سرویس فرهنگ و هنر مشرق - جریان ارتباط با جشنواره های جهانی از درون اتاق فکر جریان اصلاح طلبی فعال در وزارت فرهنگ و ارشاد دهه شصت آغاز شد. رئیس دولت اصلاحات در مقابل بستن درهای ورود و نمایش فیلم خارجی، دو زیان اساسی را به سینمای ایران وارد کرد. نخست اینکه بازار قاچاق فیلم خارجی با اعمال محدودیتهای نمایش فیلم خارجی در دهه شصت، پیکرهای مافیایی به خود گرفت و برای مانورهای سیاسی، با فیلمسازان جشنوارهای، به توافق رسیدند که به جای تبادل و نمایش بین المللی،آثار خاصی با چهارچوب جشنوارههای بین المللی ساخته را وزارت ارشاد دهه شصت راهی جشنوارههای فرنگی کند.
مدیران سینمایی بنیان تبادل را با جشنوارههای جهانی گذاشتند و تقریبا با یک جستجوی ساده اینترنتی میتوان فهمید اغلب کسانی که با جشنواره های فرنگی معارض یا همراه، خنثی یا سیاسی، ارتباط دارند به مدیران سینمایی دهه شصت متصل هستند یا در مواردی بسیار جالب، با یکدیگر نسبت فامیلی دارند.
مدیریت سینمایی دهه شصت همچنان در تصمیمگیری های کلان سینما، نقش اساسی دارد و اینکه سینمای ایران موفق به دریافت جایزه اسکار می شود باید به لابی مهم مدیران دهه شصتی با آکادمی اسکار در ایران توجه داشت نه لابی مدیر سینمایی دولت بهار.
اساسا تا گوشه چشمی از جانب مدیران و هزار فامیل متصل به آنان نباشد، هیچ فیلمی در کن و برلین نخواهد درخشید. طرح چنین مسائلی به هیچ عنوان «توهم توطئه» نیست اما زمانی که «اصغر فرهادی» در جشنواره کن، موفق به دریافت جایزه فیلمنامه برای فیلم فروشنده میشود یکی از کسانی که با مدیر مافیایی سینما در دهه شصت، نسبت خانوادگی و خونی دارد در جمع تصمیم گیران کن قرار گرفته است.
تقریبا در چند سالی که بنیاد سینمایی فارابی بنا شده، در این بنیاد یکنفر به صورت مستقر با جشنوارههای جهانی ارتباط دارد و همان یکنفر تصمیم میگیرد که کدام فیلم به کدام جشنواره برود و کدام فیلم، نماینده ایران در اسکار باشد، هر دولتی هم که سر کار آمده، مدیر مد نظر از جایش تکان نخورده.
دارودسته بسیار بزرگی که سینما را از داخل به خارج به درستی هدایت میکند و عامل فساد فرهنگی ریشه داری است. چون این دارودسته داخلی مدیریت سینما، با هدایت مافیا سینما، تصمیم میگیرد کدام فیلم به جشنواره برلین یا کن برود.
اتفاق مهمی سال گذشته افتاد و چمدان پر از فیلم خانم آنکه لویکه ( نماینده جشنواره برلین) به صورت نمادین توقیف شد و ایشان بازداشت و سپس آزاد شدند اما این اقدام نمایشی موجب نشد که فیلم های ایرانی به جشنواره کن و برلین نرود.
خانم آنکه لویکه یک نماینده نمایشی و فرمایشی ساده است، به عبارت ساده تر کاره ای نیست. فردی که امور جشنواره ای را در خارج از کشور سکانداری میکند، خانمی است که با مافیای داخل ارتباط بسیار خوبی دارد و یکی از کسانی است که حتی نمی شود اسمش را در مطبوعات درج کرد. چون وکلای نیرومندی را در ایران استخدام کرده در صورت افشای باند مافیایی اش ، در دادگاه فرهنگ و رسانه طرح شکایت کند. این خانم در واقع همان کسی است که واسطه اتحادیه اروپا بود تا به فیلمسازی ایرانی کمک بلاعوض اعطا کند تا بتواند در پاریس فیلمش را بسازد.
خانم «ه .پ.» دوست صمیمی خانم آنگلا مرکل از گل درشتهای حلقه بهائیان مستقر در پاریس است و نظم و نسق دادن به حضور فیلم های ایرانی در جشنوارههای خارجی را با کمک و ارتباط مستقیم از داخل کشور بر عهده دارد.
خیلی عجیب است که سالها یک گروه گسترده با برنامه ریزی مدون آثار تولید شده ایرانی را به جشنوارههای مختلف جهانی هدایت میکند اما در غیر عاقلانهترین اقدام خانم آنکه لویکه در فرودگاه بازداشت میشود. در صورتیکه انتقال فیلم از ایران به جشنواره برلین با یک آپلود کمتر سه ساعته ممکن است و خانم لویکه قرار نیست چمدانی از فیلم را با خود حمل کند. اگر قرار بود با بازداشت و بررسی چمدان ایشان فیلمی به جشنواره برلین نرود چطور، فیلم تعارض از عبد آبست در این جشنواره حضور داشت ؟!
شاهکار این ماجرا این است که فیلم لرد از محمد رسول اف ، فیلمساز شبه اپوزیسیون در جشنواره فیلم کن ، جایزه نوعی نگاه را دریافت می کند و مطبوعات داخل مقالات مفصلی می نویسند که فیلم با اجازه چه کسی و کدام نهاد به جشنواره فیلم کن فرستاده شد؟
هیچ کدام از نهاد های زیر مجموعه سازمان سینمایی پاسخی برای این سئوال ندارند؟
هیچ کدام از نهاد فرهنگ زیر مجموعه دولت نمی توانند پاسخ دهند چرا فیلم تاکسی جعفر پناهی که در ایران ظاهر ممنوع الکار است و برای ممنوع الکاری او حکمی صادر شده، اما او خرس طلای برلین را برای فیلم تاکسی کسب می کند که به صورت قاچاقی و زیر زمینی ساخته شده است ؟
اصلا دولت سازو کاری برای حضور در جشنواره مهم و الف دنیا دارد؟
اگر فیلم لرد تصویر بدی از این سرزمین به جهانیان مخابره می کند و به زعم روزنامه اصلاح طلب شرق فیلم وطن فروشانه ای به شمار می آید، آیا وطن دوستی در مجموعه سازمان سینمایی جمهوری پیدا می شود که جلوی ساخت و ارسال این فیلم را به جشنواره فیلم کن بگیرد؟!
مردم و رسانه های هزاران سئوال را مطرح می کنند، اما کک سازمان سینمایی نمیگزد و در نهایت بیانیه صادر می کند که در جریان ساخت فیلم نبوده است.
مدیران فرهنگی و مدیران سینمایی کشور، جملگی، از بالا تا پایین ، از چپ تا راست، اهالی فرهنگ را به یاد یک شخصیت تاریخی می اندازند، این شخصی کسی نیست جز جی ادگار هوور.
جی ادگار هوور رابطه بسیار خوبی با سام جیانکانا، کارلوس مارسلو و سانتو ترافیکنتی و سایر روسای مافیای در آمریکا داشت . اما سازمان زیر نظر او اف بی آی هیچگاه هیچکدام از روسای مافیا را در دوران ریاست چند دهه ای جی ادگار هوور به دادگاه احضار نکرد.
آل کاپون هم اگر زندانی شد تنها دلیلش شکایت سازمان های مالیاتی در ایالات متحده بود. اما هوور در مبارزه با کمونیست و شیوع چپ گرایی در آمریکا، تلاش گسترده ای از خود نشان داد. شبیه مدیران سینمایی ما در سخنرانی ، خود سردار مبارزه با فرهنگی غربی، جنگ نرم، تهاجم فرهنگی و .... معرفی می کنند اما یکبار هم نشده یقه مافیای سینمایی را بگیرند که حضور و عملکردشان ، موجب توسعه ولنگاری فرهنگی خواهد شد.
به همین دلیل پرتقال فروش و جریانی که رسول اف و فیلم لرد را به کن رساند را پیدا نخواهیم کرد و این وطن فروشی در حوزه مدیریتی با یک سخنرانی ساده مدیران سینمایی و وزارت فرهنگ و ارشاد در مورد منویات بزرگان در سینما حل و فصل خواهد شد و کسی هم سازمان سینمایی و وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی را به مجلس فرا نمی خواند که فیلمی وطن فروشانه که تصویر کریه و زشتی از این ایران به جهانیان مخابره میکند چرا و چگونه ساخته و به جشنواره کن ارسال شده است.