به گزارش مشرق، آیا ریاض، روسیه را به عنوان بازیگری جهانی میبیند که میتواند خلاء امریکا را در منطقه غرب آسیا پر کند؟ آیا پیروزیهای اخیر در سوریه و عراق علیه داعش زنگ خطر سلطنت اعراب را به صدا درآورده است؟ آیا عربستان سعودی درصدد اجرای طرح ائتلافساز علیه ایران و محور مقاومت در غرب آسیاست؟ دیدار ملک سلمان بن عبدالعزیز پادشاه عربستان با ولادیمیر پوتین رئیسجمهور روسیه در حالی از شکلگیری دور تازه روابط میان دو کشور خبر میدهد که طرحهای امریکایی در منطقه و در قبال مساله سوریه و داعش با شکست مواجه شده است.
و امریکا با تغییر استراتژیهای خود، در حال گذار به مرحله جدیدی از حضور در این منطقه است. تغییری که منجر به نگرانی کشورهایی چون عربستان که تاکنون با حمایت مستقیم این کشور به اعمال نفوذ و قدرت در مناقشات منطقه میپرداخت، شده است.
کاهش نقش امریکا در منطقه تا حدودی موازنه سابق حاکم بر غرب آسیا را دچار نوسان کرد و برخی از کشورهای منطقه را بر آن داشت تا به صورت انفرادی ابتکار عمل را به دست بگیرند. حمایت رژیم صهیونیستی از همهپرسی کردستان و آبکردن یخهای روابط ریاض با مسکو و نزدیک شدن ترکیه به ایران برای جلوگیری از خطر تجزیه نیز جملگی نشان از تغییر وضعیت موجود منطقه در صورت افزایش غیبت امریکا است، اگرچه همچنان کشمکشها بر سر موضوع سوریه، یمن، لیبی و عراق ادامه دارد. با مد نظر قرار دادن شرایط کنونی و کاهش سطح روابط امریکا و اروپا در منطقه، این فرض قابل بحث است که عربستان با حرکتی پیشدستانه و براساس منطق حفظ بقا به سمت روسیه تمایل یافته تا از این رهگذر در سایه کاهش نفوذ امریکا در منطقه، در مقابل این کشور و اروپا قدرت چانهزنی داشته باشد.
روابط عربستان و روسیه به دو دوره قبل از جنگ سرد و پس از جنگ سرد تقسیم شده بود. پیش از وقوع جنگ سرد، شوروی نخستین کشوری بود که در سال ۱۹۲۶ با عربستان روابط دیپلماتیک داشت، لکن عربستان با تعطیلی سفارت خود در این کشور در سال ۱۹۳۸ تا پایان دوران جنگ سرد و فروپاشی شوروی پایینترین سطح روابط با شوروی را تجربه کرد.
افزون بر این گرایش بیش از پیش عربستان به امریکا تا جایی پیش رفت که حتی تجارت دوجانبه عربستان با روسیه رقم ثابتی داشت. این روابط در سالهای اخیر نیز به دلیل بروز اختلافات عمیق با بیاعتمادی و نگرانی همراه بود. تعیین قیمت نفت، سرمایهگذاری و تجارت، ادعاهای روسیه نسبت به سیاست سعودیها در قضیه چچن و نیز همکاریهای فنی تهران و مسکو از جمله اختلافات به شمار میرفت.
با وجود این تنشها و مناقشات، ژوئن ۲۰۱۵، محمد بن سلمان که در آن زمان معاونت نخستوزیری عربستان را بر عهده داشت، در مجمع اقتصادی سالیانه سنت پترزبورگ شرکت کرد و ماه بعد، صندوق حمایتی عربستان سعودی، متعهد به سرمایهگذاری ۱۰ میلیارد دلاری در روسیه طی پنج سال شد. روند جدید از چرخش رفتار عربستان نسبت به روسیه حکایت داشت. اگرچه اختلافات همچنان باقی بود، اما رضایت هر دو طرف را به دنبال داشت.
محوریترین دلایل استقبال مسکو از گرمشدن روابطش با عربستان را در سه حوزه اقتصاد و انرژی، تامین امنیت روسیه از طریق عدم تحریک گروههای تجزیهطلب این کشور از سوی عربستان در مرزهای روسیه و جلوگیری از بحرانزایی عربستان در منطقه و تسهیل در روند بازگشت ثبات در غرب آسیا خلاصه میشد.
تامین سامانههای موشکی ضد هواپیما ۴۰۰ اس و نیز سامانههای موشکی ضد تانک کورنت ایام، سامانههای سنگین آتشباری توس بوراتینو و همچنین توافق شرکت تسلیحاتی روزوبوروناکسپورت روسیه و صنایع نظامی عربستان برای سازماندهی تولید مجوزدار کلاشنیکف و مهمات آن در عربستان در مذاکرات روزهای گذشته طرفین روس و عرب، نه تنها در راستای دستیابی روسیه به اهدافاش در سه حیطه ذکر شده بود، بلکه عربستان را نیز منتفع میکرد.
در حقیقت عملکرد ضعیف امریکا در حوادث مربوط به مسلمانان پس از سال ۲۰۱۰ و بعدتر از آن عقبنشینی داعش و ضعف تروریستهای حمایت شده از سوی عربستان در بحران سوریه این امکان را برای روسیه فراهم کرد تا برای نفوذ در جهان عرب این بار با بلیط عربستان بازی کند. مسکو از سال ۲۰۱۳ به طور متمرکزتر برای به دست آوردن موقعیت قدرتمند سابق خود، پس از گذشت ۲۳ سال از فروپاشی شوروی به افزایش مشارکت در سیاستهای بینالمللی پرداخت.
با توجه به اینکه داشتن ارتباط با تمامی طرفهای مناقشات در منطقه غرب آسیا از مختصات سیاست خارجی روسیه و مزایای آن در نسبت با دیگر رقبای غربیاش است، مسکو از این طریق قادر است همزمان از دستاوردهای هر دو طرف مناقشات سود برده و هم از قدرت لابیگری آنان برای پیشبرد اهداف سیاست خارجیاش بهره گیرد. لذا رابطه با عربستان نیز به جز تامین منافع داخلی در حوزههای امنیت، صنایع دفاعی و اقتصاد، قدرت مانور بیشتری را برای اثرگذاری بر کشورهای عرب منطقه نیز فراهم میکند.
این در حالی است که عربستان تلاش میکند قدرت منطقهای را به دست گرفته و با اعمال برخی اصلاحات تصویر منفی خود را در افکار عمومی مردم غرب آسیا تعدیل کند. عدم کنترل بر یمن و خروج قطر از مدار تحت رهبری عربستان و باقی ماندن حکومت اسد در سوریه مزید بر علت شد تا این کشور با نزدیکی به روسیه به طور غیر رسمی تغییرات سیاستهایش در قبال کشورهای دیگر منطقه را اعلام کند.
در عین حال این کشور در نظر دارد با استفاده از روسیه، محور مقاومت را به رهبری ایران در شرایط بیتحرکی نگاه دارد و عملا با دادن امتیازهای اقتصادی و سیاسی به مسکو، روند رو به رشد فعلی نفوذ ایران در منطقه را کند کرده و با استفاده از روسیه حتی ایران را در حمایت از حوثیهای یمن ناکام بگذارند.
قطعا با پررنگ شدن حضور ایران در منطقه، عربستان شاهد احیای جنبش بیداری اسلامی و اصلاح ساختار ذهنی غرب آسیا نسبت به سرمایهداری غرب و کارگزاران منطقهاش خواهد بود. به همین خاطر عربستان با متنوع سازی در گرفتن شرکای منطقهای سعی در حفظ ساختارها و حاکمیتهای موجود و نیز محدوسازی بازیگران موثر در تغییر نظم منطقه را دارد.
بنابراین القای این مساله به روسیه که عربستان به چشم جایگزین امریکا به آن مینگرد، ورود به پروژه اعتمادسازی از سوی عربستان برای روسیه و گام برداشتن در مسیر ادامه جاهطلبیهای این کشور در افزایش نفوذ خود در غرب آسیاست. همچنین با توجه به ارزیابی کشورهای عربی از وضعیت روسیه در مقطع کنونی و وجود تنشهای جاری و تحریمهای همه جانبه غرب علیه این کشور، در ضرورت تعامل بیشتر مسکو را کشورهای عربی تاکید داشته و به همین مناسبت گرفتن امتیازات بیشتری از روسیه را که در شرایط عادی امکان کسب آن با دشواری روبروست در سر میپرورانند.
پیشرفت در این برهه زمانی این زمینه را برای عربستان ایجاد میکند تا با سرمایهگذاری بر رای روسیه در نهادهای بینالمللی خصوصا شورای امنیت سازمان ملل برای دستیابی به اهداف راهبردیاش با موانع کمتری مواجه شده و پیرامون بحرین و یمن اختیار عمل کامل داشته باشد.
به طور حتم در ماههای آینده منطقه غرب آسیا شاهد تعریف روابط جدید میان نیروها است و بر همین اساس نقش هر یک از کشورها تعیین کننده خواهد بود. به ویژه در شرایطی که مساله برجام موضوع مورد اختلاف میان اروپا، امریکا و حتی روسیه قرار گرفته و در این بین عربستان که خواهان سهم بیشتری از قدرت منطقه ذیل تضعیف ایران از مسیر برجام و اثرگذاری روسیه در کنترل محور مقاومت است، از هر فرصتی برای چانهزنی با طرفین غربی و شرقیاش استفاده کرده و با اثرگذاری بر نقش منطقهای ایران و مرزهای جنوبی روسیه، ضمن ایجاد فضای نگرانی، دور تازهای از بازتعریف جایگاه منطقهای ایران با روسها را پیدا کند.