سرویس سیاست مشرق - ساعت حدود ۳ وسایلم را جمع کردم تا برای همایش انتخاباتی رئیسی به سمت مصلی حرکت کنم. شک داشتم جمعیت طرفداران آقای رئیسی آیا توانی این رو دارند که شبستان بزرگ مصلی رو پر کنند یا نه. برای همین با چندتا از دوستان خودم تماس گرفتم و ازشون خواستم تا باهم برای شرکت در مراسم برویم. بجز یکی از آن ها که کار مهمی داشت و نتوانست با ما باشد، بقیه قرار گذاشتیم و ۶ نفری سوار پراید و به سمت مصلی حرکت کردیم.
بعد از یک ترافیک نسبتا طولانی و گشتن دنبال جای پارک بالاخره از ماشین پیاده شدیم و رفتیم سمت مصلی.
بین مسیر، آدمهای زیادی رو دیدیم که اونها هم میرفتن سمت مصلی. جوانترها تندتر و پا به سن گذاشتهها آرامتر. کنایه پیرمردی به سخنان بی پایه روحانی در بین راه نظر خیلی ها را به خود جلب کرده بود. او میگفت به روحانی بگوئید همه مثل شما امکانات دولتی ندارن تا دم انتخابات یارانه بدن و پول پخش کنن. ما ۹۶ درصدیها نه با اتوبوس که با مترو اومدیم امروز که هم بین راه با بقیه مردم صحبت کنیم و بگیم که چرا نباید به روحانی رای بدن و هم ببینیم تاثیر مدیریت جهادی رو در تکمیل و ساخت خطوط مترو.
اما انگار در مترو خبرهای دیگری نیز بود. شور و اشتیاق مردم برای حضور در جمع طرفداران رئیسی از همان ورودی ایستگاه مترو شهید بهشتی معلوم بود و همه حواسها را به خود جمع کرده بود. مردمی که از ایستگاه خارج میشدن از همان جا شروع کرده بودند به شعار دادن.
از لحظه ورود به محوطه مصلی، اما وضعیت فرق کرد و شور و حال خاصی حاکم شد. جمعیت متراکم تر و شعارها یکدست تر شد. هرکسی دنبال راهی میگشت که زودتر از ترافیک انسانی عبور کند و خود را به شبستان برساند. در همین میان صحنههای جالبی نیز به وقوع پیوست. از شعارهای دستهجمعی تا دستنوشته های خاص.
اما در این میان شعار "آخر هفته، روحانی رفته" گویا بیشتر مورد استقبال مردم قرار گرفت و با شور و حال خاصی فریاد زده می شد.
جلو تر که رفتیم در بین راه جمعی از طرفداران قالیباف که حالا وظیفه خود را حمایت از رئیسی میدانستند غرفه ای زده بودند و در آن از اقدام انقلابی قالیباف در انصراف وحدت آفرین به نفع رئیسی تقدیر میکردند. در این غرفه همچنین بازوبندهایی نیز با شعار انتخاباتی قالیباف پخش می شد.
جمعیت که به این محوطه میرسید شعارها سبک و سیاقش عوض میشد و به مخالفت با دولت ۴ درصدیها و همچنین قدردانی از قالیباف برای کمک در راستای ائتلاف نیروهای انقلابی تغییر میکرد.
اینجا جمعیت آنقدر فشرده و متراکم شده بود که تیم ۶ نفره به دو گروه ۳ نفره تقسیم شد و همدیگر را گم کردیم.
هنوز خیلی راه مانده تا برسیم به شبستان ولی دیگر راهی برای جلو رفتن نیست. انگار مسئولان برگزاری مراسم فکر نمیکردند این حجم استقبال از "سیدمحرومان" را که تنها یک نمایشگر در بیرون شبستان گذاشتند و جمعیت بیرون از شبستان نیز از همان یک تلویزیون وقایع را دنبال میکردند. هر وقت اتفاق خاصی رخ میداد همهمه ای در جمعیت ایجاد می شد که نشان از خبری بود. روی سن رفتن رئیسی و قالیباف با هم و در کنار هم اولین نمونه از این پچ پچ های در گوشی بود.
مراسم شروع شد و قالیباف اولین سخنران رسمی میتینگ بود. او از روحیه ضدفسادی عنصر انقلابی سخن گفت و در عین حال از رفاقت ۴۰ ساله خود با رئیسی یاد کرد. قالیباف هرچه در توان داشت برای حمایت از رئیسی به میان آورد تا جایی که در اواخر سخنانش دیگر رمقی در صدای او باقی نمانده بود. الحق که مردم نیز به خوبی قدرشناس موقعیتشناسی و تکیف گرایی او بودند.
پس از قالیباف رئیسی صحبت کرد و همچون سخنرانی های اخیرش با حرارت خاصی از برنامههای خود دفاع و مسیر پیشرفت کشور بدون دولت پیر و خسته را ترسیم نمود.
کم کم ما هم خسته شده بودیم و به سمت در خروج راه افتادیم. حدودا ۲۰ دقیقه طول کشید تا برسیم به خروجی مصلی تهران.
در راه برگشت نیز صحنههایی را شاهد بودیم که برای هرکدام میتوان گزارشی مفصل نوشت. از شعارهای سارا کوچولو علیه ۴ درصدی ها تا روایت مرد حدودا ۴۰ سالهای از اشتباهات روحانی. فصل مشترک روایت او هم این جمله بود: علی برکتالله... از فساد صندوق ذخیره فرهنگیان می گفت و علی برکتالله/ از رانت برادر رئیس جمهور میگفت و علی برکتالله... وعده پایان ۴ درصدی ها را می گفت و...
امروز مصلی رنگ و بوی دیگری داشت... مردمی در مصلی دیده میشدند که بیش از همیشه عزم داشتند. عزم برای تغییر وضع موجود . برای فرار از بیکاری و فساد و رانت و بی تدبیری مسئولان...
خوشحالم که من هم امروز در میان این مردم بودم. همان ۹۶ درصدی های معروف... همانها در مرام انقلاب اسلامی یک تار مویشان با کاخنشینها عوض نمیشود... همانها که هستند و بی هیچ چشم داشتی دنبال زندگی بهتر برای ایرانیان و فردایی بهتر برای ایرانند... امروز نشان دادیم ما بیشماریم؛ علی برکت الله...