به گزارش مشرق، مهدی رحمانیان مدیر مسئول یکی از سیاسیترین روزنامههای کشور است. شرق همانند روزنامههای استخوانداری مثل کیهان توانسته بر معادلات سیاسی اثرگذار باشد. نسبت به سایر رسانههایی که وابسته به اصلاح طلبان است، این روزنامه مشی معتدلتر و یا به تعبیر من محافظه کارانه دارد. تعبیری که هیچ به مذاق رحمانیان خوش نمیآید. او بیش از آنکه یک روزنامه نگار باشد، سیاست مدار است. از این جهت میگویم سیاست مدار که در به کار بردن کلمات و تعابیر محتاط بود و بیم آن داشت شاید گزکی دستِ رسانهی منتقدش بدهد؛ اما حقیقتاً در طول مصاحبه صادقانه حرف زد و چیزی را که میدانست و اعتقاد داشت گفت.
برای همین در این مصاحبه کلمات «باور دارم»، «معتقدم» و «اعتقاد دارم» زیاد است. در ابتدای مصاحبه دست به سینه نشسته بود که نشان از گارد بسته اش در برخورد با خبرگزاری رقیب بود. اما در میانههای بحث رفتارش دوستانه شد و دوستانهتر ماند. انتقادات را شنید، برخی را قبول کرد و تعدادی را هم وارد ندانست، از برخی حرف هایش قانع شدم و شاید از بیشترش نه. او حقیقتاً اصلاح طلب است، یعنی برای مقام و پول از مواضع اش عدول نکرده و از این رو گپ و گفت با او جذاب است. آن چه میخوانید گفتوگویی یک ساعته در دفتر روزنامه شرق واقع در میدان آرژانتین است. دفتری بسیار ساده و جمع و جور در یکی از مناطق شمالی و گرانقیمت تهران!
رسانهها در ایران تا چه اندازه توانسته اند به مدیریت درست افکار عمومی کمک کنند؟ آیا توانسته اند کارکرد اصلی خود را به نمایش بگذارند؟
به نظرم رسانه یک پازل از طرحی بزرگ به نام جامعه است و این پازل نمیتواند با سایر اجزا و پازلها ناهمخوان باشد. نمیتوانیم از رسانه انتظار داشته باشیم که همه چیز آن در چهارچوب باشد، اما سایر پازلها و بخشهای جامعه دارای چارچوبهای متفاوتی باشند؛ بنابراین افرادی که در رسانه کار میکنند بخشی از آدمهای همین جامعه هستند و از آسمان به زمین نیامده اند. از این رو اگر اتفاقی در رسانه میافتد چندان ناهمخوان با سایر اتفاقاتی که در جامعه رخ میدهد نیست.
از این زاویه فکر میکنم وقتی تحلیل کنیم که آیا رسانهها آنگونه که باید باشند هستند یا نه، باید ببینیم آیا سایر بخشهای جامعه آنگونه که باید هستند یا خیر!
اصولاً در جهان جدید رسانه بخشی از مدیریت نوین است، اما واقعاً در سطح مدیران ما این نگاه به رسانه وجود دارد یا ندارد؟ من معتقدم اصلاً این نگاه وجود ندارد، برای اینکه رسانه در مجموعه مدیریتی ما یک عنصر مزاحم تلقی میشود و فرقی هم نمیکند که این رسانه متعلق به کدام دستگاه، قوه و یا جریان باشد.
مدیران ما اصولاً رسانه را به عنوان یک نیروی کمکی نگاه نمیکنند و توجه ندارند که رسانه حلقه وصل و حلقه واسطی بین سایر حلقات جامعه و مدیریت است. هر جا هم [مدیران]کم میآورند میگویند رسانه مقصر است و ما گونه دیگری صحبت کردیم و رسانه شیطنت کرده است.
میخواهم بگویم اگر در جامعه پذیرفته شده بود که در کنار مدیریت، یک واحد و رکنی به نام رسانه داریم که این رکن هم قابل اعتناست، احتمالاً مسیر حرکت رسانه ایمان متفاوتتر از چیزی بود که الان هستیم؛ اما، چون این را نپذیرفتهایم بنابراین هر جا اشکالی هست به رسانه رجوع میکنیم.
من فکر میکنم سوال شما را اگر بخواهم صادقانه پاسخ بدهم که آیا رسانهها توانستهاند بر افکار عمومی اثر بگذارند؟ باید بگویم که اثرگذار بودهاند، اما اینکه این اثرگذاری مثبت بوده، الزاماً اینگونه نبوده است. برخی جاها روزنامههای ما احزاب کاغذی شده اند و همین باعث شده که رسانه از آن رسالت واقعی خود بیرون برود و موجب انحراف آن شده است.
در واقع میگویید وابستگی سیاسی موجب شده رسانه کارکرد خودش را نداشته باشد؟
من معتقد نیستم که یک رسانه وقتی داخل یک جریان سیاسی تعریف میشود ارگان آن جریان هم باشد و اینگونه تعریف شود. اشکالی ندارد که یک حزب، ارگانی اعم از روزنامه، هفته نامه، ماهنامه، سایت و کانال خبری داشته باشد؛ در این حالت تکلیف مخاطب روشن است که این روزنامه ارگان فلان حزب است و خبرها و تحلیلهایی که ارائه میدهد مبتنی بر نگاه آن جریان و حزب سیاسی است و به نوعی مانیفست آنها را تبیین میکنند؛ اما اگر روزنامهای ادعای حرفهایگری کرد، دیگر حق ندارد با مخاطبانش به این شکل رفتار کنند، چون به نظرم مخاطب باید محور باشد نه چیز دیگری مانند افکار مدیران آن روزنامه.
بارها به دوستان گفتهام که روزنامه برای هیچ کس نیست؛ نه بندهای که صاحب امتیاز و مسئولم نه آن فردی که سردبیر، دبیر و خبرنگار است. روزنامه برای مخاطبان است. این حرف به چه معنی است؟ یعنی ما حق نداریم برای مخاطب نسخه بپیچیم. ما باید برای مخاطب خبر را ارائه دهیم و نباید در خبر دست ببریم.
تحلیل و گزارش خبری فرق میکند، شما میتوانید در اینجا از نظر کارشناسان استفاده کنید، اما باید معلوم باشد که این نظر کارشناس است که ممکن است مخاطب بپذیرد و یا نپذیرد.فکر میکنم اگر بخواهم صادقانه توضیح بدهم، این مسیر را آنگونه که باید نپیموده ایم، برای آنکه اسباب آن فراهم نبوده است.
ما هم عضوی از جامعه هستیم لذا در جامعه اگر عیب و حسنی وجود داشته باشد در ما هم وجود دارد. از این رو ما تافته جدا بافته و یا جزیره منفک از سرزمین اصلی محسوب نمیشویم.
روزنامه شرق چقدر توانسته که رسالت رسانهای خودش، که همان ارائه اطلاعات درست و مدیریت درست افکار عمومی است را انجام دهد؟
تلاشمان زیاد بوده است. صادقانه بگویم که از آن روزی که من وارد عرصه رسانه شده ام تلاش کردهام که کمترین کاری که انجام میدهم این باشد که به مخاطبان دروغ نگویم. شاید بنابر شرایطی نتوانم همه راستها را به مخاطب اطلاع رسانی کنم و گفتنِ همه راستها آفتهایی برای خودم، جامعه و یا مجموعه من داشته باشد. تلاش ما به صورت دسته جمعی این بوده که دروغ نگوییم و هرجا هم که اشتباه کردهایم بلافاصله و بیدرنگ به مخاطب توضیح دادهایم.
من مثالی بزنم، یک شماره روزنامه، «عکس یک» شرق راجع به شهرداری تهران بود که مجموعه پوستری در خصوص برجام چاپ و در یکی از فرهنگسراهای خود برنامه انتقادی در خصوص این موضوع برگزار کرده بود و قرار بود تعدادی بیایند و در خصوص این برنامه صحبت کنند. خبرنگار ما بدون اینکه در سطح شهر حضور داشته باشد این پوستر را در یکی از خبرگزاریها دیده بود و بر اساس تخیل و خیال خود گزارشی تهیه کرده بود با این مضمون که شما وقتی در سطح شهر میگردید با این پوستر و بیلبورد مواجه میشوید و آن را میبینیم و کار شهرداری را نقد کرده بود.
آن گزارش خبری تحت عنوان «عکس یک» روزنامه شرق چاپ شد. فردای آنروز به من زنگ زدند و گفتند که اصلاً چنین چیزی نیست. من وقتی با سردبیر و دبیر سرویس چک کردم گفتند که ما به خبرنگار اعتماد کردیم. طبیعی است که من ناراحت شوم. روز پنجشنبه هم بود و من کار خاصی نمیتوانستم انجام بدهم. روز جمعه شخصاً توضیحی نوشتهام و از شهرداری و شهردار عذرخواهی کردم. گفتم که اشتباه کردیم و آن توضیح را در صفحه یک چاپ کردیم. اتفاقاً رئیس دفتر شهردار که آقای شوشتری بودند با من تماس گرفتند و تشکر کردند که من به ایشان گفتم ما کمترین کار را انجام دادیم و باید این کار را انجام میدادیم.
با این وجود ما در این مسیر اشتباه داشتیم و باز هم اشتباه خواهیم کرد. یک وقتی ما پروندهای داشتیم و من به دوستان هیئت منصفه گفتم که من دوست ندارم به اینجا بیایم، اما به شما هیچ قول و تعهدی نمیدهم چرا که کار ما سرعت در آن نقش اصلی را دارد و ممکن است گاهی دقت پایین باشد و از دل این عدم دقت شکایت بیرون بیاید، لذا شما اینطور به ما نگاه کنید که ما در این مسیر اشتباهاتی میکنیم که برخی از همین اشتباهات ما را به دادگاه میکشاند؛ بنابراین تلاش کردیم در آن مسیری که گفتید حرکت کنیم، اما چقدر توانسته ایم را باید مخاطب بگوید.
اگر بخواهیم به صورت مصداقی بحث کنیم آیا میپذیرید که رسانهها در مسئله برجام رفتاری اغراق گونه داشتند؟ برای مثال رئیس جمهور میگفت که حتی آب خوردن ما هم به رفع تحریمها وابسته است.
من قبول دارم و اتفاقا رد نمیکنم. بحث آب خوردن را که صحبت آقای رئیس جمهور بود. اینها که نشان از صداقت ماست. ما پیام پیام افرادی را منعکس کردیم که در مسئله برجام مسئولیت داشتند. یک وقتی هست که ما گزارشی تهیه میکنیم و در آن مبالغه صورت میگیرد که من فکر کنم این اتفاق رخ نداده باشد. ضمن اینکه بالاخره ما در شرایط بسیار بدی قرار داشتیم. گمان نمیکنم مخالفان برجام قبول کنند که شرایط پیشابرجام قابل تداوم و قابل دفاع بوده است.
من تقریباً با اکثر افرادی که مخالف برجام بوده اند صحبت کردم آنها قبول نمیکردند که شرایط پیشابرجام قابل دفاع بوده است و میتوانستیم آن مسیر را ادامه دهیم. اگر برجام رخ نمیداد واقعا شرایط بدی پیدا میکردیم. بالاخره کشوری که اقتصادش نفتی است و 800 هزار بشکه نفت میفروخته و قرار بود که فروش نفتش نزدیک به صفر میل کند چه وضعی پیدا میکرد؟
پس میتوانیم این را بگویم که وقتی آقای رئیس جمهور میگوید که حتی آب خوردن ما هم وابسته به تحریمها بوده است مبالغه کردهاند، اما ما در روزنامه مبالغهای نکردیم. توجه داشته باشید که رسانه معرفت تولید نمیکند. رسانه مسئول توزیع معرفت است. معرفت به معنای آگاهی و رسالت خبری منظورم است. در واقع ما این مطلب را تولید نکردیم بلکه آینهای بوده ایم که آنها را انعکاس داده ایم.
اگر ما جایی در گزارشی که خودمان مسئول بودهایم قدری مبالغه کرده باشیم به نظرم برای اینکه از آن فضا [پیشابرجام]خارج شویم قابل اغماض است.
اعتباری که برای برجام ایجاد شده همه آن ماحصل عملکرد دولت نیست بخشی از این اعتبار نزد افکار عمومی به واسطه عملکرد رسانهها شکل گرفته است این که شما میگویید ما فقط اخبار را انعکاس داده ایم شاید درست نباشد به هر حال برجام تبدیل به مسئلهای شده که نقدهای جدی به آن وارد است...
من همین حالا هم مدافع برجام هستم و معتقدم که اگر برجام اتفاق نمیافتاد کشور سرنوشت نامطلوبی پیدا میکرد و اتفاقاً این را هم در تلویزیون گفتم که استارت برجام را مقام معظم رهبری در مشهد و با به کار بردن نرمش قهرمانانه زدند. اگر اینطور نبود امکان نداشت دولت تاکتیکی را در برجام به کار ببرد.
معتقدم استراتژی برجام توسط رهبری انجام شده و دولت با کارشناسان ورزیده و برجستهای که در وزارت امورخارجه داشت توانست با تاکتیکهای مناسب، آن استراتژی را به نتیجه برساند.
برجام محصول کار دولت به تنهایی نیست، مجموعه نظام برجام را به وجود آورده اند و برجام هم یک حرکت قابل دفاعی است. نمیدانم چرا جریان مقابله دولت سعی میکنند برجام را به عنوان یک لکه سیاه ببینند و بگوید که آقای دولت شما چرا از این لکه سیاه دفاع میکنید؟ برجام لکه سفیدی در پرونده دیپلماسی جمهوری اسلامی و ایران به معنای تاریخ چند هزار ساله آن است.
یکی از دلایلی که جریان اصولگرا با آن برجام را نقد میکند شکل گیری فضای اغراق آمیز و وعدههای زیادی بود که از طریق رسانههای حامی دولت به مردم داده میشد. امروز شاهد هستیم که بخش بسیار زیادی از آن وعدهها محقق نشده است. آیا رسانهها در شکل گیری این فضای اغراق آمیز نقشی نداشته اند؟
جریان مقابل حق دارد به برجام نقد وارد کند، این جریان زمانی که مسئولیت این پرونده را داشت هنرش این بود که مذاکره برای مذاکره میکرد. مینشستند داخل استانبول و میگفتند که جلسه بعدی آستانه یا بغداد باشد، که تبدیل به طنز هم شده بود؛ ولی حالا جریانی آمده و پرونده هستهای را به جای رساند و املایی نوشت.
من معتقد نیستم که برجام نمره اش 20 است. برجام میتواند 4 غلط هم داشته باشد. برجام اگر زیر 10 باشد بد است. شما که اعتقاد ندارید برجام نمره اش منفی و یا زیر 10 است؛ لذا برجام املایی نوشته شده است که به احتمال زیاد غلط هم دارد و باید کسانی که مسئولیت آن را بر عهده داشتهاند این را بپذیرند.
من میدیدم که آقای ظریف و عراقچی در جلسات، نقدها را میپذیرفتند که برعکس جریان مقابل بود. در دورهای که آقای جلیلی مسئولیت پرونده را برعهده داشتند کوچکترین نقدی میشد نوشت؟
اما در این دوره بی رحمانهترین نقدها صورت میگرفت و من به این نقدها نمره میدهم، معتقدم که باید صورت میگرفت تا برجام آفاتش کمتر باشد.
مسئله من برجام نیست، آسیب شناسی رفتار رسانهای است...
من میپذیرم که روزنامه شرق اگر گزارشی در خصوص برجام به صورت اغراقآمیز نوشته باشد اشتباه بوده و از آن دفاع نمیکنم. اما اینکه من این را قبول دارم، اما اینکه بگویید امضای وزیر امور خارجه _. هر دولتی میخواهد باشد_ تضمین و تعهد ندارد این را قبول ندارم. ما کار خلافی نکردیم. وزیر خارجه حرفی زده و ما هم آن را تیتر کردیم. میتوانید بگویید این حرف که امضای کری تضمین است، درست است، اما به امریکاییها نمیتوان اعتماد کرد.
رئیسجمهور نامه به رهبری مینویسد و آنجا مدعی میشود که سازمان تحریمها از هم پاشید و ما آن را تیتر کردیم نباید متهم شویم.
یکی از نقدهایی که به روزنامه شرق در میان اصولگرایان وجود دارد همان تیتر بحث برانگیز «امضای کری تضمین است» بود که به نوعی نشان از همان فضای اغراق گونه از برجام هم هست. امروز هم که امریکا به تعهدات خود عمل نکرده موجب شده که با شرق با طعنه بیشتری برخورد شود.
ببینید در فضای دیپلماتیک نه تنها امضای آقای ظریف یا کری و یا آقای تیلرسون، حتی اگر آنها بروند در یک کلیسا و آقای ظریف برود در یک مسجدی در خصوص مسائل بینالمللی صحبت کنند، آن سخن مسئولیت آور است.
این در عرصه دیپلماسی یک حقیقت است که امضای رئیسجمهور تعهد آور و تضمین آور است. منتهی شما میتوانید بگویید امریکاییها بدعهد هستند، این بحث دیگری است، من هم از این دفاع میکنم و قبول دارم که امریکاییها بدعهد هستند.
رفتار امریکاییها از سال 1320 به اینطرف و بیشتر سال 1332 با ما متاسفانه خوب نیست. در جاهای متعددی میبینیم اینها بد عهدی کردند. من این را قبول دارم، اما اینکه بگویید امضای وزیر امور خارجه _هر دولتی میخواهد باشد_ تضمین و تعهد ندارد این را قبول ندارم. ما کار خلافی نکردیم. وزیر خارجه حرفی زده و ما هم آن را تیتر کردیم. میتوانید بگویید این حرف که امضای کری تضمین است، درست است، اما به امریکاییها نمیتوان اعتماد کرد.
اصلا میپذیرید رسانهها در برجام اغراق کردند؟
[کمی فکر میکند]... نه!
مثلاً آقای ترکان گفتند که یک روز تاخیر در اجرای برجام 150 میلیون دلار به ما ضرر میزنند و عین همین مطلب مبنای تولید محتوا در رسانهها شد، این قبیل صحبتها اغراق نبود؟
من با این اعداد و ارقام کاری ندارم. میل دارم به یک نقطه مشترک برسیم چرا که ما گفتگو میکنیم و در حال جدل نیستیم. من از شما میپرسم که اگر ما نفت نمیفروختیم چه اتفاقی در کشور رخ میداد؟
حالا شاید آقای ترکان 50 تا کم و یا زیاد گفته باشد، اما بپذیریم که اگر این روند [پیشابرجام]ادامه پیدا میکرد این خودروی لب پرتگاه کشور به ته دره سقوط میکرد.
بپذیریم که پیشابرجام با شرایط بسیار بحرانی و خطرناکی مواجه بودیم و هنر دولت این بود که این خودرو را از لبه پرتگاه آورد روی جاده اصلی قرار داد. البته این جاده هم همچنان سنگلاخی است. جاده چهار باندهی آسفالته نیست. همچنان مشکلاتی هست. ما با امریکاییها مشکلات جدی درباره برجام داریم. ولی کاری که در برجام صورت گرفت قابل تقدیر است. قراردادی است که امریکا به قول خودش کدخدای محل است نمیتواند آن را به هم بزند چرا که به شورای امنیت رفته و مصوبه گرفته است.
رفتار امریکاییها از سال 1320 به اینطرف و بیشتر سال 1332 با ما متاسفانه خوب نیست. در جاهای متعددی میبینیم اینها بد عهدی کردند.
وقتی ترامپ رفتاری خلاف برجام انجام داد بلافاصله خانوم مرکل، ترازا می، موگرینی و آقای ماکرون موضع گرفتند. به نظرم جای اینکه ما در قاب انزوا برویم امریکاییها رفته اند. این هنر مذاکره کنندگان ما بود. ما این را قدر بدانیم. به قول رهبری اینها فرزندان همین ملت هستند. حالا اگر جایی اشکالی هست، نقد شود، بگویید آقای ظریف این کار اشتباه بود.
در همین ماجرای زلزله آقای ظریف توییتی زد که ما نیاز به کمک نداریم و خیلی کارش غلط بود. ژاپن به آن ژاپنی خودش کمک میپذیرد. یعنی چه ما کمک نمیخواهیم؟ در خانه شما اتفاقی افتاده و همسایه میخواهد کمک کند و شما میگویید نه من نمیخواهم؟
میخواهم این را بگویم که این آدمها چه در برجام و چه در غیر برجام به دلیل آدم بودن اشتباه میکنند و اشتباهات را هم باید به آنها گفت و باید آنها را نقد کرد.
کیهان آن روزها [مذاکرات را]بی رحمانه نقد میکرد؛ برخی دوستان میگفتند که نباید این کار را انجام دهد، که من هم پاسخ دادم اتفاقاً کار خوبی میکنند، کیهان اگر این نقدها را انجام ندهد، اینها در آن معاهدهای که امضاء میکنند گافی دهند که قابل برگشت نباشد. وقتی کیهان اینها را نقد میکند، آنها آنجا حواسشان هست که کاری انجام ندهند که بعداً نتوانند جواب بدهند.
چرا به شما کیهان اصلاحطلبها میگویند؟
این را داخل دولت شنیدهام که میگویند. آن کسی را که این حرف را میزد، دیدم و متوجه شدم اصلاً رسانه را نمیفهمند. من به او گفتم که این حرف را شاید اگر یک کارشناس بگوید من بنشینم و با او در این باره گفت و گو کنم و، چون شما کارشناس رسانه نیستید و فهم درستی از رسانه ندارید بنابراین این حرف از نظر من هیچ اعتباری ندارد.
به نظرم یکی از دلایل این حرف این است که ما در روزنامه مداحی نمیکنیم. هر دولتی که میخواهد باشد. ما دولت مورد علاقه خودمان را هم میکنیم، ولی آنها نقد از جانب ما را دوست ندارند و نمیپذیرند و فکر میکنند هر کاری که آنها انجام میدهند ما باید مداحی کنیم. فکر کنم یکی از دلایلش این باشد. اگر از این زاویه این حرف را میزنند ما این را میپذیریم.
امروز هم ما دولت را نقد میکنیم. امام صادق علیه السلام جمله بسیار حکیمانهای دارند و میفرمایند که: «دوستان ما کسانی هستند که عیبهای ما را به ما هدیه میدهند» ما هم فکر میکنیم که اگر دولت فکر میکنند ما رسانههای همسو با او هستیم بپذیرد که عیب هایش را به او بگوییم؛ چون اگر ما آنها را نگوییم کیهان خشنتر آن را میگوید و میزند.
ما تلاش میکنیم که نقدمان منصفانه و مشفقانه باشد، تخریب در نقد ما نیست، ولی دوستان وقتی پشت آن میزها مینشینند هیچ نقدی را بر نمیتابند. البته در تاریخ ما هم سابقه دارد و کم هستند مسئولینی که نقد را بربتابند.
یکی از نقدهایی که به روزنامه شرق میشود این است که در رویدادهای ملی مثل روز قدس، 22 بهمن و یا اعلام شکسته حکومت داعش در عراق و سوریه که توسط سردار سلیمانی اعلام شد صفحه یک روزنامه خنثی است...
ما برای روز قدس و 22 بهمن که عکس و گزارش کار میکنیم متوجه نمیشوم باید دیگر چه باید کرد.
مشخصا در روز اعلام شکست داعش که توسط سردار سلیمانی اعلام شد صفحه یک شما خنثی بود...
الان حضور ذهن ندارم، اما سر قصه داعش ما خیلی کار کردیم. چون داعش را غده بدخیم سرطانی میدانستیم و تا میتوانستیم از داخل و خارج و کارشناسان حوزه فلسفه و اندیشه، همه را به خدمت گرفتیم و حتی ویژه نامه منتشر کردیم.
اما اینکه چرا سردار سلیمانی را عکس نکردیم... ببینید روزنامه شرق، چون مطالبش تولیدی است تلاش میکنیم با سایر روزنامهها متفاوت باشد و وقتی مخاطب روی دکه رفت با چندین روزنامه که شبیه هم هستند مواجه نشود. سعی میکنیم متفاوت باشیم... آنروز سردار را عکس نکرده بودیم، اما خبر را پوشش داده بودیم، اما فردا آن روز ایشان را عکس یک کردیم و قدری پرداختیم که ایشان کی بوده و از کجا شروع کرده و الان در چه مرحلهای است و به نوعی جبران کردیم.
وضعیت تیراژتان نسبت به گذشته چگونه است؟
زمانی در کشور یک روزنامه به تنهایی یک میلیون و 100 هزار تیراژ داشته است. الان تیراژ کل روزنامههای ما به زحمت به 800 هزار میرسد و به زحمت هم 400 هزار به فروش میرود که فروش هم نمیرود. این شامل حال ما به تنهایی نمیشود.
اما در بین روزنامههای بخش خصوصی شرق دومین تیراژ را دارد و در روزنامههای سیاسی اولین تیراژ و اولین فروش را داریم. ما بر اساس فروش و آگهی جلو میرویم و اگر منتظر کمک ارشاد و یا یارانهها میماندیم باید دو یا سه سال پیش تعطیل میکردیم.
اشارهای داشته باشیم به حادثه پلاسکو. در پلاسکو از لحاظ رسانهای چقدر به درستی رفتار کردیم؟ به هر حال از لحاظ فنی پلاسکو یک حادثه غیرمترقبه محسوب میشود، اما ناگهان مسئله استعفای شهردار مطرح میشود و شرق آن را پوشش میدهد. چقدر این رفتار سیاسی در آن فضا درست بود؟
البته پلاسکو یک حادثه غیر مترقبه محسوب نمیشود و تمام دستگاههای مربوط با آن کار خود را انجام نداده بودند. پلاسکو نماد ناتوانی و ضعف مدیریت ما است. حادثهای در یک گوشهای از تهران اتفاق میافتد تمام دستگاهها هم وارد شده اند، اما 15 روز طول کشید که فقط آوار برداری کنند.
تصور کنید که شهری مثل تهران که روی دو گسل فعال است روزی در آن زلزله رخ دهد، چه کسی میتواند آن را مدیریت کند؟ به نظرم باید به پلاسکو به عنوان یک نقطه عطف توجه شود و آن را سیاسی نکنیم!
پوشش و درخواست استعفای قالیباف که روزنامه شرق آن را پوشش داد در آن شرایط سیاسی کاری نبود؟
در دنیا این کاملاً طبیعی است، اینکه حادثهای رخ میدهد و رسانهها به کسی که عالیترین مسئولیت را دارد توجه میکنند و نقد هم صورت میگیرد و ممکن است بی رحمانه هم نقد کنند.
چطور حادثهای که در نیشابور اتفاق افتاد وزیر راه باید استعفا میداد و خبرگزاری دانشجو، فارس و روزنامه کیهان میگفتند باید وزیر استعفا دهد، اما وقتی حادثهای در تهران رخ میدهد و ما هم در تهران هستیم حق نداریم به شهردار بگوییم استعفا بده؟
این حرف شما که پذیرش سیاسی کاری است. پس رسالت رسانه چه میشود؟
اتفاقاً من میگویم کار کیهان غلط نیست اصلا رسم است در دنیا که مسئول خودش میرود و استعفا میدهد.
تلقی من این شد که آقای رحمانیان حتی کار کیهان را هم تایید میکنند که بگویند شرق در ماجرای استعفای قالیباف کار درستی انجام داده است!
نه... نه، من میگویم در دنیا این اتفاق میافتد. در همه جای دنیا وقتی اتفاقی رخ میدهد رسانهها متوجه متولی اصلی آن حوزه میشوند، میروند و او را نقد میکنند و اگر حادثه خیلی ابعاد وسیعی داشته باشد درخواست استعفا هم میکنند و به این اشکالی نمیبینم.
چقدر فضاسازی علیه قالیباف در ماجرای پلاسکو متاثر از این بود که او رقیب روحانی در انتخابات سال 96 است و باید به نوعی تخریب شود؟
[کمی مکث میکند]من واقعاً در آن فرصت زمانی خیلی به این موضوع فکر نمیکردم. ولی میتوانست آن هم باشد. البته رسانه میتواند در نگاه خود، افق دورتری را هم ببینند و ممکن است در مجموعه ما هم کسی خبری با همین انگیزه نوشته باشد. ولی خدا میداند من اینطور به قضیه نگاه نمیکردم؛ چون آنقدر حادثه پلاسکو دلخراش بود که نمیتوانست ذهن ما را به شش ماه بعد پرت کند که قرار است انتخابات برگزار شود؛ لذا نباید اینها را مخلوط کرد و اگر ما هم انجام دادیم و مسئله سیاسی شده اشتباه کردیم.
چقدر تقسیم بندی اصولگرایی و اصلاح طلبی را قبول دارید؟
به نظرم جامعه ما از این تقسیم بندی گذر کرده است. اصولگراها به کدامین اصول پایبند هستند و اصلاح طلبها به دنبال اصلاح چه چیزیاند؟ اتفاقاتی در جامعه ما در حال رخ دادن است که عمدهترین آن فساد است. من به عنوان یک اصلاحطلب آیا معتقدم که این فساد فقط در حیطه جریان اصولگرایی اتفاق میافتد؟
اعتقاد من این است که این فساد در هر دو جریان در حال رخ دادن است. بر این باورم که ظلم بزرگ احمدی نژاد به این کشور این بود که ظلم و فساد در کشور را نهادینه کرد و، چون نهادینه شده هم اصولگراها و اصلاح طلبها در ایران به آن آغشته هستند؛ لذا اگر بخواهیم دو جریان جدید در کشور، همانند گذشته شکل بگیرد باید بحث سلامت محور باشد و جریان شناسی بر اساس سلامت صورت بگیرد.
اعتقاد ندارم که اگر یک آدم اصلاحطلب اگر کار اشتباهی کرد و آلوده به فساد شد، چون اصلاح طلب است باید آن را بپوشانیم، اما اگر این فساد در جریان اصولگرایی رخ داد آن را برجسته کنیم. فکر کنم این نوع رفتار خودش بزرگترین فساد است؛ لذا بر این باورم که باید عقلای جامعه را قانع کنیم که الان مهمترین مسئله کشور ما فساد است. بدون اینکه که فساد را جناحی کنیم. اگر به این مرحله رسیدیم به نظرم گام اول را خوب برداشتیم، اما اگر نرسیدیم خیلی امیدی به اصلاح [کشور]وجود ندارد.
خانم کولایی در مصاحبهای که با روزنامه آرمان داشت اشاره کردهاند که لیست مجلس اصلاح طلبان پولی بسته شده بود. نظر شما در این باره چیست؟
باید بپذیریم که در هر دو جریان اصولگرا و اصلاحطلب آن آدمهایی که میلیاردی خرج میکنند و قصد دارند داخل شورای شهر و مجلس بروند یک جای کارشان میلنگد. یعنی اینکه فردی برای رضای خدا هزینه چند میلیاردی کند و وارد مجلس شود تا حقوق 8 - 9 میلیونی بگیرد برای من قابل پذیرش نیست. اعتقاد دارم در هر دو جریان این آلودگی وجود دارد. در خصوص مجلس اطلاعی ندارم اگر اتفاق افتاده اصلاً قابل دفاع نیست.
حتماً برخیها تلاش کردند که این اتفاق رخ دهد و حتی اطلاع دارم که در شورای شهر برخیها تلاش کردند که این اتفاق رخ بدهد، ولی تا جایی که من میدانم مقاومت صورت گرفته و این اتفاق رخ نداد و اگر قرار بر پول بود، قطعاً افراد دیگری جای آنها مینشستند.
مطلوب من این است که از 21 عضو شورای شهر حداقل 7 نفر اصولگرا باشند این را صادقانه میگویم. مطلوب من این بود که از 30 نفر نماینده مجلس حداقل 10 نفر اصولگرا باشند. ولی مشکلی که وجود دارد یک دیوار بلندی از بی اعتمادی بین این دو جریان است که به هیچ وجه حاضر نیستند که جاهای به تفاهم برسند.