به گزارش مشرق، گلهمندي مردم از مسئولان، به دليل وجود پارهاي از مشكلات جدي و كمرشكن در كشور ميباشد؛ مشكلاتي كه استمرار و حل نشدنش، ميتواند كارآمدي نظام را با چالش مواجه سازد. حيات و استمرار هر نظام سياسي، به كارآمدي آن نظام بستگي دارد. سطح كارآمدي هر نظام سياسي، به ميزان توانايي آن نظام در پاسخگويي به نيازهاي كشور و مردم و حل مشكلات برميگردد. نظام كارآمد، از اعتماد عمومي، رضايت مردم و سرمايه اجتماعي لازم براي بقا و ادامه حيات برخوردار خواهد بود. انقلاب اسلامي و جمهوري اسلامي در عمر بابركت خود، دستاوردهاي شگرف و حيرتانگيزي را در حوزههاي گوناگون، براي ملت ايران، مسلمانان جهان و ملتهاي محروم و مستضعف داشته است. در اين نوشتار بنا بر توصيف اين دستاوردهاي ارزشمند نيست. نكات مورد نظر نگارنده، مواردي است كه كارآمدي نظام را با سؤال مواجه كرده، گلهمندي و نارضايتي مردم را در پي دارد. رهبر حكيم و فرزانه انقلاب اسلامي در اولين سخنراني خود بعد از راهپيمايي عظيم 22 بهمن سال جاري، ضمن تشكر از ملت مؤمن، انقلابي و نجيب ايران به واسطه اين حضور حماسي، تصريح فرمودند كه معناي اين حضور رضايت مردم از عملكرد مسئولان نيست و مردم گلهمند هستند. بهطور قطع گلهمندي و عدم رضايت مردم از عملكرد مسئولان كشور به خاطر مشكلات و ناكارآمديها است؛ مشكلاتي كه با غفلتها، كمكاريها و بعضاً سوءعملكردها پديده آمده و انباشت شده است. برخي از اين مشكلات، زندگي بخشهايي از جامعه را به شدت مختل نموده است. برخي از مشكلات، اعتماد عمومي را نسبت به نظام مخدوش ساخته است.
برخي از اين مشكلات به موانع بزرگي بر سر راه انقلاب تبديل شده و سرعت حركت انقلاب براي رسيدن به آرمانها و اهداف را كند كرده است. ساليان طولاني است كه انقلاب اسلامي در مسير تكاملي خود براي رسيدن به آرمانهاي والا، در مرحله دولتسازي اسلامي به خاطر وجود همين نوع مشكلات، درجا ميزند. بديهي است تا اين مشكلات حل نگردد، نميتوان توقع ساخت و برپايي جامعه اسلامي و الگو شدن تمامعيار براي تمامي ملتها را داشت. موقعي دولت اسلامي و جامعه اسلامي ايران ميتواند براي تمامي مسلمانان و ديگر ملل غيرمسلمان به يك الگوي تمام عيار تبديل شود كه با حل اين مشكلات كارآمدي خود را در همه زمينهها در معرض نمايش بگذارد. سرفصل برخي از اين مشكلات در مقطع فعلي عبارت است از:
1 ـ ركود اقتصادي؛ 2 ـ گراني؛ 3 ـ بيكاري؛ 4 ـ فقر و محروميت در بخشهايي از جامعه؛ 5 ـ روند روبهرشد آسيبهاي اجتماعي؛ 6 ـ حاشيهنشينيهاي آسيبساز در حاشيه كلانشهرها؛ 7 ـ مفاسد مالي و اقتصادي؛ 8 ـ تبعيض و بيعدالتي؛ 9 ـ ولنگاري فرهنگي و10ـ پديدآيي نوعي اشرافيت دولتي و شكلگيري طبقه نوكيسهها با دستاندازي به بيتالمال.
با اطمينان ميتوان گفت، فشارها و نقشههاي دشمنان و جبهه استكبار در پديدآيي بخشي از اين مشكلات؛ سهم قابل توجهي دارد، لكن از دشمن انتظاري جز دشمني نيست. با هوشمندي، كار و تلاش، بايد نقشههاي دشمن را خنثي كرد و مشكلات را برطرف نمود و كشور را به پيش برد. براي حل اين مشكلات كه به نوعي به مسائل اساسي جمهوري اسلامي تبديل شدهاند، بايد با ريشهيابي درست و تبيين صحيح از دلايل و عوامل پديدآيي مشكلات، راهبردهاي صحيح را تدوين و بر مبناي آن با برنامهريزي و اجراي برنامهها، مشكلات را، يكي پس از ديگري حل كرد. به طور قطع حل اين مشكلات به هر ميزان، كارآمدي نظام را افزايش داده و رضايتمندي مردم را در پي خواهد داشت.
در ريشهيابي مشكلات، برخي از گروههاي سياسي با اهداف خاص سياسي، انقلابيگري، تندروي و ايستادن در مقابل امريكا و ديگر كشورهاي سلطهگر غربي را عامل اصلي پديدآيي اين مشكلات معرفي كرده، در نتيجه انقلابگريزي، اعتدال و ميانهروي، كوتاه آمدن در مقابل امريكا و ديگر جهانخواران را تحت عنوان آشتي با جهان، به عنوان راهحل مشكلات و پيشرفت كشور معرفي ميكنند! آيا واقعاً اينچنين است؟ آيا انقلابيگري، آيا عمل براساس آموزههاي اسلامي و انقلابي باعث پديدآيي اين مشكلات شده است؟ يا اينكه برعكس، دليل اصلي پديدآيي اين مشكلات، انقلابي و اسلامي عمل نكردن است؟ با اندك تأمل و داشتن منطق و انصاف، ميتوان به پاسخ صحيح دست يافت. اولاً انقلابيگري، عين عقلانيت، تدبير و ميانهروي بوده و اين ظلم بزرگي به انقلابيون اصيل و واقعي است كه آنان را افراطگرا و تندرو با اهداف خاص سياسي معرفي ميكنند. اين ادبيات امريكاييها و كشورهاي سلطهگر غربي است كه در ايران، انقلابيون را به عنوان تندروها معرفي ميكنند و متأسفانه عدهاي هم در داخل كشور آن را تكرار و بازتاب ميدهند. پرچمدار انقلابيگري در ايران، حضرت امام خميني(ره) است. آيا ميتوان گفت، حركت آن عزيز سفركرده به ملكوت اعلي، يك حركت غيرعقلاني و افراطي بود؟ هرگز. تندروي امام در مسير حق بود و اين تندروي عين عقلانيت، تدبير و اعتدال و ميانهروي است. در نقطه مقابل اعتدال و ميانهروي، تندروي قرار ندارد. در مقابل اعتدال، انحراف وجود دارد. اسلام دين اعتدال و ميانهروي بوده، نقطه مقابل آن انحراف است. غربيها در اين مقوله شيطنت كرده، دنبال فريب افكار عمومي هستند. آنان هر مسلمان غربگرا و سكولار را ميانهرو معرفي كرده و مسلمانان استكبارستيز را تندرو معرفي ميكنند. با اين منطق از نظر امريكاييها، حضرت امام (ره) و تمامي پيروان واقعي ايشان، تندرو ميباشند.
در حالي كه استكبارستيزي در ذات اسلام است و اسلام يك دين عقلاني و داراي مشي اعتدالي است. ثانياًَ، بررسيهاي ميداني از زمان پيروزي انقلاب اسلامي تاكنون، نشان ميدهد هرگاه مسئولان و دولتمردان جمهوري اسلامي، بر مبناي اسلام و ارزشهاي انقلابي انقلاب عمل كردهاند، كشور و ملت موفق بوده است. بررسيها نشان ميدهد، پيشرفتهاي بزرگ و موفقيتهاي شگفتانگيز در 37 سال گذشته، با انقلابيگري حاصل شده است. با انقلابيگري بود كه جنگ تحميلي به دفاع مقدس تبديل شد. با انقلابيگري بود كه جمهوري اسلامي در صنايع دفاعي و تجهيزات نظامي رشد كرد و خودكفا شد. با انقلابيگري بود كه ايران به اقتدار موشكي دست يافت و قدرت دفاعياش به سطح بازدارندگي رسيد. با انقلابيگري بود كه ايران وارد باشگاه هستهاي جهان شد و با انقلابيگري بود كه ايران وارد باشگاه فضايي شد و ماهواره در مدار زمين قرار داد. با انقلابيگري بود كه جمهوري اسلامي به نفوذ راهبردي در منطقه دست يافت و اكنون قدرت برتر در منطقه راهبردي غرب آسيا ميباشد.
با انقلابيگري بود كه جمهوري اسلامي توانست مانع تكقطبي شدن جهان با محوريت امريكا شود. با انقلابيگري بود كه در سالهاي گذشته پيشرفتهاي حيرتانگيز در برخي از حوزهاي علوم و فنون نوين براي كشور حاصل شده است. آري در 37 سال گذشته، انقلابيگري عامل اصلي موفقيتها بوده است. بنابراين نه تنها انقلابيگري عامل توليد مشكلات نيست، بلكه دليل پديدآيي مشكلات برشمرده شده در اين نوشتار، فاصله گرفتن از انقلابيگري است، به عنوان مثال مفاسد مالي و اقتصادي، تبعيض و بيعدالتي، پيدايي يك نوع اشرافيت دولتي، هيچ كدام ريشه در آموزههاي اسلام ناب و ارزشهاي انقلابي و عمل انقلابي ندارد. اگر مسئولان در 37 سال گذشته همگي براساس اسلام و آموزههاي انقلاب عمل ميكردند، اين مفاسد و مشكلات پديد نميآمد. بر اين اساس ميتوان گفت، انقلابيگري تنها راهحل مشكلات كشور و پيشرفت آن است. با انقلابيگري ميتوان كارآمدي نظام اسلامي را بالا برد. در منظومه فكري انقلابيگري مقام معظم رهبري، انقلابيگري باطلالسحر تمامي توطئهها و عامل اصلي پيشرفت كشور و تحقق آرمانهاي انقلاب اسلامي ميباشد. معظمله در 14 خرداد سال جاري در حرم حضرت امام (ره) يكي از شاخصها انقلابيگري را هدفگيري آرمانهاي انقلاب اسلامي و همت بلند براي رسيدن به اين آرمانها معرفي كردند. آرمانهاي انقلاب اسلامي، يعني پيشرفت كشور در همه ابعاد، يعني تمدن سازي اسلامي، يعني حيات طيبه، يعني نبود تبعيض و بيعدالتي، يعني نبود فساد. آرمانهاي انقلاب اسلامي، يعني تأمين كرامت مردم، يعني برخورداري مردم از رفاه و معيشت مناسب، يعني برخورداري مردم از عزت نفس. آري، فقط و فقط با انقلابيگري ميتوان به اين آرمانها دست يافت و مشكلات را حل كرد و كارآمدي نظام را بالا برد.
برخي از اين مشكلات به موانع بزرگي بر سر راه انقلاب تبديل شده و سرعت حركت انقلاب براي رسيدن به آرمانها و اهداف را كند كرده است. ساليان طولاني است كه انقلاب اسلامي در مسير تكاملي خود براي رسيدن به آرمانهاي والا، در مرحله دولتسازي اسلامي به خاطر وجود همين نوع مشكلات، درجا ميزند. بديهي است تا اين مشكلات حل نگردد، نميتوان توقع ساخت و برپايي جامعه اسلامي و الگو شدن تمامعيار براي تمامي ملتها را داشت. موقعي دولت اسلامي و جامعه اسلامي ايران ميتواند براي تمامي مسلمانان و ديگر ملل غيرمسلمان به يك الگوي تمام عيار تبديل شود كه با حل اين مشكلات كارآمدي خود را در همه زمينهها در معرض نمايش بگذارد. سرفصل برخي از اين مشكلات در مقطع فعلي عبارت است از:
1 ـ ركود اقتصادي؛ 2 ـ گراني؛ 3 ـ بيكاري؛ 4 ـ فقر و محروميت در بخشهايي از جامعه؛ 5 ـ روند روبهرشد آسيبهاي اجتماعي؛ 6 ـ حاشيهنشينيهاي آسيبساز در حاشيه كلانشهرها؛ 7 ـ مفاسد مالي و اقتصادي؛ 8 ـ تبعيض و بيعدالتي؛ 9 ـ ولنگاري فرهنگي و10ـ پديدآيي نوعي اشرافيت دولتي و شكلگيري طبقه نوكيسهها با دستاندازي به بيتالمال.
با اطمينان ميتوان گفت، فشارها و نقشههاي دشمنان و جبهه استكبار در پديدآيي بخشي از اين مشكلات؛ سهم قابل توجهي دارد، لكن از دشمن انتظاري جز دشمني نيست. با هوشمندي، كار و تلاش، بايد نقشههاي دشمن را خنثي كرد و مشكلات را برطرف نمود و كشور را به پيش برد. براي حل اين مشكلات كه به نوعي به مسائل اساسي جمهوري اسلامي تبديل شدهاند، بايد با ريشهيابي درست و تبيين صحيح از دلايل و عوامل پديدآيي مشكلات، راهبردهاي صحيح را تدوين و بر مبناي آن با برنامهريزي و اجراي برنامهها، مشكلات را، يكي پس از ديگري حل كرد. به طور قطع حل اين مشكلات به هر ميزان، كارآمدي نظام را افزايش داده و رضايتمندي مردم را در پي خواهد داشت.
در ريشهيابي مشكلات، برخي از گروههاي سياسي با اهداف خاص سياسي، انقلابيگري، تندروي و ايستادن در مقابل امريكا و ديگر كشورهاي سلطهگر غربي را عامل اصلي پديدآيي اين مشكلات معرفي كرده، در نتيجه انقلابگريزي، اعتدال و ميانهروي، كوتاه آمدن در مقابل امريكا و ديگر جهانخواران را تحت عنوان آشتي با جهان، به عنوان راهحل مشكلات و پيشرفت كشور معرفي ميكنند! آيا واقعاً اينچنين است؟ آيا انقلابيگري، آيا عمل براساس آموزههاي اسلامي و انقلابي باعث پديدآيي اين مشكلات شده است؟ يا اينكه برعكس، دليل اصلي پديدآيي اين مشكلات، انقلابي و اسلامي عمل نكردن است؟ با اندك تأمل و داشتن منطق و انصاف، ميتوان به پاسخ صحيح دست يافت. اولاً انقلابيگري، عين عقلانيت، تدبير و ميانهروي بوده و اين ظلم بزرگي به انقلابيون اصيل و واقعي است كه آنان را افراطگرا و تندرو با اهداف خاص سياسي معرفي ميكنند. اين ادبيات امريكاييها و كشورهاي سلطهگر غربي است كه در ايران، انقلابيون را به عنوان تندروها معرفي ميكنند و متأسفانه عدهاي هم در داخل كشور آن را تكرار و بازتاب ميدهند. پرچمدار انقلابيگري در ايران، حضرت امام خميني(ره) است. آيا ميتوان گفت، حركت آن عزيز سفركرده به ملكوت اعلي، يك حركت غيرعقلاني و افراطي بود؟ هرگز. تندروي امام در مسير حق بود و اين تندروي عين عقلانيت، تدبير و اعتدال و ميانهروي است. در نقطه مقابل اعتدال و ميانهروي، تندروي قرار ندارد. در مقابل اعتدال، انحراف وجود دارد. اسلام دين اعتدال و ميانهروي بوده، نقطه مقابل آن انحراف است. غربيها در اين مقوله شيطنت كرده، دنبال فريب افكار عمومي هستند. آنان هر مسلمان غربگرا و سكولار را ميانهرو معرفي كرده و مسلمانان استكبارستيز را تندرو معرفي ميكنند. با اين منطق از نظر امريكاييها، حضرت امام (ره) و تمامي پيروان واقعي ايشان، تندرو ميباشند.
در حالي كه استكبارستيزي در ذات اسلام است و اسلام يك دين عقلاني و داراي مشي اعتدالي است. ثانياًَ، بررسيهاي ميداني از زمان پيروزي انقلاب اسلامي تاكنون، نشان ميدهد هرگاه مسئولان و دولتمردان جمهوري اسلامي، بر مبناي اسلام و ارزشهاي انقلابي انقلاب عمل كردهاند، كشور و ملت موفق بوده است. بررسيها نشان ميدهد، پيشرفتهاي بزرگ و موفقيتهاي شگفتانگيز در 37 سال گذشته، با انقلابيگري حاصل شده است. با انقلابيگري بود كه جنگ تحميلي به دفاع مقدس تبديل شد. با انقلابيگري بود كه جمهوري اسلامي در صنايع دفاعي و تجهيزات نظامي رشد كرد و خودكفا شد. با انقلابيگري بود كه ايران به اقتدار موشكي دست يافت و قدرت دفاعياش به سطح بازدارندگي رسيد. با انقلابيگري بود كه ايران وارد باشگاه هستهاي جهان شد و با انقلابيگري بود كه ايران وارد باشگاه فضايي شد و ماهواره در مدار زمين قرار داد. با انقلابيگري بود كه جمهوري اسلامي به نفوذ راهبردي در منطقه دست يافت و اكنون قدرت برتر در منطقه راهبردي غرب آسيا ميباشد.
با انقلابيگري بود كه جمهوري اسلامي توانست مانع تكقطبي شدن جهان با محوريت امريكا شود. با انقلابيگري بود كه در سالهاي گذشته پيشرفتهاي حيرتانگيز در برخي از حوزهاي علوم و فنون نوين براي كشور حاصل شده است. آري در 37 سال گذشته، انقلابيگري عامل اصلي موفقيتها بوده است. بنابراين نه تنها انقلابيگري عامل توليد مشكلات نيست، بلكه دليل پديدآيي مشكلات برشمرده شده در اين نوشتار، فاصله گرفتن از انقلابيگري است، به عنوان مثال مفاسد مالي و اقتصادي، تبعيض و بيعدالتي، پيدايي يك نوع اشرافيت دولتي، هيچ كدام ريشه در آموزههاي اسلام ناب و ارزشهاي انقلابي و عمل انقلابي ندارد. اگر مسئولان در 37 سال گذشته همگي براساس اسلام و آموزههاي انقلاب عمل ميكردند، اين مفاسد و مشكلات پديد نميآمد. بر اين اساس ميتوان گفت، انقلابيگري تنها راهحل مشكلات كشور و پيشرفت آن است. با انقلابيگري ميتوان كارآمدي نظام اسلامي را بالا برد. در منظومه فكري انقلابيگري مقام معظم رهبري، انقلابيگري باطلالسحر تمامي توطئهها و عامل اصلي پيشرفت كشور و تحقق آرمانهاي انقلاب اسلامي ميباشد. معظمله در 14 خرداد سال جاري در حرم حضرت امام (ره) يكي از شاخصها انقلابيگري را هدفگيري آرمانهاي انقلاب اسلامي و همت بلند براي رسيدن به اين آرمانها معرفي كردند. آرمانهاي انقلاب اسلامي، يعني پيشرفت كشور در همه ابعاد، يعني تمدن سازي اسلامي، يعني حيات طيبه، يعني نبود تبعيض و بيعدالتي، يعني نبود فساد. آرمانهاي انقلاب اسلامي، يعني تأمين كرامت مردم، يعني برخورداري مردم از رفاه و معيشت مناسب، يعني برخورداري مردم از عزت نفس. آري، فقط و فقط با انقلابيگري ميتوان به اين آرمانها دست يافت و مشكلات را حل كرد و كارآمدي نظام را بالا برد.
منبع : روزنامه جوان