به گزارش مشرق، دکتر یدالله جوانی طی یادداشتی در روزنامه جوان نوشت:
انقلاب همانند هر موجود زنده و دارای حرکت، میتواند به آفتها و آسیبهایی مبتلا شود. وقتی انقلاب به بلاها، آفتها و آسیبها مبتلا شد به صورت قهری حرکت آن به سمت آرمانها و تحقق اهداف والا کند و چه بسا متوقف میشود. تمدنسازی اسلامی، حیات طیبه، پیشرفت در ابعاد معنوی و مادی، از آرمانها و اهداف والای انقلاب اسلامی است، عدالت روح حاکم بر این آرمانها و اهداف است. به عبارت دیگر، روح حاکم بر حرکت انقلاب اسلامی به سمت آرمانها، عدالت است. بر همین اساس میتوان گفت، عدالت شعار اصلی انقلاب و جمهوری اسلامی است. هرگاه حرکت به سمت عدالت در جامعه کند شود، باید دانست که عوامل کندکننده حرکت به سمت عدالت، یک بلا و آفتی است که به جان انقلاب و نظام جمهوری اسلامی افتاده است.
اشرافیگری دولتی و اشرافیگری برخی از مسئولان در سطوح مختلف و خصوصاً در سطوح عالی، یکی از این آفتهاست. هرگاه مسئولان خلق و خوی اشرافیگری پیدا کردند، باید به صورت جدی نگران انقلاب و حرکت انقلاب بود. زنده بودن انقلاب، پویا بودن انقلاب و سلامت انقلاب با میزان شتاب و سرعت آن به سمت عدالتگستری و تحقق آرمانها و اهداف مورد سنجش قرار میگیرد. وقتی برخی مسئولان گرفتار پدیده ناپسند اشرافیگری میشوند و اشرافیگری دولتی لباس واقعیت به تن میکند، معنایی جز مبتلا شدن انقلاب و نظام به آفت ندارد. آفت اشرافیگری که اگر با آن مبارزه و ریشهکن نشود، جان انقلاب را به خطر انداخته و آن را به سمت میرایی سوق میدهد.
یکی از توصیهها و هشدارهای مستمر مقام معظم رهبری به مسئولان و کارگزاران نظام طی ۲۷ سال گذشته، پرهیز دادن و برحذر داشتن آنان از اشرافیگری است. به عنوان نمونه معظمله در دیدار با رئیسجمهور وقت و اعضای هیئت دولت در تاریخ ۵/۶/۱۳۸۰، آنان را به اجتناب از اشرافیگری سفارش و خطرات اشرافیگری مسئولان کشور را اینچنین گوشزد میکنند: «عزیران من! این نکته را در اینجا بگویم؛ از جمله چیزهایی که روند حرکت به سمت عدالت را در جامعه کند میکند، نمود اشرافیگری در مسئولان بالای کشور است، از این اجتناب کنید. اشرافیگری دو عیب دارد؛ عیب دومش از عیب اولش بزرگتر است. عیب اول اشرافیگری، اسراف است- اشرافیگری حلال را میگوییم، یعنی آن چیزی که پولش از راه حلال و بحق به دست آمده- اما عیب دوم بدتر است و آن این است که فرهنگسازی میکند، یعنی چیزی برای مسابقه دادن همه درست میکند... به نظر من زرق و برق در زندگی شما وقتی به بیرون منعکس شود، آن اشکال دوم را دارد؛ فرهنگسازی میکند و یک عده نوکیسه و تازه به دوران رسیده را به خرجها و تجملبازی زیادی تشویق میکند. بعد هم میبینید رؤسای نظام هستند، همه به آن طرف حرکت میکنند، آنگاه از شما تندتر هم میروند، چون شما بالاخره ملاحظاتی دارید که خیلی از آنها ندارند.»
با دقت در عبارات مذکور، دریافت میشود که اشرافیگری مدیران و مسئولان در نظام اسلامی، از یکطرف روند حرکت به سمت عدالت به عنوان شعار اصلی انقلاب و جمهوری اسلامی را کند میکند و از طرف دیگر جامعه را به سمت اشرافیگری سوق میدهد و از معنویت و حیات طیبه دور میسازد.
سؤال این است که آیا تمامی مسئولان کشور در سالهای گذشته و هماینک، از آفت اشرافیگری به دور بوده و هستند یا اینکه برخی از آنان مبتلا به این آفت شدهاند؟ آیا اشرافیگری در جامعه یک ضدارزش تلقی میشود یا به واسطه اشرافیگری برخی از مسئولان در سالهای گذشته هماکنون در جامعه شاهد مسابقه اشرافیگری در اقشاری از مردم هستیم و اشرافیگری در حال تبدیل شدن به یک فرهنگ و ارزش است؟
پاسخ روشن است. متأسفانه هماینک انقلاب و نظام اسلامی، به یک نوع اشرافیگری دولتی گرفتار شده است. ثروتاندوزی برخی از وزرا و دیگر مسئولان در دستگاههای دولتی، یک واقعیت تلخ و دردناک امروز برای جریان انقلاب اسلامی است؛ واقعیتی که حرکت انقلاب و نظام به سمت عدالت را کند کرده است. با وجود فقر و محرومیت در بخشهایی از جامعه، با وجود زندگی اسفبار بخشی از مردم حاشیهنشین در شهرها، با وجود لشکر بیکاران و رکود در فضای اقتصاد و کسب و کار مردم، پدیده نامبارکی چون فیشها و حقوقهای نجومی برخی از مسئولان، آیا معنایی جز آلوده شده این قبیل مسئولان به آفت اشرافیگری و دنیاگرایی دارد؟ مسئولانی که باید سادهزیست باشند و خدمتگزار مردم، برخی از آنان امروز به مسئولیت به عنوان یک فرصت برای تأمین دنیای خود نگاه میکنند. این یک خطر جدی برای انقلاب و نظام است که برخی از مسئولان کشور، منافع مادی و دنیاگرایانه خود را، بر منافع عموم مردم ترجیح داده، بعضاً برای زراندوزی به بیتالمال حملهور شوند. وقتی موضوع فیشهای نجومی مطرح شد، رهبر فرزانه انقلاب اسلامی، با صراحت از حقوقهای نجومی و وامهای میلیاردی بدون حساب و کتاب و ضابطه، با عناوینی چون برداشتهای نامشروع و غیرمنصفانه از بیتالمال یاد و این نوع رفتارها و اقدامات را هجمه به ارزشها و خیانت به آرمانها معرفی کردند.
اما تأسفبارتر این بود که یکی از مسئولان دولتی در جلسه کنار گذاشتن یکی از همین نجومیبگیرها، از وی به عنوان «ذخیره نظام» یاد کرد! این رفتارها و این نوع نگاهها، یعنی انقلاب و نظام به آفت مبتلا شده، آفت اشرافیگری دولتی که اگر بهنگام آفتزدایی نشود، جان انقلاب به خطر میافتد. احیای انقلابیگری مورد نظر و انتظار مقام معظم رهبری در سال جاری، معنایی جز جاری کردن خون تازه در رگهای انقلاب، برداشتن موانع از سر راه انقلاب، آفتزدایی از انقلاب و سرعت بخشیدن به حرکت انقلاب برای تحقق آرمانها ندارد. وقتی مقام معظم رهبری در دیدار رئیسجمهور و اعضای هیئت دولت، بر انقلابیگری دولت تأکید میفرمایند، یکی از جلوههای این انقلابیگری، به دور بودن دولتمردان و مدیران دولتی از اشرافیگری است. آیا اکنون میتوان گفت، دولت مستقر دولتی سادهزیست و غیراشرافی است؟
این سادهزیستی و به دور بودن از اشرافیگری، باید در میزان برخورداریها، حقوقها، مزایا و تسهیلات در اختیار، در دکوراسیون وزارتخانهها و سازمانها، در سفرها، در همایشها و نشستها، در خودروها و مواردی از این قبیل مشاهده شود؛ مواردی که مردم میبینند و قضاوت میکنند. متأسفانه هم اکنون قضاوت مردم از زندگی برخی از مسئولان، قضاوت در تراز انقلاب و نظام بودن این مسئولان نیست. همین قضاوتها، اعتماد عمومی را نسبت به نظام کاهش میدهد. خطر کاهش اعتماد عمومی به انقلاب و نظام را باید جدی گرفت.
یکی از توصیهها و هشدارهای مستمر مقام معظم رهبری به مسئولان و کارگزاران نظام طی ۲۷ سال گذشته، پرهیز دادن و برحذر داشتن آنان از اشرافیگری است. به عنوان نمونه معظمله در دیدار با رئیسجمهور وقت و اعضای هیئت دولت در تاریخ ۵/۶/۱۳۸۰، آنان را به اجتناب از اشرافیگری سفارش و خطرات اشرافیگری مسئولان کشور را اینچنین گوشزد میکنند: «عزیران من! این نکته را در اینجا بگویم؛ از جمله چیزهایی که روند حرکت به سمت عدالت را در جامعه کند میکند، نمود اشرافیگری در مسئولان بالای کشور است، از این اجتناب کنید. اشرافیگری دو عیب دارد؛ عیب دومش از عیب اولش بزرگتر است. عیب اول اشرافیگری، اسراف است- اشرافیگری حلال را میگوییم، یعنی آن چیزی که پولش از راه حلال و بحق به دست آمده- اما عیب دوم بدتر است و آن این است که فرهنگسازی میکند، یعنی چیزی برای مسابقه دادن همه درست میکند... به نظر من زرق و برق در زندگی شما وقتی به بیرون منعکس شود، آن اشکال دوم را دارد؛ فرهنگسازی میکند و یک عده نوکیسه و تازه به دوران رسیده را به خرجها و تجملبازی زیادی تشویق میکند. بعد هم میبینید رؤسای نظام هستند، همه به آن طرف حرکت میکنند، آنگاه از شما تندتر هم میروند، چون شما بالاخره ملاحظاتی دارید که خیلی از آنها ندارند.»
با دقت در عبارات مذکور، دریافت میشود که اشرافیگری مدیران و مسئولان در نظام اسلامی، از یکطرف روند حرکت به سمت عدالت به عنوان شعار اصلی انقلاب و جمهوری اسلامی را کند میکند و از طرف دیگر جامعه را به سمت اشرافیگری سوق میدهد و از معنویت و حیات طیبه دور میسازد.
سؤال این است که آیا تمامی مسئولان کشور در سالهای گذشته و هماینک، از آفت اشرافیگری به دور بوده و هستند یا اینکه برخی از آنان مبتلا به این آفت شدهاند؟ آیا اشرافیگری در جامعه یک ضدارزش تلقی میشود یا به واسطه اشرافیگری برخی از مسئولان در سالهای گذشته هماکنون در جامعه شاهد مسابقه اشرافیگری در اقشاری از مردم هستیم و اشرافیگری در حال تبدیل شدن به یک فرهنگ و ارزش است؟
پاسخ روشن است. متأسفانه هماینک انقلاب و نظام اسلامی، به یک نوع اشرافیگری دولتی گرفتار شده است. ثروتاندوزی برخی از وزرا و دیگر مسئولان در دستگاههای دولتی، یک واقعیت تلخ و دردناک امروز برای جریان انقلاب اسلامی است؛ واقعیتی که حرکت انقلاب و نظام به سمت عدالت را کند کرده است. با وجود فقر و محرومیت در بخشهایی از جامعه، با وجود زندگی اسفبار بخشی از مردم حاشیهنشین در شهرها، با وجود لشکر بیکاران و رکود در فضای اقتصاد و کسب و کار مردم، پدیده نامبارکی چون فیشها و حقوقهای نجومی برخی از مسئولان، آیا معنایی جز آلوده شده این قبیل مسئولان به آفت اشرافیگری و دنیاگرایی دارد؟ مسئولانی که باید سادهزیست باشند و خدمتگزار مردم، برخی از آنان امروز به مسئولیت به عنوان یک فرصت برای تأمین دنیای خود نگاه میکنند. این یک خطر جدی برای انقلاب و نظام است که برخی از مسئولان کشور، منافع مادی و دنیاگرایانه خود را، بر منافع عموم مردم ترجیح داده، بعضاً برای زراندوزی به بیتالمال حملهور شوند. وقتی موضوع فیشهای نجومی مطرح شد، رهبر فرزانه انقلاب اسلامی، با صراحت از حقوقهای نجومی و وامهای میلیاردی بدون حساب و کتاب و ضابطه، با عناوینی چون برداشتهای نامشروع و غیرمنصفانه از بیتالمال یاد و این نوع رفتارها و اقدامات را هجمه به ارزشها و خیانت به آرمانها معرفی کردند.
اما تأسفبارتر این بود که یکی از مسئولان دولتی در جلسه کنار گذاشتن یکی از همین نجومیبگیرها، از وی به عنوان «ذخیره نظام» یاد کرد! این رفتارها و این نوع نگاهها، یعنی انقلاب و نظام به آفت مبتلا شده، آفت اشرافیگری دولتی که اگر بهنگام آفتزدایی نشود، جان انقلاب به خطر میافتد. احیای انقلابیگری مورد نظر و انتظار مقام معظم رهبری در سال جاری، معنایی جز جاری کردن خون تازه در رگهای انقلاب، برداشتن موانع از سر راه انقلاب، آفتزدایی از انقلاب و سرعت بخشیدن به حرکت انقلاب برای تحقق آرمانها ندارد. وقتی مقام معظم رهبری در دیدار رئیسجمهور و اعضای هیئت دولت، بر انقلابیگری دولت تأکید میفرمایند، یکی از جلوههای این انقلابیگری، به دور بودن دولتمردان و مدیران دولتی از اشرافیگری است. آیا اکنون میتوان گفت، دولت مستقر دولتی سادهزیست و غیراشرافی است؟
این سادهزیستی و به دور بودن از اشرافیگری، باید در میزان برخورداریها، حقوقها، مزایا و تسهیلات در اختیار، در دکوراسیون وزارتخانهها و سازمانها، در سفرها، در همایشها و نشستها، در خودروها و مواردی از این قبیل مشاهده شود؛ مواردی که مردم میبینند و قضاوت میکنند. متأسفانه هم اکنون قضاوت مردم از زندگی برخی از مسئولان، قضاوت در تراز انقلاب و نظام بودن این مسئولان نیست. همین قضاوتها، اعتماد عمومی را نسبت به نظام کاهش میدهد. خطر کاهش اعتماد عمومی به انقلاب و نظام را باید جدی گرفت.