گروه جهاد و مقاومت مشرق - آنچه در ادامه می خوانید، زندگی نامه رزمنده پیشکسوت جبهه سوسنگرد و دفاع مقدس حاج علی اکبر اصل دانشور است.
علی اکبر اصل دانشور، فرزند میرزاعلی به سال 1339 در شهر سردرود از توابع تبریز متولد شد. دوره ابتدایی را در زادگاهش گذراند. به خاطر اینکه در سردرود مدرسهی راهنمایی وجود نداشت، به ناچار برای ادامة تحصیل در مدرسة راه آهن تبریز ثبت نام کرد. محصل دوم راهنمایی بود که مادرش، مرحوم طیبه خانم در اثر بیماری چشم از جهان فرو بسته، به دیار باقی شتافت. فراق مادر، دلیل قانع کننده ای برای علی اکبر نوجوان بود تا نسبت به درس و مدرسه بی علاقه شده، ترک تحصیل کند. مدتی بعد در مغازه باطری سازی شروع به کار کرد. با شروع نهضت امام خمینی(ره) به سیل خروشان انقلاب پیوسته ، از هیچ کوششی در راه پیروزی نهضت مضایقه نکرد. پس از پیروزی انقلاب با تشکیل جهاد سازندگی ، وارد این نهاد تازه تاسیس شد؛ اما خیلی زود انصراف داد. سپس به کمیته های انقلاب اسلامی پیوسته ، در این نهاد مشغول پاسداری از حریم انقلاب اسلامی شد. وقتی خبر تشکیل نهاد دیگری به نام سپاه پاسداران همه جا پیچید، استعفایش از کمیته را نوشته، به عضویت سپاه پاسداران درآمد.
او کارش را در سپاه سردرود با رانندگی شروع کرد، سپس به سپاه تبریز منتقل شد. با شروع جنگ تحمیلی آماده رفتن به جبهه های نبرد شد. اولین گروه از رزمندگان آذربایجانی ، در دو گروه به جبهه های جنوب و غرب (سردشت) میرفتند. علی اکبر دانشور عضو اولین گروه راهیان به سردشت بود. شهری که در محاصرة ضدانقلاب قرار داشت. او در این مأموریت حدود سه ماهه، اتفاقات بزرگی را از سر گذرانده، به تبریز بازگشت ، اما بهمن ماه 1359 به جمع رزمندگان آذربایجان در جبهه سوسنگرد پیوسته ، در آنجا ماندگار شد.
خودروی سیمرغ پایگاه المهدی را تحویل گرفته، به رانندگی ادامه داد. با گذشت روزها توانایی و کارآیی خود را نشان داد و مسئول تدارکات گروه المهدی شد. با این وجود از کارهای عملیاتی و حضور در خط مقدم غفلت نکرد. در عملیات طریقالقدس (آزادسازی بستان) در مقام جانشین گردان امام سجاد(ع) تیپ عاشورا وارد عمل شد. به خاطر چالاکی و روابط عمومی فوقالعادهاش از نیروهای شناخته شدة سوسنگرد بود و به این خاطر به جانشینی تدارکات سپاه سوسنگرد انتخاب شد. در دو عملیات طریقالقدس و فتح المبین زخمی شده ، به درجه جانبازی نایل آمد.
با تحویل تیپ عاشورا به نیروهای آذربایجانی به سمت مسئول تدارکات تیپ منصوب شد. تا قبل از عملیات والفجر1 این مسئولیت را در کنار آقا مهدی باکری برعهده داشت. در این مقطع به خاطر برخی ناملایمات کاری از سپاه استعفا داده، ازدواج میکند. در عملیات والفجر3 با عضویت بسیجی به تدارکات قرارگاه نجف پیوسته ، در کنار سردار شهید محمد اثری نژاد – مسئول تدارکات قرارگاه نجف مشغول خدمت میشود. در دو عملیات مهم و سرنوشت ساز خیبر و بدر ، با قرارگاه کربلا جنگ را تجربه میکند. در عملیات کربلای4 دوباره به لشکر عاشورا بازگشته ، در ادامه کربلای 5 برای دومین بار تدارکات لشکر را تحویل میگیرد و تا پایان جنگ این مسئولیت را عهده دار میشود. سال 1368 مسئول خودکفایی سپاه پنجم عاشورا شده ، حدود یک سال بعد برای سومین بار به تدارکات برمیگردد.
با تشکیل مراکز پشتیبانی ششگانه نیروی زمینی سپاه، به فرماندهی مرکز پشتیبانی شمال غرب کشور انتخاب میشود، با انتخاب سردار حاج احمد کاظمی به فرماندهی قرارگاه حمزه سیدالشهدا، از سال1372 در مقام مسئول پشتیبانی قرارگاه به فعالیتهایش در ارومیه ادامه میدهد. حضور در قرارگاه حمزه و انجام مأموریتهای درون و برون مرزی، فصل جدیدی در زندگی سراسر رزم و جهاد علی اکبر دانشور میگشاید.
در این ایام به پیشنهاد حاج احمد کاظمی دوباره لباس سبز پاسداری به تن میکند و حدود ده سالی در کنار آن فرمانده رشید سپاه اسلام فعالیت میکند. بعد از رفتن سردار کاظمی از قرارگاه ، سردار نورعلی شوشتری فرماندهی قرارگاه حمزه را برعهده میگیرد و علی اکبر دانشور هم به سمت معاون هماهنگ کننده قرارگاه منصوب میشود. پس از مدت کوتاهی به ستاد کل سپاه منتقل و در مقام مشاور مسئول تدارکات به فعالیتش ادامه میدهد. این جانباز 30 درصد جنگ تحمیلی، سرانجام در سال 1388 با درجه سرهنگی و 121 ماه ارشدیت به افتخار بازنشستگی نائل میشود. پس از بازنشستگی و تا واپسین روزهای عمرش در مقام مسئول ستاد بازسازی عتبات عالیات آذربایجان شرقی ، عشق و ارادتش را به خاندان عصمت و طهارت از عمق جان نشان داد.
او سرانجام در اولین روز بهمن ماه 1396 به یاران شهید خود پیوست و در گلزار شهدای زادگاهش سردرود آرام گرفت.