به گزارش گروه فرهنگ و هنر مشرق، «احمد شاکری» نویسنده و منتقد ادبی با اشاره به آفت ادبیات انقلاب اسلامی و دفاع مقدس، اظهار داشت: آن چیزی که آفت ادبیات انقلاب اسلامی و دفاع مقدس است، چیزی از جنس خاص خودش است. همانطور که ادبیات سیاه جنگ ایران، با ادبیات سیاه جنگ جهانی دوم متفاوت است.
وی درباره ویژگی ادبیات دوران انقلاب اسلامی گفت: اولاً ما معتقدیم با پیروزی انقلاب اسلامی ایران دورهای با ارزش، مبانی و آرمانهای خاص آغاز شد، که نویسندگانی از آن پدید آمدند. این نویسندگان آثاری را خلق کردند که تفاوتهای متعددی با آثار گذشته داشته است.
این نویسنده و منتقد ادبی تصریح کرد: ارزشهای ادبیات دهه 60 در یک نقد غیر دقیق، در خلأ پژوهشهای منصفانه و مبنا محور و باورمحور در دهه 70 تبدیل به ضد ارزش شدند. همه ارزش و دارایی ما در دهه 60 چه بود؟ چرا به آن افتخار میکنیم و میگوییم نسلی به وجود آمد؟ در حالی که پیش از انقلاب، ادبیات انقلاب به معنای عام وجود داشت. ادبیاتی که خواستار تحول است اما نه برپایه ارزشها، مبانی و آرمانهای انقلاب اسلامی. پس این ادبیات در دهه پس از پیروزی انقلاب اسلامی مبتنی بر خصوصیات و مولفههای خاص خودش بود. آن چیزی که اتفاق افتاد این است که ادبیات و نویسندگان و جریان پیش از انقلاب، پس از انقلاب نمُرد؛ اگر چه سکوت کرد و تلاش کرد ادبیات انقلاب را در دهه 60 بایکوت کند. ولی از دهه 70 موج بازگشت نویسندگان به ادبیات انقلاب شروع شد.
شاکری افزود: این نویسندگان برای ننوشتن از دفاع مقدس دلایلی میآورند که عذر بدتر از گناه است؛ مثلا میگویند که ما جنگ را ندیدهایم، پس درباره آن ننوشتهایم؛ لذا باید از آنها سوال کرد که چرا نرفتید جنگ را ببینید. در دهه 70 موج بازگشت نویسندگان به ادبیات انقلاب و دفاع مقدس شروع شد. نکتهای که باعث شد تلخی ادبیات دهه 60 را در دهههای بعد نیز حس کنیم، بازگشت نویسندگان آغازگر ادبیات تلخ در دهه 60 بود. اینها در حقیقت از آرمانها و اهداف خودشان دست کشیدند. چرا؟ دلیل آن را نیز باید در همین نقدهای غیرمنصفانه دهه 60 دانست.
وی گفت: صریحگویی در ساختار و فُرم ضعف ادبیات دهه 60 بود؛ البته مدافع و همسوی با حاکمیت بودند که از این جهت نیز متهم به دولتی، تبلیغی و تهیجی شدند. اگرچه من معتقدم تبلیغ، تهیج و ترویج یکی از مقومات ادبیات است. یعنی کارکرد ادبیات همین تهیج است. چون مخاطب آن، احساسات و عواطف است. در مقابل این جریان که جریان شبهروشنفکر است و تهی بودن ادبیات انقلاب در حوزه پژوهش، و تا حدودی شهرتطلبی و میل به آشکار شدن و شناخته شدن نویسندگان، عملاً خلأهای تئوریک راه را برای نفوذ اندیشه شبهروشنفکری آغاز کرد.
این نویسنده بیان کرد: زمانی نویسندگانی در دهه 60 ادبیات ایثار و حماسه مینوشتند، در حالی که اکنون این نویسندگان درباره آن مقطع پشیمان هستند. تلقی این نویسندگان چنین شده که جنگ ما جنگ بی حاصل بوده است. حرف صریحشان این است که جنگ ما جنگ لعنتی و بدون حاصل بوده که فقط خونها را ریخته است. اینها از ارزشها بریدهاند؛ بنابراین نکته اصلی که موجب بازگشت طیفی از نویسندگان دهه 60 شد، قطعاً خلأهای تئوریک و سستی باورها و ایمانهای اینها است.