به گزارش مشرق، طی سالیان گزارشهای مختلفی از مورد سو استفاده قرار گرفتن کشورهای فقیر توسط کارفرمایان خاورمیانه منتشر شده است، بارها اخباری مبنی بر سو استفاده از کارگران مهاجر شنیدهایم، حتی در مواردی شنیده شده که اعضای بدن این کارگران را به فروش میرسانند که البته این موارد هرگز به طور رسمی تایید یا تکذیب نشدهاند و کسی نمیداند آمار دقیق این حوادث چقدر است.
اما به تازگی یک زن اندونزیایی اعلام کرده بدون اینکه خبر داشته باشد، یکی از کلیههایش را در حالیکه برای کار به قطر رفته بود، خارج کردهاند.
سیری رابیتا ۲۵ سال سن دارد و تقریبا دو سال قبل از طریق یک آژانس کاریابی در دبی کار پیدا کرد، قرار بود او برای یک خانواده عرب کار کند. وقتی به دبی میرود، به او گفتند باید چند آزمایش پزشکی را بگذراند که مطمئن شوند بیماری ندارد، سیری قبول میکند و برای انجام آزمایشهای مختلف به بیمارستان میرود.
اما سیری در بیمارستان با اتفاق عجیبی روبرو میشود، دکتر به او میگوید که ضعف دارد و باید برایش دارویی را تزریق کند که انرژی داشته باشد و آرامش پیدا کند. آنها برایش آمپولی را تزریق میکنندکه بعد از این اتفاق دیگر چیزی یادش نمیآید. اما وقتی به هوش میآید، درد شدیدی را سمت راست کمر خود احساس میکند که وقتی نگاه میکند، میبیند جای خراشی تازه بخیه شده است.
او از بیمارستان مرخص میشود و سرکار برمیگردد، اما در مدت زمان کوتاهی کارفرما از او به دلیل ناکارآمد بودن شکایت میکند و شرکت هم او را اخراج میکند و سیری هم مجبور میشود به اندونزی برگردد.
دردی که در کمر سیری بعد از اتفاقات دُبی ایجاد شده بود، خوب نمیشد، او به دکتر مراجعه کرد و در اِمآرآی متوجه شدند یکی از کلیههای او از بدنش خارج شده و البته لولهای به جای آن قرار گرفته است، لولهای که خودش هم نمیداند چرا آنجاست.
سیری به تازگی تحت عمل جراحی برای خارج کردن این لوله قرار گرفته، اما گفته که باید کسانی که این بلا را سر او آوردهاند، مجازات شوند و به دنبال راهی برای شکایت کردن از آنهاست.
اما به تازگی یک زن اندونزیایی اعلام کرده بدون اینکه خبر داشته باشد، یکی از کلیههایش را در حالیکه برای کار به قطر رفته بود، خارج کردهاند.
سیری رابیتا ۲۵ سال سن دارد و تقریبا دو سال قبل از طریق یک آژانس کاریابی در دبی کار پیدا کرد، قرار بود او برای یک خانواده عرب کار کند. وقتی به دبی میرود، به او گفتند باید چند آزمایش پزشکی را بگذراند که مطمئن شوند بیماری ندارد، سیری قبول میکند و برای انجام آزمایشهای مختلف به بیمارستان میرود.
اما سیری در بیمارستان با اتفاق عجیبی روبرو میشود، دکتر به او میگوید که ضعف دارد و باید برایش دارویی را تزریق کند که انرژی داشته باشد و آرامش پیدا کند. آنها برایش آمپولی را تزریق میکنندکه بعد از این اتفاق دیگر چیزی یادش نمیآید. اما وقتی به هوش میآید، درد شدیدی را سمت راست کمر خود احساس میکند که وقتی نگاه میکند، میبیند جای خراشی تازه بخیه شده است.
او از بیمارستان مرخص میشود و سرکار برمیگردد، اما در مدت زمان کوتاهی کارفرما از او به دلیل ناکارآمد بودن شکایت میکند و شرکت هم او را اخراج میکند و سیری هم مجبور میشود به اندونزی برگردد.
دردی که در کمر سیری بعد از اتفاقات دُبی ایجاد شده بود، خوب نمیشد، او به دکتر مراجعه کرد و در اِمآرآی متوجه شدند یکی از کلیههای او از بدنش خارج شده و البته لولهای به جای آن قرار گرفته است، لولهای که خودش هم نمیداند چرا آنجاست.
سیری به تازگی تحت عمل جراحی برای خارج کردن این لوله قرار گرفته، اما گفته که باید کسانی که این بلا را سر او آوردهاند، مجازات شوند و به دنبال راهی برای شکایت کردن از آنهاست.