گروه جهاد و مقاومت مشرق - خودمان هم نفهمیدیم چهجوری شد! راستش این است که یک روز در هفته، پنجشنبهها میرفتیم حرمحضرت عبدالعظیم (ع) و تا صبح آنجا بودیم. نمازصبح را میخواندیم و بعد میرفتیم. فلاسکی داشتیم و آن موقعها آب جوش صلواتی هم در حرم حضرت عبدالعظیم (ع) نبود، 200تومان میگرفتند و فلاسک را پر میکردند. چای پاکتی و قوطی قند هم داشتیم. مینشستیم به کار و بحث و تبادل نظر و اشعار را تصحیح و طرحهای هفته آیندهمان را بررسی و شروع به کار کنیم، میرفتیم آنجایی که قبر مطهر شهید خیابانی است، موکت میانداختیم و مینشستیم.
غیر از این روز، بقیهروزها را میرفتیم قطعه 44 بهشت زهرا(س). از صبح میرفتیم. بعضی روزها مرخصی داشتیم. من دوشنبه و پنجشنبه بیکار بودم. ابوالفضل هم یکجوری میآمد. دوغی درست میکردیم و میگذاشتیم یخ میزد. یک کاسه مسی هم داشتیم. نان خشک خرد کرده و پیاز و خیار و فلفل هم در کولهمان داشتیم و همیشه آنجا یک آبدوغ خیاری با هم میخوردیم. گاهی اوقات هم مهمان داشتیم.
درست جایی مینشستیم که با 2متر فاصله، الان قبر ابوالفضل سپهر است. وقتی که در بزرگراه بسیج تشییع جنازهاش شد، آقای احمدینژاد شهردار بود و آمد آنجا. بچهها به او گفتند میخواهیم او را در قطعه 21 در کنار مزار شهید بهشتی و شهدای 72 تن بگذاریم. سمتچپ آنجا عادیها را هم دفن میکنند. قبر ابوالفضل سپهر را در آنجا کندند. احمدینژاد گفت: «هر جا میخواهید دفنش کنید».
آقایان داود دشتی و عباس قنبری دنبال کار بودند. من گفتم: «ابوالفضل سپهر زائر حرفهای حرم حضرت عبدالعظیم (ع) بود. حتماً باید جنازهاش را ببریم و دور حرم طواف بدهیم و باید حتماً حرم امام (ره) هم برود، حتی اگر تا شب هم طول بکشد.»
جنازه را بردیم حرم حضرت عبدالعظیم (ع). همان جا که پیگیری کردم، گفتند: «قبرش را کندهایم». وقتی به بهشتزهرا (س) رسیدیم، دیدیم در قطعه 44 هم قبرش را کندهاند. هنوز هم نفهمیدهایم چه کسی این کار را کرد! نهمسوولان بهشتزهرا (س) میدانند، نه داود دشتی و نه عباس قنبری.
گفتند: «ابوالفضل عاشق شهدای گمنام بود. باید در اینجا دفن شود.» دقیقاً همانجایی که مینشستیم و آبدوغ خیار میخوردیم دفن شد! فقط هم من و مادرش میدانستیم که آنجا پاتوق ابوالفضل بوده است. مادرش هم که در حال خودش نبود و اینطور نبود که نشانی داده باشد. نمیدانم چهجوری شد که آنجا رفت. من نظرم این است که خود شهدا او را آنجا بردند. ابوالفضل کسی را نداشت. کاری نداریم به اینکه پسر فلان آدم اگر خودکشی هم بکند، ممکن است او را ببرند و در حرم هم دفن کنند که کردند. آن رانت است. مال ابوالفضل رانت نبود. شهدا او را بردند.
راوی: حاج رحیم چهرهخند / روزنامه صبح نو
در چهارمین سال برگزاری محفل «شب شاعر»، چهلمین مراسم از این سلسله نشست در پاسداشت زنده یاد ابوالفضل سپهر برگزار میشود. در این مراسم که امروز یکشنبه 24 دی ماه از ساعت 15 در نخلستان اوج برگزار می شود، دوستان و آشنایان مرحوم سپهر و همچنین چهره های سرشناس فرهنگ و ادبیات کشور در پاسداشت این شاعر فقید گرد هم می آیند.