شهید صدر

ملت مسلمان ایران به‌عنوان جزئی از امت اسلامی که بیشترین پیوند را با مرجعیت دینی آن داشت توانست برای این انکار قهرمانانه و ایستادگی پایدار در راه برپایی حکومت انبیاء و امامان بنیان بزرگی را شکل دهد.

به گزارش مشرق، مطلب پیش رو بخشی از پیش‌نویس شهید صدر برای قانون اساسی ایران است که در آن به نقش مرجعیت و ملت ایران پرداخته شده و پیش‌بینی‌هایی از آینده انقلاب و تأثیر آن در جهان شده است و نیز به مبانی فکری نقش مردم در حکومت پرداخته شده است.

 شهید آیت‌الله سید محمدباقر صدر برای پیروزی و استحکام پایه‌های انقلاب اسلامی از هیچ کمکی فروگذار نکرد. از جمله تلاش‌های او کمک به تأمین زیرساخت‌های علمی و نظری حکومت اسلامی بود که در یکی از بارزترین وجوه خود در تدوین قانون اساسی جمهوری اسلامی ظهور یافت.

او بدین منظور در تاریخ ١۵فروردین ١٣۵٧ و تنها سه روز پس از بازگشت امام خمینی ره، رساله‌ای با عنوان «لمحة فقهیة تمهیدیة عن مشروع دستور الجمهوریة الإسلامیة فی إیران؛ نگاهی فقهی و مقدماتی به پیش نویس قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران» نگاشت و به وسیله یکی از شاگردانش برای امام خمینی ره فرستاد تا در تدوین قانون اساسی مؤثر باشد.

شهید صدر در این باره می‌فرمود:

«رهبران بزرگوار انقلاب در ایران به کارها و مشکلات پرشمار مربوط به برقراری امنیت و تحکیم پایه‌های انقلاب مشغول هستند و بی‌شک در این زمان این فرصت برای آن‌ها مهیا نمی‌شود که به تأمین جنبه‌های فکری نهضت بپردازند و ما باید در این زمینه،‌ ولو با همین تلاش ساده، به ایشان کمک کنیم».

دامنه تاثیر آراء و اندیشه‌های شهید صدر بر قانون اساسی جمهوری اسلامی تا آنجا است که برخی شهید صدر را پدرخوانده ناشناخته قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران می‏دانند. (زندگانی سیاسی شهید سید محمدباقر صدر، دکتر محمدحسین جمشیدی، ص۵٣١ـ۵٣۵) مطالعه متن کتاب «الاسلام یقود الحیاة؛ اسلام راهبر زندگی» و مقایسه اصول موجود در آن با قانون اساسی جمهوری اسلامی گواهی بر درستی این گفتار است.

در ادامه بخشی از این نوشتار که نشان‌دهنده نظریه شهید صدر در نقش امت به‌عنوان امانتداران حکومت خداوند در روی زمین است، از نظر می‌گذرد.

حکومت، پدیده‏ ای اجتماعی و اصیل در زندگی انسان است که ابتدا توسط پیامران و رسالت‌‏های آسمانی به منصه ظهور رسید و ساختار متعادل آن شکل گرفت و نقش حقیقی خود را در رهبری جامعه انسانی و هدایت آن بر اساس نظم اجتماعی‏ای که آنان بر اساس حق و عدالت و به منظور حفظ وحدت بشری‏ و رشد و توسعه آن در جهتی صحیح، پی‏ریزی کردند، ایفا نمود. خداوند در قرآن فرموده است:

«کانَ النَّاسُ أُمَّةً واحِدَةً فَبَعَثَ اللَّهُ النَّبِیینَ مُبَشِّرِینَ وَ مُنْذِرِینَ وَ أَنْزَلَ مَعَهُمُ الْکتابَ بِالْحَقِّ لِیحْکمَ بَینَ النَّاسِ فِیمَا اخْتَلَفُوا فِیهِ وَ مَا اخْتَلَفَ فِیهِ إِلَّا الَّذِینَ أُوتُوهُ مِنْ بَعْدِ ما جاءَتْهُمُ الْبَیناتُ بَغْیاً بَینَهُمْ فَهَدَی اللَّهُ الَّذِینَ آمَنُوا لِمَا اخْتَلَفُوا فِیهِ مِنَ الْحَقِّ بِإِذْنِهِ وَ اللَّهُ یهْدِی مَنْ یشاءُ إِلی‏ صِراطٍ مُسْتَقِیمٍژ؛ مردم، امتی یگانه بودند پس خداوند پیامبران را نویدآور و بیم دهنده برانگیخت و با آنان، کتاب [خود] را به حق فرو فرستاد، تا میان مردم در آنچه با هم اختلاف داشتند داوری کند و جز کسانی که [کتاب‏] به آنان داده شد- پس از آنکه دلایل روشن برای آنان آمد- بهخاطر ستم [و حسدی‏] که میانشان بود، [هیچکس‏] در آن اختلاف نکرد، پس خداوند آنان را که ایمان آورده بودند، به توفیق خویش، به حقیقت آنچه که در آن اختلاف داشتند، هدایت کرد و خدا هرکه را بخواهد به راه راست هدایت می‏کند» (سوره بقره، آیه 213).

از این آیه شریفه استفاده می‏شود که مردم در مرحله حاکمیت گرایش‌های فطری، امت واحده‏ای بودند. این وحدت ناشی از تصورات ابتدایی نسبت به زندگی و دغدغه‏ های اندک و نیازهای ساده آنها بود. اما به تدریج که درجریان زندگی اجتماعی مواهب الهی و قابلیت‏ های انسان ها رشد نمود و امکانات مختلف پدید آمد و افق های دید انسان ها گسترش یافت و چشم‏ اندازهای او گوناگون و نیازهایش پیچیده شد، اختلاف و تضاد بین قوی و ضعیف به وجود آمد و زندگی اجتماعی نیازمند معیارهایی شد تا حق را تعریف و عدالت را عینیت بخشد و استمرار وحدت مردم را درچارچوبی سالم تضمین کند و تمامی قابلیت‏ های انسانی و امکانات به وجود آمده در اثر تجربه زندگی اجتماعی را در مسیری مثبت هدایت کند تا به جای اینکه این موهبت‏ ها موجب تضاد ومنشأ درگیری وبهره ‏کشی شوند، در جهت خیر و آسایش عمومی و ثبات و امنیت اجتماعی جریان یابند.

**صفحه ای از پیش نویس شهید صدر برای قانون اساسی ایران**

اندیشه حکومت انبیاء، در این مرحله به وجود آمد و پیامبران الهی به نوبه خود در راستای تأسیس حکومتی صالح اقدام نمودند و چنانکه در آیه شریفه یاد شده ملاحظه کردیم، خداوند متعال قوانین و بنیان این حکومت را بنا نهاد و پیامبران الهی به شکل‏‌های مختلف نقش مهم خود را در استقرار این حکومت صالح ایفا نمودند تا جایی که بسیاری از آنان مانند حضرت داود و حضرت سلیمان و ... مستقیماً حکومت را به‌دست گرفتند و برخی از آنان، چون حضرت موسی تمام زندگی خود را در این راه سپری کردند و خاتم پیامبران (صلی الله علیه و آله) توانست با برپایی پاک‏ترین و منزه‏‌ترین حکومت در طول تاریخ، کوشش سلف پاک خود را به بهترین شکل به نمایش درآورد. حکومتی که به حق نقطه عطف بزرگی را در تاریخ بشریت رقم زد و مبانی حکومت صالح را به طرز کامل و شگفتی عینیت بخشید.

علیرغم آنکه زمام این حکومت را پس از رحلت رسول خدا (صلی الله علیه و آله) در بسیاری از اوقات رهبرانی به‌دست گرفتند که اهداف راستین و رسالت‏‌های سترگِ آن را پاس نداشتند، اما امامت- به مثابه ادامه معنوی و ایدئولوژیک نبوت و وارث رسالت‏‌های آسمانی- به‌طور پیوسته نقش خویش را در تصحیح مسیر این حکومت و بازگرداندن آن به روش و سیره صحیح نبوی ایفا نمود و در این راه، قربانی‏‌های زیادی تقدیم کرد که در رأس آنها شهادت پدر آزادگان و سرور شهدا، حضرت ابا عبدالله الحسین (علیه السلام) به همراه برگزیدگان خاندان و یارانش در روز عاشورا قرار دارد.

همانگونه که امامت تداوم نقش نبوت به شمار می‏رود، در عصر غیبت، مرجعیت نیز تداوم‏‌بخش نقش امامت است و مسئولیت این رسالت بزرگ را بر عهده دارد. در این راستا، مرجعیت در طول تاریخ در جهت برپایی حکومت صالح و یا تمهید مقدمات آن به اشکال مختلف اقدامات گوناگونی انجام داده است.

اینچنین، زندگی علمای شیعه همواره- به همراه تمامی صالحان و مستضعفان این امت شایسته- بر اساس رد و انکار جلوه‌‏های مختلف باطل و پافشاری بر وابستگی به حکومت حق و عدل پیامبران و امامان  علیهم‌السلام که تمامی نیکان و صالحان بشری برای برپایی آن جهاد و مبارزه کردند، پایه‌‏ریزی شد.

ملت مسلمان ایران به‌عنوان جزئی از امت اسلامی که بیشترین پیوند را با مرجعیت و بنیان‏‌های دینی و مذهبی آن داشت توانست برای این انکار قهرمانانه و ایستادگی پایدار در راه برپایی حکومت انبیاء، امامان و صدیقان، بنیان بزرگی را شکل دهد. این بنیان متکامل به برکت رهبری حکیمانه مرجعیت صالح که در امام خمینی تبلور یافت، در طی مبارزه سخت خود با طاغوت‏‌ها و پایداری شجاعانه‌‏اش در برابر فرعون زمان ایران، به اوج آگاهی دینی و بینش سیاسی رسید تا جایی که توانست به این فرعون و نیروهای استکباری کافری که وی نماینده آن‌ها بود، بزرگ‌ترین شکستی را وارد کند که تا به حال استعمارگران کافر در جهان اسلامی ما، با آن روبه رو شده‌اند.

طبیعی بود که ایمان ملت مسلمان ایران به رسالت بزرگ تاریخی‏‌اش و آگاهی‌اش به اینکه اسلام سرنوشت بزرگ او است، افزون شود؛ زیرا این ملت به واسطه اسلام و نیروی مرجعیتی که اسلام آنرا بنیان نهاد و به رهبری امام خمینی، توانست سنگین‏ترین زنجیرها را پاره کند و بندهای سهمگین اسارت را از پای گرفتاران درهم بکوبد. بنابراین اسلام نه تنها به مثابه یک رسالت، بلکه عامل رهایی و تنها نیروی موجود در صحنه بود که توانست پیروزی را برای این ملت بزرگ به ارمغان آورد. به همین دلیل طرح جمهوری اسلامی به‌عنوان شعار، هدف و حقیقت، توسط مرجعیت حکیمانه، تعبیری زنده از وجدان امت و نتیجه طبیعی و زیبای مبارزه او و تضمینی برای استمرار این ملت در راه پیروزی که اسلام فراروی او قرار داده است، به شمار می‏رود.

اینک در این لحظات سخت از تاریخ بشریت، ملت بزرگ ایران- با حمل این مشعل و انجام این مسئولیت در عینیت بخشیدن به اندیشه حکومت اسلامی‏ و تأسیس جمهوری اسلامی- نه به مثابه ملتی که کوشش می‏کند تنها خود را بسازد، بلکه به‌عنوان پایگاهی برای پرتوافکنی به جهان اسلام، بلکه تمامی جهان، خود را معرفی می‏کند. لحظاتی که چشم امید همه ملت‌های اسلامی به نجات دهنده‏‌ای دوخته شده تا او را از سلطه انسان اروپایی و غربی و تمدن زیاده خواهش برهاند. لحظاتی که تمامی ملت‌های جهان، نیازمند پیام و رسالتی هستند تا به بهره‏‌کشی انسان از انسان پایان دهد.

بر این اساس ملت مسلمان ایران در این لحظات آکنده از حوادث تاریخی و مملو از روح حماسه و جهاد و مالامال از احساس پیروزی و اراده دگرگونی، برای ایفای نقش تاریخی خود به پا خاسته است و برای اولین بار در تاریخ معاصر اسلامی به تدوین قانون اساسی جمهوری اسلامی اقدام کرده است و تصمیم دارد تا در یک تجربه پیشتاز و شگفت آن را عینیت بخشید. این ملت بزرگ همچنانکه وجدان جهان را تکان داد و معیارهای مادی آن را با ارزش‌‏هایی که در مرحله مبارزه به نمایش گذاشت، متزلزل نمود، به زودی ضمیر انسانیت گمراه و وجدان میلیون‏‌ها انسان محروم را تکان خواهد داد و جهان را غرق در نور جدیدی که نور اسلام است، خواهد نمود، نوری که انسان غربی و دست نشاندگان فرهنگی‌‏اش آن را پوشاندند، و تمامی امکاناتشان را- از اشغال نظامی گرفته تا مسخ فرهنگی و تحریف عقیدتی- به کار بردند تا جهان اسلام را از این نور دور کنند و سلطه خود را بر آن تضمین کرده، وابستگی و تبعیت را بر آن تحمیل کنند.

اسلامی که به لحاظ سیاسی و نظامی توسط استعمار در تنگنایی زندانی شده بود تا جهان اسلام را هرگونه که بخواهند رنگ کنند، در ایران از بند رها شد و به زلزله‌‏ای سهمگین بر بنیان ستمگران و الگویی برتر برای سازندگی این ملت مبارز و ایثارگر و شمشیری آمیخته بر طاغوتیان و منافع استعمارگران و پایگاهی برای بازسازی این ملت، تبدیل شد.

امام خمینی با آزاد نمودن اسلام از این تنگنا نه تنها قدرت برتر خود و دلاوری ملت ایران را اثبات نمود، بلکه با این کار، عمق جنایت تمام کسانی را نیز که در محصور کردن اسلام و راکد کردن نیروهای سرشار و سازنده‌‏اش نقش داشتند و آنرا از عرصه برپایی تمدن اسلامی برای این امت دور کردند، به نمایش گذاشت.

این نور جدید که تقدیر ملت ایران بوده تا آنرا به سراسر گیتی برساند، به زودی به همان میزان که کشورهای غیر اسلامی را رسوا خواهد کرد، پرده از چهره رژیم‏‌هایی نیز که به ناحق نام اسلام را یدک می‏‌کشند، برخواهد داشت.

اندیشه‏‌های بنیادین در پیش‏نویس قانون اساسی‏

آنچه خواهد آمد شماری از اندیشه‌‏های بنیادین در زمینه پیش‏نویس قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران است که در آن، روحیات ملت ایران در پرتو تعالیم اسلام، لحاظ شده است.

ملت بزرگ ایران به:

اسلام به‌عنوان شریعتی که بایستی مبنای زندگی بشر باشد؛

و به مرجعیت مبارز به‌عنوان رهبری عالی که این ملت را در سخت‏‌ترین شرایط مبارزه رهبری کرد تا جایی که نظام طاغوت را درهم شکست و پیروزی را محقق نمود؛

و به انسان ایرانی و کرامت و حق او برای آزادی و برابری و مشارکت در ساختن جامعه، ایمان کامل دارد.

بر اساس این ایمان، امور زیر مقرر می‏شود:

1- خداوند متعال، منشأ تمامی قوا است.

این حقیقت بزرگ، مهمترین انقلابی است که پیامبران الهی به‌خاطر رهایی انسان از بند بندگی انسان، در کارزارهای خویش انجام دادند.

حقیقت یاد شده به این معناست که انسان آزاد است و هیچ انسانی و طبقه‌‏ای‏ و هیچ مجموعه‌‏ای بشری حق سیادت بر انسان را ندارد و سیادت، تنها از آن خداوند است. بدینسان بر انواع مختلف استبداد و خودکامگی و شکل‏‌های مختلف استثمار و بهره‏‌کشی و سلطه انسان بر انسان مهر پایان زده می‏شود.

این سیادت الهی که پیامبران با شعار «لا اله الا الله» مردم را به آن فرامی‏‌خواندند، از آنِ خداوند است و با حق الهی‏ای که قرون متوالی، گردنکشان، طاغوت‌‏ها و پادشاهان برای خودکامگی و سلطه بر دیگران، از آن سوء استفاده می‏‌کردند، اختلاف بنیادین دارد؛ زیرا آنان از سیادت فقط نام آنرا برای خدا قرار می‏دادند تا آنرا در واقع در انحصار خویش درآورده، خود را جانشین خدا در روی زمین معرفی نمایند. اما پیامبران و رهروان کاروان آزادی- کاروانی که پیامبران و جانشینان راستینشان و پیروانشان آنرا رهبری می‏کردند- در طول تاریخ تنها به سلطه و سیادت الهی ایمان آوردند و به این وسیله خود و انسانیت را از الوهیت انسان با تمامی اشکال فریبنده‏اش، رها ساختند؛ زیرا آنان به این حقیقت، معنایی واقعی، که در شریعت آسمانی جلوه‌گر شده، بخشیدند. ازاینرو دیگر ممکن نبود که عنوان سلطه الهی، جهت سلطه فرد، خانواده و یا طبقه‌‏ای مورد بهره‌‏برداری قرار گیرد.

از آنجاکه خداوند تنها سرچشمه قوا محسوب شود و شریعت الهی تعبیری حقیقی و مشخص از جانب خداوند به شمار می‌آید، طبیعی است که روشی که این قوا در پیش می‏‌گیرند، بر اساس شریعت اسلامی معین شود.

2- شریعت اسلام منبع قانون‏گذاری است، به این معنا که شریعت اسلام تنها منبعی است که قانون اساسی از آن گرفته و در پرتو آن، قوانین جمهوری اسلامی وضع می‏‌شوند. این فرایند به صورت زیر انجام می‏شود:

الف: احکام ثابت شریعت اسلامی که از نظر فقهی واضح و روشن هستند تا آنجا که به زندگی اجتماعی مربوطند، جزء ثابت قانون اساسی به شمارمی‌‏آیند، خواه آن حکم به صراحت در سند قانون اساسی آمده باشد و خواه نیامده باشد.

ب: هر مسأله‏‌ای که بیش از یک نظر فقهی در مورد آن وجود داشته باشد، آن مسأله از جمله مسائلی خواهد بود که از نظر قانون اساسی دارای جایگزین‏‌های اجتهادی متعددی است و در این صورت، انتخاب گزینه معین از میان دیگر گزینه‏‌ها مروبط به قوه مقننه‌ای است که امت بر مبنای مصالح عمومی عهده‌دار آن می‌باشد.

ج: در مواردی که نظر قطعی، از وجوب یا حرمت، از جانب شریعت وارد نشده، قوه مقننه که نماینده مردم است وظیفه دارد تا قوانینی را که مصلحت می‏‌داند، به شرطی که با قانون اساسی مغایرت نداشته باشد، وضع کند. حوزه این قوانین، منطقة الفراغ، نامیده می‏‌شود که شامل تمامی حالاتی است که شریعت، انتخاب را بر عهده مکلف گذاشته است. بنابراین قوه مقننه حق دارد که بر اساس مصالح عمومی و به شرط عدم مغایرت با قانون اساسی، در این موارد قوانین خاصی را بر مردم فرض کند.

3- تصمیمات و اقدامات قوه مقننه و قوه مجریه با تکیه بر امت است. بنابراین مردم با شیوه‏‌ای که قانون اساسی آنرا معین می‏‌کند صاحبان حق در اقدامات این دو قوه هستند و این حق، حق سرپرستی و خلافتی است که از منبع قدرت حقیقی که خداوند متعال باشد برگرفته شده است. بدینسان امت- که اینچنین، اعمال قدرت می‏‌کند- به اوج احساس مسئولیت می‌‏رسد؛ زیرا درمی‌‏یابد که به‌عنوان خلیفه و جانشین خداوند بر روی زمین اعمال قدرت می‏‌کند. بنابراین مردم نیز صاحبان حقیقی قدرت نیستند، بلکه آنان در پیشگاه خداوند در قبول بارِ امانت و قیام به وظایف خود در قبال آن مسئولند.

خداوند فرموده است: «إِنَّا عَرَضْنَا الْأَمانَةَ عَلَی السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ الْجِبالِ فَأَبَینَ أَنْ یحْمِلْنَها وَ أَشْفَقْنَ مِنْها وَ حَمَلَهَا الْإِنْسانُ إِنَّهُ کانَ ظَلُوماً جَهُولًا؛ ما امانت [تکلیف‏] را بر آسمان‏ها و زمین و کوه‏ها عرضه داشتیم، پس، از برداشتن آن سر باز زدند و از آن هراسناک شدند. و انسان آن امانت را برداشت. راستی او ستمگری نادان بود.» (سوره احزاب، آیه 72)

ملت، این حق حاکیمت را با روش‏‌های زیر اعمال می‏‌کند:

الف: پس از آنکه مرجعیت، افرادی را برای نامزدی پست ریاست قوه مجریه تعیین کرد، چنانچه در امر چهارم خواهد آمد، حق انتخاب رئیس قوه مجریه از میان آنان با مردم است. رئیس قوه مجریه پس از انتخاب شدن، خود، اعضاء هیأت دولت را انتخاب خواهد کرد.

ب: امت مستقیماً اعضای شورای اهل‌حل‌وعقد را نیز انتخاب می‏‌کنند. این شورا دارای وظایف زیر است:

- تأیید اعضای هیأت دولتی که رئیس قوه مجریه به‌منظور مساعدت در جهت انجام وظایفش، آنرا تعیین می‌کند؛

- تعیین یکی از آرای اجتهادی مطرح شده؛

- وضع قوانین مناسب در عرصه منطقة الفراغ؛

- نظارت بر روند تطبیق قانون اساسی و دیگر قوانین و مراقبت نسبت به عملکرد قوه مجریه.

4- مرجعیت حکیمانه، تبیین کننده قانونی اسلام است و به لحاظ دینی، مرجع، نایب عام امام معصوم به‌شمار می‏‌رود. بر این اساس، مرجعیت، عهده‏‌دار امور زیر است:

- بالاترین مقام حکومت و فرمانده کل قواست.

- افرادی را برای احراز ریاست قوه مجریه نامزد می‌کند و یا نامزدی افرادی را که برای ریاست آن قوه داوطلب شده‌‏اند، تأیید می‏‌کند. این نامزد کردن از جانب مرجعیت، تأکیدی است بر هماهنگی عهده‌داری منصب از سوی رئیس قوه مجریه با قانون اساسی و همچنین انتقال قداست و شرعیت به آن نامزد- در صورت پیروزی در انتخاب- به‌عنوان یک حاکم؛

- تعیین انطباق یا عدم انطباق قانون اساسی با شریعت اسلامی؛

- تصمیم نهایی در زمینه انطباق یا عدم انطباق قوانینی که در حوزه منطقةالفراغ توسط شورای اهل حل و عقد وضع شده‌‏اند، با قانون اساسی؛

- ایجاد دیوان عالی جهت بررسی هرگونه تخلف احتمالی در زمینه‌‏های یادشده؛

- ایجاد دیوان قضایی در کلیه شهرها جهت بررسی پرونده‌‏های شاکیان و دادخواهان و اقدام مناسب در آن موارد.

مرجعیت به تشکیل شورایی متشکل از صد نفر از روحانیون فرهیخته اقدام می‏‌کند. این شورا مشتمل بر شماری از اساتید عالی حوزه علمیه و تعدادی از نمایندگان فاضل مراجع و برخی خطیبان و نویسندگان و اندیشمندان اسلامی و حداقل ده نفر از مجتهدین است. مرجعیت، وظایف خویش را از طریق همین شورا انجام می‏دهد.

مرجعیت، حقیقتی عینی و اجتماعی در امت است که بر اساس معیارهای کلی دین عمل می‏‌کند. این مرجعیت به‌عنوان مصداقی عینی در حال حاضر در مرجعیتی که انقلاب اسلامی ایران را نزدیک بیست سال رهبری کرد و تمامی مردم ایران پشت سر او تا تحقق پیروزی حرکت کرد عینیت یافته است.

مرجعیت، به مثابه نهادی عالی در درازمدتِ حکومت اسلامی، بایستی دارای ویژگی‏‌های زیر باشد:

الف: دارای تمامی ویژگی‏های یک مرجع دینی از قبیل اجتهاد مطلق و عدالت باشد.

ب: به حکومت اسلامی و ضرورت پشتیبانی از آن ایمان داشته باشد و این ایمان او در تألیفات و مباحث وی روشن و آشکار باشد.

ج: مرجعیت او در میان مردم بالفعل باشد و این منصب را از طرق طبیعی متداول تاریخی به‌دست آورده باشد.

د: از سوی اکثریت اعضای شورای مرجعیت نامزد این مقام شده باشد و این‏ نامزدی از جانب شمار زیادی از دستاندرکاران عرصه دینی- که مصادیق آنرا قانون اساسی معین میکند- مانند علماء، طلاب حوزه علمیه، نمایندگان مراجع، ائمه جماعت مساجد، خطباء، نویسندگان و اندیشمندان اسلامی تأیید شده باشد.

در صورتی که تعدادی از مراجع حائز این ویژگی‌‏ها باشند، مسأله انتخاب رهبری به مردم واگذار می‌‏شود تا از طریق همه‌‏پرسی، یک نفر را از میان آنان انتخاب کنند.

5- چنانکه گذشت، امت، صاحب حق حاکمیت و حامل این امانت الهی است و در مقابل قانون، همه افراد در این حق مساوی هستند. هر یک از آحاد ملت حق دارد در فرایند اعمال این حق، دیدگاه‌‏ها و اندیشه‏‌های خود را بیان کند و به شکل‏‌های مختلف فعالیت سیاسی داشته باشد. چنانکه هر کسی حق دارد به انجام شعایر دینی و مذهبی خود بپردازد.

حکومت موظف است برای تمام شهروندان غیر مسلمانی که انتساب سیاسی خود را به حکومت اسلامی و چارچوب ایدئولوژیک آن پذیرفته‌‏اند،- گرچه خود، از لحاظ دینی به ادیان دیگر باور دارند- زمینه‏‌های استیفای این حقوق را مهیا کند.

6- جمهوری اسلامی ایران به حکم رسالت‏‌ها و مسئولیت‏‌های بزرگی که بر دوش دارد، دارای اهدافی تاریخی است و بر اساس همین اهداف تاریخی، خطوط سیاسی و خط مشی آن در زمینه‌های مختلف پی‏ریزی می‏‌شود.

جمهوری اسلامی در عرصه داخلی این اهداف را پیگری می‏‌کند:

الف: پیاده کردن اسلام در عرصه‏‌های مختلف زندگی‏

ب: عینیت بخشیدن به روح اسلام با برپایی اصول تأمین اجتماعی و توازن اجتماعی و پایان دادن به اختلاف طبقاتی در معیشت و تأمین حداقل رفاه همراه با حفظ کرامت، برای هر شهروند و از سرگیری توزیع ثروت با روش‏‌های قانونی و روشی که این اصول اسلامی عدالت اجتماعی را تحقق بخشد

ج: آموزش هدفمند و آگاهانه اسلام به شهروندان و شکل دادن هویت اسلامی و عقیدتی همه آنان تا از این رهگذر پایگاه مستحکم فکری امت برای ادامه حمایت از انقلاب اسلامی شکل گیرد

جمهوری اسلامی ایران در عرصه خارجی اهداف زیر را دنبال می‏کند:

الف: رساندن نور اسلام و مشعل این رسالت بزرگ به تمام جهان‏

ب: همراهی با جانب حق و عدالت در مسائل بین‌‏المللی و ارائه الگوی برتر از اسلام در این جریان‏

ج: حمایت از تمامی مستضعفان و ستمکشان جهان و مقاومت در مقابل استعمار و استکبار، به‌ویژه در جهان اسلام که ایران بخش جدایی‏‌ناپذیر آن است‏

اهداف حکومت بزرگ قرآن، پایان‌‏ناپذیر است؛ زیرا کلمات خداوند تمامی ندارد و حرکت به سوی آن هستی مطلق، هیچگاه متوقف نمی‏‌شود. راز قدرت سهمگین و نیروی عظیم این حکومت بر تکامل و نوآوری مستمر در مسیر انسان به سوی خدا، همین است. خداوند فرموده است: «قُلْ لَوْ کانَ الْبَحْرُ مِداداً لِکلِماتِ رَبِّی لَنَفِدَ الْبَحْرُ قَبْلَ أَنْ تَنْفَدَ کلِماتُ رَبِّی وَ لَوْ جِئْنا بِمِثْلِهِ مَدَداً؛ بگو اگر دریا برای کلمات پروردگار من مرکب شود، دریا به پایان می‏رسد و کلمات پروردگار من به پایان نمی‏رسد، هرچند دریای دیگری به مدد آن بیاوریم.»( سوره کهف، آیه 109.)

در پرتو آنچه گفته شد، می‏توان چنین نتیجه‌‏گیری کرد:

تصویری که از حکومت اسلامی ارائه دادیم مبتنی بر مبانی قانون‏گذاری زیر در فقه اسلامی است:

1- ولایت استقلالی تنها از آن خداوند است.

2- مجتهد مطلق عادل و با کفایت، نیابت عام از جانب امام عصر دارد. چنانکه فرموده است:

 «و أما الحوادث الواقعة فارجعوا فیها إلی رواة حدیثنا فإنهم حجتی علیکم‏ وأنا حجة الله؛ اما در رویدادهای زمان به راویان حدیث ما رجوع کنید که آنان حجت من بر شما و من حجت خدا هستم.» (وسائل الشیعة، ج 27، ص 140، باب 11 از ابواب صفات قاضی، ح 9)

این روایت نشان می‏‌دهد که راویان احادیث، در تمامی رویدادهای زمانه، تا آنجا که به مسئولیت اجرا و پیاده کردن دین مربوط می‏‌شود، مرجع مردم هستند؛ زیرا مراجعه مردم به آنان از آن جهت که راویان احادیث معصومین علیهم‌السلام و حاملان شریعت هستند، به ایشان از این زاویه، حق ولایت به معنای اختیار و اشراف کامل در اجرای شریعت اعطا می‏‌کند.

3- خلافت عامه بر اساس اصل شورا، از آن امت است. مطابق این اصل، امت می‏‌تواند در چارچوب نظارت و اشراف قانونی نایب امام زمان، نسبت به امور خود، اعمال حاکمیت کند.

4- اندیشه اهل حل و عقد و اجرای آن در زندگی اسلامی که تکامل آن- به‌گونه‏‌ای که با اصل شورا و اصل نظارت قانونی نایب امام زمان عج هماهنگ باشد- موجب شکل‏گیری شورایی می‏‌شود که نماینده مردم و برآمده از انتخاب آنان است.

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha

نظرات

  • انتشار یافته: 7
  • در انتظار بررسی: 0
  • غیر قابل انتشار: 1
  • IR ۰۸:۴۱ - ۱۳۹۷/۰۱/۲۰
    10 1
    کاش ملت یکبار قانون اساسی رو میخوندن
  • جابر IR ۰۸:۴۸ - ۱۳۹۷/۰۱/۲۰
    17 5
    لعنت خدا بر صدام رحمت خدا بر صدر
  • احمدخواجوند IR ۰۸:۴۸ - ۱۳۹۷/۰۱/۲۰
    6 1
    عجب ...
  • IR ۱۰:۵۳ - ۱۳۹۷/۰۱/۲۰
    12 17
    خوبه خودتون اعتراف کردین که بنیاد جمهوری اسلامی از اندیشه عربی مشتق شده آخه یه سوال چرا یه عرب باید برای ما تعیین تکلیف کنه؟
    • سیدعلی IR ۰۱:۳۱ - ۱۳۹۷/۰۱/۲۱
      2 11
      سلام. در اسلام عرب و غیرعرب نداریم. همه یک امت واحد هستند.
  • جواد IR ۱۰:۵۸ - ۱۳۹۷/۰۱/۲۰
    5 3
    شهید صدر ،، درود جهت زمانشناسی در تهیه پیش نویس قانون اساسی
  • احمد IR ۱۱:۴۷ - ۱۳۹۷/۰۱/۲۰
    8 9
    خدا برعذاب هرروز صدام بیفزاید که دنیای اسلام وتشیع را ازداشتن چنین نخبه ومغز متفکر محروم کرد.

این مطالب را از دست ندهید....

فیلم برگزیده

برگزیده ورزشی

برگزیده عکس