به گزارش مشرق، یکی از اخبار مهمی که چهرههای شاخص سیاست خارجی ما را در هفته اخیر وادار به واکنش کرد، سفر نیکی هیلی سفیر آمریکا در سازمان ملل به وین و دیدار او با آمانو بود. آنچه توسط وزارت خارجه واشنگتن در مورد اهداف این سفر گفته شد، دیدار نیکی هیلی با نمایندگان آژانس بینالمللی انرژی اتمی برای تحقیقات بیشتر و راستی آزمایی در مورد پایبندی ایران به توافق هستهای است.
به گفته نیکی هیلی نتیجه این گفتگوها در بازنگری رئیسجمهوری آمریکا نسبت به توافق برجام، مؤثر خواهد بود، وی در گفتگو با رویترز میگوید «شما اگر دقت کنید، اگر به رفتار گذشتهی ایران نگاه کنید، آنچه که میبینید این است که در مراکز نظامی آنها، فعالیتهای مخفیانه صورت گرفته است. در مراکز دیگری مانند دانشگاهها و غیره. پیش از این نیز مواردی از این فعالیتها در این اماکن، وجود داشته است. پس آیا آنها (آژانس بینالمللی انرژی اتمی) این مراکز را در زمرهی اماکنی قرار دادهاندکه مطمئن شوند این فعالیتهای مخفیانه دیگر انجام نمیشود؟ آنها این اجازه را دارند که اکنون از این اماکن بازرسی کنند. آنها این اجازه را دارند که اکنون از هر محل مشکوکی، بازرسی بهعمل بیاورند. پرسش اینجاست که آیا آنها اصلاً این کار را انجام میدهند؟ اگر ایران میگوید که هیچچیزی برای پنهان کردن ندارند، پس چرا اجازهی بازرسی از این اماکن را نمیدهند؟» حال سوالی که در اینجا پیش میآید چرایی و علل این سفر در این برهه زمانی و تکرار ادعاهای نخ نما شده و غیرواقعی در مورد فعالیتهای نظامی و هستهای ایران است.
برجام بهانهای برای دستاورد سازی
ترامپ از زمانی که پست ریاست جمهوری را در دست گرفت، چه در فضای داخلی و چه در فضای بین المللی با مشکل عدم مقبولیت و همچنین نداشتن دستاوردی ملموس روبه رو بوده است، او نیاز دارد تا به طریقی برای دولت خود دستاوردسازی کند و در لوای آن بتواند همراهی دیگر کشورهای غربی را که تا به حال با دیده تردید به او ودولتش می نگرند، بدست آورد و همچنین در فضای داخلی از فشارها علیه خود بکاهد.
در این بین ، برجام گزینه مطلوبی برای ترامپ است چون با ورود به این مسئله میتواند با یک تیر به دو هدف بزند، در ابتدا او با وارد کردن اشکال به برجام و بدترین قرارداد خواندن آن به بزرگترین دستاورد دولت قبل-دولت اوباما- حمله نموده و آن را بی اعتبار، مخدوش و غیرقابل پذیرش جلوه میدهد، همچنین در فضای داخلی وانمود می کند که به دنبال کسب منافع بیشتر برای مردم امریکا و همچنین تامین امنیت آنان است.
از سوی دیگر، چون برجام یک قرارداد مشترک با دیگر کشورهای غربی است با ورود به مسئله برجام ،خود را به عنوان بازیگر نقش اصلی این توافق و تعیین کننده صحت آن در برابر دیگر قدرتها معرفی میکند و دیگر کشورهای غربی درگیر در آن را مجبور به همراهی با خود میکند. اما امریکا برای تحقق این هدف و خروج از برجام نیازمند تراشیدن بهانهای جدید است که در سایه آن همراهی دیگر کشورهای غربی را بدست آورد، بهانههایی چون آزمایشهای موشکی و بازدید از مراکز نظامی ایران.
آمریکاییها با غلو در مورد آزمایشهای موشکی واظهار نگرانی از ممانعت ایران در بازرسی از مراکز نظامی و فشار به آژانس بینالمللی انرژی اتمی به عنوان ناظر برجام در جهت خروج از حدود رسمی این قرارداد، به دنبال فراهم کردن شرایط خروج از برجام و نقض آن هستند.
زیادهخواهیها نتیجه عدم واکنش برابر و متقابل در قبال نقض برجام
نکتهای که در این بین مورد توجه رسانههای داخلی و خارجی قرار گرفته واکنشهای هم زمان مقامات ایرانی به این سفر بود، محمد جواد ظریف در واکنش به این سفر در نامههایی به فدریکا موگرینی مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا و یوکیا آمانو مدیر کل آژانس بینالمللی انرژی اتمی، تلاش واشنگتن برای فشار به آژانس را ناقض روح و متن برجام خوانده و گفته حتی قبل از انجام این سفر، نحوه برنامهریزی و تبلیغات درباره آن و علامتی که مخابره میکند تبعات مخرب قابلتوجهی برای اجرای موفقیتآمیز برجام دارد و ما خواهان برخورد حرفهای آژانس با این موضوع هستیم.
از آن سو دکتر صالحی رئیس سازمان انرژی اتمی همزمان با نامه وزیر امور خارجه ،در نامهای جداگانه به آمانو خواستار بی طرفی آژانس و همچنین حفظ اسرار و مسائل فنی مربوط به سازمان انرژی اتمی ایران شد. در ادامه واکنشهای مقامات ایرانی، عباس عراقچی نیز درباره اظهارات اخیر نیکی هیلی و ملاقاتش با یوکی آمانو گفت: سفیر آمریکا در سازمان ملل اعتبار گزارشهای آژانس را در مورد ایران منوط به میزان دسترسیها در کشورمان میداند که این امر دخالتی مستقیم و آشکار در کار آژانس و تلاشی برای فشار آوردن به آن است؛ مضاف بر اینکه اصل استقلال آژانس را زیر سوال میبرد.
نیکی هیلی نماینده آمریکا در سازمان ملل نیزدر واکنش به این نامهها گفت: برای من خیلی جالب است که ایران نگران سفر من به وین است. اگر حساب آنها پاک است نباید نگران سوالاتی باشند که از آژانس میپرسم. اما حال باید پرسید آیا این واکنشها و نامهها از سوی مقامات سیاست خارجه ایران به موقع و متناسب با این وضعیت بود؟ و آیا این واکنشها تاثیر مثبتی خواهند داشت؟
برای پاسخ به این سوال باید به روند گذشته اجرای برجام توسط دو طرف توجه نمود، از ابتدا امضای برجام در دوره اوباما تا به امروز و در دوره ترامپ، متاسفانه شاهد نقض متعدد روح و متن برجام توسط امریکا بودیم و هستیم، در دوره اوباما آمریکا در چندین نوبت با تحمیل تحریمهای جدید علیه ایران و همچنین عدم پایبندی در اجرای مفاد برجام علنا آن را نقض نمود، در حالی که نه تنها قرار بود تمام تحریمها به یکباره لغو شده بلکه جلوی تصویب تحریمهای جدید باید گرفته میشد اما اینگونه نشد و حتی کنگره آمریکا تمدید قانون تحریمهای ایران موسوم به ISA را به رای گذاشت و با اکثریت مطلق آرا آن را تصویب کرد.
با به قدرت رسیدن ترامپ نیز این روند بدعهدی شدت بیشتری یافت و او سخن از پاره کردن برجام و بازنگری در آن زد اما متاسفانه واکنش دولتمردان ما در قبال این نقض های متعدد و عهد شکنی تنها خلاصه شد به لفاضی های متعدد با واژه های روح و متن برجام و اعتراضات شفاهی به این مسئله، در حالی که بر اساس اصول بین المللی سیاست خارجه، کنش و واکنشهای دولتها در برابرهم در موضوعی مشترک حداقل باید برابر و هم وزن باشد، نکتهای که توسط سیاستمدارن و دولتمردان ما به عنوان حامی و مدافع حقوق حقه مردم و کشور مغفول ماند و در نتیجه طرف مقابل را در عهد شکنیهای بعدی و دست دارزی به منافع کشور حریصتر کرد، امید است که سیاست مداران دستگاه دیپلماسی ما در کنار نامههای اعتراضی خود، اقدام و عمل متقابل در برابر عهد شکنیهای طرف غربی را سرلوحه سیاست خود قرار دهد، سیاستی که تضمین کننده اقتدار کشور باشد و راه را بر زیاده خواهیهای طرف مقابل ببندد، «در غیر این صورت، حتی دولتهای ضعیف و حقیر هم طلبکار ملت ایران میشوند.»[1]
پی نوشت:
[1] دیدار رئیس و اعضای مجلس خبرگان رهبری با رهبر انقلاب، 06/03/1396