به گزارش مشرق، همایش «ایالات متحده، حقوق بشر و گفتمان سلطه» به مناسبت هفته حقوق بشر آمریکایی، یکشنبه یازدهم تیر در دانشکده مطالعات جهان دانشگاه تهران برگزار شد. این همایش به همت مرکز تحقیقات سیاست خارجی و دیپلماسی عمومی دانشگاه تهران و انجمن ایرانی مطالعات جهان و مؤسسه اسلامی حقوق بشر لندن و دانشکده مطالعات جهان و با سخنرانی اساتید دانشگاههای ایران و آمریکا تشکیل شد. در ادامه، خلاصه سه گفتار از سخنرانان این نشست، یعنی دکتر سهراب صلاحی استادیار دانشگاه جامع امام حسین (ع) با موضوع آمریکا و حقوق بشر در اشغال عراق، رابرت فانتینا، روزنامهنگار حوزه صلح و عدالت اجتماعی، با موضوع دوگانگی در سیاستهای حقوق بشری آمریکا و دکتر حسن حسینی از گروه مطالعات آمریکای دانشکده مطالعات جهان، با موضوع فرمانروایی بر امواج: تحلیلی تمدنی درباره بشر و حقوق بشر را میخوانید.
آمریکا سازمان ملل را زیر پا گذاشته است
در رابطه با موضوع اشغال عراق ۴ نکته اصلی را باید مورد توجه قرار داد. اول اینکه عراق از چه زمانی مورد توجه استراتژیک آمریکا قرار گرفت؟ دوم اینکه اهداف آمریکا از دو حمله خود به عراق چه بوده است؟ سوم بهانههای حقوقی این حملهها و چهارم علل شکست آمریکا در عراق است.
منطقه غرب آسیا همواره پایگاه قدرت مهمی بوده است که قبل از آمریکا نیز مورد توجه استعمارگران مختلف قرار داشته است. دولت آمریکا به برنالد لوئیس برای طراحی طرح اشغال و حمله عراق سفارش میدهد. چون آنها تصور میکردند بعد از تسلط به عراق به ایران تسلط خواهند یافت.
بعد از جنگ سرد برای تسلط بر جهان، تسلط بر منابع انرژی مورد توجه ویژه قرار گرفت. منطقه غرب آسیا منبع انرژی دنیاست و به عنوان مثال کشورهایی مانند ژاپن ۹۸ درصد انرژیشان را وارد میکنند. پل وولفوویتز میگوید: عراق روی دریای نفت غوطه ور است.
همچنین دیگ چنی اعلام کرد: نمیگذاریم برای نفت عراق در خاورمیانه تصمیمگیری بشود. از طرفی مقالاتی نوشتند پیرامون این موضوع که راه رسیدن به تسلط بر ایران، عراق است. یکی از اهدافی که صریحاً آن را اعلام کردهاند تجزیه ایران به پنج کشور و تجزیه روسیه به هفت کشور است.
عراق و بابل مهد بسیاری از مظاهر تمدن است. در کتب مختلف میخوانیم که بینالنهرین مهد تمدن جهان است. آمریکاییها با حملهشان به عراق این کشور را شخم زدند و کتابخانهها و آثار باستانی آن را نابود و حتی عتیقهها و آثار باستانی آن را سرقت کردند. تمام این اتفاقات با ادعای گسترش دموکراسی در عراق صورت گرفت؛ اما شاهد بودیم که به هزاران زن عراقی تجاوز و از بمبهای فسفری و اورانیوم رقیقشده استفاده کردند و امروز شاهد تولد نوزادان ناقص در عراق هستیم. همچنین این اقدامات باعث پیامدهای انسانی و اجتماعی شدیدی بر منطقه شد که تشدید پدیده ریزگردها تنها یکی از این پیامدهاست. همچنین ۵۰۰دانشمند عراقی را ترور کردند.
اما چه کسی وجود دارد که آمریکا و سازمان ملل را محاکمه کند؟ آمریکاییها اعلام کردند برای تنبیه ایران به عراق آمدهایم و میخواهیم ۱۰۰ سال بمانیم. آقای آرمیتاژ سخنرانی کرد و گفت ما با حمله به عراق هم صدام را نابود میکنیم و هم سازمان ملل را. تا دیگر برای حمله به کشورها مجوز سازمان ملل را نیاز نداشته باشیم. پیشنهاد میکنم کتاب آمریکای جهان سومی را حتماً مطالعه کنید.
نکته اساسی در این باره این است که ایران با هدایتها و تیزهوشی مقام معظم رهبری تمام اهداف استراتژیک آمریکا در عراق را ناکام گذاشت و دنیا در آینده خواهد فهمید که رهبر ایران چه خدمتی به دموکراسی در جهان کرد.
ارتش آمریکا یک سازمان تروریستی است نه سپاه پاسداران انقلاب ایران
زمانی که درباره حقوق بشر صحبت میکنیم، خوب است مشخص کنیم دقیقاً منظورمان چیست. بیانه جهانی حقوق بشر در ۱۰ دسامبر ۱۹۴۸ در مجمع عمومی سازمان ملل در پاریس اعلام شد. ۴۸ کشور از جمله آمریکا این بیانیه را تصویب کردند. در این بیانیه اصول حقوق بشر با جزئیات قید شده است، یعنی مواردی که باید در سطح بینالملل از آنها حمایت شود. این سند شامل ۳۰ بند میشود و ارزش خواندن دارد. در بیانیه جهانی حقوق بشر آمده است که هر فرد حق آزادی و شأن انسانی و حیات و اختیار و امنیت شخصی دارد؛ اما در عمل هیچگاه این مسائل محقق نشده است.
آمریکا خود را بهعنوان سرلوحه آزادی و حامی حقوق بشر در دنیا معرفی میکند بهگونهای که آماده و مایل است از محرومان حمایت و دفاع کند. مارکو روبیو سناتور ایالت فلوریدا بهتازگی گفته است: جهان، به آمریکا بهعنوان الگوی دمکراسی نگاه میکند. خارج از مرزهای ایالات متحده و همچنین تا حدودی داخل آن، کسی این افسانه را باور نمیکند.
آمریکا در جنگ تمدنها نقش اساسی داشته و همواره از اسرائیل حمایت کرده است. به عنوان مثال در حمله اسرائیل به نوار غزه از این رژیم حمایت کرده و همچنین به اسرائیل سالانه ۴ میلیون دلار کمک مالی میکند. میگویند روسیه در انتخابات اخیر آمریکا دخالت کرده اما این آمریکا بوده که همواره در انتخابات گوناگون دخالت کرده است. بهعنوان مثال ۳ میلیون دلار برای برکناری سالوادور آلنده خرج کرد. سالوادور آلنده نخستین فردی بود که در سال ۱۹۷۰ به عنوان یک رئیسجمهور مارکسیست و در انتخاباتی دمکراتیک به قدرت رسید. ریچارد نیکسون، یک تندروی ضد کمونیست، در آن زمان رئیسجمهور آمریکا بود و به فرمان وی، سازمان اطلاعات مرکزی آمریکا (سیا) در دوران تبلیغات انتخابات، ۳ میلیون دلار صرف تبلیغات ضد آلنده کرد. آمریکاییها پینوشه را به قدرت رساندند که یک دیکتاتور بهتماممعنا بود و بعد از ۴۱ سال دموکراسی در شیلی نابود شد. دهها هزار تن از مخالفان پینوشه ربوده و شکنجه شدند و به قتل رسیدند؛ اما با این وجود از نظر آمریکا، این حکومت نسبت به آقای آلنده برتری داشت. همچنین آمریکاییها در انتخابات فلسطین و عراق نیز دخالت کرده و حتی به عراق حمله کردند. مردم عراق سالهاست که در رنج و سختی هستند و در این بین شاهد شورش کردهای عراقی بودهایم که مشکل آنها را بیشتر کرده است و آمریکاییها به فکر حل هیچ یک از این مشکلات نیستند. آمریکا این روزها در نظر دارد سپاه پاسداران انقلاب اسلامی را یک سازمان تروریستی معرفی کند. سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، بخشی مقتدر از مجموعه نظامی ایران و مهمترین وظیفهاش پاسداری از انقلاب اسلامی، حمایت از مردم ایران در قبال حمله آمریکا یا اسرائیل است؛ دو دولتی که به احتمال بسیار قوی به ایران حمله خواهند کرد. با اقداماتی که آمریکا در منطقه خاورمیانه انجام میدهد باید گفت که ارتش آمریکا یک سازمان تروریستی است و نه سپاه پاسداران انقلاب ایران. بر خلاف ارتش آمریکا، سپاه پاسداران به دیگر ملتها تهاجم نمیکند. از نظر آمریکا، مصلحت سیاسی بر حقوق بشر برتری دارد.
درجهبندی انسانها در حقوق بشر غربی
دکتر هارولد جیمز، استاد دانشکده تاریخ دانشگاه پرینستون در اثر مهم خود با عنوان «معضل رومی؛ چطور قواعد نظم بینالملل سیاست امپراتوری را شکل میدهد» از بعد تمدنی و تاریخی به تحلیل رفتارهای آمریکا میپردازد.
این کتاب به آنچه جیمز «دوراهی رومی» خوانده، میپردازد؛ یک مفهوم متناقض که طبق آن گرچه جامعه جهانی به نظامی از قوانین بهمنظور ایجاد صلح و پیشرفت نیاز دارد، اما این نظام، خود به درگیریهای داخلی، رقابت بینالمللی و حتی جنگ منجر میشود. جیمز بر این عقیده است که یک نظم جهانی مبتنی بر قانون، چون دوران روم باستان، خود را در نهایت از درون تهی و نابود کرده و نیاز به اقدام امپریالیستی را به وجود خواهد آورد. نتیجه این امر، نوسانات مستمر میان صلحجویی و نابودی نظم داخلی است.
تصور غالب این است که در اعلامیه جهانی حقوق بشر همه انسانها با هم برابرند؛ اما هرگز این گونه نیست. یکی از اساتید فلسفه اسکاتلندی میگوید انسانها سه دستهاند: انسانهای متمدن، انسانهای وحشی و بربرها. نکته اساسی این است که نظام حقوق بشر جهان بر این اساس شکل گرفته است. نگاهی که در ۵۰۰ سال گذشته آمریکاییها به تمدن داشتهاند و این مسأله در رفتار آنها دیده میشود، بر همین اساس است.
بعد از جنگ جهانی دوم و شکلگیری سازمان ملل، حقوق بشر برای این سه گروه به سه شکل متفاوت تفسیر میشود. این حقیقت را در بعضی از کتابها و مقالات غربیها میتوانید ببیند. همچنین در رفتار آنها که بهعنوان مثال سر یک سرخپوست را به مدت ۲۰ سال بر سر نیزه قرار دادند و یک دست او را به شهر بوستون و دست دیگرش را به انگلستان ارسال کردند.
نکته اساسی آن است که وقتی گروهی از مردم دنیا را وحشی تلقی میکنند، باید پرسید که با وحشیها چه باید کرد؟ غیر از این است که باید به اسارت و بردگی گرفته شوند؟ و این عمل امروز بر طبق حقوق بشر تلقی میشود و نه برخلاف آن.
در عنوان کتابی که جیمز نوشته است این عبارت را میبینیم: فرمانروایی بر امواج و موج بازی بر فرامین.
این بدین معناست که وقتی با قوانین موجود نمیتوانی روی امواج حرکت کنی، پس قوانین را به هم بریز. این اصلی است که همواره آمریکاییها استفاده میکنند و هر جا که قوانین را مانع اهداف خود ببینند، قوانین را به هم میریزند و کار خود را پیش میبرند. طبقهبندی انسانها از منظر تمدنی و تاریخی به عنوان یک مساله، سبب ایجاد موج و استحاله در فرامین حقوق بشر میشود، گرچه فرمانروایی بر امواج حقوق بشر میتواند بهعنوان جزئی جداییناپذیر و بخشی از نظم فرمان محور جهانی شناخته شود.