گروه جهاد و مقاومت مشرق: به مناسبت سالروز ربایش چهار دیپلمات ایرانی و اظهارات جدید «عیسی الایوبی» مبنی بر شهادت حاج احمد متوسلیان و سه همراه وی، پای سخنان «تقی سلطانی» و «جعفر ربیعی» از دوستان و همرزمان جاویدالاثر احمد متوسلیان نشستیم، تا دقایقی در خصوص نحوه فرماندهی تا سرنوشت حاج احمد پس از اسارت برایمان بگویند.
چرا برخی سعی در نشان دادن چهره خشن از حاج احمد متوسلیان دارند؟
سلطانی: چون برخی قصد خشن نشان دادن حاج احمد را دارند، نگران تخریب شخصیت حاج احمد متوسلیان هستم. علت نشان دادن حاج احمد شبیه یک فرد خشن همچون علل عدم پیگیری پرونده اسارت وی در هالهای از ابهام قرار دارد.
به نظر شما آیا ادعاهای عیسی الایوبی و دوستان حاج احمد در خصوص زنده بودن یا شهادت وی واقعیت دارد؟
سلطانی: در مقطعی مسئولین کشور اعلام کردند که اسنادی دال بر زنده بودن چهار اسیر ایرانی وجود دارد و روزی دیگر همان افراد اعلام کردند که این اسرا شهید شدند.
در مراسم سالروز اسارت حاج احمد و همراهانش، فردی به نام عیسی الایوبی را آوردند که شهادت داد این چهار اسیر ایرانی به شهادت رسیدهاند. جالب است برخی در میان جمعیت و دوربین طوری با وی برخورد کردند که گوی آن شاهد پشت میز محاکمه آمده است.
آن شاهد مدعی بود که حاج احمد با وی عربی صحبت کرده و برخی که خود را دوست و همرزم حاج احمد متوسلیان میدانند میگفتند، که حاجی نمیتوانست به عربی صحبت کند. در حالی که وقتی با حاج احمد در پادگان «بانه» حبس بودیم؛ وی برای ما جلسات تفسیر قرآن و اعتقادی برگزار میکرد. همچنین بعد از عملیات محمدرسول الله (ص)، حاج احمد نیروها را در منطقه عملیاتی جمع کرد و بعد از سخنرانی برایشان، سوره توبه را خواند و تفسیر کرد. این موضوعات نشان می دهد که حاج احمد میتوانسته است ولو دست و پا شکسته، به زبان عربی صحبت کند.
شنیدهها حاکی از آن است که چند مرتبه امکان تبادل اسرا وجود داشته است؛ اما این کار صورت نگرفت. آیا شما در جریان این موضوع هستید؟
سلطانی: در دورانی که مسئول اطلاعات فرودگاه مهرآباد بودم، متوجه شدم که یک اسیر وارد ایران شده است. یک سال بعد گروهی از افسران عالی رتبه سوری در قالب تجار وارد ایران شدند و درخواست بازدید از زندانهای ایران را کردند. پس از پیدا کردن این اسیر، افسران سوری اعلام کردند که 72 تن از افسران عالی رتبه توسط اسرائیل اسیر شدهاند و آنها پیشنهاد دادند در قبال آزادی این اسیر اسرائیلی، اسرای سوری و ایرانی را آزاد خواهند کرد. چندی بعد ایران آن اسیر اسرائیلی را آزاد کرد، اما اسرای ایرانی را مبادله نکردند!
سالهاست که خانوادهها و ملت ایران چشم انتظار بازگشت آن ها هستند. اعلام زنده بودن یا شهادت اسرا برای برخی راحت است اما دل خانواده ها را می لرزاند.
دورانی که حاج احمد در مریوان بود چه اتفاقاتی رخ داد؟
سلطانی: مریوان در دورانی که حاج احمد متوسلیان مسئولیت امنیت آن را بر عهده داشت، یکی از امنترین شهرهای کشور به شمار میرفت. کلیه نوار مرزی مریوان در دست نیروهای خودی بود. زمانی که حضرت آقا (رهبر معظم انقلاب) برای بازدید به مریوان رفتند، پس از بازگشت در خطبه های نماز جمعه تهران، از حاج احمد تمجید کردند با این مضمون که جوانی در کردستان حضور دارد که امنیت خوبی را ایجاد کرده است و به راحتی می توان در شهر قدم زد. این تعریفها برای برخی گران تمام شد و کینه حاج احمد را به دل گرفتند.
کادر اولیه سپاه، از جمله شهید «پیچک»، حاج احمد متوسلیان، سردار محسن رضایی و... جزو مجاهدین اول انقلاب بودند. در سال 58 که در بانه بودیم، امام راحل در یک سخنرانی اعلام کردند که نیروهای انتظامی، نظامی و سپاه نباید عضو گروههای مجاهدین باشند. حاج احمد متوسلیان در همان موقع، کارت عضویت خود را همراه با نامه استعفایش برای گروه مجاهدین انقلاب اسلامی ارسال کرد. خیلی از افراد این گروه، استعفا ندادند و به ظاهر میگفتند که ما استعفا دادیم. حاج احمد با این نوع برخوردها مقابله می کرد. اینگونه موارد بود که برخی کینه حاج احمد را به دل گرفتند.
کینهها باعث شد که نام حاج احمد سالها در کشور گمنام بماند. برای مراسم کنگره شهدا که به مناسبت سالروز ربوده شدن حاج احمد متوسلیان برگزار شد، به طور عجلهای و صرفا برای گزارش کار، چند مصاحبه از دوستان و همرزمان حاج احمد ضبط کردند و قسمتهایی از آن در ویژهنامهای منتشر شد.
کینه بنیصدر از حاج احمد به چه علت بود؟
سلطانی: بنی صدر برای مسائل تبلیغاتی به جبهه میرفت، اما پیش از سفر، فردی را برای تامین امنیت به منطقه اعزام میکرد. تونلهای زیرزمینی برای حضور بنی صدر طراحی میشد. روزی وی قصد حضور در مریوان را داشت. طبق روال، مامور تام الاختیارش را به مریوان فرستاد.
وقتی این نماینده نزد حاج احمد آمد، درخواست مهیا کردن شرایط ورود بنی صدر را کرد. نماینده بنی صدر حکمی داشت که در صورت عدم همکاری فرمانده سپاه مریوان، میتوانست وی را جابجا کند. حاج احمد از نوع برخورد وی ناراحت شده و او را از ستاد بیرون می کند. مدتی به جهت این رفتار به دادگاههای تهران احضار میشد، اما در نهایت این پرونده به نفع حاج احمد بسته شد و وی از سوی سپاه هدیهای را نیز دریافت کرد. برخورد حاج احمد متوسلیان با آن نماینده تا به امروز از یاد بنی صدر نرفته است.
به عقیده شما چرا در طی این سالها از آمریکا و اسرائیل در خصوص ربوده شدن دیپلماتهای ایرانی مطالبهای صورت نگرفت؟
سلطانی: در طی سالهای ربوده شدن حاج احمد و همراهانش پیگیری مفیدی صورت نگرفت و هر بار پاسخ مسئولین این بود که مساله امنیتی است و کاری نمیتوانیم انجام دهیم؛ اما آن طوری که پیش از این گفتم، در همان روزهای نخست ربوده شدن حاج احمد ماهنامه پیام انقلاب که وی را معرفی کرده بود، به سوریه و لبنان ارسال شد. بنابراین مسائل امنیتی یک بهانه برای طفره رفتن به شمار می رود.
برخی در خاطراتشان بیان میکنند که پس از ربوده شدن حاج احمد از وی بی خبر بودیم. در حالی که برادرم تعریف میکرد که در همان ساعات اولیه ربوده شدن حاج احمد، در رادیو بیبیسی اعلام شد که چند ایرانی به دست فالانژها اسیر شدهاند. در همان زمان در پادگان غوغایی میشود و نیروها گریه میکنند.
در خصوص قاطعیت حاج احمد در عملیاتها برایمان بگویید.
ربیعی: عملیاتی در ارتفاعات مریوان انجام شد. 10 تن از نیروهای سپاه، 20 تن از پیشمرگان کُرد و 70 تن از کُردهای عراق در این عملیات شرکت داشتند. پیش از آغاز عملیات گفته بودند که هر شخصی زخمی شود، هیچ راهی برای بازگرداندنش نیست.
زمانی که عراق متوجه حضور نیروها در ارتفاعات شد، منطقه را بمباران کرد. یکی از نیروها به نام سید باقر موسوی زخمی شد. امکاناتی برای معالجه نداشتیم و شرایط بازگرداندن وی نیز نبود. 2 روز به همین منوال گذشت. یک هلی کوپتر از هوانیروز برای کمک آمد، اما به جهت حضور جنگندههای عراقی در منطقه، امکان نزدیکی به نیروها را نداشت.
خلبان نزدیکتر نمیآمد و میگفت که نیروها را نمیبینم و یا امکان نزدیک شدن به نیروها وجود ندارد. یکی دیگر از خلبانها که به کنترل هلی کوپتر نیز تسلط داشت درخواست کرد که او با هلیکوپتر به دنبال نیروها برود. فرمانده آنها با این کار مخالف بود؛ اما حاج احمد وقتی دید که یکی از نیروها مجروح است و در صورت دیر رسیدن به شهادت میرسد، خطاب به آن خلبان گفت در صورت گرفتن مجوز، شما راضی هستی که بروی. آن فرد نیز پذیرفت. حاج احمد از فرمانده ارتش تیپ 3 مریوان که برای پشتیبانی این عملیات حضور داشت، میخواهد تا فرمانده نیروهوایی را راضی کند، اما او نمیپذیرفت که میانجیگری کند. در نهایت با واکنش حاج احمد، آن خلبان هلی کوپتر را رها کرد و رفت.
حاج احمد از این فرصت استفاده کرد و هلی کوپتر را در اختیار خلبان دیگری قرار داد. آن خلبان هم به سرعت خودش را به مجروح رساند.
شاید فردی که امروز در آرامش نشسته و این خاطره را میشنود، بگوید که رفتار حاج احمد با آن خلبان مناسب نبود. در حالی که در آن مقطع حساس این نوع برخورد نیاز بود و قاطعیت حاج احمد را در کار نشان میدهد نه خشونتش را.
از دیگر خصوصیات بارز حاج احمد میتوان به کادرسازی وی اشاره کرد. کسانی که با متوسلیان فعالیت داشتند، بعدها به فرماندهان بزرگ جنگ تبدیل شدند. از جمله میتوان به شهیدان همت، عباس کریمی، رضا چراغی، حسین قجهای و محسن وزوایی اشاره کرد.