به گزارش مشرق، یک کمدی اجتماعی با ریتمی یکنواخت که با بازی پرسوناژ همیشگی این کارگردان، یعنی آقای سیامک انصاری شکل گرفته است. انصاری که در این فیلم با نام مهرداد پرهام حضور دارد، همان شخصیت همیشگی را که مدتهاست به یک تیپ ثابت تبدیل شده، بازی میکند؛ انسانی که سطح شعور و رفتار اجتماعیاش به نسبت عموم مردم بالاتر است و درعینحال یک سادگی یا به اصطلاح بلاهت خاصی را مدام با خود یدک میکشد.
در واقع در طول داستان، قرار نیست که مخاطب شخصیت کاراکتر اصلی را بشناسد، با او همراه شود یا به یک ماجرا پی ببرد، بلکه مهرداد در این میان تنها مثل مهرهای عمل میکند که انگار وارد هزارتویی از مشکلات شده و خواه نا خواه از آن به اشکال گوناگونی عبور میکند.
کلیشهای که نهادینه شده است
این کاراکتر در کنار ویژگیهای ثابتش که به فراهم شدن فضای کمدی کمک میکند، موجبشکل گیری کلیشهای شده است که کار را تحتالشعاع قرار میدهد، چرا که با نگاهی به نقشهای انصاری در همه کارهای مدیری، از شبهای برره و نقش کیانوش گرفته تا مجموعه در حاشیه و حتی نمایشهای برنامه دورهمی، این تیپ در او دیده میشود و میتوان گفت که تمام ویژگیهای مذکور در نقشهای او نهادینه شده است. البته بلاهایی که بر سر این شخصیت در طول داستان میآید، آدم را به یاد کاراکتر خود مهران مدیری در سریال مرد هزارچهره میاندازد و شاید بتوان در اینباره گفت که مهرداد شخصیتی است که علاوهبر ویژگیهای ثابت نقشهای سیامک انصاری، تا حدی از مرد هزارچهره وام گرفته است.
اما داستان فیلم و ریتمی که به همراه دارد، بسیار ساده و دارای فراز و فرودهای کندی است که موجب یکنواختی آن شده است. ازدحامهای پیدرپی در سکانسهایی که مهرداد پرهام برای رسیدن به مقصد خود به ناچار درگیر آنها میشود در ابتدا شاید توجه مخاطب را جلب کند اما با تکرار آن به اشکال مختلف، ذهن و حتی نگاه بیننده دچار خستگی میشود.
ازدحام بی وقفه و دنباله دار
از ابتدای داستان، این شلوغیها با مشاجرهای که در پارکینگ ساختمان با حضور همسایگان رخ میدهد، آغاز میشود و در ادامه نوبت به ازدحام موجود در بیمارستان، شلوغی سالن مترو، داخل قطار و تکرار همان فشردگی و هجوم جمعیت در بهشت زهرا میرسد؛ بعد هم که این ماجرا تا برخورد اتفاقی پرهام با گروهی که اعتصاب کردهاند ادامه پیدا میکند. چیدمان موجود باعث میشود تا از سومین چالش ازدحامی این فیلم مخاطب به راحتی نگاهش را از روی پرده بردارد تا کمی به نگاهش استراحت دهد.
در سوی دیگر قصه این فیلم نیز موضوع همیشگی بدبینی زنی که از همسرش دور است و اصرار او برای رفع سوءظن وجود دارد، شخصیتی که خانم آزاده صمدی ابتدا با صدا و بعد هم با عکسش روی گوشی مهرداد در تماسهای تصویری که از خارج دارد، نقش او را بازی میکند.
نقش خود مدیری نیز بهعنوان بازجو با گریم متفاوتی که داشت، حاوی همان لحن و کلام غیرمستقیم و طعنه آمیزی بود که او کم وبیش به همراه خود دارد.
اخلاقمداری در یک فیلم سینمایی
در کنار همه این موارد، درباره ساعت 5 عصر میتوان گفت که این فیلم نسبت به دیگر کارهای سینمایی، تا حد زیادی ساحت اخلاق را حفظ کرده است و کاملاً خانوادگی محسوب میشود. در واقع مدیری با شیوهای که در این کار دارد، به گونهای خواسته تا وجهه خودش را با حفظ مرزهای اخلاقی موجود در تلویزیون و سینما حفظ کند، اتفاقی که در آن موفق عمل کرده است.
در این فیلم سعی شده تا به خیلی از معضلات اجتماعی از اعتیاد، توهم و تعصب بی رویه گرفته تا مشکلات اقتصادی، سیاسی، بینظمیهای اجتماعی و ... پرداخته شود، پرداختی که در تک تک سکانسها و همان ازدحامها به چشم میخورد.
البته در کنار این رخدادها میتوان گفت بعضی صحنهها مثل ورود به خانه آقای امیر جعفری که نقش یک معتاد متوهم را بازی میکند، یا برخورد این کاراکتر با پرستاری در بیمارستان و مواردی از این دست، جزو سکانسهایی بودند که انگار بیشتر برای کشدار شدن کار به آن اضافه شدهاند و نه پیام خاصی داشتند؛ نه طنز چندانی.
طور کلی دُز طنز این سینمایی با دیگر کارهای مدیری متفاوت و کمتر بود اما از دیگر موارد قابل توجه برای این فیلم، میزان استقبال کمنظیری بود که در روزها و هفتههای اول اکران، از سوی مردم به چشم میخورد؛ استقبالی که شاید از نظر تکنیکال، شایسته چنین اثری نبود، اما نباید از یاد برد که سالهاست نمک کارهای مدیری خنده را بر چهره خیل مخاطبان تلویزیون نشانده است و این استقبال به گونهای به جا آوردن حق همان نمک است، اتفاقی که در زمان دورکاری مدیری از تلویزیون برای مجموعه قهوه تلخ در نمایش خانگی افتاد.
با همه اینها کمدی 95 دقیقهای «ساعت 5 عصر» را میتوان فیلم محتاطی دانست که در آن مدیری تلاش کرده تا علاوه بر نمایش معضلات، برای جلوگیری از اعتراضاتی که ممکن بود برای فیلم یا حتی خود سازنده مشکل بیافریند، به خط قرمزها حتی نزدیک هم نشود و شاید این اتفاق موجب شده تا شوخیها و موقعیتهای کمیکی که میتوانست بیش از اینها باشد، با محدودیت روبهرو شده و از میزان آن کاسته شود.
منبع: صبح نو