به گزارش مشرق، «عبدالله گنجی» در سرمقاله روزنامه «جوان» نوشت:
سفر ظریف به نیویورک و اعلام اینکه: «امریکا روح و متن برجام را نقض» کرده است چه آوردهای باید برای نیروهای مؤمن به انقلاب اسلامی داشته باشد؟ و اینکه او اعلام میکند «خروج از برجام از جمله گزینههای روی میز ماست» از چه منظری برای معتقدین واقعی انقلاب اسلامی قابل بهرهبرداری است؟
به نظر میرسد نیروهای انقلاب از منظری بیفایده به موضوع میپردازند و تلاش حداکثری آنان برای اثبات درستی حرف خویش در بدو مذاکرات است. آنان در قبال این جمله ظریف که روح و متن برجام نقض شده است از عبارت «دیدید ما درست میگفتیم» استفاده میکنند و در قبال عبارت خروج از برجام ظریف، عبارت «ما که همون اول گفتیم خارج شویم» را استفاده میکنند که هر دو آن اشتباه است و تنها دستاورد این مواجهه، درونی کردن منازعه و سیاسی شدن صحنه داخلی کشور است.
روی دیگر سکه همانی است که امریکاییها میخواهند، یعنی علاوه بر دستاورد «تقریباً هیچ»، به تراشیدن همدیگر نیز مشغول میشویم. اما نیروهای انقلاب در معرض فرصت ذیقیمتی هستند که نباید از آن غفلت کنند یا آن را وارونه درک نمایند. چرا؟ اگرچه از اول مذاکرات هستهای به نتیجه آن بدبین بودیم اما ابتدا به ساکن طرح این بدبینی ادعایی بیش نبود و قدرت اقناعگری در آن وجود نداشت.
ما واقعاً به این مذاکره نیاز داشتیم و اگر آن مذاکره نبود حجم اتهامات علیه نظام بیشتر میشد. اگر در همان ابتدا میگفتیم از برجام خارج شویم نیز حرف درستی نبود، چرا که ممکن بود مخالفان مذاکره همان «کاسبان تحریم» معرفی شوند (که بعضاً نیز اینگونه معرفی شدند) اما امروز فضا به گونه دیگری است. امروز دکتر ظریف گزینه خروج از برجام را روی میز میگذارد نه کیهان یا وطن امروز یا فلان عضو گروه پایداری و این آورده را نباید دست کم گرفت.
در یک تحلیل منصفانه از برجام، میتوان امروز دست نیروهای انقلاب را پر و دست روحانی را خالی دید چرا که آورده برجام برای روحانی خوشایند نبود اما برجام برای نیروهای انقلاب سند حقانیت منطق ۳۸ ساله نظام جمهوری اسلامی شد. اگرچه خود روحانی نمیپسندد و مایل نیست اینگونه شناخته شود اما او خدمت بزرگی به منطق و حقانیت نظام جمهوری اسلامی کرد.
اصرار و ابرام روحانی بر مذاکره، در تصمیمات نظام مؤثر بود. رهبری در سال اول مذاکرات فرمودند: «هم اون دولت اصرار بر مذاکره داشت و هم این دولت. من به این دولت گفتم خب بروید مذاکره کنید، اما من خوشبین نیستم.»
اگر رهبری خوشبین نبودن خود را سد مذاکرات میکردند، دستاوردهای امروز را نداشتیم. حقیقتاً و بدون تعصبات عاطفی باید بگوییم رهبر ما فوقهوشمند است.
امروز مهمترین دستاوردهای برجام رشد ظرفیت شناختی ملت ما نسبت به امریکاست. اصرار روحانی بر مذاکره، مرددین نسبت به حقانیت نظام را مجدداً به صفوف نظام برگرداند. خوشبینان به امریکا را به سکوت کشاند و منفعل کرد و او که نام «جرج» را بهتر از «صادق» میدانست به همان صادق بودن خود قانع شد.
تنها آورده برجام اثبات تصویری است که نظام از امریکا ارائه میکرد و آنچه این حقانیت را دوچندان میکند اینکه هیچ مرجع بینالمللی – حتی صهیونیستها و وزارت خارجه امریکا- نمیگویند ایران به تعهدات برجامی خود عمل نکرده است و ملت ما از این موضوع مطلع هستند.
مردم امروز میدانند که ما مذاکره کردیم و به تعهدات خود عمل کردیم، اما طرف مذاکره را برای مذاکره میخواست و نتیجهای دربر نداشت. فراموش نکنیم که اصرار روحانی بر مذاکره و برملا کردن نقضها از سوی ظریف منطق جمهوری اسلامی را در داخل و خارج مستحکمتر کرده است و اینگونه باید از روحانی تشکر کرد که: جناب روحانی این شما بودید که ثابت کردید اعتماد به امریکا بیفایده است، شما مجری اثبات بدبینی رهبری شدید و خود شما هم مانند دیگر مرددین قانع شدید که دادن امتیاز به معنی گرفتن امتیاز نیست.
روحانی سبب خیر شد و آنان که نظام مظلوم جمهوری اسلامی را به خاطر به کارگیری واژه «دشمن» سرزنش میکردند و آنان که میگفتند اگر استکبارستیزی را از نظام بگیرید دیگر حرفی برای گفتن ندارد، امروز امریکا را از زبان ظریف میشناسند و حتماً ظریف، کیهان و جوان را نمایندگی نمیکنند.
خدمت بزرگ روحانی منسجم کردن دوباره ملت در مقابل امریکا بود و این آورده کمی نیست. فقط یک کار دیگر باقی مانده است که روحانی در پس این ناامیدی و در بدو دولت دوم یکراست برود سراغ اقتصاد مقاومتی و به انتظارنشینی مقابل دروازههای ورودی کشور پایان دهد. روحانی مچکریم.