به گزارش مشرق، تا کمر در سطل آشغال خم میشود تا بلکه بتواند تکه پلاستیک بهدردبخوری پیدا کند، اینکه در آن وضعیت چه بوهایی را استشمام میکند و چه چیزهایی را میبیند را فقط خودش میداند و خدایش، حتی تصورش هم حس و حال خوبی به آدمی نمیدهد.
همیشه با خودم فکر میکردم آدمهایی که به چنین کاری مشغول هستند در چه مکانی زندگی میکنند تا اینکه برای تهیه گزارش از وضعیت محلات فقیرنشین راهی شدم. همراه و همقدم با معتمد محله راهی خانه افراد بیبضاعت که مهمترین مشکلاتشان معیشت است شدهایم، خانوادههایی که درد مشترک زندگی اکثرشان اعتیاد و شغل مشترکشان جمعآوری ضایعات بود.
یک روز با حاشیهنشینها
در کوچهپسکوچههای شهر من خانههایی وجود دارد با آدمهایی دریادل، همانهایی که هیچوقت به چشم من نمیآیند. با دردهایی که شاید من تا به امروز نه از آنها خبری داشتم و نه لمسشان کردهام. برخی از این کوچهپسکوچههای شهر من آنقدر پردرد است که میتوان درد نامهای در وصفش نوشت، شاید هم درد نامه نوشتهشده و فقط باید ورق بزنی تا ببینی و باور کنی آنچه تا به امروز از چشمانت پنهان مانده است.
برای خواندن صفحهای از این درد نامه راهی یکی از این محلات شدیم اما هرچه این درد نامه را بیشتر ورق زدیم بیشتر در آن گم شدیم، در کوچهپسکوچههای فقر و نداریاش گم شدیم، در لابهلای مردمی که نداشتن هویت و شناسنامه جزء کوچکی از مشکلاتشان است.
دخترانی که با هزار آرزو به همسری شاهزاده سوار بر اسب سفیدشان درمیآیند اما ساقی مواد مخدر همسرانشان میشوندلابهلای خنده کودکانی که از ریشه و شجره خود خبری ندارند، دخترانی که با هزار آرزو به همسری شاهزاده سوار بر اسب سفیدشان درمیآیند اما ساقی مواد مخدر همسرانشان میشوند و بعدازآن سر از ناکجا آبادهایی بیرون می آورند که خدا میداند. گرچه درد را از هر طرف بنویسی درد خوانده میشود اما اینجا در محلههای حاشیهنشین شهر باید درد را با تشدید «درّد» خواند.
جمعآوری ضایعات، شغل مشترک خانوادههای بیبضاعت
برای نخستین سرکشی به خانهای رفتیم که تنها نامش خانه بود، برق داشت اما از گاز و آب در آن خانه خبری نبود، در جلوی خانه فضایی به شکل اجاقگاز درست کردهاند و ظرفی برای آب گرم کردن رویش قرار دادهاند. از پتوهای کهنه هم دری ساخته و در ورودی خانه قرار دادهاند تا حریم منزلشان حفظ شود.
خانه به شکل نیمه ساخته قرار دارد و بر اثر پختوپز با آتش هیزم فضای خانه در پشت دودی پنهانشده است. صاحبخانه میگفت زمانی برای این خانه کنتور گاز نصبکردهاند اما به سرقت رفته است.
تکه شیشههای پلاستیکی و ظروف یکبارمصرف به طرز نامرتبی کف حیاط خانه را پوشاندهاند، تعداد زیادی مگس هم وزوزکنان به اطراف این ضایعات پرسه میزنند.
میگوید روزی ۱۰ تا ۱۵ هزار تومان از فروش ضایعات درآمد داردبانوی صاحبخانه میگوید سه فرزند دارد، با دستش به آشغالهای ریخته شده در کف حیاط اشاره میکند و میگوید من و فرزندانم از ساعت ۹ شب که برای جمعآوری ضایعات رفتهایم تا ساعت ۱۲ شب تنها همینقدر توانستیم جمع کنیم. از درآمدش میپرسم میگوید روزی ۱۰ تا ۱۵ هزار تومان از فروش ضایعات درآمد دارد.
فضا بهشدت غیربهداشتی است و نیازمند تغییر؛ پدر خانواده هم گرچه کتمان میکند اما کاملاً هویداست که اعتیاد دارد. زندگی این خانواده نیازمند تغییرات گستردهای است.
دختری ۱۳ ساله که لباس مادری برتن کرده
برای سرکشی به منزلی دیگر میرویم، در این خانه پنج کودک به همراه پدرشان زندگی میکنند، مادر خانواده چند سال پیش فوتشده است و پنج کودک که هرکدام بهنوعی درگیر معلولیتهای عمده و جزئی هستند را برای پدر خانواده به یادگار گذاشته است.
حالا فاطمه ۱۳ ساله حکم مادر خانواده را دارد و برادرانش را تروخشک میکند، پدر خانواده روزها به جمعآوری ضایعات میپردازد و برادر بزرگ فاطمه هم روزها در بازارچه نعلبندان تکدی گری میکند.
فاطمه و برادرانش به مدرسه نرفتهاند، چراکه پدربزرگشان سالها پیش به دلیل فقر شناسنامههایشان را فروخته است و حالا فاطمه و برادرانش در حسرت نوشتن «بابا نان داد»، هستند. معتمد محله میگوید هر از چند گاهی گروههای خیرین بستههای مواد غذایی برای خانواده فاطمه و امثالش هدیه میآورند.
پیر از پا افتاده، نیازمند همیاری
بعد از خانه فاطمه به سراغ خانه پیرمرد و پیرزنی میرویم که بهغیراز خودشان دو خانواده دیگر در منزلشان مستأجر هستند، برات اللهاکبری و همسرش به دلیل کهولت سن و بیماری زمینگیر شدهاند و کسی را ندارند که رتقوفتق امور روزانهشان را انجام دهد.
یکی از خانمهای همسایه که ما را در این بازدید همراهی میکرد، میگوید: برخی از همسایهها برای ثواب خدا هفتهای یکبار به منزل این پیرزن و پیرمرد میآیند، آنها را به حمام میبرند و تا جایی که بتوانند کمکحالشان میشوند. آقای براتی و همسرش از طریق دریافت یارانه و اجاره منزلشان روزگار خود را میگذرانند.
در ادامه بازدیدها به خانه مرضیه میرویم، خانهای که همانند سایر خانههای دیگری که رفتهایم تا در را باز میکنیم نخست دیش ماهواره خودنمایی میکند، فضای این خانه هم بهشدت نیازمند تغییر است، دیوارها سیمانی و گرد دودی روی دیوار نشسته است.
یک یخچال درب و داغان گوشه آشپزخانه خودنمایی میکند، مرضیه میگوید: چند سال پیش فرد آشنایی که دلش برای وضعیت ما سوخته بود این یخچال را به ما داد تا در تابستان آب سرد داشته باشیم ولی این یخچال آنطور که باید آب را سرد نمیکند و تازه قرار هست صاحب یخچال بیاید و یخچال را به فرد دیگری بفروشد.
همسر مرضیه معلول و تحت پوشش بهزیستی است، اما مرضیه میگوید هزینهای که از بهزیستی دریافت میکنند آنقدر کم است که کفاف زندگیشان را نمیدهد.
وضعیت اکثر خانههایی که بازدید شد مشابه همین خانهها است، اکثر افرادی که دچار مشکل معیشت در کوی عرفان هستند سرپرست خانوار معلول دارند، رو به روی مسجد کوی عرفان ایستادهایم و در رابطه با وضعیت خانوادهها با معتمد محله گفتگو میکنیم.
بانویی مدام به جمع ما نزدیک شده و فاصله میگیرد، از رفتارش متعجب میشوم علت را میپرسم میگوید: وضعیت زندگی مناسبی ندارم، به خانه من هم سری بزنید، به سمت خانهاش میرویم، خانهای که همانند خانههای قبلی است، مرد خانواده معلول و بیمار است، اتاق خانهها نیازمند بازسازی است و مانند اکثر خانههایی که رفتیم این خانه هم حمام ندارد و ساکنینش با گرم کردن آب در خانه استحمام میکنند، به این خانه هم قول رسیدگی میدهیم و از آنها جدا میشویم.
اگر قصد کمک به مردم این منطقه رادارید برایشان وسیلهای خریداری نکنید و مواد غذایی خشک نیاوریددر حال بازگشت هستیم که تعدادی خانم با صدای بلند جملاتی را به ما میگویند، میگویند به افرادی کمک کنید که لیاقت کمک داشته باشند، حرفش برایم عجیب است، به سراغش میروم و میپرسم منظورت از این حرف چه بود، میگوید اگر قصد کمک به مردم این منطقه رادارید برایشان وسیلهای خریداری نکنید و مواد غذایی خشک نیاورید، چراکه اکثر این افراد معتاد هستند و ما شاهدیم بهمحض اینکه کمکی از سوی مردم خیر به دست این افراد میرسد آن وسیله را با هزینه بسیار ناچیز میفروشند تا خرج مواد خود را تهیه کنند.
این خانم ادامه میدهد: من آدم خسیسی نیستم و دوست دارم به همسایگانم کمک شود اما اگر میخواهید کمک معیشتی کنید برای این خانوادهها غذای پختهشده بیاورید در غیر این صورت بستههایی که میآورید بهسرعت فروختهشده و صرف مخدر میشود.
متولیان چه میگویند؟
این روایت نشان میدهد که دیگر تبیین و بررسی پدیده حاشیهنشینی که بخش عمدهای از استانهای کشور را درگیر خودکرده است خارج از توان علم اجتماعی است و کارشناسان عرصههای مختلف اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی و... را به تکاپو انداخته تا ضمن تبیین این پدیده راهکارهایی برای خروج از حاشیهنشینی یا حداقل کاهش آسیبهای حاشیهنشینی ارائه کنند.
مسئولان در مورد حاشیهنشینی چه گفتند؟ |
|
وزیر کشور |
*موضوع آسیبهای اجتماعی و ساماندهی آن از موضوعات مورد تأکید مقام معظم رهبری به شمار میرود و ما نیز بهعنوان وزارت کشور، پیگیر این موضوع هستیم. * تا پایان سال ۹۶ که گزارشی از روند ساماندهی حاشیهنشینی را به مقام معظم رهبری خواهیم داد، امیدواریم شاهد ارائه گزارشهای خوبی در سه استان الگوی اجرای طرح یعنی سیستان و بلوچستان، خوزستان (شهر اهواز) و خراسان رضوی (شهر مشهد) باشیم. |
وزیر بهداشت |
*در کشور مهاجرت افسارگسیخته داشتیم و جنگ و خشکسالی باعث شده ۱۱ میلیون حاشیهنشین داشته باشیم. * اگر در حوزه رفاه اجتماعی بهتر کارکرده بودیم شاهد آسیبهای اجتماعی که حاشیهنشینی جزئی از آن است، نبودیم. |
رئیس سازمان بهزیستی کشور |
* در مشهد بیشترین حاشیهنشینی را داشتیم، اما کمترین اقدامات را انجام داده بودیم. در سالهای گذشته اقدامات خوبی در حاشیه شهر مشهد انجامشده است. * باید سرعت و اثربخشی کار را زیاد کنیم، مهم افتتاح نیست مهم اثربخشی کار است و دیگر دوران آزمونوخطا گذشته، نه پولش را داریم نه منابعش را. |
عضو کمیسیون اجتماعی مجلس |
* کاهش سالانه ۱۰ درصد حاشیهنشینی به عزم و اراده دولت، تأمین اعتبار لازم، سازوکارهای موجود و همچنین پیگیری مجلس شورای اسلامی مربوط است. مجلس در لایحه برنامه ششم نگاهی جدی به کاهش آسیبهای اجتماعی مانند حاشیهنشینی، حمایت از زنان سرپرست خانوار، کودکان کار، طلاق، بیکاری و ... داشته؛ انتظار میرود دولت و مجلس با همکاری در راستای تحقق اهداف این لایحه گام بردارند. |
مدیرعامل شرکت عمران و بهسازی شهری ایران |
* اجرای پروژههای بازآفرینی شهری در بیش از ۸۷ سکونتگاه غیررسمی |
معاون وزیر راه و شهرسازی در امور مسکن و ساختمان |
* رشد فزاینده شهرنشینی و توسعه حاشیهنشینی زنگ خطری برای کشور است و باید با تدابیر لازم به این مقوله مهم توجه شود. * باوجوداینکه ۵۴ درصد جمعیت جهان شهرنشین شده و این آمار در ایران رشد ۷۴ درصدی را به خود اختصاص داده است لزوم توجه و اصلاح روشهای زندگی را دوچندان میکند. |
عضو هیئتمدیره شرکت عمران و بهسازی شهری ایران |
* ۷۲ هزار واحد مسکونی نیازمند اسکان مجدد در کل کشور وجود دارد. * رویکرد جابهجایی ساکنان محلات یا اسکان مجدد مناطق پرخطر برای اولین بار در مصوبه دولت لحاظ شده است و این مسئله در سازمان مدیریت برنامهوبودجه مطرح و مقرر شد که سکونتگاههایی که با این چالش مواجه هستند، در سال ۹۶ مشمول برنامه اسکان مجدد قرار گیرند. |
قائممقام معاون اجتماعی و پیشگیری از وقوع جرم قوه قضاییه |
* برنامهریزی برای توانمندسازی ۷۰۰ روستای مهاجر فرست کشور * کارگروه ملی در مرکز تشکیل شد که نتیجه پیگیری کارگروههای استانی و ملی توقف ورود پروندههای ناظر به تخریب و تصرف اراضی ملی و دولتی بوده است. همچنین در ۱۲ استان، ایجاد مناطق جدید حاشیهنشینی کنترل و مهارشده است. |
معاون عمرانی وزارت کشور |
* حاشیهنشینی پدیده بسیار خطرناکی است، این پدیده در منظر کلان (جامعه) و در منظر خرد (خانواده)، مشکلات بسیاری را به وجود آورده است. *نهادهای باارزشی ازجمله شوراها در شهرها و روستاها میتوانند در کاهش حاشیهنشینی مؤثر عمل کنند و باید بستر قانونی برای فعالیت آنها فراهم شود. * طبق بررسیهای صورت گرفته و استفاده از نظرات کارشناسان در شهرداریها و شوراها و دهیاریها، زمینه تدوین لوایح مختلفی فراهمشده است که از آن جمله میتوان به لایحه مدیریت یکپارچه شهری که در ابتدای دولت یازدهم و در کمیسیون خاص کلانشهرها به آن پرداخته شد، اشاره کرد. |
به گفته متولیان حاشیهنشینی نتیجه فقر، بیکاری و نبود اشتغال پایدار در روستاها است که روستائیان برای تأمین معیشت خود بهاجبار به مهاجرت روی آورده و حاشیه شهرها را برای زندگی انتخاب میکنند که در این رابطه لازم است با توسعه اقتصاد روستایی مانع از گسترش حاشیهنشینی شد.
دستگاههای مختلفی در این زمینه دخیل هستند و وظایف متعددی برای هر نهاد و سازمان تعریفشده است، موضوعی که در برنامههای مختلف توسعه کشورمان مورد تأکید قرارگرفته و برنامه ششم توسعه نیز به آن پرداخته است.
نگاهی به دغدغههای مسئولان ارشد کشور نشان میدهد که حاشیهنشینی بهعنوان معضل و آسیبی اجتماعی نیازمند توجه بیشتر و هماهنگی بین بخشی است چراکه فعالیتهای جزیرهای تاکنون بهاندازه کافی مایه فرصت سوزی شده است.
حاشیهنشینی از شمال تا جنوب ایران
اما بررسی معضل حاشیهنشینی نشان میدهد که استانهای مختلف کشور کموبیش با این پدیده درگیر هستند. در برخی استانها و کلانشهرها این معضل حادتر و در برخی دیگر کنترلشده تر است؛ اما دغدغه مهم این است که روند مهاجرت از روستاها به شهرها همچنان رو به رشد بوده و همین امر نگرانیها در مورد حاشیهنشینی و آسیبها و تبعات ناشی از آن را دوچندان میکند.
نگاهی به وضعیت حاشیهنشینی در برخی استانهای کشور |
|
آذربایجان غربی |
* نماینده مردم ارومیه در مجلس شورای اسلامی گفت: در حال حاضر تعداد حاشیهنشینان استان به ۲۰۰هزار نفر رسیده است. |
اردبیل |
* در موضوع حاشیهنشینی ۱۳ درصد از جمعیت استان حاشیهنشین هستند اما در مرکز استان ۱۸ درصد حاشیهنشین بوده و بعد از اردبیل به تربیت بیشترین جمعیت حاشیهنشین در شهرهای پارسآباد، مشگین شهر و خلخال مشاهده میشود. |
البرز |
* ۶۰ منطقه البرز در معرض آسیبهای اجتماعی/شناسایی ۱۷ منطقه حاد * مساحت سکونتگاههای غیررسمی در البرز ۶۱۷ هکتار است |
بوشهر |
* مدیرکل راه و شهرسازی استان بوشهر از تلاش برای توانمندسازی سکونتگاههای غیررسمی در سطح استان خبر داد و گفت: ۷۷۰ هکتار سکونتگاه غیررسمی در استان بوشهر وجود دارد. |
خوزستان |
* بیش از ۳۰ درصد از جمعیت کلانشهر اهواز حاشیهنشین هستند که به دلایل جنگ و بحران بیکاری در زاگرس ساکن حاشیه شهر شدهاند. |
زنجان |
* ۷ منطقه در شهرستان زنجان بهعنوان مناطق حاشیهنشین محسوب میشوند و ۱۰۰ هزار نفر در معرض آسیبهای اجتماعی هستند. |
فارس |
* بیش از ۲۵۰ هزار نفر در محلات حاشیه نشین و سکونتگاههای غیرمجاز ۳ شهر شیراز، کازرون ومرودشت زندگی می کنند. * از جمله مواردی که باعث مهاجرت می شود می توان به نبود شغل، امکانات تحصیلی و ... اشاره کرد. این پدیده در ۸ کلانشهر کشور از جمله شیراز بیشتر از سایر نقاط وجود دارد. |
کرمانشاه |
*۸۰۰ هکتار بافتهای حاشیهای و سکونتگاههای غیررسمی شناساییشده که بالغبر ۳۵ درصد جمعیت شهری استان را در خود جایداده است * زندگی ۷۰۰هزار حاشیهنشین در کرمانشاه |
گلستان |
*تاکنون حدود ۶۰ سکونتگاه غیررسمی در گلستان توسط فرمانداران ۱۴ گانه و سایر نهادهای مسئول شناساییشده است. *مدیرکل راه و شهرسازی گلستان بابیان اینکه ۲۸ درصد از جمعیت شهری استان معادل ۲۸۰ هزار نفر در بافت ناکارآمد زندگی میکنند از شناسایی دو هزار و ۵۰۰ هکتار بافت حاشیهای در گلستان خبر داد. |
مرکزی |
*در حال حاضر بیش از یازده درصد از جمعیت یکمیلیون و ۴۰۰هزارنفری استان مرکزی ساکن حاشیه شهرها هستند که جمعیتی بیش از ۱۴۰ هزار نفر را شامل میشود. |
لزوم ورود دستگاههای فرهنگی
تصمیم به بازگشت میگیرم اما ذهنم بهشدت درگیر و آشفته حرفهایی است که شنیده و مکانهایی است که دیدهام، اکثر خانههایی که میرفتیم وضعیت نامناسبی داشتند، آنچه هویداست این است که فقر فرهنگی در این منطقه بیداد میکند و نیازمند ورود دستگاههای فرهنگی برای برطرف کردن مشکلات است.
گوید اکثر ساکنین این محله قدرت خرید ندارند، بیشترشان نسیه خرید میکنند و من هم تا جایی که بشناسم به این افراد نسیه میدهمدر مسیر بازگشت چشمم به سوپرمارکتی میخورد که فروشندهاش یک خانم است، به سراغش میروم تا از وضعیت قدرت خرید مردم جویا شوم. میگوید اکثر ساکنین این محله قدرت خرید ندارند، بیشترشان نسیه خرید میکنند و من هم تا جایی که بشناسم به این افراد نسیه میدهم.
از رفتوآمد مسئولان جویا میشوم، میگوید به یاد ندارم آخرین مسئول کی به اینجا آمده است، اما مردم خیر اینجا رفتوآمد زیادی میکنند، برخی افراد هستند که من آنها را نمیشناسم و با مراجعه من لیست افراد بدهکار را میگیرند تا حسابشان را تسویه کنند، برخی مبلغی پول به من میپردازند تا به افراد نیازمند نان هدیه کنم، برخی هم از من آدرس خانههای مردم بیبضاعت را میپرسند و از مغازهام مایحتاج موردنیاز خانواده را خریداری و به درب خانهها میبرند.
حرفهای خانم مغازهدار به من ثابت میکند مهربانی همچنان در جریان است و شاید مسئولان نگاه به این منطقه را فراموش کرده باشند، اما مردم شهر من شعر «بنیآدم اعضای یکدیگرند/ که در آفرینش زیک گوهرند/ چو عضوی به درد آورد روزگار/ دگر عضوها را نماند قرار» را از بر هستند و تا جایی که بتوانند اجازه نمیدهند مردم شهرشان در مضیقه باشند.
افرادی که خود را خدمت گذار مردم معرفی میکنند و در شعارهایشان «شهری بهتر» را فریاد میزنند قطعاً باید حساب ویژهای برای این مناطق باز کنند، چراکه شهرها تنها نیازمند ساخت تله کابین، شهربازی و... آنهم برای قشری که توانایی استفاده از آن رادارند نیست، بلکه قشری محتاجتر و نیازمندتر حضور دارند که تشنه نگاهی از سوی مسئولان برای رفع مشکلاتشان هستند که اکثراً بیکاری و معیشت است.