به گزارش مشرق به نقل از برهان ، قاسم رحمانی؛ «رییس جمهور آمریکا میگوید که امنیت اسراییل خط قرمز اوست. این خط قرمز را چه عاملی ترسیم کرده است؟ منافع ملت آمریکا یا نیاز شخصی اوباما و پشتیبانی کمپانیهای صهیونیستی برای به دست آوردن کرسی دومین دورهی ریاست جمهوری آمریکا؟! ...»
این بخشی از سخنان رهبر معظم انقلاب اسلامی در همایش فلسطین است که در اکتبر 2011م. (9 مهر ماه 1390) ایراد گردیده است. سخنان «اوباما» در طول دوران ریاست جمهوریاش او را وفادارترین رییس جمهور آمریکا به اسراییل معرفی مینماید. اما چرا آمریکا چنین از رژیم صهیونیستی حمایت میکند؟!
دلایل حمایت بیدریغ آمریکا از اسراییل
وقتی در سال 1654م. پیوریتنها (مسیحیان معتقد به برتری قوم یهود) پا به سرزمین ناشناختهی آمریکا گذاشتند، آن را همان جایی دانستند که پیامبران بنیاسراییل به قوم خود وعده داده بودند. آنها «نیویورک» را «اورشلیم» و کوههای «راکی» را کوههای «صهیون» دانستند و برای ماندگاری در این سرزمین، برنامهریزی کردند. موج دوم مهاجرت یهودیان به آمریکا در سال 1848 میلادی رخ داد و موج سوم در 1881م. یهودیان کمکم برخی صنایع را در اختیار خود گرفتند و به کمک حکومت تازه استقلال یافتهی آمریکا رفتند. در حالی که فعالیت اقتصادی آنها در اروپا با مالیاتهای سنگین و محدودیتهایی همراه میشد، در آمریکا به راحتی میتوانستند بر ثروت و قدرت خود بیفزایند.
نفوذ یهودیهای صهیونیست در اقتصاد، کمکم به عرصهی سیاسی نیز کشیده شد. تشکیل اتحادیهها و مجامع صهیونیستی در خلال جنگ جهانی دوم و پس از آن شدت گرفت و از همین اتحادیهها بود که ایدهی به وجود آمدن یک کشور یهودی شکل گرفت. این ایده با حمایت «فرانکلین روزولت» رییس جمهور آمریکا در دوران جنگ جهانی دوم، علمیاتی شد و در 1948م. سازمان ملل تحت فشار آمریکا به ایجاد کشور اسراییل در سرزمینهای اشغال شدهی فلسطین رأی داد.
انگلیسیها در استقرار صهیونیستها در فلسطین کمک زیادی کردند اما با حمایت بیدریغ آمریکا بود که اسراییل شکل گرفت. در واقع یکی از شرطهای بزرگ سرازیر شدن ثروتهای یهودیان به آمریکا، حمایت این کشور از تأسیس کشور یهودی بود. یهودیها که ابتدا در نیویورک پذیرفته نشدند، بعدها این شهر را به مرکز خود تبدیل نمودند و 32 سازمان و تشکل با هزاران زیرشاخه ایجاد کردند که مهمترین آن لابی «ایپک» است که هم اکنون 7 دفتر در آمریکا دارد که مرکز آن نیویورک است.
سازمان صهیونیست های آمریکا (ZOA)، که از ایپک قدیمیتر است، دومین تشکل قدرتمند حامی اسراییل در آمریکاست. «کهیلا» تشکل قدرتمند دیگری است که در تمامی امور آمریکا نفوذ فراوان دارد. این سازمان در خارج از آمریکا نیز به شدت فعال است و آگاهان سیاسی وقوع دو جنگ جهانی و تمامی ددمنشیهای کشورهای غربی را زیر سر آنها میدانند.
گفته میشود نفوذ یهودیهای صهیونیست در اقتصاد، فرهنگ و سیاست آمریکا، آن چنان است که هیچ دولتمرد یا نمایندهای به خود جرأت نمیدهد خارج از منافع اسراییل که قرار است روزی امپراطوری بزرگ صهیونیستی در آن شکل بگیرد، منحرف شود. ترور «کندی» و کنار گذاشته شدن «کارتر» و «بوش» پدر پس از یک دوره ریاست جمهوری نشان میدهد که اگر رییس جمهوری نتواند، منافع اسراییل را تأمین کند، باید قدرت را ترک کند.
تولد آمریکا و اسراییل از یک منشأ
ناسیونالیستهای آمریکا و طرفداران حفظ عظمت ایالات متحده دو دستهاند. یک دسته معتقدند با حفاظت از اسراییل، اقتدار آمریکا نیز باقی خواهد ماند. دستهی دیگر اما معتقدند اسراییل روزگاری برای آمریکا منافع داشت اما امروز به یک خسارت همیشگی تبدیل شده و در حال قربانی کردن آمریکا به پای خود است. دستهی دوم بیشتر از مهاجرینی تشکیل میشوند که به شوق زندگی در مدرنترین کشور جهان، سختیهای زیادی را تحمل کردهاند و حالا حاضر نیستند این اشتیاق را از دست بدهند. آنها معتقدند «چین» با سرعت فزایندهی خود در اقتصاد، خطر اصلی برای آمریکاست نه خاورمیانه. آنها میگویند آمریکا در سال 1890م. از انگلستان که ابر قدرت آن زمان بود، پیشی گرفت و در سال 1945م. قدرت اول جهان غرب شد. چه تضمینی وجود دارد که چین در سال 2050م. از آمریکا سبقت نگیرد و چند سال بعد ابر قدرت نشود؟!
اما طرفداران عظمت آمریکا نمیدانند که دولتمردان ایالات متحده، متعهد به حمایت از اسراییل هستند. نه آمریکا ابزار دست اسراییل است و نه اسراییل ابزار دست آمریکاست بلکه این دو مکمل یکدیگرند. آمریکا را انگلیسیها به وجود آوردند و اسراییل را نیز هم. مهاجرت ثروتمندان یهود از انگلستان به آمریکا در قرن 19 و اوایل قرن 20، نفوذ آنها در اقتصاد و بهکارگیری نخبگان، موجب اقتدار آمریکا گردید و برای از دور خارج کردن رقبا، دو جنگ جهانی آلمان، فرانسه و انگلستان را به خاک سیاه نشاند تا ایالات متحده یگانه قدرت جهان باشد. وقتی آمریکا ابر قدرت جهان شد، از تشکیل کشور اسراییل حمایت کرد و تا به امروز این کشور، خط قرمز دولت آمریکا بوده است. دکتر «حسن عباسی» میگوید: «انگلیس مادر آمریکا و بهوجود آورندهی، اسراییل است.» این یعنی این که هر دو ابزار دست صهیونیسم بینالملل هستند.
یک دلیل دیگر مکمل بودن آمریکا و اسراییل برای همدیگر، هماهنگی یهودیان و فراماسونرها در طول چهار قرن اخیر است. یهودیان و فراماسونرها در قرن 17 برضد کاتولیکها متحد شدند. این اتحاد در اروپا شکل گرفت. وقتی یهودیان به آمریکا آمدند، فراماسونرها هم آمدند و بنیانگذاران آمریکا شدند. «واشنگتن»، «جفرسون»، «آدامز» و «فرانکین» که چهار پایهگذار آمریکا بودند، در لژهای فراماسونری عضویت داشته و تا حد رهبری لژهای مهم پیش رفته بودند. در واقع آمریکا اولین جمهوری ماسونی جهان بود که با حمایت صهیونیستها شکل گرفت چراکه هر دوی اینها از نابودی ادیان حمایت میکردند. این یهودیها بودند که ماسونها را وارد آمریکا کردند. البته ماسونیگری را یهودیها بهوجود آوردند آنهم از تشکل مسیحیانی که ضد کلیسا و ضد دین بودند و بعد با آنها برضد کاتولیکها متحد شدند.
حضور فعال و پول صهیونیستها در انتخابات آمریکا
یکی از ارکان قدرت صهیونیستها، نفوذ بالای آنها در انتخابات مختلف آمریکاست. دو عامل سبب میشود یهودیهای صهیونیست در انتخابات، به ویژه انتخابات ریاست جمهوری نقش تعیین کنندهای داشته باشند. عامل اول حضور 90 درصدی آنها در انتخابات و عامل دوم پول است. یهودیها در انتخابات بسیار فعال عمل میکنند. آنها برای نامزدهای مورد نظر خود کمکهای مالی جمع کرده و ابزار رسانهای خود را در خدمتشان قرار میدهند. روزنامههایی مثل «نیویورک تایمز»، «لسآنجلس تایمز»، «واشنگتن پست»، «وال استریت ژورنال» و شبکههای تلویزیونی چون (ABC)، (NBC)، (CBS) و حتی (CNN) تحت حاکمیت صهیونیستها هستند و این رسانهها در زمان انتخابات به سمت نامزد مورد قبول اربابان خود متمایل میشوند.
دو عامل سبب میشود یهودیها در انتخابات آمریکا نقش تعیین کنندهای داشته باشند: حضور 90 درصدی و م پول. یهودیها در انتخابات بسیار فعال عمل میکنند. آنها برای نامزدهای مورد نظر خود کمکهای مالی جمع کرده و ابزار رسانهای خود را در خدمتشان قرار میدهند.
به این دلیل است که نامزدهای انتخاباتی در حمایت از اسراییل مسابقه میدهند. در سال 1976م. «کارتر» با حمایت «ادوارد ساندرز» رییس ایپک، رییسجمهور آمریکا شد اما چهار سال بعد و حمایت همین لابی از ایشان موجب شکست کارتر گردید. دلیل این امر، تصویب یک قطعنامهی ضد اسراییلی بود که «مک هنری» سفیر ایالات متحده در سازمان ملل از آن حمایت کرده بود اما «ریگان» از همین مسأله استفاده کرد و حمایت یهودیان را جلب نمود و در سال 1984م. هم برای بار دوم رییسجمهور شد زیرا مالیات یهودیان را حذف کرد و اسراییل را وارد ناتو کرد و آنان را در جنگ ستارگان مشارکت داد. «کلینتون» بیش از بوش پدر در خدمت صهیونیستها بود بهطوریکه در سال 1996م. موفق شد 78 درصد آرای آنان را به دست آورد. «بوش» پسر اما با راه انداختن دو جنگ، اسراییل را در رسیدن به هدف نهایی تشکیل امپراطوری، نزدیک کرد هر چند خیزشهای خاورمیانه، پروژهی آنها را با شکست مواجه نمود.
«باراک اوباما» هم با حمایتهای یهودیها سرکار آمد. هالیوود که در سیطرهی صهیونیستهاست از ابتدای قرن 21 به تبلیغ شخصیتهای سیاهپوست میپرداخت. وقتی اوباما بهعنوان اولین رییسجمهور سیاهپوست آمریکا انتخاب شد، همگان راز آن فیلمها و انیمیشنها را فهمیدند. اوباما متهم است که آن چنان برای منافع اسراییل، کار جدی نکرده و نتوانسته ایران را مهار کند اما او میگوید که بیشترین کمکها را در تاریخ آمریکا به اسراییل ارایه داده است. 11 میلیارد دلار کمک نظامی طی سه سال، بیشترین حجم کمک آمریکا به رژیم صهیونیستی است. اوباما بارها تأکید کرده است که اسراییل خط قرمز آمریکاست. او به تازگی گفته است: «تلاش من برای امنیت اسراییل از هر رییس جمهور دیگری بیشتر بوده است. اسراییل همچنان یکی از مهمترین متحدان آمریکاست. ما متعهد به تأمین امنیت اسراییل هستیم.»
با این حال نامزدهای جمهوریخواه همچون «میت رامنی»، «ریک سانتوروم»، «جان هانتسمن» و «ریک پری» معتقدند که اوباما در دفاع از اسراییل جدی نبوده و موقعیت این رژیم را به خطر انداخته است. جمهوریخواهان از این که اوباما معتقد است اسراییل باید به میز مذاکره برگردد به عنوان موضع ضداسراییلی یاد میکنند. «میت رامنی» نامزد جمهوریخواه آمریکا آشکارا اوباما را با ناتوانی در اتخاذ سیاستی قوی برضد برنامهی هستهای ایران متهم کرده است. با این وجود اوباما میکوشد رأی یهودیان را به دست آورد تا چهار سال دیگر در قدرت باقی بماند.
اوباما برضد فلسطین
اوباما زمانی روی کارآمد که جنگ 22 روزه، آغاز شده بود. او همان زمان از اسراییل حمایت کرد و پس از آن خواستار پذیرش سازش از سوی فلسطینیها شد. کمک نظامی 11 میلیارد دلاری به اسراییل، کمک به ایجاد گنبد آهنین و حمایت از جنایتهای اسراییل در غزه و اخراج فلسطینیان از کرانهی باختری، از جمله اقدامهای اوباما برضد فلسطین است.
او از طرح تشکیل دو دولت آن هم با شرایطی که «تلآویو» میخواهد، حمایت کرد تا به این ترتیب فلسطین تحت سیطرهی اسراییل بماند. وتوی متعدد مصوبات به نفع فلسطین در سازمان ملل و شورای امنیت از جمله اعمال دولت اوباما برضد فلسطین است. با این حال او متهم است که اسراییل را به عقب نشینی تا مرزهای 1967م. تحت فشار گذاشته اما واقعیت این است که اوباما اجازه ندارد برضد اسراییل اقدام کند زیرا حزب «دموکرات» این اجازه را به او نمیدهد.