به گزارش مشرق، استقلال در لیگ شانزدهم فصلی عجیب به همراه علیرضا منصوریان تجربه کرد. سرمربی جوان آبیپوشان در اولین فصل حضورش توانست این تیم را به مقام دوم برساند و جواز حضور در لیگ قهرمانان را کسب کند اما شکست 6-1 منصوریان در بازی برابر العین او را مورد انتقاد قرار داد. میرشاد ماجدی پیشکسوت و سرپرست اسبق باشگاه استقلال از شرایط تیم محبوبش گفت.
استقلال و پرسپولیس که ظاهرا استقلال همین امسال نزدیک به 30 میلیارد تومان پول گرفته باز هنوز بدهکار است و اینکه پول بازیکنانش را نداده و بدهی های گذشته اش هم باقی مانده ضمن اینکه از اسپانسر هم حدود 36 میلیارد تومان دریافت کرده است. این پولها کجا می رود؟
من روی پرسپولیس زیاد مانور نمی کنم چون اشرافی ندارم ولی به نظرم روی استقلال یک بار برای همیشه متولی این تیم که وزارت ورزش و وزیر محترم ورزش است، باید یک حساب و کتابی انجام دهند و بدهی های گذشته را تا الان دربیاورند. مثلا الان که قرار است هیات مدیره و مدیرعامل جدید انتخاب شوند، حساب کتاب کنند و بدهی های گذشته را برآورد کنند و مدیران ادواری اش را بخواهند که با توجه به تخصصی که داشته اند، بعضا مدیر، معاون و عضو هیات مدیره بوده اند، با توجه به اینکه می دانستند ندارند، از کجا آورده اند؟ باید یک چالش اینگونه بوجود بیاید تا مدیران پاسخ دهند. اینکه مدیری بداند، الان می آید و شش ماه دیگر نیست، فقط به ضرس اینکه مخاطب خودش که هواداران باشد را راضی کند هر قیمتی که جلویش می گذارند، امضا می کند و نفر بعدی می آید همین می شود که الان داریم می بینیم. من سالهاست که در این فوتبال هستم و مراحل مدیریتی اش را هم طی کرده ام نظر شخصی ام این است که یکبار وزارت ورزش ببیند که این مدیر و هیات مدیره جدیدی که می خواهند بگذارند، آدمهایی هستند که صفر آمده و باشگاه را تحویل می گیرند لذا باید برنامه ای ارائه دهند که برآورد بودجه یکساله شان باشد. منظورم این نیست که مازاد را وزارت ورزش تقبل کند بلکه بداند که این بابت مدیر جدید نیست. به این صورت توانایی مدیر با برنامه ای که ارائه می دهد، سنجیده می شود. قبلی ها را هم با صحبت هایی که وزارت ورزش با مدیر جدید می کند، درصدی را به کسانی که باید پرداخت کنند، می کنند و آن را در صورت هزینه سال جاری نمی گذارند بلکه به حساب بدهی های گذشته می گذارند. ولی متاسفانه این شفاف سازی ها هیچوقت در باشگاه استقلال انجام نشده. هر مدیری که آمده به عشق هواداران آمده! درواقع این هواداران تبدیل به کسانی شده اند که فقط از آنها استفاده ابزاری می شود. اینکه می گویند «ما به عشق هواداران، تیم را خوب بستیم!» اما بستن یکسری قرارداد نجومی با بازیکنان دلخواه، مدیریت نیست. اگر توانستید با حداقل هزینه، حداکثر توانایی بازیکنان را داشته باشید و کادر فنی استقلال بازیکنان بهینه را در نظر بگیرد، به معنای مدیریت ورزشی است .معتقدم باید بالاخره یکبار این اتفاق بیفتد و این بدهی ها با آن هزینه های جاری برای یک مدیرعامل و هیات مدیره تشریح شود و از ابتدا به مردم گفته شود بعد از آن هست که فکر می کنم رسیدگی به حساب و کتابها به راحتی امکان پذیر باشد.
*اما چه کسی جوابگو هست؟ مثلا همین الان که نزد فلان مدیر بروید صحبت از بالا آوردن 2 میلیارد بدهی می گوید و دیگری 3 میلیارد! کلا همه اینها را که جمع کنید به 10 میلیارد می رسد و مابقی بدهی را چه کسی بالا آورده، هوادار؟
آخر این یک دو دوتا چهارتای خیلی ساده است.
* هر کدامشان هم کلی سند دارند.
باشد، این نظر شخصی من است که این یک دو دو تا چهارتای ساده است. فرض کنید که می گویید سال یک تا سال سه، سال سه تا سال شش، سال شش تا سال 9 همه بودجه ها در کامپیوتر حسابداری باشگاه موجود است. مشخص می شود که چه مدیری، چه میزان بدهی بالا آورده است؟ تنها با صحبت کردن با مدیر است که مشخص می شود چه هزینه هایی انجام داده تا معلوم شود هر مدیری چقدر بدهی بالا آورده است. مثلا یک مدیر اذعان دارد که دو بازیکن خارجی خریده و مدیر دیگری هم عنوان می کند که اصلا سعی کرده بازیکن خارجی نخرد. نکته اینجاست که اکثر بدهی هایمان مربوط به بازیکنان خارجی ای است که این مشکلات را برای باشگاه بوجود میآورد. ولی از زمانی که من در این باشگاه بازی می کردم که حدود سالهای 69، 70 تا 90، 93 که به عنوان سرپرست و مدیر تیم بودم، همین صحبت ها بوده. یعنی همیشه بدهی داشته ایم و پول نبوده است. من یادم است زمانی که قهرمان آسیا شدیم، اگر اشتباه نکنم آقای اولیایی با 6 میلیون و 800 کل لیگ و قهرمانی آسیایی را طی کردیم ولی باز آن موقع هم که صحبت از پول میکردیم، می گفتند که حالا نیست و چند روز دیگر مراجعه کنید. این مسائل مالی همیشه بوده ولی مدیریت کردن این کار به نظرم با حضور افرادی که هم متقی باشند یعنی تقوا داشته باشند و هم تخصص داشته باشند درواقع تلفیقی از این دو (تقوا و تخصص) قابل بحث است. موضوع تقوا و تخصص را با اکثر مردم و کارشناسان صحبت کرده اند و برخی معتقد بوده اند که فردی که میآید باید تخصص داشته باشد و برخی دیگر هم به خصیصه دارا بودن تقوا اشاره کرده اند. من حضور ذهن ندارم که چه کسی تلفیقی از این دو خصیصه را عنوان کرد و چقدر هم زیبا گفت که به نظرم باید تقوا داشته باشد و اگر تقوا داشته باشد، کاری را که در آن متخصص نیست، قبول نمیکند. این یک حرف خیلی بزرگی است. مدیری که تقوا و تخصص را در کنار هم داشته باشد، این باشگاه را سروسامان میدهد و باری را از دوش وزارت ورزش برمیدارد و یک نگاه و امید جدیدی را به هواداران میدهد.
*این سالها همان مدیرانی سر کارآمده اند که سابقه مدیریتی از قدیم داشته و در بدنه وزارت ورزش هم بوده اند. از آقای افشارزاده گرفته تا علی فتحالله زاده و واعظ آشتیانی که همگی برای خودشان یک پروسه مدیریتی را طی کرده اند ولی باز هم این اتفاق هر ساله تکرار میشود.
اینها که شما می گویید حرفهایی است که در بیرون می شنویم ولی وقتی شما درون کار باشید، متوجه می شوید که چه زمانی باید این تغییر مدیریت اتفاق بیفتد. دقیقا تغییرات مدیریتی ما زمانی اتفاق می افتد که ما نزدیک به شروع لیگ هستیم و این خیلی بد است. شما اگر در وزارت ورزش یا هر جای دیگر سوپرمدیریت هم باشید، در باشگاه استقلال با یک جبهه روبهرو می شوید که در جاهای دیگر با آن مواجه نبوده اید و آن هم مردم هستند که مستقیم با آنها سروکار دارید. این مردم هم غیر از قهرمانی خواسته دیگری ندارند. ببینید که کفه ترازویتان برای پاسخگویی چقدر سنگین است. باید کاری کنید که هم مردم را راضی نگه دارید و هم تیم را آماده کنید. اما وقتی آن لحظه تغییر مدیریتی اتفاق میافتد، تو مجبور هستی که با هر هزینه و قیمتی که بازیکنان عنوان میکنند، کنار بیایید. اگر تغییر مدیریتی ما دوماه، سه ماه یا حین پایان مسابقات سال ...
*آخر اگر پایان سال باشد، می گویند که تیم در آستانه قهرمانی بوده است و...
نه، اصلا ربطی ندارد. اینها فرافکنی هایی است که در خودِ باشگاه بوجود میآید و ناشی از زیرکی بازیکنان، افراد داخل باشگاه و کادر فنی است که این پیامها را بدهند تا مردم را تحریک کنند. در صورتی که تغییر مدیریت چه ربطی به باشگاه دارد وقتی کار فنی باشگاه با کادر فنی بازیکنان است. اصلا اینها نباید در کار مدیریتی دخالت کنند بلکه باید سر وقت پولشان را بگیرند، تامینشان کنند، بازی کنند و نتیجه بگیرند. درواقع تغییر مدیریتی اصلا ربطی به اینها ندارد. تغییر مدیریت یک مبحث کلان در باشگاه داری است که زیر نظر وزارت ورزش به عنوان متولی امر باید انجام شود. شما اگر دارید به پایان نزدیک می شوید و چنانچه میخواهید تغییر مدیریت داشته باشید، باید یک یا دو بازی به آخر مانده، این کار را انجام دهید. ما میگوییم الگوهایمان باشگاه های اروپایی هستند! اما خود من اعتقاد ندارم که خودمان را با هیچ کشور اروپایی مقایسه کنیم چون اصلا هیچ چیزمان با آنها همخوانی ندارد. اما مثلا بازی بارسلونا را نگاه میکنیم، بالاخره باید نگاه هایی را از آنها برداریم. چطور از 10 تا 15 هفته قبل به سرمربی بارسلونا اعلام میکنند که سال دیگر نخواهد بود. آیا به نظر شما تیم به هم میریزد؟ نه، او نتیجه اش را میگیرد، کارش را میکند و بازی اش را انجام می دهد. اصلا به کسی ربطی ندارد اما ما اینجا کاری کردیم تا برای اینکه مردم را تحریک کنیم به وسیله هر چیزی این چوب را بالای سرشان گذاشته ایم که اگر یک عضو هیات مدیره باشگاه استقلال را تغییر دهیم، باشگاه بهم میریزد. درحالی که اصلا چه ربطی به باشگاه و کادر فنی و بازیکنان دارد؟ مبحث آنها چیز دیگری است. البته هنوز به آن درجه نرسیده ایم که بگوییم دو تا بازی مانده و سال بعد این سرمربی حضور ندارد. ما به آن درجه از فوتبال به آن علم و ظرفیت فوتبال نرسیده ایم، لذا به درستی می گویید که تیم بهم می ریزد. ولی در بحث مدیریت باشگاه ربطی ندارد چراکه بدنه جدایی است. ما همه این کارها را می گذاریم تا نزدیک نقل و انتقالات، مدیر جدید میآید. مدیر جدیدی میآید که همه جا کار کرده. شاید رئیس فدراسیون های مختلف بوده یا معاون وزیر بوده یا حتی در جای دیگری وزیر، شهردار یا معاون شهردار بوده است که همه قابل احترام هستند ولی اینجا باشگاه استقلال است. اینجا شما با یک چالش جدید میآیید و تا مینشینید، پرسش چقدر تا مسابقات زمان داریم؟ مطرح میشود. اینکه با بازیکنان چقدر قرارداد داریم؟ یکماه، با بازیکنان قدیمی مان که دوساله هستند، پولهای امسالشان را نگرفته اند ضمن اینکه تا تسویه نکنند، تمدید قرارداد هم نمیکنند. بازیکنان جدید هم پول نداریم. هر مدیری که باشد جو تماشاگر هم در عرض یک هفته دستش میآید و تصمیم می گیرد که قراردادهای 2، 3 میلیاردی ببندد. درواقع دیگر شما اصلا قدرت چانه زنی در این میان ندارید. چون تازه آمده اید. سال گذشته برای استقلال همینطور شد. مدیریت جدید و جوان البته نه از لحاظ سن و سال بلکه از لحاظ ورود به باشگاه. کادر فنی جوان و بازیکنان جوان. توقع داشتند که استقلال در این برهه از زمان بازیکن خوب با قیمت پایین بگیرد و بهترین بازیکن را هم بگیرد، قهرمان هم بشود اما این هیچوقت عملی نخواهد شد.
*بحث دیگری که وجود دارد در مورد باشگاه های اروپایی مثل یوونتوس، بارسلونا و منچستر است که عموما در فصل نقل و اتنقالات بیش از سه تا چهار بازیکن نمی گیرند و بعضا در حد دو، سه بازیکن میگیرند و فصل را شروع میکنند اما در فوتبال ما کلا کن فیکون می شود و باشگاه 5، 6 خروجی و 8 ورودی دارد یا 5 تا بازیکن خارجی جدید جذب میکنند.
بحث نقل و انتقالات و تیم بستن درواقع یک مدیریت و یک علم است. تیم بستن و نقل و انتقالات افرادی را مشرف و عالم به کار میخواهد.
*همه باشگاه ها علاوه بر مدیرعامل یک مدیر نقل و انتقالات هم دارند. باشگاه یوونتوس زمانی لوچانو موجی، مدیر نقل و انتقالات بود. یعنی تمام مسائل نقل و انتقالات به ایشان مربوط میشد و ایشان وارد مذاکره می شد. درواقع نه به مدیرعامل و نه به سرمربی ربط دارد و هیچکس دخالت نمیکند.
اولا در تیم بستن، تیمهایی برنده هستند که شاکله اصلی خودشان را حفظ کنند. یعنی اگر بگوییم که ثلثمان 20 بازیکن است، 16 بازیکن را حفظ کنیم. این تیمی است که میتواند برای قهرمانی امید داشته باشد. یکسری هم هستند که با رفتن سرمربی قدیم و آمدن سرمربی قدیم، بازیکنها و آدمهای خودشان را میآورند. این میشود همان حرفی که شما میزنید یعنی نگاه کاملا غیرعلمی و یک نگاه بیثبات به فوتبال وارد کار میشویم. ولی واقعیت این است که در وهله اول باید شاکله اصلی تیمهایمان را حفظ کنیم که از دو سال قبل استارت میخورد که با بازیکنان جوان قراردادهای دو، سه ساله بسته شود که بتوانیم این کار را انجام دهیم. برای اینکه این کار را انجام دهیم باز به صحبت شما برمیگردیم که باید فردی باشد که عالم به این کار باشد. یعنی آدمی که کار نقل و انتقالات را انجام میدهد. آدمی که اصلا حرفهاش این است. منِ مدیر اگر بخواهم هم درآمدزایی کنم و هم مدیریت باشگاه را انجام دهم و هم حواسم به تیم و بازیکنانم باشد و هم نقل و انتقالات را انجام دهم، میشود "وان من شو". یعنی یک نفر برای تمام فصول که اصلا چنین چیزی در علم جدید مدیریت نداریم. ما سالهاست که داریم در بحث مدیریت استقلال چارت مینویسم از شما خواهش میکنم که از دوستان سوال کنید آیا چارتتان مشخص شد؟ هزار تا چارت نوشته اند که از مدیرعامل به معاونین فوتبال و قسمت آکادمیک میرسد اما الان این چارت کجاست؟ البته نمیگویم که این چارت عملیاتی شود بلکه حرفم این است که این چارت را بزنیم و بگوییم که نفرات چه کسانی هستند و چه شرح وظایفی دارند. باشگاه استقلال نه در این مدیریت بلکه در مدیریتهای قبلی هم سوال کنید، کسی نمیتواند پاسخگو باشد. همه میگویند ما طراحی کردهایم. اعضای هیاتمدیره را میچینیم اما نمیدانیم برچه اساسی انتخاب میشوند؟ بالاخره از بالا میآیند و دستور میدهند. اما حیطه و شرح وظایفشان چیست؟ دخالت کردن در کار فنی یا آوردن سرمربی؟ نه، بلکه این هیاتمدیره میآیند که بحثهای کلان را بسازند و بگویند که چارت و بحث نقل و انتقالات و مدیرشان چیست و درموردش بحث کنند. هیچوقت این اتفاقات نمیافتد به خاطر اینکه فاصله زمانی تا شروع لیگمان کم است. تمام این اتفاقات در زمانی میافتد که ما فاصله زمانی کم داریم و نمیرسیم که کار کنیم. نظر شخصیام این است که هر اتفاقی که میافتد حداقل دو، سه ماه مانده به مسابقات باشد تا آرام آرام افرادی بیایند که به همین بحثها وارد باشند و زاویههای مختلف باشگاه استقلال را بشناسند. بحث لیدریسم و تماشاگران و کادر فنی را بدانند و بازیکنان را بشناسند و حداقل و حداکثر پرداختی به بازیکنان را بدانند. نه اینکه یک نفر مدعی یک میلیارد شود و در کنارش کسی که دست و دلبازتر است قرارداد یک میلیارد و 300 را به یک میلیارد و 500 ارتقاء دهد. درحالی که تامین این 200 میلیون اضافه جای بحث دارد. اینها مسائلی است که به نظرم اعضای هیاتمدیره باید کسانی باشند که نسبت به آن اشراف کامل داشته باشند. حداقل حرفشان را بزنند، اختیارات عملیاتیاش با مدیرعاملی است که میآید.
*در بحث روزهای اخیر هم اعضای هیات مدیره استقلال در کار فنی درباره ارنج صحبت میکنند
من نگاه دیگری دارم. میگویم چقدر خوب است که مردم ما با این فضای مجازی آشنا شوند که در همه جای دنیا باعث تسریع کار میشود ولی در کشور ما باعث شده که جلوی خیلی مسائل گرفته شود. یعنی ما به اشتباه از آن اسفاده میکنیم. فضای مجازی یعنی فضای دروغین که میتوانید در آن شایعه بسازید و حرف بزنید. درواقع دروغ است و نباید باور کنید. ولی متاسفانه ما هرکاری که میخواهیم بکنیم در فضای مجازی میآوریم و بعد که آن را تا حدودی تصفیه و شسته و رفته کردیم تحویل رسانهها میدهیم. متاسفانه رسانه ها هم در اختیار مردم میگذارند. البته رسانهها مشکلی ندارند و من همیشه گفتهام که رسانهها آئینه تمام قد ما هستند. ما باید درست عمل کنیم که آنها درست نشان دهند. ما اگر بد عمل کنیم، آنها ما را بد نشان میدهند. آنها آئینه هستند و حرف ما را منعکس میکنند. همانطور که گفتم هیاتمدیره، مغز متفکر یک ارگان، سازمان، شرکت یا باشگاه است. وقتی میتوان درآنجا تصمیمگیری کرد چرا بیرون بیاییم؟ من اگر از فلان مربی یا بازیکن خوشم نمیآید دلیلی برای مصاحبه کردن وجود ندارد. قدرت این را دارم که با یک امضاء گرفتن حداکثر رای از آن فرد مورد نظر بخواهم که دیگر نیاید. آیا غیر از این است؟ چرا این کار را نمیکنم و به جایش مصاحبه میکنم؟ پس نشان میدهد که من در قدرت ضعیف هستم یا کار را در هیاتمدیره بلد نیستم. خیلی جالب است در تمام دنیا هیاتمدیره تشکل میشود، به هم معرفی میشوند یا از قبل همدیگر را میشناسند، در اولین جلسه که با هم مینشینند و صحبت میکنند؛ مدیرعامل، رئیس هیاتمدیره و الباقی اعضا مشخص میشوند. بعد از آن، مدیرعامل شروع به کار کردن میکند و هیاتمدیره دیگر کاری ندارد. ماه به ماه و هفته به هفته آن چیزی که در صورتجلسات هیاتمدیره نوشته میشود از او کار میخواهند. اما در کشور ما ابتدا سرمربی انتخاب میشود. سرمربی شروع به تیم بستن میکند و بعد از چند وقت مدیرعامل را معرفی میکنند. مدیرعامل هم در کنار کار میایستد و یک مقدار با سرمربی هماهنگ میشود و حالا هیاتمدیره به آن اضافه میشود! خب، مشخص است که مدیرعامل با هیاتمدیره موضع دارد چون منتخب هیاتمدیره نیست و منتخب رئیس مجمع است. این پارادوکسها باعث میشود که هیچکس به هیچکس اطمینان نداشته باشد. ولی وقتی که مدیرعامل میبیند که من از این هیاتمدیره رای گرفتم، مجبور است که پاسخگو باشد. مثل همین الان که در شورای شهر 21 نفر انتخاب شدند ولی هنوز نمیدانیم که شهردار چه کسی است؟ مثل این میماند که الان بگوییم شهردار فلان نفر است و بعد از آن هم شورای شهر تشکیل شود. آیا شورای شهر میتواند به شهردار که قبل از او بوده خرده بگیرد؟ البته شاید هم پاسخگو باشد ولی واقعیت این است که او منتخب شورای شهر نبوده است. احساس من این است که ما برای یکبار هم که شده باید علمی برخورد کنیم. شفافسازی در صورتهای مالی، انتخاب هیاتمدیره در ابتدا و انتخاب مدیرعامل از درون هیاتمدیره یا حتی اگر از بیرون هم میآورند، اول هیاتمدیره باشد که مدیرعامل با اینها صحبت کند که نسبت به تصمیمات این اعضا پاسخگو باشد بعد از آن کادر فنی و پزشکی، تدارکات و بازیکنان چیده شوند و مهمترین آن همان بحث نقل و انتقالات است که واقعا یک فرد نخبه را میطلبد. درواقع تیم بستن کار هر کسی نیست. اگر اشتباه نکنم جرارد هولیه همیشه میگفت که سعی میکنم اول فصل تیمم را طوری ببندم که تا آخر فصل دستم را در جیبم بگذارم و لب خط بایستم و حرص نخورم. این یک حرف درست است هرچند که شاید خودش هم نتواند این کار را انجام دهد اما به عنوان یک فرضیه، یک اصل است. درواقع یک فرضیه درست است که اگر تیم را خوب ببندیم آینده تیم را در نظر خواهیم گرفت که چه اتفاقی میافتد.
*همان کاری که پرسپولیس در دو، سه سال اخیر کرده و اسلکتبندی تیمی خود را حفظ کرده و به صورت محدود هم بازیکن جذب کرده است.
سال 1390 تیم استقلال قهرمان لیگ شد و در چهار تای آسیا رفت و اگر کمی بدشانس نبودیم شاید تا فینال هم میرفتیم. آنجا چه اتفاقی افتاد؟ همین اتفاقی که برای پرسپولیس هم افتاد. شاکله اصلی تیم را نگه داشتیم. در نیم فصل اول دو، سه بازیکن و در نیم فصل دوم هم یکی، دو بازیکن مرغوبتر را استخدام کردیم و تیممان نتیجه بسیار خوبی گرفت. این تیم داشت به حرکت خودش ادامه می داد که دچار تغییرات مدیریتی شد و یکسری افراد آمدند و رفتند و یکسری بازیکنان هم نخواستند بمانند و تیم بهم ریخت. امسال استقلال چه عمدی چه به رغم میل باطنیاش، تیم جوانی را بست و جواب داد. به نظرم الان استقلال آن شاکله اصلی تیم را دارد. بزرگترین کاری که الان باید انجام دهد، تمدید قراردادش با بازیکنان خودی است. چرا که با همینها نایبقهرمان شده است. اگر دو تا چهار بازیکن بتواند جذب کند که تکمیل ظرفیت کند، برایش همان اتفاقی میافتد که برای پرسپولیس افتاد. پس نگرانی از این وجه نداریم. الان نگرانی باشگاه استقلال، جنگهای خارجی نیست بلکه مشکلشان جنگهای داخلی است. یعنی صحبت کردن عضو هیاتمدیره، مدیرعامل و کادر فنی و چلنجهایی که با همدیگر میکنند درواقع نوعی خودزنی در باشگاه است. درواقع نمیتوانید بگویید فلانی که قرمز پوشیده تیم ما را خراب کرده یا فلانی که سپاهانی یا مشهدی است ما را خراب کرده چراکه این خودتان هستید که خودتان را خراب میکنید. یک تیم نسبتا کاملی را دارید و به جای اینکه تفکرتان را روی این بگذارید که دو، سه تا بازیکن بگیرید تا با شناخت نقاط قوت و ضعفتان بتوانید ضعفهایتان را پوشش دهید، به نظرم خیلی سوپرسنتی نشستهایم و به همدیگر دریبری میگوییم، حرف میزنیم و جر و بحث میکنیم که نهتنها سود ندارد بلکه دودش مستقیم به چشم همان کسانی میخورد که همیشه حرفشان را میزنید؛ هواداران. همان اختلافاتی که در پایان فصل باعث میشود یک نتایجی رقم بخورد که برای هیچکسی قابل تحمل نیست.
*حالا کمی سراغ بحثهای فنی برویم؛ کادر فنی استقلال در اول فصل کلا عوض شد. در نیم فصل اول استقلال در انتهای جدول بود اما به مرور زمان بالا آمدند و به نیم فصل رسید و محرومیت استقلال و استقلال جوانان. یعنی بازیکنانی که رفتند و نتوانستند بیایند و خوب هم نتیجه گرفته شد و استقلال غیر از بازی با العین نایب قهرمان ایران شد
ببینید! در اوایل صحبتهایم گفتم که اول فصل همه چیز برای استقلال جدید بود. از مدیریت تا بازیکنان همه جدید آمده بودند. اول فصل یکسری صحبتها را کادر فنی با استدلالهای خارجی و یکسری امکاناتی که در اروپا بود، وارد شد. با فیلمبرداریهای با هلیشات و غذا دادنهای سر زمین شروع شد. ولی بعدا دیدند که با حرف زدن و شعار دادن نمیتوان فوتبال بازی کرد و ما باید این حرفها و شعارها را قطع کنیم و به بازیکنانمان تکیه کنیم. علیرغم میل باطنیشان و شاید خدا خواست یا توفیق اجباری بود که نتوانستند بازیکن بگیرند. مجبور شدند که به بازیکنانی که روی نیمکت دارند، تکیه کنند. این اجبار، باعث شد که از تمام داراییهایشان به صورت بهینه استفاد کنند. یعنی هر شب تمرکزش را بگذارد که اگر این بازی را امشب بردم، بازی بعد دوباره یک جنجال دیگر است و باید فکر کنم که چطوری بازی کنم. یعنی تمام تمرکز کادر فنی استقلال روی هر بازی بود. این تمرکزِ نتیجه داد و بازیکنانش هم الحق والانصاف خوب کار کردند تا به بازی العین رسیدند. نمیخواهم گله کنم بلکه میخواهم بگویم که کار یک مدیر رسانه و یک مدیا آفیسر روی نیمکت چقدر مهم است که AFC و FIFA میگویند برای اینکه یک مسابقه بخواهد انجام شود سه نفر باید حتما روی نیمکت حضور داشته باشند و اگر بقیه نبودند زیاد مهم نیست. سرپرست، سرمربی و مدیا آفیسر. تا به بازی العین رسیدیم که بازی رفت را بردیم و در بازی برگشت نقش مدیا آفیسر خیلی مهم بود. میتوانست با صحبتها، هشدارها و حرفهایی که از باشگاه ارائه میدهد این توقع مردم را پایین بیاورد ولی متاسفانه این اتفاق نیفتاد. همه به دنبال این بودیم چون در آزادی بردیم، انشاءالله میرویم که در العین کار را تمام کنیم و 50 درصد صعود را رفتهایم. با این حرفها توقع مردم بالا رفت. اگر ما آنجا کنترل میکردیم و توقع مردم را پایین میآوردیم و به مردم هشدار میدادیم که ما فرشید اسماعیلی را نداریم، امید ابراهیمی و نورافکن را نداریم و با حداقل بازیکنان به میدان میرویم و کارمان بسیار سخت است و با یک تیمی طرف هستیم که از لحاظ ساختاری در سطح قابل توجهی قرار دارد، شاید وقتی 6 تا گل هم میخوردیم با پایین بودن توقع این مشکلات برایمان بوجود نمیآمد چراکه به همه هشدار داده بودیم. به نظرم باید یک مقدار مدیا آفیسر درآنجا وارد کار میشد و در بحث رسانهها و انتقال خبرها بهتر عمل میکرد. استقلال نتایج بسیار خوبی در نیمفصل دوم گرفت و به خوبی خودش را در رتبه دوم قرار داد. تیمی که خود من فکر نمیکردم این اتفاق برایش بیفتد. بابت این نتیجه باید هم به بازیکنان، کادر فنی و مدیریت تبریک بگوییم. ولی در بازی با العین فکر میکنم ریلکستر از همیشه بودند و آن تمرکزی که در نیمفصل دوم در این بازی داشتند در این بازی نداشتند. چون بازیکن هم نداشتند ولی به هر حال با همان بلوفها و هشدارهای همیشگی و غیرت ایرانی میخواستند وارد مسابقات بشوند. اما این صحبتها تا یک جایی جواب میدهد و از آن به بعد به سنگر سفتی میخورد که دیگر خودت باید پاسخگو باشی. منحیثالمجموع و با تمام این صحبتها فکر میکنم تیم استقلال در سال گذشته با داشتن این مشکلاتی که با هم صحبت کردیم و با آمدن مدیریت، کادر و بازیکنان جدید خوب نتیجه گرفت.
*فکر میکنید برای فصل جدید نگه داشتن کادر فنی به نفع استقلال است یا تغییر آن؟ این روزها بحث تغییر کادر فنی و دعوت از یک مربی سطح اول خارجی میشود و حتی از فلیکس ماگات برای اضافه شدن به کادر فنی نام میبرند!
به عنوان کسی که به هر حال 27 سال است در این فوتبال چه در زمان مدیریت و چه در زمان بازیکنی هستم و ریزهای فوتبال را دیدهام و تجربههای زیاد را کسب کردهام. مربی خارجی در فصل اول برای باشگاه بزرگی مثل استقلال جواب نخواهد داد حتی اگر آلکس فرگوسن را بیاورید! خیلی سخت است که بتوانید سکو را کنترل کنید، هواداران را به طرف خودتان داشته باشید و بازیکنان را کامل بشناسید. فقط 6 ماه زمان میبرد که مربی جدید با شرایط و خصوصیات فوتبال ایران آشنا شود. تجربه های زیادی داریم نه در استقلال. آیا آوردن استیماچ برای سپاهان، اتفاق خوبی را رقم زد؟ یا اسکوتیچ برای فولاد توانست اتفاق خوبی را باعث شود؟ تازه ملوانی که از او توقع نداشتند توانست بهبود ببخشد. در اینجا استقلال مطرح است. برمیگردیم به صحبتهای اولمان که گفتم کسی باید بیاید که متخصص این کار باشد. یک نفری بیاید که اگر گفتند مربی خارجی به ضرس قاطع بگوید که نباید چنین کاری را انجام دهیم. مربی خارجی جز اینکه ما را الان در این شرایط زمانی از آرمانهایمان دور بکند، کار دیگری نمیتواند انجام دهد. ما میخواهیم مربی خارجی بیاوریم؟ باید کادر فنیمان را بگذاریم و مربی خارجی تمریندهنده با علم و دانش در کنار سرمربی ایرانی قرار دهیم. یک بدنساز تاپلول خوب در کنار تیم قرار دهیم. این بحث صحیح فوتبال است. آقای فیلیکس ماگات از آخرین روزی که علی کریمی از شالکه کنار آمد، تا الان کجا بود؟ کجا رفته که مربیگری رفته؟ ما به ضرس یک نام بزرگ نمیتوانیم کار کنیم. امسال کادر فنی کار اشتباهی نکرده است و قصد طرفداری از کسی را نداریم اما کادر فنی جدید تیم را دوم کرده است. به ضرس اینکه رفتیم یک نتیجه بسیار افتضاح گرفتیم که در تاریخ ثبت شد ولی به ضرس یک بازی نباید سر مربی را بُرید. نظرم این است که اگر مدیریت بتواند یک مدیریت قوی داشته باشد باید کادر فنی را بخواهد که مربیهای دیگری به آن اضافه شوند و در واقع آن را ترمیم و تقویت کند. امسال، سال جوابدهی این کادر فنی است. امسال، سالی است که دیگر مدیرعامل و هیات مدیره باید از او کار بخواهند. سرمربی جزو کسانی است که زیر نظر ماست و باید در باشگاه بیاید و بنشیند و اهداف و برنامهاش را بیان کند. باید ببینیم که خودِ سرمربی به مردم و هواداران قول قهرمانی میدهد؟ هیچ مربیای نمیدهد ولی با مدیرعامل و هیاتمدیره میتواند صحبت کند و برنامه و چشماندازش را برای سال اول و سالهای بعد بیان کند. مثلا در سال جاری میخواهم قهرمان شوم. وارد مسابقات میشوید و ارزیابی عملکرد یا ارزیابی حین عملکرد میکنید که کدام قسمت کار اشتباه است و ایراد دارد. ولی الان نه به دار است و نه بار برویم فیلیکس ماگات و آلکس فرگوسن را بیاوریم! به نظرم اینها جز توهم و خیال چیز دیگری نیست و نتیجه نخواهد گرفت.
*کلا هر سال بحث همین است و وقتی لیگ تمام میشود میخواهند فلان مربی را بیاورند تا اسم در کنند.
آخر با فلانی آوردن که نمیشود. مگر کُخ را نداشتیم. او برای ما چکار کرد؟ بعد از آن خدا رحمت کند آقای پورحیدری را کنار خودش آورد و یک سبک جدیدی را چندین بار انجام داد درحالی که ما باید تجربه را تجربه نکنیم. باید از پورحیدری و پورحیدریها یاد بگیریم. یک زمانی که برای قهرمانی آسیا بازی میکردیم رفت بونژاک را آورد که او رفت قهرمان آسیا شد در کنار خودش، سرمربی ایرانی بود. یک زمانی هم که می خواست نتیجه بگیرد، رفت یورگن گدر را در کنار خودش آورد. پس این کار درستی بود و نتیجه هم گرفت. چرا ما می خواهیم دوباره، تجربه را تجربه و هزینه کنیم؟
*نفر دوم هم از نفر اول سرتر بود.
ولی خودش حرف می زد. من همیشه گفته ام و آقای کی روش به عنوان سرمربی ایران دارد کار می کند. الان که می خواهم راجع به کی روش صحبت کنم، دیگر نمی توانم بگویم که کی روش مربی خارجی است. بعد از 7, 8 سال در ایران بودن شاید الان دیگر یک ایرانی کامل است و از ما هم بهتر ایرانی ها را بشناسد. ولی اعتقاد شخصی من این است که در تمام تیم های ملی مان باید سرمربی مان ایرانی باشد. چراکه آن رابطه دلی و احساسی که با بازیکن ها برقرار می کند در توان مربی خارجی به این زودی ها نیست. حرف شما درست است، یک مربی خارجی بیاید و سه، چهار سال بماند. چرا برانکو نتیجه گرفت؟ چندین سال در ایران بود و ذات، خصوصیات، فوتبال و احساسات ایرانی را می شناخت و نتیجه گرفت. نظر من این است که خیلی غیرتخصصی است که الان با این فاصله زمانی بخواهیم یک مربی خارجی وارد کنیم. به نظر من بهترین راه برای استقلال تقویت کادر فنی است ضمن اینکه تصمیم گیری با خود سرمربی باشد. بالاخره سرمربی هم باید نسبت به کسی که می خواهد در کنارش کار کند، اشراف داشته باشد. باید سرمربی را بخواهیم و با او صحبت کنیم که یا خود ایشان پیشنهاد می دهد و یا باشگاه و به یک تعاملی برسند. یک مربی خوب بدنساز باضافه یک مربی تمرین دهنده خوب در کنار سرمربی قرار بگیرد، یک میکس بسیار خوب برای فصل جدید استقلال خواهد بود.
*فکر می کنید فصل جدید استقلال بتواند نتیجه بگیرد؟
نتیجه را در چه چیز در نظر می گیرید؟ وقتی یک تیم سال گذشته با این مشکلات دوم شده، قطعا هواداران غیر از قهرمانی چیزی از باشگاه استقلال نخواهند خواست و کار برای کادر فنی بسیار سخت است. یعنی شما دیگر نمی توانید مثل سال گذشته طی هفت، هشت هفته اول، یازدهم جدول باشید. مطمئنا نه هیات مدیره و نه مردم دیگر به شما این اجازه ووقت را نمی دهند. از الان به نظرم کادر فنی باید به دنبال این باشد که مقام دومی خودش را تثبیت و در گرفتن مقام اول تمام سعی خود را بکند. مردم این را می خواهند.
*فصل بعد هم فکر می کنم در آسیا هست؟
فکر می کنم پلی آف باشد که می دانید سخت خواهد بود. دو تا هم جام حذفی و جام لیگ را داریم. کار بسیار سختی است. کار بسیار سخت تر از امسال است. ما نباید به ضرس اینکه سال گذشته دوم شدیم و بازیکنان جوانمان خوب کار کردند، باشیم. الان باید تیم را تقویت کنیم و کاری کنیم که از لحاظ روحی روانی کادر فنی در یک شرایط مناسب باشد. با این چیزها و اختلافاتی که الان می بینم نه کادر فنی نه مدیریت و نه بازیکنان آرامش دارند. شما می گفتید که اگر مدیریت را عوض کنند، بازیکنان بهم می ریزند، الان که عوض نکردیم که بیشتر بهم ریخته اند و هیچکس نمی داند که چه کسی بالاخره راس کار خواهد بود و با چه کسی باید صحبت کند؟ ما برای تیم بستن زمان نداریم و این یک معضل است. من واقعا ملتمسانه از وزارت ورزش می خواهم که هرچه سریع تر وضعیت مدیریت این باشگاه را مشخص کند و نگذارند به روزهای پایانی نقل و انتقالات بکشد. اولین چیزی که از سرمربی می خواهم، برنامه است. هیات مدیره باشگاه باید برنامه امسال را طلب کند با تشریح جایگاه ها، اردوها و بازیکنان که همه اینها را باید از سرمربی بخواهد. اگر این اتفاق بیفتد فکر می کنم ما به آن چارچوبی که در بخش باشگاه داری داریم، نزدیک خواهیم شد هرچند نه به صورت کامل.
*یکسری معتقدند که مدیر باید جوان باشد و یکسری هم روی تجربه تاکید دارند.
فکر می کنم تلفیق مدیریت جوان و باتجربه می تواند برای الان باشگاه استقلال کارساز باشد. حضور اعضای متخصص جدید در هیات مدیره، فکر می کنم کار مدیرعامل و باشگاه را هم راحت می کند. من یکی از کسانی که واقعا مدیریتش را دوست دارم و به ایشان علاقه مند هستم حجت الاسلام والمسلمین آقای پورمحمدی است. چون برایم خیلی جالب بود که تاریخچه کارهای ایشان را رصد می کردم و ایشان در سن 23 سالگی در اوایل انقلاب به سمت معاون خارجه وزارت اطلاعات می رسند. آن موقع شاید به ایشان جوان می گفتند ولی آن بحث تقوا و امنیتی و اطلاعاتی مطرح بود و اعتمادی که نظام به ایشان داشت، این پست را در اختیار ایشان گذاشت و چقدر خوب سرمایه گذاری کرد که بعد از سالها هنوز می بینیم در بدنه دولت و نظام یک جایگاه ویژه ای دارد. من فکر می کنم فوتبال ما اگر یک نگاه اینچنینی که نظام از قدیم نسبت به جوان های خودش داشت، داشته باشد، در آینده می تواند از مدیران فعال تر بهره مند شود. اگر الان بگوییم که جوانان و افرادی که فکرهای نو دارند را وارد نکنیم، متاسفانه باید به همان چندین سال پیش برگردیم تا از افرادی که کارنامه خود را پس داده اند، بهره گیری نماییم. من اسم آقای پورمحمدی را آوردم به خاطر اینکه واقعا می توانیم به عنوان یک الگو در بحث باشگاه داری فوتبال از ایشان استفاده کنیم. یک جایی نظام سرمایه گذاری کرد و نتیجه آن را هنوز هم که هنوز است بعد از 38 سال داریم می بینیم. ما هم باید یک چنین نگاهی نسبت به آینده داشته باشیم و آینده نگری کنیم. اینکه جوان باشد یا باتجربه فرقی نمی کند، همین که متدین ، متخصص و معتقد باشد و آن بحث تقوا را داشته باشد که کاری را که بلد است، قبول کند و پذیرفتن کاری که بلد نیست، امتناع ورزد، فکر می کنم پیروز خواهیم بود.
*فکر می کنم اولین بار افشین پیروانی را به عنوان مدیر تیم ملی آوردند که تمام کارهای تیم ملی زیر نظر اوست. بها دادن به جوانها خیلی مثمر ثمر خواهد بود.
اصلا کسانی که در فوتبال بودند، باید بیایند یک جای کار را بگیرند و فرقی نمی کند کجا. درواقع باید یک گوشه کار را بگیرند و شروع به کار کردن کنند. ما نباید در باشگاه استقلال فقط به دنبال قهرمانی باشیم بلکه باید آدمسازی کنیم. باید در بحث مارکتینگ آدم های خودِ باشگاه استقلال را بیاوریم. انقدر پیشکسوت داریم که همین الان در فوتبال نیستند ولی در زندگی شخصی خودشان درآمدهای خوبی کسب می کنند. اینها را در قسمت اسپانسری بیاوریم و حداقل یک نفرشان را وارد آن کمیته کنیم. در بحث همین نقل و انتقالات یکی از اینها را به کار بگیریم تا سه سال بعد تبدیل به یک آدم حرفه ای شوند. اما ما بلد نیستیم و می ترسیم. از نیروهای استقلالی می ترسیم.
*فقط استقلالی می خواهیم بیاوریم که...
روزمرگی مان را کنار بگذارد. من می گویم آنها را بیاورید، یک نفر هم کنارش بیاورید که برای آینده بسازیدش. 5 تا هیات مدیره می آورید یک نفر هم بیاورید که در بحث آینده روی آن سرمایه گذاری کنید. در بحث نقل و انتقالات 4 نفر آدم هستند، یک نفر جدید را هم وارد کنید که تا چهار سال آینده یاد بگیرد چگونه نقل و انتقالات را انجام دهد. مربی و کمک مربی و تیم های پایه می آورید از خودِ بدنه استقلال بیاورید که خیلی داریم. هم تحصیلکرده هم باکلاس، هم فوتبالیست و هم کسی که دوره های متعدد مربیگری را گذرانده داریم. ولی هیچوقت از اینها استفاده نمی کنیم چون اصلا درذهن مان اینها نمی آیند. ما کادرسازی و آدم سازی و مدیرسازی در باشگاه استقلال نداریم. چون همه فکر و ذکرمان این است که فقط تیم بیاید، بسته شود و دنبال زندگی اش برود و ان شاءالله برای قهرمان شدن برود!
*همیشه اینطور بوده که مدیران پشت سر هم آمده و رفته اند.
بله، چون نمی خواهیم بسازیم. هرچه فوتبال جلو می رود دچار تغییرات زیادی می شود. ما باید آدم هایمان هم تغییر کنند و به روز باشند. اگر امروز یکی از مدیران ما مثلا فوق لیسانس دارد باید سه سال دیگر با دکترا وارد شود. اگر دکترا دارد باید با پست دکترا وارد شود. حداقل اگر دکترا دارد سال بعد ببینیم که به صورت کامل انگلیسی صحبت می کند. حداقل در یک چیزی خودش را تقویت کند و آبدیت باشد. فوتبال روز دنیا را مطالعه کند. اما وقتی که اینطوری نگاه نمی کنیم، متاسفانه دائما دور خودمان می گردیم. یعنی هر سال دریغ از پارسال. دور و تسلسل باطل و هر سال دریغ از پارسال خواهد شد. این را به عنوان یک الگو در ذهنمان داشته باشیم، من مطمئنم نیروهای دیگر نظام و دولت هم همینطوری بوده اند اما چون خودم سابقه آقای پورمحمدی را دنبال می کردم، اینکه در سن 23 سالگی بتواند دارای چنین پستی شود و بعد از آن دیگر کنار هم نرود و به رتبه های بالاتر برسد، این را می رساند که نظام چقدر خوب توانسته یک کادرسازی و فضاسازی بکند و آدم متعهد را تحویل این جامعه بدهد. چه اشکالی دارد که این را به عنوان یک الگو در نظر بگیریم و در باشگاه هایمان استفاده کنیم. این نظر شخصی من است هرچند که شاید دوستان ایراد بگیرند یا پیشنهادهای دیگر داشته باشند. اما نظر شخصی ام این است که باشگاه استقلال و وزارت ورزش از آوردن افراد جدید ضرر نخواهد کرد.