به گزارش مشرق، «محمد سلیمی» در روزنامه «وطنامروز» نوشت:
شکست سنگین نظامی داعش و جمعشدن سفره حضورش در سوریه و عراق که به واسطه نقش پررنگ و غیرقابل فروکاستن ایران حاصل شد، تصویر قدرت نظامی آمریکا و همپیمانانش را در آنچه مبارزه با تروریسم میخوانند، به شکلی اساسی مخدوش کرد. آمریکا در دوران افول اقتصادی هنوز قویترین و بلامنازعترین نیروی نظامی جهان به حساب میآید و این باختن قافیه به ایران در جریان مبارزه با داعشی که با انواع و اقسام سلاحهای آمریکایی تامین میشد، برای این نیروی نظامی غولآسا یک رسوایی و یک شکست بزرگ به حساب میآید. کشوری که برای سالها توسط آمریکا و همپیمانانش یک کشور حامی تروریسم معرفی شده بود حالا بساط یکی از بدترین و خونریزترین و ترسناکترین گروههای تروریستی را که جهان تاکنون به خود دیده، جمع کرده است و اینکار را حتی زودتر از ضربالاجلی که فرمانده باصلابتش برای این کار تعیین کرده بود انجام داد. حالا این تصویر منفی از ایران به چالش کشیده شده است و برنامههای آمریکا برای افزایش فشارها بر ایران مستلزم بازسازی این تصویر خواهد بود.
شکست داعشی که توسط رسانههای جهانی به عنوان مخوفترین سازمان تروریستی جهان به مخاطبانشان معرفی شده بود و نقش غیرقابل کتمان ایران در آن حالا افکار عمومی جهان را با این پرسش مواجه کرده است: ایرانی که خود مهمترین نقش در شکست داعش را بر عهده داشته است، چگونه از سوی آمریکا و همپیمانانش به حمایت از تروریسم متهم میشود؟ باید برای موجه کردن این تصویر از ایران ترتیبات جدیدی اتخاذ شود. درگیریهای یمن و ادعاهای عربستان درباره حمایت ایران از حوثیهای یمن، محمل جدید این تصویرسازی خواهد بود.
جدا از آمریکا این کشورهای حاشیه خلیجفارس و در راس آنها عربستان سعودی و امارات هستند که خود را بازندگان بسیار بزرگ این زورآزمایی منطقهای میبینند. ایران تحت فشار و تحریم، در جایی که اهدافی در رابطه با عراق و سوریه تعیین کرد، موفق شد تقریبا به همه آنها دست یابد و عربستان تحت حمایت تسلیحاتی جهان غرب هنوز نتوانسته است کاری از پیش ببرد و تازه کل عرصه سرزمینیاش از طرف انصارالله و نیروهای یمنی در معرض خطر قرار گرفته است.
میلیاردها دلار هزینه نظامی عربستان برای جلوگیری از قدرت گرفتن حوثیها در یمن تاکنون برای این کشور نتیجهای در بر نداشته است و ظواهر کار نیز از بیسرانجام بودن این جنگافروزی منطقهای برای عربستان حکایت میکند. عربستان سعودی در نهایت در صورت ادامه وضعیت کنونی مجبور خواهد بود با یمن مستقل و با حضور پررنگ حوثیها کنار بیاید. این برای بلندپروازیهای ولیعهد خام سعودی یک سقوط بزرگ خواهد بود؛ عربستانی که حالا عدم موازنه قدرتش در عرصه میدانی نسبت به جمهوری اسلامی، باعث شده متوسل به ساخت انیمیشن شود تا شاید در آن فضای غیرواقعی خود را پیروز نزاع با ایران بداند!
ایران در این شرایط از نگاه آمریکا و کشورهای حاشیه خلیجفارس آنقدر مقصر است که باید در زمینی دیگر به چالش کشیده شود. ایران هر نوع حمایت نظامی و مالی از حوثیهای یمن را قویا رد کرده است و عربستان سعودی که همه برنامهها و پیشبینیهایش در رابطه با یمن غلط از آب درآمده، به دنبال توجیهی برای ناتوانی خود و مابقی متحدان منطقهایاش در کسب یک پیروزی چشمگیر در یمن است و چه توجیهی بهتر از حمایت ایران از حوثیها میتواند ننگ ناکامی در نیل به نتیجه در یمن را به نحو موثری پوشش دهد؟ این کار برای عربستان و آمریکا گویی از راه شوی موشک قراضه به سرانجام میرسد.
بازی منطقهای را تاکنون ایران برده است و باید برای مبارزه با ایران از نقاط ضعف آن استفاده کرد؛ پاشنه آشیل ایران نیروهای سیاسی تجدیدنظرطلب داخل آن هستند. ابزار تحریمهای اقتصادی گسترده وقتی در کنار درگیریهای سیاسی داخلی ایران از ۸۸ به بعد قرار گرفت، توانست این نخبگان سیاسی را به دست کشیدن از برنامه هستهای ایران مجاب کند. حالا همین نسخه برای تغییر موازنه قوا در خاورمیانه دوباره در حال نوشته شدن است.
نیروهایی هم اکنون در ایران قدرت سیاسی را در دست دارند که خوب میترسند و خوب امتیاز میدهند و توانایی زیادی در ترساندن و همراه کردن ملت خود با تبعات این ترسها دارند. فقط کافی است عوامل وحشت آنها به نحو احسن فراهم شود. فرصت ۴ ساله دوم ریاست این نخبگان بر دولت در ایران فرصت خوبی برای آمریکاییها و همپیمانان منطقهای آنهاست تا به نحو موثری به ۲ هدف عمده خود در رابطه با ایران دست بیابند؛ «از بین بردن گزینههای نامتقارن قدرت ایران در منطقه» و «محدود کردن توان دفاعی موشکی ایران».
نتیجه نیل آمریکاییها به این دو هدف عمده در نهایت به یک تغییر ماهوی سیاسی در ایران منجر خواهد شد.
برای این منظور سپاه پاسداران در مرکز هجمه قرار گرفته است، چرا که گزینههای نامتقارن قدرت خارجی ایران ارتباط تنگاتنگی با واحدهای برونمرزی سپاه دارد و توان موشکی ایران نیز در اختیار سپاه قرار دارد. آمریکاییها زیرساختهای لازم برای تحت فشار قرار دادن ایران به این بهانهها را آماده کردهاند که مهمترین آنها مجموعه تحریمی جدیدا عملیاتی شده معروف به «کاتسا» یا آنگونه که مصطلح شده، «مادر تحریمها»ست. تحریمی که ویژگی ویروسی دارد و هر همکاریکنندهای با سپاه را نه با مواجه شدن با جریمه وزارت خزانهداری آمریکا، بلکه با قرار گرفتن در اسدیان لیست مواجه میکند.
در کنار این، به واسطه پذیرش پروتکلهایFATF توسط ایران در دولت تدبیر و امید این امکان برای آمریکاییها فراهم شده است که به نحو موثری سپاه را در داخل ایران نیز با محدودیتهای بزرگی مواجه کنند. حالا هر نهاد، شرکت و فرد ایرانی که مراودات مالی و بانکی با سپاه داشته باشد، قابل شناسایی و تحت فشار قرار گرفتن است اما پیششرط تحقق این فشارهای ویژه همراهی درونی از طرف نخبگان سیاسی تاثیرگذار بر افکار عمومی داخل ایران با روایت آمریکاییها از ماجراست. همه چیز برای تحت فشار قرار دادن همهجانبه ایران مهیاست و فقط همراهی و همنوایی یک جریان سیاسی درونی را لازم دارد. همانگونه که اشاره کردیم نخبگانی که اکنون در قدرت اجرایی ایران حضور پررنگ دارند با توجه به تجربه برجام این پتانسیل را در حد بالایی دارند.
آمریکاییها کار را خیلی وقت است شروع کردهاند. ترتیبات تحریمی وضع شده است و فقط برای تاثیر بیشتر آنها باید ایران را به نقض برجام متهم کرد تا بتوان دیگران را هم برای وضع تحریمهای بینالمللی ضد ایران متقاعد کرد. شوی موشک قراضه هیلی سرآغاز اقداماتی در این زمینه است.
در حالی که کارشناسان سازمان ملل پس از بررسی لاشه موشک شلیک شده به فرودگاه ریاض از فقدان شواهد برای منتسب کردن آن به ایران سخن میگویند، اینبار خود آمریکاییها با به جریان انداختن برنامهای مشابه آنچه برای شروع اقدام علیه عراق در دوران صدام به کار بردند، قصد دارند پروژه افزایش فشارها به ایران را موجه و مشروع جلوه دهند.
اسنادی که بعدها مشخص شد همگی جعلی بود و هیچگاه در عراق آنگونه که آمریکاییها ادعا میکردند تسلیحات کشتار جمعی یافت نشد. حالا همان برنامه البته در صورتی مضحک با نشان دادن چند سوراخ روی لاشه یک موشک به جریان افتاده است. تازه طنز ماجرا اینجاست که کارشناسان سازمان ملل قطعات آمریکایی زیادی را در موشک مذکور شناسایی کردهاند و بر اساس استدلالی که نماینده آمریکا در سازمان ملل برای متهم کردن ایران به تامین موشک برای انصارالله به کار برده است، این خود آمریکاییها هستند که بیشترین تقصیر را خواهند داشت. اگر به یاد داشته باشید چند سال پیش هم نتانیاهو در مجمع عمومی سازمان ملل با نشان دادن نمودار و چند تصویر مضحک همین شامورتیبازی را ضد ایران انجام داد و حالا آمریکاییها هم در غیاب هر نوع دلیل محکمهپسندی به همان بازی احمقانه روی آوردهاند.
حنای ادعای آمریکاییها درباره داشتن اسنادی که ادعاهایشان را تایید کند پس از جنگ با عراق رنگ خود را از دست داد و حالا آنها اسناد خود را با خود حمل میکنند. اگرچه این اقدام مسخرهتر از آن است که آمریکاییها بتوانند از آن طرفی ببندند و همانگونه که پیشتر گفتیم تنها به کار توجیه شکستهای منطقهای سعودیها در یمن خواهد آمد ولی نشاندهنده برنامه آنها برای ایجاد یک اجماع جهانی جدید ضد ایران است، لذا دقت و حزماندیشی بیشتری را برای مقابله موثر با آن توسط ایرانطلب میکند.
راهحل خنثی کردن و گرفتن ضربه این اقدامات خصمانه آمریکایی از مسیر انسجام داخلی و اجازه ندادن به هر نوع اقدام برای فرستادن پالس مثبت نسبت به اثربخشی داخلی این سازوکار جدید به خارج از مرزهای کشور است. در کنار این، به جریان انداختن ترتیبات ضدتحریمی مالی و در راس آنها پیمانهای دوجانبه پولی با چین، هند، ترکیه و سایر شرکای تجاری عمده ایران قرار دارد. در این شرایط هزینه تحریمها برای آمریکا زیاد خواهد شد و این حربه را به یک راهکار پرهزینه و کماثر برای آنها تبدیل خواهد کرد، لذا باید مراقب بعضی جریانات سیاسی داخل کشور بود و از موجسواری آنها بر بعضی تکانههای محتمل در آینده جلوگیری کرد.