک زمانی پرده‌ها از روی کارهایت برداشته می‌شود».
 
 
ویرایش 
 
 تاملی در خوش بینی رئیس جمهور به رشد اقتصادی
 
مهدی حسن زاده در خراسان نوشت:

روز گذشته رئیس جمهور در مجمع سالانه بانک مرکزی، بار دیگر با دفاع از عملکرد اقتصادی دولت خویش، همزمانی نرخ تورم تک رقمی و رشد اقتصادی مثبت را در دوران پس از انقلاب بی سابقه دانست. در واقعیت هم انصاف حکم می کند، عملکرد دولت در مهار نوسانات بازار و کنترل نرخ تورم را مورد تقدیر قرار دهیم. با این حال بحث بر سر اصرار و تاکید بسیار زیاد جناب آقای رئیس جمهور در دفاع از رشد اقتصادی نیمه نخست سال جاری است.
 
نرخی که به اعلام بانک مرکزی 7.4 و به اعلام مرکز آمار 6.5 درصد بوده است. این نرخ اگرچه اتفاقی مثبت محسوب می شود، اما خوابیدن در باد چنین اعدادی و غفلت از تفسیر این ارقام، گمراه کننده است و حتی این شائبه را ایجاد می کند که آمار و ارقام برای نمایش دادن استفاده می شود، نه شناخت واقعیت و برنامه ریزی بر مبنای آن.

ابتدا لازم به یادآوری است که رشد اقتصادی در معنای عام آن به معنای رشد تولید کالا و خدمات در اقتصاد است. این رشد یا به صورت کمی در قالب افزایش حجم تولیدات صورت می گیرد و یا در قالب تولید محصولات باارزش تر. طبیعی است که هرچه رشد از محل تولید محصولات باارزش تر باشد، کیفیت بیشتری دارد. علاوه بر این برای این که رشد اقتصادی مفیدتر به حال اقتصاد کشور باشد، لازم است این رشد دارای 2 ویژگی مهم باشد؛ فراگیری و اشتغالزایی.

نگاهی به ارقام رشد اقتصادی اعلام شده از سوی مرکز آمار و بانک مرکزی نشان می دهد که رشد اقتصادی نیمه نخست امسال رشدی است که تا حد بسیار زیادی متکی به نفت است. با اجرای برجام و 2 برابر شدن صادرات نفت ایران، عملا اکنون ایران 2 برابر سال پیش نفت می فروشد. بخش نفت هم به همین دلیل در آمارهای بانک مرکزی و مرکز آمار رشد 50 تا 60 درصدی را نشان می دهد.
 
رشد بخش صنعت نیز تاحدی بهبود یافته است و براساس گزارش مرکز آمار به 3.7 درصد رسیده است، اما آمار وزارت صنعت از تولیدات صنعتی نشان می دهد که این رشد بیش از هر چیز متکی بر صنایع بزرگی نظیر خودروسازی و متکی بر قطعات خارجی است. این آمار نشان می دهد که رشد مذکور فراگیر نبوده است و نگاهی به وضعیت صنایع کوچک و بخش خدمات نشان می دهد که رشد این بخش ها همچنان پایین است. علاوه بر این آمار اشتغالزایی مرکز آمار موید این است که وضعیت اشتغالزایی بهبود چندانی را نشان نمی دهد. براساس اعلام مرکز آمار تعداد شاغلان در تابستان امسال نسبت به تابستان سال گذشته فقط 600 هزار نفر افزایش یافته است.
 
آن هم در شرایطی که سالانه یک میلیون نفر به آمار متقاضیان شغل اضافه می شوند. البته طبیعی هم هست که تولید در بخش هایی نظیر نفت و صنایع بزرگ کمتر اشتغالزاست و عمده نیروی کار کشور در بخش های صنایع کوچک و خدمات هستند که رشد چندانی نداشته است.

در هر صورت مروری بر آمارهای رشد اقتصادی نشان می دهد که این رشد متکی بر برخی بخش های خاص اقتصاد کشور است و همچنان بخش های فراگیر و قسمت هایی که معیشت روزمره توده مردم را تشکیل می دهد چندان تحت تاثیر رشد قرار نگرفته است، هرچند رشد بخش هایی نظیر نفت و صنایع بزرگ می تواند به لکوموتیوی برای رشد سایر بخش ها عمل کند، اما حداقل تا آن زمان توصیه می شود به آمار رشدی که ملموس نیست چندان اتکا نشود.
 
  ویرایش
 
 وصف‌الگوشت، نصف‌الگوشت

حسین قدیانی در وطن‌امروز نوشت:
 
هان ‌ای مردم ایران! گوشت گران است؛ باشد! به عشق رئیس کابینه اعتدال، تصور می‌کنیم ارزان است! اصلا وقتی می‌بینیم ایشان از انعکاس گله مردم در رسانه ملی و ناظر بر گرانی همین گوشت لعنتی، ناراحت می‌شوند و بحق هم ناراحت می‌شوند، آیا گوشت نخوریم، می‌میریم؟! آیا فقط گوشت است که می‌شود خورد؟! یعنی گوشت، این‌قدر مهم است؟! ‌ای لعنت بر این گوشت؛ خواه گوشت گاو باشد، خواه گوشت گوساله، خواه گوشت گوسفند! و حالا هر گوشتی، حتی آب‌گوشتی! و بعدش! درون دکان قصابی، آیا جای دوربین تلویزیون است؟! میزانسن قحط است؟! در کجای منابع دینی و روایات آمده که صداوسیما می‌تواند دوربین خود را ببرد مغازه قصابی؟! یک آیه هم پیدا نمی‌کنید! قصابی آیا جایی است برای خرید گوشت و راسته و دنده یا نقد دولت؟! مگر قصابی «کرسی آزاداندیشی» است؟! صدالبته، پر واضح است که درون قصابی، نقد دولت گذشته، نه‌تنها بلامانع، بلکه مستحب است! و در هیچ‌کدام از احادیث هم نیامده که شخص مسلمان در دکان قصابی نمی‌تواند دولت قبل را نقد کند! و اصلا یک چیزی! گیرم رسانه ملی، دوربین خود را برده باشد درون قصابی، عقل شما و محبت شما به آقای روحانی کجا رفته که از دولت اعتدال انتقاد می‌کنید؟! و هی می‌گویید گوشت گران است؟! شما آیا گوسفندش را می‌شناسید؟! شاید گوسفندی که گوشت گران از بریده‌های بدن ایشان بوده، شاسی‌بلند بوده! یا هر علفی را نمی‌خورده! یا آمریکا را به کدخدایی قبول داشته! ما که نمی‌دانیم! شاید پشمی داشته بهتر از پشم کشمیر! و چیزی معطرتر از گلاب قمصر! وانگهی! دانشمندان معتقدند گوشت، بعد از سیگار و قبل از قلیان، عامل اصلی سرطان است! و باعث تنگی دریچه آئورت می‌شود! شما آیا می‌دانید «دریچه آئورت» چه نقشی در بدن دارد؟! آیا شما می‌دانید طول روده بزرگ انسان چند متر است؟! آیا شما از مضرات گوشت برای دریچه دیافراگم، چیزی شنیده‌اید؟! آیا شما از مضرات گوشت قرمز برای مغز انسان، خبر دارید؟! شما دانشمند هستید؟! شما پروفسور سمیعی هستید؟!

شما مردم ایران هستید؟! شما درون قصابی هستید؟! اگر آدم با تصوراتش زندگی می‌کند، خب! شما هم تصور کنید گوشت ارزان است! باور کنید زندگی را بی‌خود این ‌همه به خودتان و دولت اعتدال سخت گرفته‌اید! به چیزهای مثبت فکر کنید! به اینکه می‌توان گیاهخوار بود! و طرفه حکایت اینجاست که خود گوسفند هم با وجود آن‌ همه گوشتی که دارد، فی‌الواقع گیاه می‌خورد! آیا علف، گوشت است؟! گیاه است دیگر! کرفس بخورید که در خواصش کتاب‌ها نوشته شده و کتاب‌هایی هم البته در دست چاپ است که دیگر بعید می‌دانم به امسال برسد! ان‌شاءالله نمایشگاه کتاب سال بعد! و آهان! می‌فرمایید رکود هست؛ باشد! به عشق ایشان تصور می‌کنیم نیست! بیکاری هست؛ باشد! به عشق ایشان تصور می‌کنیم همه سر کارند و حقا که دولت اعتدال توانسته همه را سر کار بگذارد و انصافا در این یک مورد، خیلی هم نیازی به «تصور» نیست، چرا که از مادها به این‌ طرف یا حتی به آن طرف، در هیچ دولتی، شاهد این همه اشتغال و گذاشتن ملت بر سر کار نبوده، نیستیم و نخواهیم بود! در نهایت، یک سوال بپرسم و خلاص! شما می‌دانید اولین دولتی که در ایران شکل گرفت، دولت کی‌ها بود؟! درست اگر ریشه‌یابی کنیم مسائل را، خواهیم دید که از ریزگردها گرفته تا گرانی و تا هر نگرانی دیگر، البته بر فرض اینکه واقعا وجود خارجی داشته باشند، تقصیر همان دولت است که اول‌بار در این سرزمین تشکیل شد! القصه! رئیس دولت مدنظر، تنها رئیس دولتی است که نمی‌تواند مشکلات دوره خود را گردن دولت قبلی بیندازد، چرا که اصلا دولتی قبلش نبوده!
 
 
ویرایش 
 
دولت منادی وحدت یا عامل ایجاد دوقطبی
 
عباس حاجي‌نجاري در جوان نوشت:

مروري بر سخنان آقاي روحاني در روزهاي اخير، بيانگر اين است كه مشاوران ايشان با اين مضمون‌سازي‌ها، بزرگ‌ترين ظلم را در حق مردم ايران و البته پايگاه رأي رئيس‌جمهور براي انتخابات آينده روا داشته‌اند، به گونه‌اي كه به رغم هشدار ايشان در زمينه ايجاد چالش دوقطبي در كشور كه در نشست استانداران بر آن تأكيد كرده بود، خود زمينه ايجاد يك فضاي دوقطبي را در كشور آن هم در زماني كه بيش از دو ماه تا انتخابات باقي مانده و هنوز آرايش سياسي عرصه انتخابات روشن نشده است، ايجاد كرده است.

براي اين رفتار دلايل زيادي را مي‌توان برشمرد، اما مهم‌ترين آن را بايد ناتواني دولت يازدهم در عمل به شعارهايي دانست كه در آستانه انتخابات و در جريان رقابت‌هاي انتخاباتي مطرح كرده و اكنون دولت در حالي به روزهاي پاياني خود نزديك مي‌شود كه بسياري از آنها تحقق نيافته و البته مشكلات مردم در همان عرصه‌ها افزايش يافته است، نظير بهبود شرايط محيط‌كار، ايجاد اشتغال و كاهش بيكاري، تأمين مسكن ارزان و مهار قيمت آن، مقابله با فساد و ايجاد عدالت اقتصادي، توزيع عادلانه ثروت براي بهبود وضعيت معيشت مردم و بالا بردن واقعي درآمد خانوارها و دهها شعار ديگر.

در عرصه عمل به سوگندي كه رئيس‌جمهور در اصل يكصد و بيست و يكم ياد كرده كه طي آن بايد پاسدار مذهب رسمي، نظام جمهوري اسلامي و قانون اساسي كشور باشد، اگر تنها بند اول اصل دوم قانون اساسي آنجا كه دولت جمهوري اسلامي ايران موظف مي‌شود كه همه امكانات خود را براي ايجاد محيط مساعد براي رشد فضائل اخلاقي براساس ايمان و تقوي و مبارزه با كليه مظاهر فساد به كار گيرد، به طور قطع دولت يازدهم حرفي براي گفتن ندارد، چراكه روند فزاينده آسيب‌هاي اجتماعي كه بخش عمده آن ناشي از پيامد سياست‌هاي اقتصادي و ولنگاري فرهنگي است، به گونه‌اي است كه دستگاه‌هاي اجرايي خود به ناكارآمدي در اين عرصه اذعان دارند و تنها هم‌شان به جلسات در اتاق‌هاي در بسته معطوف و عرصه را براي ماهواره‌ها و شبكه‌هاي مخرب دشمن رها كرده‌اند.

ثمره گفتمان اعتدالي كه آقاي روحاني در آستانه انتخابات بدان وعده داده بود، تنها انفعال در عرصه سياست خارجي و ناتواني در تحقق نتايج برجام (متناسب با همان وعده‌هايي كه خود ايشان طي ايام قبل و حين مذاكرات داده بود) از يك سو و از سوي ديگر رشد روزافزون فاصله طبقاتي بود، چراكه در همان زماني كه دولت در آغاز راه با فراخوان‌هاي گسترده درخواست مي‌كرد كه مردم از دريافت يارانه‌ها خودداري كنند، براي وزرا و مديران ارشد خود حقوق‌هاي دهها ميليوني مصوب كرده و به اجرا در آورده بود و زماني هم كه اين حقيقت تلخ افشا شد، سنگ‌اندازي در مسير رسيدگي به وضعيت نجومي‌بگيران عملاً پرونده را به محاق برد.

حلقه وصل دولت يازدهم با همپيمانان سياسي نيز از علل ديگري است كه مي‌تواند به عنوان مبنايي براي فرافكني‌هاي اخير مورد توجه قرار گيرد. در ماه‌هاي اخير به رغم خودداري از نقد دولت توسط كساني كه با دولت در يك جبهه سياسي نبودند، اما بيشترين نقد را نسبت به عملكرد دولت فعالان سياسي متحد ايشان در انتخابات 92 داشته و  دارند، چراكه آنها هم تلاش دارند تا ضعف‌هاي دولت به دليل حمايت‌هاي سياسي به پاي آنها نوشته نشده و عملاً آينده سياسي خود را بتوانند حفظ كنند و به همين دليل است كه تلاش آنها براي معرفي نامزدهايي در كنار آقاي روحاني براي انتخابات 96، بيانگر يأس از رأي‌آوري مجدد آقاي روحاني با توجه به ريزش سنگين محبوبيت ايشان نسبت به انتخابات 92 است كه از 50/7 درصد به 30درصد رسيده است.

بر اين گزاره‌ها، نكات بسيار ديگري را مي‌توان افزود كه در يك يادداشت كوتاه مجالي براي آن نيست، اما همه آنها مي‌تواند توجيه‌كننده مواضع اين روزهاي آقاي روحاني باشد كه با دست خالي و يك گفتمان شكست‌خورده وارد عرصه رقابتي مي‌شود كه البته رقيب خيلي هوشمندانه‌تر و حساب‌شده‌تر برخلاف انتظار آنها خود را آماده كرده است.
 
 
ویرایش 
 
 نقد به مثابه تمسخر
 
 محمدکاظم انبارلویی در رسالت نوشت:

رئيس جمهور محترم بناي آشتي با منتقدين مشفق خود را ندارد و هر جا تريبوني به دست مي ‌آورد بنا ندارد به نقدها پاسخ اقناعي بدهد، اگر هم پاسخي را تدارک ببيند در قالب طنز ، تمسخر و تحقير مي‌ريزد که اين شيوه درستي نيست. رئيس جمهور از ابتداي تصدي دولت، منتقدين خود را با واژگان موهني چون؛ بي‌سواد ، بي‌دين، بي‌قانون، حسود، افراطي ، کاسب تحريم، بي‌شناسنامه ، دنيانديده، مستضعف فکري ، بيکار، متوهم ، دين‌نشناس، بزدل ، تخريبگر و ... نواخته است و در تازه‌ترين برخورد با منتقدين، آنها را متهم به «آلزايمر سياسي» کرده است. رئيس جمهور در نخستين مجمع ملي سلامت علاوه بر اين اتهام، شروع به تمسخر و تحقير منتقدين کرد و باز هم بنا را بر متلک ‌گويي گذاشت.
 
حتي رسانه ملي را هم در اين استهزا بي‌نصيب نگذاشت. بنده نمي خواهم وارد اين حوزه شوم که اين يک رويکرد اخلاقي نيست و حتي نمي خواهم بگويم که رئيس جمهور بر اساس اصل 121 قانون اساسي سوگند خورده است «مروج دين و اخلاق» باشد و « از خودکامگي بپرهيزد» و نيز از «آزادي و حرمت اشخاص» حقيقي و حقوقي حمايت کند. بلکه مي خواهم بگويم رئيس جمهور حداقل حريم و حرمت خود را نگه دارد و از تمسخر پرهيز کند . چرا که چنين رويکردي شايسته شأن شخص دوم مملکت نيست!

رئيس جمهور در مجمع ملي سلامت گفت :« قيمت نفت در سال 92 که دولت شروع به کار کرد ، 108 تا 112 دلار بوده است . در سال 94 ماه‌هايي بوده که نفت‌مان به قيمت 25 دلار فروش رفته ، حال که وضع خوب شده به 50 دلار رسيده ، يعني نسبت به آن 108 دلار از نصف هم کمتر است . کشورهاي ديگري که نفت‌خيز هستند اولين کاري که کردند از ذخايرشان استفاده کردند.
 
همه آدم‌ها در بانک پولي براي روز مبادا ذخيره مي کنند. مي‌شود شما پولي براي روز مبادا در بانک بگذاري، حال در روز مبادا بانک به شما بگويد مقدار ديگري پول بگذاريد؟ اصلا ما آن پول را گذاشته‌ايم براي اين روز . ما صندوق حساب ذخيره درست کرديم براي روز مبادا . حالا روز مبادا به ما مي‌گويد پول بريزيد! 20 درصد از درآمد سال 93 را به صندوق ريختيم . 20 درصد درآمد ما در سال 94 را به صندوق ريختيم .امسال مجلس مي گويد 20 درصد کم است و 30 درصد بريزيد.
 
اصلا همه آن را به صندوق بريزيد! همه برويم در صندوق ما هم مي رويم کنار صندوق! (خنده حضار) يک روزنامه و يک ثانيه از صدا و سيما اگر شما پيدا کرديد که از اين امر انتقاد کند و بگويد در روز مبادا چرا صندوق نمي‌آيد پول بدهد. مشکلي که ما در طرح تحول سلامت داريم را صندوق بايد بيايد آن پول را در صندوق ريخته‌ايم که چه شود؟ تماشايش کنيم؟ براي همين امروز و براي روز مباداست.»

رئيس جمهور بر اساس اصل 126 قانون اساسي مسئوليت امور برنامه و بودجه کشور را مستقيما بر عهده دارد. لذا بر اساس همين اصل ايشان و همه روساي دولت‌ها همه ساله لايحه بودجه کل کشور را بر اساس اصل 52 قانون اساسي شخصا به مجلس مي آورد و تسليم رئيس مجلس مي کند. همه رسانه‌ها هم عکس و تصوير اين تسليم بودجه را در صفحات اول خود به چاپ مي‌رسانند.

رئيس جمهور در بند ب تبصره يک همين لايحه بودجه سال 96 آورده است: «سهم صندوق توسعه ملي موضوع بند ب ماده يک قانون الحاق برخي مواد به قانون تنظيم بخشي از مقررات مالي دولت 20 درصد تعيين مي شود. بانک مرکزي جمهوري اسلامي ايران موظف است 20 درصد منابع حاصل از ارزش صادرات نفت خام ، ميعانات گازي و خالص صادرات گاز را به حساب صندوق توسعه ملي واريز کند. مبالغ مذکور به صورت ماهانه واريز و از ماه يازدهم سال محاسبه و تسويه مي شود.»

مگر لايحه دولت را رئيس جمهور خودش بر اساس اصل 126 ننوشته و به مجلس نياورده؟ پس چه کسي جز خود رئيس جمهور با لايحه‌اي که به مجلس برده و آن را امضاء کرده و تسليم رئيس مجلس کرده است ، واريز 20 درصد از درآمدهاي نفتي را به صندوق توسعه ملي تجويز كرده است؟ چرا بايد رئيس جمهور طوري حرف بزند که اين تصور ايجاد شود که يک نفر از خارج از دولت آمده او را محروم کرده از اين درآمد؟! آن بندگان خدا هم که در اين مجمع گرد آمده‌اند و خوشبختانه از فرهيختگان کشور هستند به ريش يک کسي که چنين جفايي به دولت کرده، بخندند. اين پرسش خودساخته و آن پاسخ چه معنا مي دهد؟

بنده به ‌آقاي روحاني راي نداده‌ام ، اما از فرداي ‌آن روزي که رأي ايشان تنفيذ شد، او را رئيس‌جمهور کشور مي دانم و موظفم اخلاقا از او دفاع کنم، اهانت او به هر کس را مي شود تحمل کرد اما اهانت او به خودش را که رئيس جمهور يک ملت 80 ميليوني است چگونه بايد توجيه کرد؟ بنده نطق رئيس جمهور را در اين مجمع مستقيما از شبکه خبر ملاحظه مي‌کردم ، لحن تمسخر‌آميز او در برخي عبارات شايسته دومين مقام رسمي کشور نيست ، به ويژه آنکه  اين تمسخر به خود او برگردد.

سازمان برنامه و بودجه که طبق قانون اساسي زير نظر رئيس جمهور اداره مي شود، گزارشي از درآمدهاي حاصل از هدفمندي يارانه ها را منتشر کرد. سازمان رقم کل درآمد هدفمندي يارانه ها را 36 هزار ميليارد و 800 ميليون تومان ذکر کرد.

در بند يک گزارش، درآمد ناشي از فروش انواع بنزين و نفت و گاز و... در سال 95 آورده است: شرکت ملي پالايش و پخش در سال 95 درآمد حاصل از فروش انواع بنزين ، نفت و گاز و ... را 36  هزار و 800 ميليارد تومان اعلام کرده است. اين شرکت هزينه هاي خود را 12 هزار و 800 ميليارد ريال اعلام نموده است .

سازمان برنامه و شرکت ملي پخش و پالايش در اين گزارش پس از کسر اين مبلغ از درآمد شرکت اعلام کرده است 23 هزار و 900 ميليارد تومان به حساب هدفمندي يارانه ها واريز کرده است.

همان طور که ملاحظه مي شود بيش از 11 هزار ميليارد تومان در اين جمع و تفريق، مغايرت مشاهده مي‌شود. مسئول رفع اين مغايرت کيست؟ اگر گفته شود آن 12 هزار ميليارد تومان هزينه شرکت بوده است و اين اشتباه را گزارشگر در «ريال» و «تومان» مرتکب شده است مگر مي شود هزينه‌هاي 9 پالايشگاه کشور که اغلب خصوصي هستند اين رقم نجومي باشد؟ اگر هم اشتباهي نبوده پس چرا سازمان برنامه که زير نظر خودش اداره مي‌شود عاجز از يک جمع و تفريق ساده است؟ بگذريم از اينکه دولت در طول چهار سال گذشته از منابع صندوق توسعه ملي با توسل به حکم حکومتي يک قلم 8 ميليارد دلار براي آب ، يک قلم ديگر 500 ميليون دلار براي آبرساني به سيستان و بلوچستان استفاده کرده است.
 
فرض مي کنيم اين نقد دولت درست باشد که چرا يک روزنامه و يک ثانيه صدا و سيما اين رويکرد را انتقاد کند. سوال اين است چرا رئيس دولت خودش چهار سال است بودجه به مجلس مي‌دهد، حرفي در اين مورد نزده و لايحه‌اي براي لغو بند ب ماده يک قانون الحاق برخي مواد به قانون تنظيم بخشي از مقررات مالي دولت که اين 20 درصد واريزي به صندوق توسعه ملي را تجويز مي کند ارائه نکرده است؟

سوال ديگر اينکه چرا 2 ميليارد دلار از آن 8 ميليارد دلاري که براي مهار آب ها از صندوق توسعه گرفته، رفته به عنوان تنخواه براي خريد کالاي اساسي طبق مصوبه هيئت وزيران استفاده کرده و مصرف اعتبار غيرمورد معين کرده است؟ رئيس جمهور در اين مجمع گفته است؛ مردم را مايوس نکنيد و دروغ نگوييد. اين حرف درست است، اينکه خود او بيايد روز روشن کارکرد دولت را در مورد صندوق توسعه ملي به تمسخر بکشد و از حضار هم انتظار داشته باشد بخندند، مردم را مايوس نمي‌کند و آيا اين نوع خلاف‌گويي شکل تازه‌اي از فرافکني نيست که مسئوليت خود را بيندازد گردن رسانه ملي و روزنامه‌ها و بعد منتقدين مشفق خود را به داشتن آلزايمر سياسي متهم کند؟

 
ویرایش 
 
  هنر؛ یاری بخش امر سیاست

پرویز پیران در ایران نوشت:

ایالات متحده امریکا در شرایط کنونی با وضعیت بسیار منحصر به فرد و بغرنجی روبه روست. تا جایی که اطلاع دارم تاکنون جامعه امریکا بویژه در ماه‌های آغازین پس از انتخاب رئیس جمهوری، تا بدین حد، قطبی نشده و برای مدتی قطبی باقی نمانده است. از دیگرسو، رئیس‌جمهوری بر سرکار آمده است با نزدیک دو میلیون رأی کمتر از نفر بازنده. دیگر آنکه تاکنون پیش نیامده بود که محبوبیت رئیس‌جمهوری در آغاز کار به زیر 40 درصد سقوط کند.
 
آن هم رئیس جمهوری که با چنان طرفداران پرشور و شری معرکه به راه انداخته و تمامی مرز‌ها را درنوردیده یا بهم ریخته است.دیگر آنکه، ترامپ به هیچ روی قادر به تحقق بخش عمده‌ای از وعده‌های انتخاباتی‌اش نخواهد بود؛ موضوع‌هایی چون برخورد با چین و روابط تجاری آن با ایالات متحده، وضع تعرفه برای واردات از سایر کشور‌ها که در شرایط جهانی‌سازی از بالا یا از دریچه اقتصاد جهانی یکپارچه شده و در حال ادغام کامل که از ضرورت‌های حیاتی ورود سرمایه‌داری به سرمایه‌داری قمارخانه‌ای یا کازینویی است، بیشتر به مزاح می‌ماند و گواه بی‌اطلاعی است.

وعده‌های داخلی نیز در شرایط کنونی امریکا، چندان یا حداقل بخشی از آنها، قابل تحقق نیستند و باشرایط ویژه و وضعیت اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی موجود، همخوانی ندارند.

دونالد ترامپ در چنین شرایطی نیازمند ایجاد سپر بلا یا دشمن فرضی بیرونی است تا بتواند براساس تأکید بر خطر این دشمن بیرونی، روحیه میهن‌پرستانه را تقویت کند و از مردم بخواهد اختلافات داخلی را کنار بگذارند. شاید بدین حیله و از طریق تبلیغات میهن پرستانه و تهمت میهن نادوستی بر مخالفان، دوپاره شدن جامعه را تخفیف و وحدت ملی را افزایش دهد و از مخالفت‌هایی که سر باز ایستادن ندارد، بکاهد. طبیعی است که ایران نخستین نامزد این سپر بلا است و تأکید دائمی ترامپ بر ایران به‌عنوان دشمن، گرچه موضوعی با سابقه‌ای طولانی‌تر است، از این زاویه قابل درک است و بامعنا می‌گردد. لذا باید توجه داشت که بر طبل دشمنی با ایران کوفتن آن هم به شکلی غیر متعارف یعنی در هر فرصتی، بیشتر راهکاری داخلی است.
 
ولی این خطر وجود دارد که با شکست این راهکار که بر پایه بغض شکل گرفته، سخت محتمل است دولت امریکا دست به اقدام احمقانه‌ای بزند. در نتیجه باید به هوش بود و با تحلیل علمی همه جانبه و کار کارشناسان آگاه، نباید در چنین دامی افتاد. باید منافع واقعی و راهبردی و ارزش‌های خود را پاسداری کرد. ولی نباید به حیله ترامپ و مشاوران نئوکان و جنگ طلب میدان داد. باید توجه کنیم که اسرائیل نیز با دشمن‌سازی و تأکید بر دشمنان بیرونی به بقای خود ادامه می‌دهد.
 
کسی که شرایط ساختاری و تناقضات درونی اسرائیل را بشناسد متوجه خواهد شد که به مجرد اینکه صلحی برقرار شود یا دیگر دشمنی خارجی وجود نداشته باشد، تضادها و تناقضات داخلی اسرائیل که گوناگون، بحران زا و ژرف اند، بروز خواهند کرد. درنتیجه هرگونه کمک به پایدار نگه داشتن دشمن خارجی به نفع اسرائیل خواهد بود و بی‌تردید تندروان اسرائیلی که بخوبی از تناقضات داخلی خود آگاهند، هرگز در هیچ شرایطی، تن به صلح نخواهند داد.

پس زمانی که ترامپ بی‌بهره از علم سیاست با منیتی غیرقابل باور، به‌عنوان رئیس جمهوری امریکا انتخاب شده است، براحتی مورد سوء‌استفاده اسرائیل قرار می‌گیرد و زمینه خطر برای ایران را تقویت می‌کند. در این شرایط، هر رخدادی توسط هرکسی پیش آید که وجهه ملی را بالا برد و نام عزیز ایران را بلند آوازه‌تر سازد، اهمیتی چشمگیر دارد. حالا آقای اصغر فرهادی با کسب دو اسکار در بین کارگردانان بسیار مطرح جهان قرار گرفته است. اتفاقی بسیار مبارک بویژه در این شرایط. باید توجه کرد که از لحظه نامزدی این جایزه، انواع گفت‌و‌گو‌ها و تحلیل‌ها به نفع ایران رو به فزونی نهاد و بر وجهه اجتماعی و فرهنگی ایران افزود.
 
در نتیجه، برای مردم جهان پرسشی مطرح می‌شود که آیا می‌توان انگ‌هایی را که برخی دولتمردان و گروهی از رسانه‌های غربی به ایران می‌زنند براستی باور کرد؟ آیا جامعه‌ای که قادر به تولید و ساخت آثار ارزنده فرهنگی است و از این زاویه قادر به مطرح شدن در سطح جهانی است، همزمان می تواند چنان تصویری داشته باشد که گروه‌های یاد شده به نمایش می‌گذارند؟برنده شدن و کسبِ اسکار، به کف آوردن این شایستگی، در بین فرهیختگان جهان، حداقل برخی تهمت‌ها و توهین‌ها را مورد تردید قرار می دهد و جایگاه بهتری به ایران می‌بخشد و پیام صلح دوستی و غنای فرهنگی ایران را برجسته می‌کند.

هنر در مواقعی قادر است جنبه خنثی‌کننده سیاست‌های منفی را داشته باشد و شرایط واقعی جامعه‌ای را به شکل مهمی برجسته کند. کاری که ادبیات ایران برای قرن‌ها بدان توانا بوده است.
 
«فرد هالیدی» که سال‌ها استاد و رئیس مدرسه اقتصاد لندن بود، زمانی تأکید کرد که ادبیات ایران در قله ادبیات جهان قرار دارد و دیگر جوامع صاحب ادبیات فاخر در دامنه این کوه هستند. چنین تعبیری که اختلاف بسیار فاحش ادبیات ایران با دیگر کشورها را بیان می‌کند، قرن‌ها زبان صلح و دوستی و عشق و عرفان بوده و همیشه جایگاه ایران را حتی در سیاست بهتر جلوه داده است.
 
سینمای ایران هم یکی از این موارد استثنایی است که ایران را صاحب نام کرده و می‌تواند به امر سیاست کمک کند و در شرایطی که مشکلات اقتصادی، اجتماعی و زیست‌محیطی قابل ملاحظه‌ای وجود دارد، غرور ملی را تقویت می‌کند و به امکان شکل‌گیری عزم ملی که راهبرد حیاتی کنونی ایران است و برای حل بسیاری از مشکلات، حیاتی است، یاری تعیین‌کننده و ارزنده‌ای رساند. این اتفاق خجسته همچنین نمی‌تواند در منطقه نیز، بی‌تأثیر باشد.
 
 
ویرایش 
 
  اتفاق بزرگ

محمود کلاری در شرق نوشت:

شب گذشته بزرگ‌ترین و مهم‌ترین رويداد افتخارآميز تاريخ معاصر فرهنگ و هنر اين سرزمين پيش چشمان نزديك به يك ميليارد از جمعيت...

...كره زمين كه اين واقعه را به‌طور زنده تماشا مي‌كردند، رقم خورد؛ البته بيشترين سهم از اين افتخار نصيب خانواده سينما و عضو كاردان و برجسته‌اش اصغر فرهادى خواهد بود. دومين جايزه آكادمى علوم سينمايى، بعد از پنج سال براي اصغر فرهادى و سينماى كشورمان از آن‌گونه دستاوردهايي است كه كشورهاى پيشرفته صنعتى كه صاحب تاريخ درخشان و پيشينه مؤثر در عرصه سينما هستند مثل آلمان و فرانسه براى دستيابى به آن هرساله بودجه‌هاى كلانى هزينه مي‌كنند.
 
براساس ارزيابى‌ها چند برابر جمعيتى كه مراسم اسكار را به‌طور زنده تماشا كرده‌اند، در هفته جارى تحليل، تفسير و خبر آن را از طريق مطبوعات و وسايل گوناگون ارتباط‌جمعى در سراسر جهان نظاره‌گر خواهند بود. و اين اتفاق بزرگي است؛ اين را براى آنهايى مي‌گويم كه به‌ دليل جناح‌بندى‌هاى سياسى كه مطلقا با روح و ذات هنرى اين پديده همخوانى ندارد، به اشكال مختلف و با بهانه‌جويى‌هاى بى‌اساس سعى مي‌كنند ارزش‌هاى بى‌ترديد اين واقعه مهم را زير سؤال ببرند و از ارزش‌هاى آن بكاهند!!به گمانم حتى اگر صرفا از بعد سياسى هم به اين رخداد بى‌سابقه بي‌طرفانه نگاه شود، اهميت كاربرد كم‌نظير آن در دنياى سياست نيز قابل مشاهده خواهد بود.بيش از يك ميليارد نفر در سراسر جهان بيانيه معترضانه يك فيلم‌ساز ايرانى را در نقد و نفى سياست‌هاى نژادپرستانه و جنگ‌طلبانه رئيس‌جمهور تازه به مسند نشسته آمريكا (ترامپ) از تريبونى در همان كشور شنيدند و در تأييد آن به ابراز احساسات پرداختند؛ اين واقعا اتفاق بزرگي است در ابعاد ملی.

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha

این مطالب را از دست ندهید....

فیلم برگزیده

برگزیده ورزشی

برگزیده عکس