سرویس سیاست مشرق - طی روزهای گذشته کشور درگیر ناآرامیهایی بود که گرچه در ابتدا رنگ و بوی اقتصادی داشت اما اندک زمانی نگذشت که نیت بانیان آن برای همگان مشخص و دستهای اغتشاشگران مشخص شد.
در این گزارش قصد نداریم در خصوص چرایی و علت وقوع چنین تجمعاتی که در برخی مناطق کشور با آشوب نیز همراه شد بپردازیم اما بررسی دلایل خوشحالی مقامات آمریکایی از این آشوبها و حمایت از اغتشاشگران میتواند پشتپرده این حوادث را روشن تر کند. به این منظور به بررسی یکی از خساراتی که پس از فتنه سال ۸۸ برای کشور پدید آمد میپردازیم.
هنوز آتش اعتراضات خیابانی سال ۸۸ شعلهور نشده بود که اتاق فکر سرویسهای امنیتی خارجی در آن دمیدند و سران کشورهایی که سابقه دشمنی با ملت ایران را داشتند جسورانه به حمایت از اغتشاشات پرداختند و مردم را برای انجام اعمال ساختارشکنانه ترغیب و تهییج کردند.
اما نحوه مواجهه دشمنان با آشوبهای سال ۸۸ به صرف حمایت ختم نشد و با برنامهریزی برای ضربه زدن به مردم و کشور ادامه یافت. برای درک بهتر خساراتی که فتنه سال ۸۸ به کشور وارد کرد و زمینه ساز تحریمهای سنگین علیه ایران شد مرور وقایع میتواند موثر باشد.
تحریمهای علیه ایران در حالت کلی به سه بازه زمانی تقسیم می شود:
- تحریم های اول که پس از پیروزی انقلاب در سال ۵۷ برعلیه کشور وضع شد.
- تحریمهایی که براثر پرونده هسته ای در اوایل دهه ۸۰ ایران را محدود کرد.
- تحریمهایی که پس از فتنه سال ۸۸ خساراتی را بر علیه مردم ایران به بار آورد.
هرچند تا پیش از این کشور در برخی حوزه ها محدودیتهایی داشت اما تفاوت مهم تحریم های پس از فتنه را میتوان در فشار بیشتر بر معیشت مردم دانست. در واقع مهمترین اتفاقی که در روزهای پس از فتنه در بخش تحریمها رخ داد، تحت تاثیر قرار گرفتن دو بخش مهم اقتصاد یعنی نفت و روابط بانکی بود.
در آن زمان آمریکا با تسلط بر ابزار دلار، قوانین تحریمهای ثانویه بانکی را علیه ایران اعمال کرد. در حوزه نفتی نیز محدودیت های بسیاری در زمینه خرید و فروش و همچنین انتقال منابع نفتی ایران که بخش عمده ای از بودجه کشور وابسته به آن بود، شکل گرفت که این دو در کنار تحریم های ریز و درشت دیگر ضربه سختی بر اقتصاد ملی وارد کرد.
همین مسئله نیز سبب شد تا کلیدواژه تحریم های فلج کننده بر زبان مسئولین آمریکایی جاری شود که در این زمینه میتوان به سخنان یکی از مقامات آمریکایی اشاره کرد که پس از رایزنی با سران اپوزوسیون در مهرماه سال۸۸ گفته بود:
مطمئناً پیامی که من از گردهمایی اخیر فعالان اپوزیسیون ایران- که در میان آنها بعضی شخصیتهای نزدیک به رهبری جنبش سبز حضور داشتند- شنیدم، این بود که تحریم باید اعمال شود و هرچه شدیدتر باشد؛
هیلاری کلینتون که در آن زمان وزیر خارجه ایالات متحده بود نیز در همین رابطه در کتاب خاطرات خود می نویسد:
از سال ۲۰۰۹ دولت اوباما استراتژی دو مسیره یعنی فشار همراه با مذاکره را در قبال ایران برگزید.
آشوبهای خیابانی در ایران به همراه خطدهی ضد انقلاب خارجی و همچنین برخی از نفوذی ها که بعدها مشخص شد از دشمنان برای تحریم اقتصادی ایران درخواست کمک کردهاند سبب شد تا به فاصله یکسال پس از آغاز ناآرامیها قانون جدی تحریمهای ضد ایرانی به تصویب برسد.
برای تشخیص بهتر ارتباط میان «قانون جامع تحریم های ایران» که تیرماه سال ۸۹ به تصویب رسید، با آشوب های سال ۸۸، مروری بر بخشهایی از متن این قانون مفید است. در این قانون آمده است:
دولت ایران همچنان به نقض جدی، منظم و مداوم نقض حقوق بشر، از جمله سرکوب آزادی بیان و آزادی مذهبی، بازداشت غیرقانونی طولانیمدت، شکنجه و اعدامها ادامه می دهد. چنین موارد نقضی پس از انتخابات ریاست جمهوری جعلی در ایران در ۱۲ ژوئن ۲۰۰۹ افزایش یافته است.
این ادبیات به خوبی بیانگر بخشی از نتایج خسارت بار فتنه سال ۸۸ برای کشور است. اما سوالی که پیش میآید این است که آیا در صورتی که آشوبهای چند روز گذشته ادامه یابد باید منتظر تحریمهای جدیدی علیه مردم باشیم؟
برای پاسخ به این سوال لازم است شرایط زمانی فعلی را در نظر بگیریم.
۲۳ شهریورماه سال جاری ترامپ رئیسجمهور آمریکا که طی روزهای گذشته به اصلیترین حامی اغتشاشگران تبدیل شده است و در سابقه خود، تروریست خواندن ایرانیان را دارد، تعلیق تحریمهای ایران را برای ۱۲۰ روز تمدید کرد و البته در این بین از کنگره آمریکا نیز خواست تا نسبت به بازنگری در برجام تصمیماتی اتخاذ کند.
گرچه کنگره در فرصت قانونی خود نسبت به برجام اقدام خاصی انجام نداد اما تا موعد ۱۲۰ روزه بعدی پیش روی رئیسجمهور آمریکا برای تمدید تعلیق تحریمهای تنها ۱۰ روز باقی مانده است.
در واقع این امکان وجود دارد و بخشی از تحلیلگران نیز بر آن صحه گذاشتهاند که شرایط پیش آمده در ایران، میتواند بهانه کافی را به ترامپ برای اجماع با سایر کشورهای اروپایی در عدم تمدید تعلیق تحریم های برجام و به نوعی خروج از آن خواهد داد.
براین اساس میتوان این را گفت در صورتی که اغتشاشات ادامه یابد رئیس جمهور آمریکا از همه خوشحال تر خواهد بود چراکه بدون هیچ هزینه ای تحریم ها را باز میگرداند و چه بسا شدیدتر.
این گزاره البته در مواضع ترامپ علیه ایران در روزهای اخیر نیز مشهود است. به عنوان نمونه رئیسجمهور آمریکا در یکی از توئیتهایی که اخیرا در حمایت از اغتشاشات منتشر کرد صریحا به این موضوع پرداخت و نوشت:
«ایران که اولین کشور در تروریسم دولتی است و در هر ساعت مرتکب نقض حقوق بشر میشود اکنون اینترنت را تعطیل کرده تا معترضان صلحجو قادر به برقراری ارتباط نباشند. خوب نیست!.»
نیکی هیلی نماینده ضد ایرانی آمریکا در سازمان ملل متحد نیز از دیگر مسئولین آمریکایی بود که طی روزهای گذشته به حمایت از اغتشاشگران پرداخت. هیلی گفت:
ایرانیان زمان زیادی است تحت سرکوب بودهاند و اکنون جرأت ابراز نظر پیدا کردهاند.
سوزان مالونی کارشناس اندیشکده بروکینگز نیز دیگر چهرهای بود که اخیرا در مصاحبه با پایگاه المانیتور از احتمال افزایش تحریم های اقتصادی علیه ایران توسط ترامپ باتوجه به وجود ناآرامیهای اخیر خبر داد.
ریچاردهاس رئیس اندیشکده شورای روابط خارجی آمریکا نیز با تکرار این موضوع گفت:
زمان مناسبی است برای دولت آمریکا که رفع تحریمها را به احترام به حقوق سیاسی مردم ایران ( درواقع آشوبگران و منافقین) مشروط کند.
از این سخنان و بیانیه هایی که تاکنون وزارت خارجه آمریکا و کاخ سفید در حمایت از اغتشاشات منتشر کردهاند، میتوان اینگونه برداشت کرد که قرار است در آینده نزدیک، ملت ایران بار دیگر تاوان خطای عده ای اغتشاشگر را بدهند که کشور را در مسیر تحریم های جدید با رنگ و بوی حقوق بشری قرار خواهند داد.
همچنین نقطه پایانی بر این مدعا را نیز میتوان ادعای آندرو پیک معاون وزیر خارجه آمریکا در امور عراق و ایران در نظر گرفت که به تلویزیون صدای آمریکا گفته است:
اعمال تحریمهای بیشتر علیه مقامات ایران که به ادعای وی در سرکوب معترضان دست دارند محتمل است.
حال باید منتظر ماند و دید آشوبگران، همچون فجایع سال ۸۸ قطعات پازل آمریکاییها در تحریم و فشار بر مردم ایران را کامل میکنند و بهانه جدیدی به دست حامیان غربی- عربی خود برای مقابله با ایران میدهند یا نه؟