به گزارش مشرق، «وحید حاجی پور» در یادداشت روزنامه «جوان» نوشت:
همان روزها که بحث جوانگرایی در بدنه دولت داغ شد، نوشتیم و گفتیم که جوانگرایی به شیوه رایج در صنعت نفت نه تنها نمیتواند موجب تحرک بیشتر شرکتها و امور نفت شود بلکه موجب بیانگیزگی و حرکت رو به عقب خواهد شد چراکه هیچ تناسبی با شایستهسالاری ندارد. بارها گفتیم جوانگرایی اسم رمزی است برای جهشهای سازمانی «نور چشمیها» و کسانی که در چشم تصمیمگیران قابل اعتماد بودند، کسانی هستند که تجربه و سواد کافی در حوزه کاری خود ندارند و بهجای اتخاذ تصمیمات کارشناسی، هر آنچه دیکته میشود را امضا میکنند.
امروز در صنعت نفت یکی از بدترین انواع جوانگرایی در حال انجام است، کسانی ارتقا مییابند که پرونده کاریشان شبیه یک طنز است؛ کسانی که با مبانی دانش مهندسی آشنایی ندارند و در ۲۵ سالگی مدیر حفاری یکی از فازهای پارس جنوبی بودهاند. امروز کسانی حکم مدیریت میگیرند که از چنین ویژگیای برخوردار هستند تا فقط امضا کنند و هیجان و غرور مدیریتیشان دستاویزی باشد برای تسریع در اطاعت «بله قربان گویی.»
این مدیران «باد» میشوند تا تصمیماتی را اتخاذ کنند که بزرگان از به عهده گرفتنشان طفره میروند، «باد» میشوند تا وقتی صحبت از دانش و تجربه کاریشان میشود بگویند مهم علم و توان «مدیریت» است. چنین جوانانی گویا توان مدیریتی از کودکی در وجودشان نهادینه شده است و امروز خود را مدیرانی جسور مینامند.
چه بد وقتی جسارت جوانی در مدیریت، تفاوتی با زیر پا گذاشتن اصول بدیهی تصمیمگیریها ندارد و موجب میشود تصمیمات آنی و بدون توجه به شئونات مدیران به شکل غیرقابل باوری به منصه ظهور برسد و به آن هم برچسب شهامت در تصمیمگیری الصاق میکنند. متأسفانه طی ماههای گذشته اغلب جوانانی که برخلاف گریدهای سازمانی و ضوابط جاری نفتی ارتقا یافتهاند، کمترین ارتباطی با جایگاه خود دارند، این به ضرر صنعت نفت است ولی در مقابل به سود کسانی است که میخواهند کاری «بشود» اما بدون نامشان. در چنین شرایطی رقابتها برای حضور در این زمین بیشتر شده و به تبع آن هر جوانی که قدرت «بله قربانگویی» بیشتری داشته باشد از اولویت بیشتری برخوردار است.
این از خود مدیران جوان، اما مسئله مهمتر آنجاست که انتصابات اخیر انبوهی از ناامیدی و سرخوردگی در میان جوانان صنعت نفت داشته است، کسانی که مانند همه هم سن و سالان خود بهدنبال ارتقا و پیشرفت هستند ولی از آنجا که نه «مشت» دارند و نه «پشت» باید نظارهگر چینش جوانانی باشند که در سطوحی بسیار پایینتر از آنها قرار دارند. برای جوانی که با زیر و بم امور حفاری و تولید آشناست، سخت است تحمل مدیری که متوجه زبان فنی او نمیشود. در میان مدیران جوانی که امروز حکم مجری پروژه یا مدیریت گرفتهاند، هستند کسانی که تنها ارتباطشان با مسائل تخصصی و مدیریتی نفت، سوگلی بودن مدیرانی است که آنها را در سفرهای خارجی خود همراهی میکنند!
در میان همین جوانان، هستند کسانی که به دلیل عدمپیشرفت پله به پله و معقول، تصمیماتی را میگیرند که برای صنعت نفت گران تمام میشود، جوانانی که از ۳۶۵ روز سال بیش از ۱۰۰ روز را به بهانههای مختلف راهی سفرهای خارجی میشوند و دست آخر مورد تفقد قرار میگیرند. این روزها، روزهای رقابتهای درون سازمانی با چاشنی پروندهسازی و تخریب علیه کسانی است که از نظر توانایی در رتبه قابل قبولی قرار دارند اما چون یک عامل خطر محسوب میشوند بهسرعت تخریب میشوند.
در چنین شرایطی همه چیز قربانی بازی خطرناکی میشود که جوانگرایی را تبدیل به خنجری میکند که قطعاً قلب نفت را نشانه گرفته است و چه چیزی بدتر از آنکه نه یاوری در صنعتی پیدا میشود که نفت را نجات دهد و نه انگیزهای. روند فعلی انتصابات و بهرهگیری از «خودمانیها» مینهای خطرناکی است که هزینه سنگینی خواهد داشت. برای کسانی که نمیخواهند درگیر مراکز نظارتی باشند چنین پدیدهای عالی است ولی برای صنعت نفتی که به سختی نفس میکشد، حکم تیر زهرآگینی را دارد که هدف بدی را نشانه گرفته است.
تصمیمگیران بهتر از هر کسی میدانند حواشی مربوط به این احکام چه سرخوردگی و اعتراض شدیدی را در میان نفتیها به پا کرده است و افرادی سمتها را درو میکنند که روابطشان با مدیران بالاسری قابل چشمپوشی نیست. جوانانی که امروز مدیر شده و بهراحتی به سایرین توهین میکنند با تجربههای نفت را هم روبهروی آنها قرار داده است. جوانگرایی اگر سنخیتی با شایستهسالاری داشته باشد، قطعاً مورد پذیرش بیشتر نفتیها خواهد بود هرچند هر انتصابی به خودی خود منتقدانی دارد ولی تفاوت بسیاری است میان ۱۰۰ مخالف تا پنج مخالف. روزهای سختتری در انتظار نفت است اگر چنین روندی اصلاح نشود. خلأ شایستهسالاری به شکل عجیبی در ذوق میزند...